Iranwire
27.5K subscribers
21.1K photos
21.2K videos
940 files
34.4K links
عکس، فیلم، خبر و پیام‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
📞🎥📲📷 t.me/shomaIranwire
iranwire.com
instagram.com/iranwire
twitter.com/iranwire
facebook.com/iranwire
youtube.com/iranwire
Download Telegram
Forwarded from Iranwire
🔹زندگی در سایه؛ شرایط دشوار رنگین‌کمانی‌ها در مدارس (بخش دوم)

در اولین مطلب درباره وضعیت جامعه رنگین‌کمانی در مدارس و مراکز آموزشی، به مشکلات ترنس‌ها، که به دلیل هویت جنسیتی‌شان مورد خشونت و رفتارهای تحقیرآمیز از سوی همسالان و همچنین معلمان، مربیان و مسئولان مدارس و مراکز آموزشی قرار می‌گیرند، پرداختیم. اما علاوه بر ترنس‌ها افرادی هم که گرایش جنسی خود را غیر از دگرجنس‌گرایی تعریف می‌کنند، با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند.

«دامون» که یک مرد همجنس‌گرا است درباره دوازده سالی که در مدرسه درس خوانده است، این طور می‌گوید: «تو دوازده سالی که مدرسه می‌رفتم و درس می‌خوندم خیلی عذاب کشیدم. خیلی بهم سخت گذشت. همه بهم بد نگاه می‌کردن و بهم تیکه می‌نداختن و با القاب بد صدام می‌کردن به شکلی که از شنیدن‌شون ضربان قلبم تند می‌شد. جدا از بچه‌ها، معلم‌ها هم رفتار درستی باهام نداشتن و با برخوردهای بدشون آزارم می‌دادن و روح و روانم رو به هم می‌ریختن. علاوه بر این آزار و اذیت‌های فیزیکی و جنسی رو هم تجربه کردم که از یادآوری‌شون حالم بد می‌شه و هنوزم که هنوزه استرس و اضطرابش باهام باقی مونده و تصورش هم برام دردناکه.»

بر خلاف آن‌چه که عموم تصور می‌کنند، گرایش جنسی انسان‌ها محدود به دگرجنس‌گرایی، یعنی تمایل جنسی و عاطفی به جنس و جنسیت مخالف نمی‌شود. گرایش جنسی در انسان‌ها یک طیف بسیار گسترده است که هر فرد می‌تواند هر کجای این طیف قرار گیرد و گرایش جنسی و یا به عبارتی دیگر هویت جنسی خود را تعریف کند. علاوه بر این، گرایش جنسی انسان‌ها می‌تواند در بازه زمان تغییر کند و یا بهتر است بگوییم افراد در طول زمان شناخت بهتری نسبت به تمایلات و خواسته‌های جنسی و عاطفی خود به دست می‌آورند و زوایای مختلف آن را می‌شناسند.

گزارش شایا گلدوست را بخوانید 👇

#اخبار_ایران #رنگین_کمان_ایران #همجنسگرایی #هویت_جنسیتی #گرایش_جنسی #حقوق_شهروندی #حقوق_بشر
@Farsi_Iranwire
🔹 پس از ۴ سال فهمیدم همسرم هم‌جنس‌گرا است

پیامش را با دقت خواندم. برایم درد و دل کرده بود. کمک می‌خواست و نیاز به راهنمایی داشت. می‌خواست از این احساسی که درگیرش است، راحت شود. می‌خواست بتواند با واقعیت کنار بیاید و به زندگی برگردد؛ بتواند غم بزرگ تنهایی که همه زندگی‌ او را تحت تاثیر قرار داده است، از خود دور کند. می‌گفت عاشق است؛ عاشق زنی که تمایلی به او ندارد: «من و همسرم چهار سالی است که ازدواج کرده‌ایم. کنار هم بسیار خوب و خوشحال بودیم. البته همیشه نسبت به رابطه جنسی‌ بی‌تمایل بود اما من فکر می‌کردم شاید سرد مزاج است و انسان گرمی در رابطه جنسی نیست. اما از اوایل امسال کم‌کم تغییراتی را در رفتارش احساس کردم. کنجکاو شدم و رفتارش را زیر نظر گرفتم. متوجه شدم که با دوستش که خانمی هم‌سن و سال خودش است، در ارتباط است. مانده بودم چه‌طور درباره این موضوع صحبت کنم. خلاصه یک ماهی طول کشید که با گوشه و کنایه‌هایی که در حرف‌هایم بود، خودش اعتراف کرد و گفت "لزبین" است (زن هم‌جنس‌گرا). می‌گفت خودش هم مطمئن نبوده اما رفته رفته خودش را شناخته و به این نتیجه رسیده و حالا دیگر از گرایش جنسی‌ خود مطمئن است.»

