Iranwire
27.5K subscribers
21.1K photos
21.2K videos
940 files
34.4K links
عکس، فیلم، خبر و پیام‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
📞🎥📲📷 t.me/shomaIranwire
iranwire.com
instagram.com/iranwire
twitter.com/iranwire
facebook.com/iranwire
youtube.com/iranwire
Download Telegram
🔹مادر قائدی، زنی که به امید دادخواهی زنده بود

جوان و شاداب بود که خبر مرگ همسرش را برایش آوردند و بیوه شد. مانده بود با پنج کودک قد و نیم قدی که بی‌پدر مانده بودند. مصمم شد آن‌ها را به ثمر برساند.

رتق و فتق و مراقبت از پنج کودک دو تا ۹ ساله، توان روانی بی‌حدی می‌خواست. «حاجیه» زیبا بود، کمالات داشت و اهل کتاب و شعر و زن زمانه خودش بود. کنار کودکانش ماند و نمی‌دانست حاصل شب بیداری‌های ممتد تا سپیده دمان، مرگ ناحقی است که «محمدصادق»، «محمدجواد» و عروس دلبندش را از او خواهد گرفت.

خبر مرگ محمد صادق را که دادند، حاجیه مثل پرنده‌ای که قصد مردن کرده باشد، تمام وجودش را به در و دیوار قفس زندگی کوبید. بی‌تاب بود. مدام گریه می‌کرد. یک دم هوار می‌کشید، یک دم ساکت می‌شد. چنان بی‌قراری می‌کرد که انگار پایان دنیا نزدیک است. شش ماه بعد خبرهای دهشتناک بعدی را هم برایش آوردند؛ این بار خبر مرگ محمدجواد و همسرش، «منیرالسادات» که برایش با دخترانش فرقی نداشت. دست مرگ داشت بی‌وقفه ریحان‌های باغچه کوچک زندگی‌‌اش را می‌چید.

دور و بری‌ها امید به زنده ماندنش نداشتند. می‌گفتند دق می‌کند و پشت بند سفر بچه‌ها، او هم راهی می‌شود. حاجیه اما نمرد و ماند و به جای همه جنگید.
گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اعدامهای_دهه_شصت #خاوران
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹مادر قائدی، زنی که به امید دادخواهی زنده بود

جوان و شاداب بود که خبر مرگ همسرش را برایش آوردند و بیوه شد. مانده بود با پنج کودک قد و نیم قدی که بی‌پدر مانده بودند. مصمم شد آن‌ها را به ثمر برساند.

رتق و فتق و مراقبت از پنج کودک دو تا ۹ ساله، توان روانی بی‌حدی می‌خواست. «حاجیه» زیبا بود، کمالات داشت و اهل کتاب و شعر و زن زمانه خودش بود. کنار کودکانش ماند و نمی‌دانست حاصل شب بیداری‌های ممتد تا سپیده دمان، مرگ ناحقی است که «محمدصادق»، «محمدجواد» و عروس دلبندش را از او خواهد گرفت.

خبر مرگ محمد صادق را که دادند، حاجیه مثل پرنده‌ای که قصد مردن کرده باشد، تمام وجودش را به در و دیوار قفس زندگی کوبید. بی‌تاب بود. مدام گریه می‌کرد. یک دم هوار می‌کشید، یک دم ساکت می‌شد. چنان بی‌قراری می‌کرد که انگار پایان دنیا نزدیک است. شش ماه بعد خبرهای دهشتناک بعدی را هم برایش آوردند؛ این بار خبر مرگ محمدجواد و همسرش، «منیرالسادات» که برایش با دخترانش فرقی نداشت. دست مرگ داشت بی‌وقفه ریحان‌های باغچه کوچک زندگی‌‌اش را می‌چید.

دور و بری‌ها امید به زنده ماندنش نداشتند. می‌گفتند دق می‌کند و پشت بند سفر بچه‌ها، او هم راهی می‌شود. حاجیه اما نمرد و ماند و به جای همه جنگید.
گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اعدامهای_دهه_شصت #خاوران
@Farsi_Iranwire
🔹رخشنده حسین‌پور: اجازه عزاداری نداشتیم در سکوت خودم را می‌زدم

صدای زنی خسته از آن دوردست‌ها می‌آید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمی تراپی را به سلامت پشت سرگذاشته. اما صحبت از سختی‌های زندگی و بیماری صدایش را نمی‌لرزاند تا وقتی که می‌رسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه شصت، آنجا که می‌گوید «دیگر هیچ برادری ندارم» صدایش می‌لرزد.

