📌خانه داری دیگر
#بتی_فریدان در کتاب #رازوری_زنانه نوشت:
این تصور که زنان فقط در نقش سنتیِ همسر و مادر میتوانند به رضایت خاطر برسند، همۀ زنان یا دستکم زنان خانهدار طبقۀ متوسط شهری را به احساس پوچی و درماندگی دچار کرده است.
این زنان، محروم از هدفمندی چنان به گردگیری و برق انداختن اثاثیۀ خانۀ خود مشغول میشوند که گویی همان سیزیفوس افسانهای اند که پیوسته تخته سنگ عظیمی را به بالای کوه هل میداد تا دوباره به پایین بغلتد.
این زنان پنداری وظیفهای مقدس بر عهده داشته باشند، با این فکر که بالابردن کارایی از ایشان خانهدارهای شایستهتری میسازد، هر وسیلهای را که خیال کنند زحمت کار را کمتر کند، میخرند، اما چیزی نمیگذرد که میبینند بخشی از روز هیچ کاری برای انجام دادن ندارند و برای آن که این زمانهای خالی از کار به نظر معنادار بیاید، آگاهانه یا ناآگاهانه به خود میباورانند که بدون توصیۀ اهل خبره ممکن نیست بتوانند وظایف همسری و مادریِ خود را به نحو احسن انجام دهند.
زن محصور در خانه انتظار دارد از کارشناسان - لشکری از پزشکان، متخصصان زنان و زایمان، ماماها، مشاوران خانواده، روانپزشکان و در نهایت روحانیان - بشنود که همسر و مادر بودن شغلی تمام وقت است و مهمترین کاری است که هر زنی میتواند در زندگی انجام دهد.
اما گاه پیش میآید که حتی کارشناس هم نمیتواند او را متقاعد کند که این کار به اندازۀ کافی مهم است.
درمانِ فریدان ،برای اعتیادی که زنان خانهدار شهری به همسری و مادری کردن دارند، کار کردن بیرون از خانه بود.
او به زنان هشدار میداد که اگر به تحصیلات عالی و سپس استفادۀ سازنده از آن در نیروی کار عمومی روی نیاورند، به افسردگیهای شدید و وسواسهای جنونآسا مبتلا خواهند شد.
افزون بر این مادران با خانهنشینی به فرزندان خود خدمتی نمیکنند. عشق وسواسآمیز مادران همۀ بچهها به ویژه پسرها را منکوب میکند و منفعل و نابالغ بار میآورد.
روشن است که بتی فریدان از زنان نمیخواست ازدواج و مادر شدن را فدای پیشرفت شغلی کنند. «کسب هویت شخصی و برابری و حتی قدرت سیاسی، به این معنا نیست که نیاز به عشق یک مرد یا علاقه به فرزندان را در خود سرکوب کنید.»
خطای تصور سنتی این بود که ادعا میکرد زنان اگر بخواهند متعارف و اخلاقی به شمار آیند باید «به جای» پیشرفت شغلی، ازدواج و مادر شدن را برگزینند. اما در واقع همسر و مادر بودن وقت زیادی از زن نمیگیرد.
اگر زن کارهای خانه را همانی که هست ببیند، یعنی کارهایی که باید «به سرعت و با کارایی» از سر راه برداشت، و ازدواج و خانواده را همانی که هست بداند، یعنی فقط بخشی از زندگی خود نه همۀ آن، آن گاه وقت و نیروی زیادی برای رشد شخصیت خویش و کار خلاق در بیرون خانه پیدا خواهد کرد. هر زنی میتواند با کمک شوهر از عهدۀ تمامی وظایف همسری و مادری و تعهدات شغلی برآید./زن امروزی
#رزمریتانگ
📕درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی
@EveDaughters
#بتی_فریدان در کتاب #رازوری_زنانه نوشت:
این تصور که زنان فقط در نقش سنتیِ همسر و مادر میتوانند به رضایت خاطر برسند، همۀ زنان یا دستکم زنان خانهدار طبقۀ متوسط شهری را به احساس پوچی و درماندگی دچار کرده است.
این زنان، محروم از هدفمندی چنان به گردگیری و برق انداختن اثاثیۀ خانۀ خود مشغول میشوند که گویی همان سیزیفوس افسانهای اند که پیوسته تخته سنگ عظیمی را به بالای کوه هل میداد تا دوباره به پایین بغلتد.
این زنان پنداری وظیفهای مقدس بر عهده داشته باشند، با این فکر که بالابردن کارایی از ایشان خانهدارهای شایستهتری میسازد، هر وسیلهای را که خیال کنند زحمت کار را کمتر کند، میخرند، اما چیزی نمیگذرد که میبینند بخشی از روز هیچ کاری برای انجام دادن ندارند و برای آن که این زمانهای خالی از کار به نظر معنادار بیاید، آگاهانه یا ناآگاهانه به خود میباورانند که بدون توصیۀ اهل خبره ممکن نیست بتوانند وظایف همسری و مادریِ خود را به نحو احسن انجام دهند.
زن محصور در خانه انتظار دارد از کارشناسان - لشکری از پزشکان، متخصصان زنان و زایمان، ماماها، مشاوران خانواده، روانپزشکان و در نهایت روحانیان - بشنود که همسر و مادر بودن شغلی تمام وقت است و مهمترین کاری است که هر زنی میتواند در زندگی انجام دهد.
اما گاه پیش میآید که حتی کارشناس هم نمیتواند او را متقاعد کند که این کار به اندازۀ کافی مهم است.
درمانِ فریدان ،برای اعتیادی که زنان خانهدار شهری به همسری و مادری کردن دارند، کار کردن بیرون از خانه بود.
او به زنان هشدار میداد که اگر به تحصیلات عالی و سپس استفادۀ سازنده از آن در نیروی کار عمومی روی نیاورند، به افسردگیهای شدید و وسواسهای جنونآسا مبتلا خواهند شد.
افزون بر این مادران با خانهنشینی به فرزندان خود خدمتی نمیکنند. عشق وسواسآمیز مادران همۀ بچهها به ویژه پسرها را منکوب میکند و منفعل و نابالغ بار میآورد.
روشن است که بتی فریدان از زنان نمیخواست ازدواج و مادر شدن را فدای پیشرفت شغلی کنند. «کسب هویت شخصی و برابری و حتی قدرت سیاسی، به این معنا نیست که نیاز به عشق یک مرد یا علاقه به فرزندان را در خود سرکوب کنید.»
خطای تصور سنتی این بود که ادعا میکرد زنان اگر بخواهند متعارف و اخلاقی به شمار آیند باید «به جای» پیشرفت شغلی، ازدواج و مادر شدن را برگزینند. اما در واقع همسر و مادر بودن وقت زیادی از زن نمیگیرد.
اگر زن کارهای خانه را همانی که هست ببیند، یعنی کارهایی که باید «به سرعت و با کارایی» از سر راه برداشت، و ازدواج و خانواده را همانی که هست بداند، یعنی فقط بخشی از زندگی خود نه همۀ آن، آن گاه وقت و نیروی زیادی برای رشد شخصیت خویش و کار خلاق در بیرون خانه پیدا خواهد کرد. هر زنی میتواند با کمک شوهر از عهدۀ تمامی وظایف همسری و مادری و تعهدات شغلی برآید./زن امروزی
#رزمریتانگ
📕درآمدی جامع بر نظریههای فمینیستی
@EveDaughters