ادامه گزارش شایا گلدوست را بخوانید 👇

#اخبار_ایران #اقلیت‌های_جنسی #اقلیت‌های_جنسیتی #همجنسگرایان #زنان_همجنسگرا #رنگین_کمان_ایران #رنگین‌_کمان_ایرانی #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی #رنگین_کمانی
@Farsi_Iranwire
🔹 به پلیس تعهد دادم که خود حقیقی‌ام نباشم

وقتی در ایران زندگی می‌کردم، تجربه‌های متفاوتی در برخورد با پلیس و مراجع قانونی داشتم. به خاطر می‌آورم روزی که به همراه دوستانم در خیابانی در رشت دستگیر و به کلانتری برده شدیم. آن‌ها پسر بودند و من لباس منتسب به زنانه، منطبق با هویت جنسیتی‌ خود پوشیده بودم. من بیشتر ترسیده بودم؛ چون «ترنس» بودم؛ چون هویت قانونی من با هویت جنسیتی زنانه‌ام منطبق نبود؛ چون خانواده‌ام نمی‌دانستند گاهی با پوششی که دل‌خواهم است، بیرون می‌روم؛ چون می‌دانستم اگر ماموران بفهمند یک زن ترنس هستم، بیشتر اذیتم می‌کنند. این ترس در کلانتری چندین برابر شد وقتی ماموران شک کردند و از هم‌دیگر می‌پرسیدند پسر است یا دختر؟ عرق سرد روی تنم نشست وقتی شنیدم که گفتند او را بازرسی بدنی می‌کنیم.

می‌دانم که دوستان همین احساس را در برخورد با پلیس یا ماموران امنیتی به دفعات تجربه کرده‌اند؛ مثل «طاها»، مرد ترنسی که از تجربه خود می‌گوید:«در ارومیه زندگی می‌کردم. هنوز مراحل قانونی برای تایید ترنس بودن و اخذ مجوز برای ترنزیشن و جراحی از دادگاه را شروع نکرده بودم اما خیلی درگیر شناخت خودم و هویتم بودم. چند وقتی بود که اگر فرصتی پیش می‌آمد، با لباس منتسب به مردانه در اجتماع ظاهر می‌شدم. دوست داشتم به خود واقعی‌ام نزدیک‌تر باشم. حدود ساعت هفت شب بود. با دو تا از دوستان دخترم بیرون از خانه بودیم. قدم می‌زدیم و صحبت می‌کردیم که دو خانم محجبه به سمت ما آمدند و به پوشش و حجاب دوستانم ایراد گرفتند.


ادامه گزارش شایا گلدوست را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اقلیت‌های_جنسی #اقلیت‌های_جنسیتی #همجنسگرایان #زنان_همجنسگرا #رنگین_کمان_ایران #رنگین‌_کمان_ایرانی #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی #رنگین_کمانی #ترنس #ترنس_جندر

@Farsi_Iranwire
🔹 زندگی در سایه ترس؛ طالبان و جامعه رنگین‌کمانی افغانستان

«صبح خیلی زود بود. به دانشگاه می‌رفتم. وقتی از جلوی ماشین پلیسی که کنار خیابان پارک بود رد می‌شدم، یکی از ماموران صدایم زد. جلوتر رفتم، گفت ماسکت را بردار. ماسکم را که برداشتم همه با هم خندیدند و گفتند این که پسر است. ما فکر کردیم دختر هستی و انقدر بی حجاب به خیابان آمده‌ای. به خاطر ظاهرم تحقیرم کردند و حرف‌های توهین‌آمیز زدند.»