وقتی می‌گوید سال ۱۳۵۴ به مدت دو ماه میهمان زندان اوین بودم، فکر می‌کنم به درازای عددهایی که با عمر نسل من برابری می‌کند، مبارزه کرده‌اند.

ازهمسرش، «علی مهدی زاده ولوجردی» که حرف می‌زند لحن و بارمعنایی کلماتش تغییر می‌کنند و احساس می‌کنی با دختر جوانی حرف می‌زنی که همین لحظه راهی قرار ملاقاتی عاشقانه است.

رخشنده و علی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در جریان فعالیت‌های سیاسی با هم آشنا شدند. با هم فیلم می‌دیدند وعلی با لحنی رسا دفاعیات شکرالله پاکنژاد، (یکی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا شاه که دفاعیه‌اش شهرت زیادی دارد) را برایش می‌خواند. کوه می‌رفتند و در مورد رویاهای مشترکشان حرف می‌زدند.

آن روزها رخشنده کارمند شهرداری تهران و علی کارمند عالی رتبه بانک مرکزی تهران بود. بعد از آنکه حکم هشت سال زندان رژیم پهلوی برایش صادر شد یک عده از دوستانش به رخشنده توصیه می‌کردند که برود پی زندگی اش. نه تعهدی داشت نه معذرویتی. برود و بقیه عمرش را پای انسانی که آینده مبهمی در انتظار اوست هدر ندهد. اما رخشنده عاشق بود و این بار برای تسهیل در ملاقات‌های زندان با وکالتی که علی فرستاده بود به طور غیابی به همسری علی درآمد تا بتواند او را نزدیکتر از آن سوی شیشه‌ها ببیند.

گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #دهه_شصت #کشتار_دهه_شصت #اعدامهای_دهه_شصت
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹رخشنده حسین‌پور: اجازه عزاداری نداشتیم در سکوت خودم را می‌زدم

صدای زنی خسته از آن دوردست‌ها می‌آید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمی تراپی را به سلامت پشت سرگذاشته. اما صحبت از سختی‌های زندگی و بیماری صدایش را نمی‌لرزاند تا وقتی که می‌رسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه شصت، آنجا که می‌گوید «دیگر هیچ برادری ندارم» صدایش می‌لرزد.

وقتی می‌گوید سال ۱۳۵۴ به مدت دو ماه میهمان زندان اوین بودم، فکر می‌کنم به درازای عددهایی که با عمر نسل من برابری می‌کند، مبارزه کرده‌اند.

ازهمسرش، «علی مهدی زاده ولوجردی» که حرف می‌زند لحن و بارمعنایی کلماتش تغییر می‌کنند و احساس می‌کنی با دختر جوانی حرف می‌زنی که همین لحظه راهی قرار ملاقاتی عاشقانه است.

رخشنده و علی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در جریان فعالیت‌های سیاسی با هم آشنا شدند. با هم فیلم می‌دیدند وعلی با لحنی رسا دفاعیات شکرالله پاکنژاد، (یکی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا شاه که دفاعیه‌اش شهرت زیادی دارد) را برایش می‌خواند. کوه می‌رفتند و در مورد رویاهای مشترکشان حرف می‌زدند.

آن روزها رخشنده کارمند شهرداری تهران و علی کارمند عالی رتبه بانک مرکزی تهران بود. بعد از آنکه حکم هشت سال زندان رژیم پهلوی برایش صادر شد یک عده از دوستانش به رخشنده توصیه می‌کردند که برود پی زندگی اش. نه تعهدی داشت نه معذرویتی. برود و بقیه عمرش را پای انسانی که آینده مبهمی در انتظار اوست هدر ندهد. اما رخشنده عاشق بود و این بار برای تسهیل در ملاقات‌های زندان با وکالتی که علی فرستاده بود به طور غیابی به همسری علی درآمد تا بتواند او را نزدیکتر از آن سوی شیشه‌ها ببیند.

گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #دهه_شصت #کشتار_دهه_شصت #اعدامهای_دهه_شصت
@Farsi_Iranwire
🔹 میرحسین موسوی و کشتار ۱۳۶۷؛ افکار عمومی منتظر دادگاه نمی‌ماند

قتل‌های سیاسی یا اعدام‌های خودسرانهٔ صدها نفر از زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ پس از سال‌ها موفقیت جمهوری اسلامی ایران در پنهان‌کاری، دیگر جزو رموز و اسرار محسوب نمی‌شوند. خانواده‌های قربانیان درباره آن‌چه بر سر آن‌ها رفته است، حرف می‌زنند و هر ساله بر سر محلی که گور دسته‌جمعی عزیزان‌شان است، جمع می‌شوند و خبر آن دیگر قابل مخفی کردن نیست.

