🔹رخشنده حسینپور: اجازه عزاداری نداشتیم در سکوت خودم را میزدم
صدای زنی خسته از آن دوردستها میآید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمی تراپی را به سلامت پشت سرگذاشته. اما صحبت از سختیهای زندگی و بیماری صدایش را نمیلرزاند تا وقتی که میرسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه شصت، آنجا که میگوید «دیگر هیچ برادری ندارم» صدایش میلرزد.
وقتی میگوید سال ۱۳۵۴ به مدت دو ماه میهمان زندان اوین بودم، فکر میکنم به درازای عددهایی که با عمر نسل من برابری میکند، مبارزه کردهاند.
ازهمسرش، «علی مهدی زاده ولوجردی» که حرف میزند لحن و بارمعنایی کلماتش تغییر میکنند و احساس میکنی با دختر جوانی حرف میزنی که همین لحظه راهی قرار ملاقاتی عاشقانه است.
رخشنده و علی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در جریان فعالیتهای سیاسی با هم آشنا شدند. با هم فیلم میدیدند وعلی با لحنی رسا دفاعیات شکرالله پاکنژاد، (یکی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا شاه که دفاعیهاش شهرت زیادی دارد) را برایش میخواند. کوه میرفتند و در مورد رویاهای مشترکشان حرف میزدند.
آن روزها رخشنده کارمند شهرداری تهران و علی کارمند عالی رتبه بانک مرکزی تهران بود. بعد از آنکه حکم هشت سال زندان رژیم پهلوی برایش صادر شد یک عده از دوستانش به رخشنده توصیه میکردند که برود پی زندگی اش. نه تعهدی داشت نه معذرویتی. برود و بقیه عمرش را پای انسانی که آینده مبهمی در انتظار اوست هدر ندهد. اما رخشنده عاشق بود و این بار برای تسهیل در ملاقاتهای زندان با وکالتی که علی فرستاده بود به طور غیابی به همسری علی درآمد تا بتواند او را نزدیکتر از آن سوی شیشهها ببیند.
گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #دهه_شصت #کشتار_دهه_شصت #اعدامهای_دهه_شصت
@Farsi_Iranwire
صدای زنی خسته از آن دوردستها میآید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمی تراپی را به سلامت پشت سرگذاشته. اما صحبت از سختیهای زندگی و بیماری صدایش را نمیلرزاند تا وقتی که میرسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه شصت، آنجا که میگوید «دیگر هیچ برادری ندارم» صدایش میلرزد.
وقتی میگوید سال ۱۳۵۴ به مدت دو ماه میهمان زندان اوین بودم، فکر میکنم به درازای عددهایی که با عمر نسل من برابری میکند، مبارزه کردهاند.
ازهمسرش، «علی مهدی زاده ولوجردی» که حرف میزند لحن و بارمعنایی کلماتش تغییر میکنند و احساس میکنی با دختر جوانی حرف میزنی که همین لحظه راهی قرار ملاقاتی عاشقانه است.
رخشنده و علی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در جریان فعالیتهای سیاسی با هم آشنا شدند. با هم فیلم میدیدند وعلی با لحنی رسا دفاعیات شکرالله پاکنژاد، (یکی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا شاه که دفاعیهاش شهرت زیادی دارد) را برایش میخواند. کوه میرفتند و در مورد رویاهای مشترکشان حرف میزدند.
آن روزها رخشنده کارمند شهرداری تهران و علی کارمند عالی رتبه بانک مرکزی تهران بود. بعد از آنکه حکم هشت سال زندان رژیم پهلوی برایش صادر شد یک عده از دوستانش به رخشنده توصیه میکردند که برود پی زندگی اش. نه تعهدی داشت نه معذرویتی. برود و بقیه عمرش را پای انسانی که آینده مبهمی در انتظار اوست هدر ندهد. اما رخشنده عاشق بود و این بار برای تسهیل در ملاقاتهای زندان با وکالتی که علی فرستاده بود به طور غیابی به همسری علی درآمد تا بتواند او را نزدیکتر از آن سوی شیشهها ببیند.
گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #دهه_شصت #کشتار_دهه_شصت #اعدامهای_دهه_شصت
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
رخشنده حسینپور: اجازه عزاداری نداشتیم، در سکوت خودم را میزدم
صدای زنی خسته از آن دور دستها میآید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمیتراپی را به سلامت پشت سرگذاشته است. صحبت از سختیهای زندگی و بیماری، صدایش را نمیلرزاند اما وقتی میرسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه…
Forwarded from Iranwire
🔹رخشنده حسینپور: اجازه عزاداری نداشتیم در سکوت خودم را میزدم
صدای زنی خسته از آن دوردستها میآید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمی تراپی را به سلامت پشت سرگذاشته. اما صحبت از سختیهای زندگی و بیماری صدایش را نمیلرزاند تا وقتی که میرسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه شصت، آنجا که میگوید «دیگر هیچ برادری ندارم» صدایش میلرزد.
وقتی میگوید سال ۱۳۵۴ به مدت دو ماه میهمان زندان اوین بودم، فکر میکنم به درازای عددهایی که با عمر نسل من برابری میکند، مبارزه کردهاند.
ازهمسرش، «علی مهدی زاده ولوجردی» که حرف میزند لحن و بارمعنایی کلماتش تغییر میکنند و احساس میکنی با دختر جوانی حرف میزنی که همین لحظه راهی قرار ملاقاتی عاشقانه است.
رخشنده و علی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در جریان فعالیتهای سیاسی با هم آشنا شدند. با هم فیلم میدیدند وعلی با لحنی رسا دفاعیات شکرالله پاکنژاد، (یکی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا شاه که دفاعیهاش شهرت زیادی دارد) را برایش میخواند. کوه میرفتند و در مورد رویاهای مشترکشان حرف میزدند.
آن روزها رخشنده کارمند شهرداری تهران و علی کارمند عالی رتبه بانک مرکزی تهران بود. بعد از آنکه حکم هشت سال زندان رژیم پهلوی برایش صادر شد یک عده از دوستانش به رخشنده توصیه میکردند که برود پی زندگی اش. نه تعهدی داشت نه معذرویتی. برود و بقیه عمرش را پای انسانی که آینده مبهمی در انتظار اوست هدر ندهد. اما رخشنده عاشق بود و این بار برای تسهیل در ملاقاتهای زندان با وکالتی که علی فرستاده بود به طور غیابی به همسری علی درآمد تا بتواند او را نزدیکتر از آن سوی شیشهها ببیند.
گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #دهه_شصت #کشتار_دهه_شصت #اعدامهای_دهه_شصت
@Farsi_Iranwire
صدای زنی خسته از آن دوردستها میآید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمی تراپی را به سلامت پشت سرگذاشته. اما صحبت از سختیهای زندگی و بیماری صدایش را نمیلرزاند تا وقتی که میرسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه شصت، آنجا که میگوید «دیگر هیچ برادری ندارم» صدایش میلرزد.
وقتی میگوید سال ۱۳۵۴ به مدت دو ماه میهمان زندان اوین بودم، فکر میکنم به درازای عددهایی که با عمر نسل من برابری میکند، مبارزه کردهاند.
ازهمسرش، «علی مهدی زاده ولوجردی» که حرف میزند لحن و بارمعنایی کلماتش تغییر میکنند و احساس میکنی با دختر جوانی حرف میزنی که همین لحظه راهی قرار ملاقاتی عاشقانه است.
رخشنده و علی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در جریان فعالیتهای سیاسی با هم آشنا شدند. با هم فیلم میدیدند وعلی با لحنی رسا دفاعیات شکرالله پاکنژاد، (یکی از زندانیان سیاسی دوره محمدرضا شاه که دفاعیهاش شهرت زیادی دارد) را برایش میخواند. کوه میرفتند و در مورد رویاهای مشترکشان حرف میزدند.
