This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهندس بازرگان، در مراسم درگذشت آیت الله طالقانی در دانشگاه تهران(شهریور ۱۳۵۸):
🔹 #طالقانی معتقد بود که اگر دین با زور و اجبار به مردم تحمیل شود، پیش خدا ارزشی ندارد. آن چادر و روسری که با ضرب و زور به سر خانمها برود، از بی حجابی بدتر است.
@EveDaughters
🔹 #طالقانی معتقد بود که اگر دین با زور و اجبار به مردم تحمیل شود، پیش خدا ارزشی ندارد. آن چادر و روسری که با ضرب و زور به سر خانمها برود، از بی حجابی بدتر است.
@EveDaughters
♨️از شهرنو تا کانال صیغه یابی حلال!
نوجوان که بودیم، کتابهای #محمودحکیمی از کتابهای مورد علاقه ما بود. کتابهایی که با قلمی روان، مشکلات و آسیبهای اجتماعی را روایت می کرد. برخی از کتابهای این نویسنده به سرگذشت زنان و دخترانی می پرداخت که از خانه فرار کرده و به دام باندهای فساد افتاده بودند. ترسیم سرگذشت تلخ و دردناک آنها و توصیف خانه های فساد و بخصوص شهر نو که مرکزی برای فعالیت آنها بود، از تلخ ترین قصه هایی بود که می خواندیم و با مسائل و مشکلات آن روز مردم آشنا می شدیم. شاید همین اطلاعات بود که باعث شد با انقلاب ۵۷ همراهی کنیم تا همه زنان و دختران جامعه بتوانند در محیطی سالم و بدون فساد زندگی کنند.
دو روز قبل از پیروزی انقلاب، #شهرنو به دست انقلابیون به آتش کشیده شد. آتش نشانی در خاموش کردن آن اقدامی نکرد و گفت، آتشی که مردم بخواهند، برافروخته خواهد ماند! خبر که به آیت الله #طالقانی رسید ناراحت شده و گفت اینها زنانی آسیب دیده هستند که اکثرا معلول فقر و فلاکت خانواده و محصول رژیم بوده و خود تقصیری ندارند. باید ساز وکاری درست کرد و آنها را سامان داد. از اینرو کمیته جنوب تهران در قلعه مستقر شد و سعی بر سروسامان دادن به چند هزار ساکن آنجا از زن و مرد و کودک داشت.
در اوایل سال ۵۸ سه زن از روسا و پااندازهای اصلی شهرنو اعدام شدند. در مرداد همان سال و قبل از ماه مبارک رمضان #قلعه تعطیل شد و دیگر باز نشد. افرادی چون شیخ حسین #انصاریان در نجات برخی زنان و دختران شهر نو نقش موثری داشتند و تا مدتی آنها را زیر پوشش خدمات حمایتی گرفتند و با کمک بودجه بهزیستی و وجوهات شرعی توانستند تعداد زیادی از آنها را به زندگی سالم برگردانند، ولی طبیعتا تعدادی از آنها نیز در شهر رها شده و به همان روال سابق امرار معاش کردند. یکی از زنان ساکن قلعه در مصاحبه ای با مجله جوان در سال ۵۸ می گوید، "شنیدهام که عدهای از فروشندگان آهن قصد دارند بعد از ماه محرم، نگذارند قلعه به کارش ادامه دهد و میخواهند اینجا را انبار آهن بکنند. از قول من بنویسید، شما که کمکی به ما نمیکنید، شما که باری از روی دوش ما برنمیدارید، باری بر دوش و قوزی بالای قوز نباشید. آواره کردن ما جز اینکه مشکلات تازهای ایجاد کند هیچ فایدهای ندارد، زیرا همانطور که قبلاً هم گفتم، یک زن روسپی برای تامین مخارج خود و بچههایش مجبور است در خیابانها بایستند و مشتری پیدا کند و لطمات این نحوه کار به مراتب بیشتر از کار ما در قلعه است!"