مرداد ۱۳۹۵، انتشار فایل صوتی جلسه آیت‌الله «حسینعلی منتظری»، قائم مقام وقت «روح‌الله خمینی»، رهبر پیشین جمهوری اسلامی ایران با «هیات مرگ»، در شبکه‌های مجازی بازتاب‌ فراوانی داشت و موضوع کشتارهای سیاسی تابستان ۱۳۶۷ را به شکل علنی در عرصه عمومی مطرح کرد.

این هیات شامل «حسینعلی نیری»حاکم شرع وقت، «مرتضی اشراقی» دادستان وقت تهران، «مصطفی پورمحمدی» نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان «اوین» و «ابراهیم رییسی» معاون وقت دادستان کل کشور بود.

پیش از انتصاب ابراهیم رئیسی به عنوان رییس قوه قضاییه، به دلیل نامزدی او در رقابت‌های ریاست جمهوری و با توجه به این که نامش در فایل صوتی جلسه حسینعلی منتظری و اعضای هیات مرگ آمده بود، موضوع کشتار ۱۳۶۷ در مناظره‌ها و رقابت‌های انتخاباتی مطرح شد. حتی رییس جمهوری وقت را هم به واکنش وادار کرد.

«حسن روحانی» برای ضربه به رقیب انتخاباتی خود، تلویحا رئیسی را کسی خواند که کاری جز اعدام کردن بلد نبوده است.

«میرحسین موسوی» که اینک به دلیل اصرار بر حفاظت از رای طرف‌دارانش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، ۱۰ سال است توسط آیت‌الله «علی خامنه‌ای» در حصر خانگی قرار گرفته، در زمان کشتار زندانیان، نخست وزیر بوده است.

ادامه گزارش فرامرز داور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #میرحسین_موسوی #کشتار_سال۶۷ #اعدام‌های_دهه_شصت #عفو_بین‌الملل #حصر_خانگی #حسینعلی_منتظری #راستی_آزمایی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 رادیو آبادان؛ در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما

این قسمت از برنامه #رادیو_آبادان به «عباس آشی» که برخلاف این روزهای #ایران، آش او هنوز خوش‌مزه و دل‌چسب است، تقدیم می‌شود.

موضوع سی‌ودومین قسمت از برنامه، #اعدام‌های_دهه_شصت در خیابان‌ها و ملاء‌عام و تاثیر این شیوه مجازات در روحیه #کودکان آن زمان است.

در این قسمت از برنامه «رادیو آبادان»، علاوه بر خبرهای تلخ و مضحکی که برای شما دست‌چین کرده‌ایم، «ننه فرید» علاوه بر آموزش پخت #كشك‌‌‌و‌‌‌بادمجان، به عنوان یک شهروند پرسش‌گر، از نحوه اعتراف‌گیری⁧#نويد_افكارى و پخش آن در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران گله و شکایت دارد.


👈 پادکست«رادیو آبادان» قرار است با رویکردی طنز در«ایران‌وایر»، به مشکلات اقتصادی، سیاسی، ورزشی و فرهنگی در آبادان و ایران بپردازد.


#رادیوآبادان #اعدام_نکنید
#پادکست_فارسی #خوزستان
#محمدتنگستانی #شهروندخبرنگاری

@Farsi_Iranwire
mp3
🎙رادیو آبادان؛ در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما (فایل صوتی برنامه)

این قسمت از برنامه #رادیو_آبادان به «عباس آشی» که برخلاف این روزهای #ایران، آش او هنوز خوش‌مزه و دل‌چسب است، تقدیم می‌شود.

موضوع سی‌ودومین قسمت از برنامه، #اعدام‌های_دهه_شصت در خیابان‌ها و ملاء‌عام و تاثیر این شیوه مجازات در روحیه #کودکان آن زمان است.

در این قسمت از برنامه «رادیو آبادان»، علاوه بر خبرهای تلخ و مضحکی که برای شما دست‌چین کرده‌ایم، «ننه فرید» علاوه بر آموزش پخت #كشك‌‌‌و‌‌‌بادمجان، به عنوان یک شهروند پرسش‌گر، از نحوه اعتراف‌گیری⁧#نويد_افكارى و پخش آن در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران گله و شکایت دارد.


👈 پادکست«رادیو آبادان» قرار است با رویکردی طنز در«ایران‌وایر»، به مشکلات اقتصادی، سیاسی، ورزشی و فرهنگی در آبادان و ایران بپردازد.


#رادیوآبادان #اعدام_نکنید
#پادکست_فارسی #خوزستان
#محمدتنگستانی #شهروندخبرنگاری

@Farsi_Iranwire