آن روزها رخشنده کارمند شهرداری تهران و علی کارمند عالی رتبه بانک مرکزی تهران بود. بعد از آنکه حکم هشت سال زندان رژیم پهلوی برایش صادر شد یک عده از دوستانش به رخشنده توصیه میکردند که برود پی زندگی اش. نه تعهدی داشت نه معذرویتی. برود و بقیه عمرش را پای انسانی که آینده مبهمی در انتظار اوست هدر ندهد. اما رخشنده عاشق بود و این بار برای تسهیل در ملاقاتهای زندان با وکالتی که علی فرستاده بود به طور غیابی به همسری علی درآمد تا بتواند او را نزدیکتر از آن سوی شیشهها ببیند.
گزارش ماهرخ غلامحسین پور را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #دهه_شصت #کشتار_دهه_شصت #اعدامهای_دهه_شصت
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
رخشنده حسینپور: اجازه عزاداری نداشتیم، در سکوت خودم را میزدم
صدای زنی خسته از آن دور دستها میآید که مدت کوتاهی است دوره سخت شیمیتراپی را به سلامت پشت سرگذاشته است. صحبت از سختیهای زندگی و بیماری، صدایش را نمیلرزاند اما وقتی میرسد به شرح ماجرای اعدام برادر و همسرش و مرگ مبهم برادر دیگرش در حوادث تلخ سیاسی دهه…
🔹 ناپدیدشدگان قهری؛ بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ تا هنوز
موضوع پایان بخشیدن به رنجی که خانواده ناپدیدشدگان قهری میبرند، این روزها و همزمان با ابهام در مورد اعدام «هدایت عبداللهپور» زندانی سیاسی کُرد، بار دیگر توسط مدافعان حقوقبشر مطرح شده است. موضوعی که از دهه شصت به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است.
«ناپدیدشدگان قهری»، زنان یا مردانی هستند که بعد از اعتراض در خیابان، هرگز به خانههایشان برنگشتهاند، زندانیانی که از سرنوشت روزهای پایانی عمرشان یا شیوه مرگ و محل دفنشان اطلاعات چندانی وجود ندارد. دگراندیشانی که بیتشریفات و مراحل قانونی ربوده شده و سربهنیست شدهاند و کسی مسئولیت ناپدیدشدنشان را به عهده نگرفته است.
در سال ۱۹۷۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای نخستین بار به موضوع ناپدیدشدگان قهری توجه نشان داد و بعد از آن بود که در سال ۲۰۱۰ فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوقبشر از اعضایش درخواست کرد که حمایت از ناپدیدشدگان قهری را الزامآور بدانند.
به باور سازمانهای مدافع حقوقبشر، جرم ناپدیدشدگی قهری یک جرم ادامهدار و نقض حقوق مداوم انسان تا زمان روشن شدن ماجراست.
پدر هدایت عبداللهپور روز گذشته به ایرانوایر گفته بود شعبه نهم اجرای احکام دادگاه انقلاب به او گفته که فرزندش بیست روز پیش از اعدام و در مکانی نامعلوم دفن شده است. بیست و سوم خرداد، سازمان عفو بینالملل با انتشار یک بیانیه دیگر از مقامات ایرانی درخواست کرد هر چه سریعتر به رنج خانواده هدایت عبداللهپور پایان داده و حقایق مربوط به سرنوشت این زندانی را بهطور روشن و شفاف به خانوادهاش اطلاع دهد.
این دومین بیانیه سازمان عفو بینالملل در خصوص مبهم بودن شرایط هدایت عبداللهپور در طول چند هفته گذشته بوده است.
ادامه گزارش ماهرخ غلامحسینپور را اینجا بخوانید👇
#ناپدیدشدگان_قهری #هدایت_عبداللهپور #سعید_زینالیزاده #کشتار_دهه_شصت #دادخواهی
@Farsi_Iranwire
موضوع پایان بخشیدن به رنجی که خانواده ناپدیدشدگان قهری میبرند، این روزها و همزمان با ابهام در مورد اعدام «هدایت عبداللهپور» زندانی سیاسی کُرد، بار دیگر توسط مدافعان حقوقبشر مطرح شده است. موضوعی که از دهه شصت به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است.