این بخشی از داستان تلخی است که «ایلیا» مرد همجنس‌گرای ساکن هرات، در مواجهه با پلیس تجربه کرده است. نگاه عمومی جامعه افغانستان به همجنس‌گراها و اقلیت‌های جنسی و جنسیتی اغلب با تبعیض و تحقیر همراه است. فرهنگ‌سازی و آموزش لازم نیز به جامعه صورت نمی‌گیرد و بسیاری از این افراد اتفاقات مشابهی را از سوی پلیس و نیروهای امنیتی تجربه کرده و مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند و در سایه‌ای از ترس زندگی‌ می‌کنند.

ایلیا ادامه روایتش را این‌طور تعریف می‌کند:

«مدارک شناسایی و شناسنامه خواستند، چیزی که خیلی معمول نیست، که پلیس در ولایت خودت مدارک شناسایی‌ات را کنترل کند. شناسنامه همراهم نبود، کارت دانشجویی‌ام را نشان دادم ولی قبول نکردند. از نظرشان ظاهرم خیلی متفاوت بود و شبیه به افغان‌ها نبودم. گفتند که حتما باید با ما بیایی تا به حوزه (کلانتری) برویم تا هویتت مشخص شود و به این بهانه من را سوار ماشین کردند. چهار مامور پلیس در ماشین بودند و من روی صندلی عقب بین دو نفر از آن‌ها نشسته بودم. چند دقیقه که گذشت احساس کردم مسیر را اشتباه می‌روند و انگار از شهر خارج می‌شویم. پرسیدم که کجا می‌رویم اما به جای جواب گفتند خفه شو.»

به اینجای داستان که رسید، لحظه‌ای مکث کرد. حرف زدن از این اتفاق دردناک برایش سخت بود.

گزارش شایا گلدوست را بخوانید 👇

#اطلاع_رسانی #افغانستان #اقلیت‌های_جنسی #اقلیت‌های_جنسیتی #جامعه_رنگین‌کمانی #رنگین‌‌_کمانی‌ #رنگین_کمان_ایران #رنگین_کمان_ایرانی #خشونت #پلیس #مجازات #طالبان #همجنسگرایان #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی
@Farsi_Iranwire
🔹 داستان فرحان؛ زندگی پر پیچ و خم یک نویسنده رنگین‌کمانی

«در زندگی چالش‌های زیادی را تحمل کردم. از طرد شدن از خانواده تا بی‌خانمانی، دردهایی‌ست که سال‌ها با آن‌ها زندگی می‌کنم. تعرض، تجاوز و خشونت، تجربیات تلخ، اما آشنایی هستند که بارها برایم اتفاق افتاده‌اند، شاید تنها به این دلیل که با آن‌چه همه از من انتظار داشتند متفاوت بودم. فشارها مرا به مرز دیوانگی کشاندند، تا جایی که چندین بار تصمیم گرفتم خودم را از شر این زندگی خلاص کنم، اما ناموفق بودم. به امید رهایی و آزادی ترک وطن کردم. آمدم تا بتوانم زندگی کنم، نفس بکشم، اما دریغ که خیالی باطل بود. زندگی این‌جا هم روی خوشش را به من نشان نداد.»

«فرحان عباسی رودکناری» نویسنده کتاب‌های «عشق محکوم به رویا» و «فریاد سکوت» است که قصه زندگی خود را این‌گونه روایت می‌کند. مرد همجنس‌گرایی که داستان ۲۲ سال زندگی‌اش می‌تواند چند جلد کتاب باشد.

«داستان کتاب دومم، عشق محکوم به رویا، را با هدف نشان دادن رابطه عاشقانه یک فرد همجنسگرا نوشتم اما متاسفانه آن‌طور که من می‌خواستم تمام نشد. بخش‌های زیادی را حذف یا اصلاح کردند و داستان به شکل دیگری، غیر از آنچه من می‌خواستم تمام شد. شاید انتظار زیادی بود که بتوانم در ایران قصه عشق فردی با تمایلات همجنسگرایانه را روایت کنم. نمی‌دانم شاید می‌خواستم با نوشتن مرهمی بر زخم‌های خودم بگذارم، اما نه‌تنها کتاب آن‌ چیزی که من می‌خواستم نشد، زندگی خودم هم بر خلاف هر آنچه تصور می‌کردم تغییر مسیر داد.»

ادامه یادداشت شایا گلدوست را بخوانید 👇

#اطلاع_رسانی #اقلیت‌های_جنسی #جامعه_رنگین_کمانی #رنگین_کمان_ایران #فرحان_عباسی_رودکناری
@Farsi_Iranwire