دختران حوا
637 subscribers
2.18K photos
633 videos
13 files
529 links
ارتباط بامدیر
دکتری مطالعات زنان
@Sahel72_Kh

برای احقاق حقوق به سوگ نشسته
Download Telegram
‌‌‍ ‌‌نقدی بر «حقوق کودک» طبقاتی

نگاهی به واکنش‌ها درباره‌ی نامه‌ی کودک فلسطینی به ترامپ

سپیده جدیری


چند سال پیش، خانمی که خود، مترجم کتاب‌ کودک بود، در یکی از شبکه‌های اجتماعی نوشت که کودکی‌اش را خواندن قصه‌های #صمد_بهرنگی نابود کرده بوده. می‌گفت خواندن این قصه‌ها نگذاشت کودکان نسل ما کودکی کنند (نقل به مضمون).

من نیز به‌عنوان کودکی از همان نسل، که به طبقه‌ی مرفه تعلق نداشت، چندان کودکی نکرده بودم اما دوست دارم از آن خانم مترجم که این روزها کتاب‌هایی مملو از تصاویر خوش آب و رنگ را برای کودکان ایرانی ترجمه می‌کند بپرسم آیا می‌داند که این رنگارنگی چقدر با دنیایی که یک کودک کار یا یک کودک از طبقه‌ی فرودست تجربه می‌کند، بیگانه است؟ چطور تنها نویسنده‌ی ادبیات کودک ایران را که قصه‌هایی نوشته که دنیای چنین کودکانی را در آن بگنجاند، مقصر کودکی نکردن آن نسل می‌داند؟

چرا این را نمی‌بیند که آن کودکانی که کودکی نکرده‌اند، شاید اصلا امکانی برای کودکی کردن نداشته‌اند‌. گناه جامعه‌ای را که منافع طبقاتی‌اش حکم می‌کند بسیاری از کودکان، جهان کودکانه‌ای نداشته باشند و تا پایان دوران کودکی نیز چنین جهانی را تجربه نکنند، به گردن نویسنده‌ای انداختن که اتفاقا همان کودکان را در داستان‌هایش دیده و به تصویر کشیده، حکایت از نگاهی حذف‌‌گرایانه و از قضا طبقاتی به کودکان دارد، نگاهی که ترجیح می‌دهد تمام کودکان را دارای نیازهایی یکسان و در نتیجه، جهانی یکسان ببیند چون به‌واقع، بخش بزرگی از کودکان را اصلا نمی‌بیند.

▪️خود صمد در پاسخ به چنین نگاهی می‌گوید: «ادبیات کودکان نباید فقط مبلغ «محبت و نوع‌دوستی و قناعت و تواضع» از نوع اخلاق مسیحیت باشد. باید به بچه گفت که به هر آن‌چه و هر که ضدبشری و غیرانسانی و سد راه تکامل تاریخی جامعه است، کینه ورزد و این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند. تبلیغ اطاعت و نوع‌دوستی صرف‌، از جانب کسانی که کفه‌ی سنگین ترازو مال آن‌هاست، البته غیرمنتظره نیست، اما برای صاحبان کفه‌ی سبک ترازو هم ارزشی ندارد.».

🔸«پسرک لبوفروش» یکی از بهترین نمونه‌ها از این نوع قصه‌هاست؛ شورش تاری‌وردی، پسرکی که روی هم رفته، ده دوازده سال دارد، علیه صاحب‌کاری که به خواهر او #دست‌درازی می‌کند: «آن‌وقت پانزده هزار را برداشت و خواست تو دست خواهرم فرو کند که خواهرم عقب کشید و بیرون دوید. از غیظم گریه‌ام می‌گرفت. دفه‌ای روی میز بود. برش داشتم و پراندمش. دفه صورتش را برید و خون آمد. حاجی فریاد زد و کمک خواست. من بیرون دویدم و دیگر نفهمیدم چی شد. به خانه آمدم. خواهرم پهلوی ننه‌ام کز کرده بود و گریه می‌کرد.»

🔺در روزهای اخیر، ویدیویی از یک دختر خردسال اهل غزه که در میان مخروبه‌های آن شهر ایستاده بود و نامه‌‌اش را خطاب به دونالد ترامپ می‌خواند، در فضای مجازی وایرال شد. من این نامه را ترجمه کردم و ویدیو با ترجمه‌ی من و به لطف «کانون زنان ایرانی» به مخاطب فارسی زبان رسید و بازخوردهای مختلفی پیدا کرد؛ عده‌ای به تحسین دخترک پرداختند و برخی نیز ضبط چنین ویدیویی را مصداق سواستفاده‌ی والدین کودک از او دانستند با این استدلال که این کودک الان باید کودکی کند، نه نطق سیاسی. حیرت‌آورترین واکنش اما از آن کاربری بود که نوشته بود جای این کودک در کودکستان است و پدر و مادرش به جای فرستادن او به آنجا، او را مقابل دوربین قرار داده‌اند تا حرف‌های خود را از زبان او بزنند. آیا شما میان مخروبه‌های شهر و دیاری که بیش از یک سال با وحشی‌گری تمام، با بمب‌ و تانک شخم خورده، کودکستان که هیچ، حتی خانه و مدرسه‌ای می‌بینید؟ من حتی نمی‌دانم و مطمئن نیستم که والدین یا سایر اعضای خانواده‌ی آن کودک همچنان و پس از نسل‌کشی اخیر، در قید حیات باشند که حال بخواهم آنها را به سواستفاده از او متهم کنم یا نکنم. اما پرسشم از این دسته از مخاطبان این است: یک سال و اندی چشم بر آن‌چه بر سر این کودکان آوار شد بستید، پیش از آن نیز بر کودک‌کشی‌های اسرائیل و حبس‌هایی که کودکان فلسطینی در تمام سال‌های اشغال متحمل شدند، حال به ما بگویید از کدام «کودکی» سخن می‌گویید؟ از کدام «جهان کودکانه‌»؟ و آیا یک کودک نمی‌تواند خود با وجود خردسالی‌اش، جهان بی رحم و غیرعادلانه‌ای را که در آن بزرگ شده و درک و تجربه‌اش کرده، روی کاغذ بیاورد؟

برای خواندن ادامه‌ی متن، به وبسایت کانون زنان ایرانی مراجعه کنید:
https://ir-women.com/20578
@EveDaughters