این زن جوان به خوبی می دانست رها شدن امثال او در خیابانها مانع نظارت بر آنها شده و موجب آسیبهای اجتماعی و گسترش بیماریهای مقاربتی خواهد شد. اینگونه بود که پس از انقلاب و از بین رفتن آن محله خاص، خیابانها مراکز ارائه خدمات جنسی شد، بدون نظارت و کنترل حکومت.
در مراکز خاص نگهداری این زنان، نظارت حاکمان و دولتها بر آنها آسانتر بود و البته گاه از آنها استفاده های سیاسی نیز می شد. نقش زنان شهر نو در سرنگونی مصدق و حوادث ۲۸ مرداد و همچنین استفاده از آنها به عنوان طعمه برای جاسوسی از رجال سیاسی، از این موارد است. همچنان که در نظامی اسلامی مثل ج ا هم استفاده از این افراد در قالب پرستوی نظام! فراوان دیده می شود!
حال و روز این روزهای مردم جامعه ما که به امید محیطی سالم برای تربیت فرزندانشان دست به انقلاب زدند، حالا به نظر می رسد وخیم تر از آن زمانها است. بالا رفتن سن ازدواج، آمار بالای طلاق و بی پناهی خیل زنان سرپرست خانوار، در کنار تورم و گرانی کمرشکن و وجود فضای مجازی و فیلم ها و سریالهای ماهواره ای و بسیاری عوامل دیگر، حالا بسیاری از محلات و خیابانها را تبدیل به شهر نو کرده است. شهر نویی مدرن و متنوع با کیسهایی فریبنده تر و زیباتر از گذشته و نرخهایی شناور! این وضعیت، هر جوان و نوجوانی را وسوسه می کند این وادی را تجربه کند. پایین آمدن سن روابط آزاد و آمار آن، در مملکتی همیشه تحریم، خبر از فاجعه ای می دهد که عواقبش بعدها معلوم خواهد شد.
در این آشفته #بازارجنسی، عده ای لابد با نیت خیر، دست به ایجاد مراکزی زده اند تا سروسامانی به این بازار پررونق بدهند. برخی با راه اندازی خانه های عفاف و برخی با ایجاد کانالهایی مثلا اسلامی و شرعی برای ارائه #خدمات_جنسی، می خواهند این سیل تقاضا را سامان داده و آبرومندانه کنند! هشدارهای کارشناسان و دردمندان نیز مثل دیگر امور، گوش شنوایی ندارد!
#فرشته_مزینانی
@hooreechannel
@EveDaughters
نوجوان که بودیم، کتابهای #محمودحکیمی از کتابهای مورد علاقه ما بود. کتابهایی که با قلمی روان، مشکلات و آسیبهای اجتماعی را روایت می کرد. برخی از کتابهای این نویسنده به سرگذشت زنان و دخترانی می پرداخت که از خانه فرار کرده و به دام باندهای فساد افتاده بودند. ترسیم سرگذشت تلخ و دردناک آنها و توصیف خانه های فساد و بخصوص شهر نو که مرکزی برای فعالیت آنها بود، از تلخ ترین قصه هایی بود که می خواندیم و با مسائل و مشکلات آن روز مردم آشنا می شدیم. شاید همین اطلاعات بود که باعث شد با انقلاب ۵۷ همراهی کنیم تا همه زنان و دختران جامعه بتوانند در محیطی سالم و بدون فساد زندگی کنند.
دو روز قبل از پیروزی انقلاب، #شهرنو به دست انقلابیون به آتش کشیده شد. آتش نشانی در خاموش کردن آن اقدامی نکرد و گفت، آتشی که مردم بخواهند، برافروخته خواهد ماند! خبر که به آیت الله #طالقانی رسید ناراحت شده و گفت اینها زنانی آسیب دیده هستند که اکثرا معلول فقر و فلاکت خانواده و محصول رژیم بوده و خود تقصیری ندارند. باید ساز وکاری درست کرد و آنها را سامان داد. از اینرو کمیته جنوب تهران در قلعه مستقر شد و سعی بر سروسامان دادن به چند هزار ساکن آنجا از زن و مرد و کودک داشت.