«ناپدیدشدگان قهری»، زنان یا مردانی هستند که بعد از اعتراض در خیابان، هرگز به خانههایشان برنگشتهاند، زندانیانی که از سرنوشت روزهای پایانی عمرشان یا شیوه مرگ و محل دفنشان اطلاعات چندانی وجود ندارد. دگراندیشانی که بیتشریفات و مراحل قانونی ربوده شده و سربهنیست شدهاند و کسی مسئولیت ناپدیدشدنشان را به عهده نگرفته است.
در سال ۱۹۷۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای نخستین بار به موضوع ناپدیدشدگان قهری توجه نشان داد و بعد از آن بود که در سال ۲۰۱۰ فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوقبشر از اعضایش درخواست کرد که حمایت از ناپدیدشدگان قهری را الزامآور بدانند.
به باور سازمانهای مدافع حقوقبشر، جرم ناپدیدشدگی قهری یک جرم ادامهدار و نقض حقوق مداوم انسان تا زمان روشن شدن ماجراست.
پدر هدایت عبداللهپور روز گذشته به ایرانوایر گفته بود شعبه نهم اجرای احکام دادگاه انقلاب به او گفته که فرزندش بیست روز پیش از اعدام و در مکانی نامعلوم دفن شده است. بیست و سوم خرداد، سازمان عفو بینالملل با انتشار یک بیانیه دیگر از مقامات ایرانی درخواست کرد هر چه سریعتر به رنج خانواده هدایت عبداللهپور پایان داده و حقایق مربوط به سرنوشت این زندانی را بهطور روشن و شفاف به خانوادهاش اطلاع دهد.
این دومین بیانیه سازمان عفو بینالملل در خصوص مبهم بودن شرایط هدایت عبداللهپور در طول چند هفته گذشته بوده است.
ادامه گزارش ماهرخ غلامحسینپور را اینجا بخوانید👇
#ناپدیدشدگان_قهری #هدایت_عبداللهپور #سعید_زینالیزاده #کشتار_دهه_شصت #دادخواهی
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
ناپدیدشدگان قهری؛ بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ تا هنوز
موضوع پایان بخشیدن به رنجی که خانواده ناپدیدشدگان قهری میبرند، این روزها و همزمان با ابهام در مورد اعدام «هدایت عبداللهپور» زندانی سیاسی کُرد، بار دیگر توسط مدافعان حقوقبشر مطرح شده است. موضوعی که از دهه شصت به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است.
Forwarded from Iranwire
🔹 ناپدیدشدگان قهری؛ بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ تا هنوز
موضوع پایان بخشیدن به رنجی که خانواده ناپدیدشدگان قهری میبرند، این روزها و همزمان با ابهام در مورد اعدام «هدایت عبداللهپور» زندانی سیاسی کُرد، بار دیگر توسط مدافعان حقوقبشر مطرح شده است. موضوعی که از دهه شصت به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است.
«ناپدیدشدگان قهری»، زنان یا مردانی هستند که بعد از اعتراض در خیابان، هرگز به خانههایشان برنگشتهاند، زندانیانی که از سرنوشت روزهای پایانی عمرشان یا شیوه مرگ و محل دفنشان اطلاعات چندانی وجود ندارد. دگراندیشانی که بیتشریفات و مراحل قانونی ربوده شده و سربهنیست شدهاند و کسی مسئولیت ناپدیدشدنشان را به عهده نگرفته است.
در سال ۱۹۷۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای نخستین بار به موضوع ناپدیدشدگان قهری توجه نشان داد و بعد از آن بود که در سال ۲۰۱۰ فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوقبشر از اعضایش درخواست کرد که حمایت از ناپدیدشدگان قهری را الزامآور بدانند.
به باور سازمانهای مدافع حقوقبشر، جرم ناپدیدشدگی قهری یک جرم ادامهدار و نقض حقوق مداوم انسان تا زمان روشن شدن ماجراست.
پدر هدایت عبداللهپور روز گذشته به ایرانوایر گفته بود شعبه نهم اجرای احکام دادگاه انقلاب به او گفته که فرزندش بیست روز پیش از اعدام و در مکانی نامعلوم دفن شده است. بیست و سوم خرداد، سازمان عفو بینالملل با انتشار یک بیانیه دیگر از مقامات ایرانی درخواست کرد هر چه سریعتر به رنج خانواده هدایت عبداللهپور پایان داده و حقایق مربوط به سرنوشت این زندانی را بهطور روشن و شفاف به خانوادهاش اطلاع دهد.
این دومین بیانیه سازمان عفو بینالملل در خصوص مبهم بودن شرایط هدایت عبداللهپور در طول چند هفته گذشته بوده است.
ادامه گزارش ماهرخ غلامحسینپور را اینجا بخوانید👇
#ناپدیدشدگان_قهری #هدایت_عبداللهپور #سعید_زینالیزاده #کشتار_دهه_شصت #دادخواهی
@Farsi_Iranwire
موضوع پایان بخشیدن به رنجی که خانواده ناپدیدشدگان قهری میبرند، این روزها و همزمان با ابهام در مورد اعدام «هدایت عبداللهپور» زندانی سیاسی کُرد، بار دیگر توسط مدافعان حقوقبشر مطرح شده است. موضوعی که از دهه شصت به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است.
«ناپدیدشدگان قهری»، زنان یا مردانی هستند که بعد از اعتراض در خیابان، هرگز به خانههایشان برنگشتهاند، زندانیانی که از سرنوشت روزهای پایانی عمرشان یا شیوه مرگ و محل دفنشان اطلاعات چندانی وجود ندارد. دگراندیشانی که بیتشریفات و مراحل قانونی ربوده شده و سربهنیست شدهاند و کسی مسئولیت ناپدیدشدنشان را به عهده نگرفته است.
در سال ۱۹۷۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای نخستین بار به موضوع ناپدیدشدگان قهری توجه نشان داد و بعد از آن بود که در سال ۲۰۱۰ فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوقبشر از اعضایش درخواست کرد که حمایت از ناپدیدشدگان قهری را الزامآور بدانند.
به باور سازمانهای مدافع حقوقبشر، جرم ناپدیدشدگی قهری یک جرم ادامهدار و نقض حقوق مداوم انسان تا زمان روشن شدن ماجراست.
پدر هدایت عبداللهپور روز گذشته به ایرانوایر گفته بود شعبه نهم اجرای احکام دادگاه انقلاب به او گفته که فرزندش بیست روز پیش از اعدام و در مکانی نامعلوم دفن شده است. بیست و سوم خرداد، سازمان عفو بینالملل با انتشار یک بیانیه دیگر از مقامات ایرانی درخواست کرد هر چه سریعتر به رنج خانواده هدایت عبداللهپور پایان داده و حقایق مربوط به سرنوشت این زندانی را بهطور روشن و شفاف به خانوادهاش اطلاع دهد.
این دومین بیانیه سازمان عفو بینالملل در خصوص مبهم بودن شرایط هدایت عبداللهپور در طول چند هفته گذشته بوده است.
ادامه گزارش ماهرخ غلامحسینپور را اینجا بخوانید👇
#ناپدیدشدگان_قهری #هدایت_عبداللهپور #سعید_زینالیزاده #کشتار_دهه_شصت #دادخواهی
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
ناپدیدشدگان قهری؛ بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ تا هنوز
موضوع پایان بخشیدن به رنجی که خانواده ناپدیدشدگان قهری میبرند، این روزها و همزمان با ابهام در مورد اعدام «هدایت عبداللهپور» زندانی سیاسی کُرد، بار دیگر توسط مدافعان حقوقبشر مطرح شده است. موضوعی که از دهه شصت به بخشی از تاریخ ایران تبدیل شده است.