در اوایل سال ۵۸ سه زن از روسا و پااندازهای اصلی شهرنو اعدام شدند. در مرداد همان سال و قبل از ماه مبارک رمضان #قلعه تعطیل شد و دیگر باز نشد. افرادی چون شیخ حسین #انصاریان در نجات برخی زنان و دختران شهر نو نقش موثری داشتند و تا مدتی آنها را زیر پوشش خدمات حمایتی گرفتند و با کمک بودجه بهزیستی و وجوهات شرعی توانستند تعداد زیادی از آنها را به زندگی سالم برگردانند، ولی طبیعتا تعدادی از آنها نیز در شهر رها شده و به همان روال سابق امرار معاش کردند. یکی از زنان ساکن قلعه در مصاحبه ای با مجله جوان در سال ۵۸ می گوید، "شنیدهام که عدهای از فروشندگان آهن قصد دارند بعد از ماه محرم، نگذارند قلعه به کارش ادامه دهد و میخواهند اینجا را انبار آهن بکنند. از قول من بنویسید، شما که کمکی به ما نمیکنید، شما که باری از روی دوش ما برنمیدارید، باری بر دوش و قوزی بالای قوز نباشید. آواره کردن ما جز اینکه مشکلات تازهای ایجاد کند هیچ فایدهای ندارد، زیرا همانطور که قبلاً هم گفتم، یک زن روسپی برای تامین مخارج خود و بچههایش مجبور است در خیابانها بایستند و مشتری پیدا کند و لطمات این نحوه کار به مراتب بیشتر از کار ما در قلعه است!"
این زن جوان به خوبی می دانست رها شدن امثال او در خیابانها مانع نظارت بر آنها شده و موجب آسیبهای اجتماعی و گسترش بیماریهای مقاربتی خواهد شد. اینگونه بود که پس از انقلاب و از بین رفتن آن محله خاص، خیابانها مراکز ارائه خدمات جنسی شد، بدون نظارت و کنترل حکومت.
در مراکز خاص نگهداری این زنان، نظارت حاکمان و دولتها بر آنها آسانتر بود و البته گاه از آنها استفاده های سیاسی نیز می شد. نقش زنان شهر نو در سرنگونی مصدق و حوادث ۲۸ مرداد و همچنین استفاده از آنها به عنوان طعمه برای جاسوسی از رجال سیاسی، از این موارد است. همچنان که در نظامی اسلامی مثل ج ا هم استفاده از این افراد در قالب پرستوی نظام! فراوان دیده می شود!
حال و روز این روزهای مردم جامعه ما که به امید محیطی سالم برای تربیت فرزندانشان دست به انقلاب زدند، حالا به نظر می رسد وخیم تر از آن زمانها است. بالا رفتن سن ازدواج، آمار بالای طلاق و بی پناهی خیل زنان سرپرست خانوار، در کنار تورم و گرانی کمرشکن و وجود فضای مجازی و فیلم ها و سریالهای ماهواره ای و بسیاری عوامل دیگر، حالا بسیاری از محلات و خیابانها را تبدیل به شهر نو کرده است. شهر نویی مدرن و متنوع با کیسهایی فریبنده تر و زیباتر از گذشته و نرخهایی شناور! این وضعیت، هر جوان و نوجوانی را وسوسه می کند این وادی را تجربه کند. پایین آمدن سن روابط آزاد و آمار آن، در مملکتی همیشه تحریم، خبر از فاجعه ای می دهد که عواقبش بعدها معلوم خواهد شد.
در این آشفته #بازارجنسی، عده ای لابد با نیت خیر، دست به ایجاد مراکزی زده اند تا سروسامانی به این بازار پررونق بدهند. برخی با راه اندازی خانه های عفاف و برخی با ایجاد کانالهایی مثلا اسلامی و شرعی برای ارائه #خدمات_جنسی، می خواهند این سیل تقاضا را سامان داده و آبرومندانه کنند! هشدارهای کارشناسان و دردمندان نیز مثل دیگر امور، گوش شنوایی ندارد!
#فرشته_مزینانی
@hooreechannel
@EveDaughters