Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
Political dissident #Mohammad_Nourizad being abused in prison for openly criticizing and asking supreme leader #Ali_Khamenei to resign. Recently ambushed and injected with unknown drugs in prison, on top of bad health, his life is in real danger
It is with an emphasis on the principles of the Universal Declaration of #HumanRights and a nonviolent solution for the future of Iran that we seek moral support from, and engagement of, the international community in condemning Iran’s actions and demanding the immediate and unconditional release of all prisoners of conscience.
It is with a great sense of urgency that the IranHamAva Movement appeals to the international community to support #MohammadNourizad, through an immediate and firm diplomatic response to ensure his immediate and unconditional release.
#SaveNourizad
@IranHamAva
Political dissident #Mohammad_Nourizad being abused in prison for openly criticizing and asking supreme leader #Ali_Khamenei to resign. Recently ambushed and injected with unknown drugs in prison, on top of bad health, his life is in real danger
It is with an emphasis on the principles of the Universal Declaration of #HumanRights and a nonviolent solution for the future of Iran that we seek moral support from, and engagement of, the international community in condemning Iran’s actions and demanding the immediate and unconditional release of all prisoners of conscience.
It is with a great sense of urgency that the IranHamAva Movement appeals to the international community to support #MohammadNourizad, through an immediate and firm diplomatic response to ensure his immediate and unconditional release.
#SaveNourizad
@IranHamAva
.
نامه محمد نوریزاد از اوین در شرح تجاوز بیولوژیک و آنچه پس از آن بر او گذشته است
.
محمد نوریزاد زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامهای شرح شکنجه و تزریق ماده نامعلوم به نقاط مختلف بدنش را توضیح داده است:
«ظهر چهارشنبه مرا به زندان برگرداندند؛ بلافاصله نامهای به رئیس زندان(محمدی) نوشتم که مرا فوریِ فوری به پزشکی قانونی پارک شهر اعزام کنند تا مشخص شود که در آن ۸ بار چه به من تزریق کردهاند. نامه را به رئیس بند(گودرزی) دادم و تأکید کردم که هرجور شده مرا همین امروز به پزشکی قانونی اعزام کنید. نامه را گرفت و رفت و هیچ خبری نشد.
فردای آن روز(۲۷ فروردین) صدای غش غش خندههای گودرزی را شنیدم. رفتم به دفترش، دو مهمان داشت ناشناس... به گودرزی گفتم؛ میدانی چرا غش غش میخندی؟
گفت: چرا؟ گفتم؛ به این دلیل که هشت بار به خودت چیزی تزریق نکردهاند، و باز به این دلیل که فردی چون سعید طوسی(قاری قرآن بیت رهبری) ترتیب بچهات را نداده است، وگرنه اینطور غش غش نمیخندیدی... گودرزی گفت: کار من این بود که نامهات را برای اعزام به رئیس زندان بدهم که دادم. بالاتریها با اعزام شما موافقت نمیکنند.
من، محمد نوریزاد در این ۲۱ ماهی که زندانی هستم، همیشه با یک عصای آلومینیومی جا به جا میشوم؛ چون گاه گاه تعادلم بهم میخورد. چهار بار از بالای پله های بلند به پشت واژگون شدم. همانجا در دفتر گودرزی عصا را بالا بردم و به گودرزی گفتم: تو کار خودت را کردهای... اکنون بنشین و کار مرا تماشا کن... و با عصای خود افتادم به جان شیشههای پنجرههای اتاقش و درست در مقابل چشم دو مهمانش هرچه شیشه بود زدم و شکستم. دریغ که عصایم شکست، وگرنه شیشههای فراوانتری برای شکستن در آنجا بود.»
با کلیک بر روی تصویر متن کامل نامه محمد نوریزاد از زندان اوین را بخوانید.
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
نامه محمد نوریزاد از اوین در شرح تجاوز بیولوژیک و آنچه پس از آن بر او گذشته است
.
محمد نوریزاد زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامهای شرح شکنجه و تزریق ماده نامعلوم به نقاط مختلف بدنش را توضیح داده است:
«ظهر چهارشنبه مرا به زندان برگرداندند؛ بلافاصله نامهای به رئیس زندان(محمدی) نوشتم که مرا فوریِ فوری به پزشکی قانونی پارک شهر اعزام کنند تا مشخص شود که در آن ۸ بار چه به من تزریق کردهاند. نامه را به رئیس بند(گودرزی) دادم و تأکید کردم که هرجور شده مرا همین امروز به پزشکی قانونی اعزام کنید. نامه را گرفت و رفت و هیچ خبری نشد.
فردای آن روز(۲۷ فروردین) صدای غش غش خندههای گودرزی را شنیدم. رفتم به دفترش، دو مهمان داشت ناشناس... به گودرزی گفتم؛ میدانی چرا غش غش میخندی؟
گفت: چرا؟ گفتم؛ به این دلیل که هشت بار به خودت چیزی تزریق نکردهاند، و باز به این دلیل که فردی چون سعید طوسی(قاری قرآن بیت رهبری) ترتیب بچهات را نداده است، وگرنه اینطور غش غش نمیخندیدی... گودرزی گفت: کار من این بود که نامهات را برای اعزام به رئیس زندان بدهم که دادم. بالاتریها با اعزام شما موافقت نمیکنند.
من، محمد نوریزاد در این ۲۱ ماهی که زندانی هستم، همیشه با یک عصای آلومینیومی جا به جا میشوم؛ چون گاه گاه تعادلم بهم میخورد. چهار بار از بالای پله های بلند به پشت واژگون شدم. همانجا در دفتر گودرزی عصا را بالا بردم و به گودرزی گفتم: تو کار خودت را کردهای... اکنون بنشین و کار مرا تماشا کن... و با عصای خود افتادم به جان شیشههای پنجرههای اتاقش و درست در مقابل چشم دو مهمانش هرچه شیشه بود زدم و شکستم. دریغ که عصایم شکست، وگرنه شیشههای فراوانتری برای شکستن در آنجا بود.»
با کلیک بر روی تصویر متن کامل نامه محمد نوریزاد از زندان اوین را بخوانید.
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
Telegraph
نامه محمد نوریزاد از اوین در شرح تجاوز بیولوژیک و آنچه پس از آن بر او گذشته است
محمد نوریزاد زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامهای شرح شکنجه وتزریق ماده نامعلوم به نقاط مختلف بدنش را توضیح داده است:
محمد نوریزاد از زندان اوین در پنجاهمین روز اعتصاب غذا: به زودی شاهد گور به گور شدن ستمگرانی خواهیم بود که ایران را به تباهی کشاندهاند و آبروی جهانی سرزمین ما را به خاک مالیدهاند
اسلام ناب محمدی را عشق است!
۱- امروز ۱۴۰۰/۲/۱۳ من ۶۶ مین زخم روزانه را بر خویش وارد آوردم و شرههای خون تازه را به افسر نگهبان وقت ( آقای رحمانی ) نشان دادم.
۵۳ روز از اعتصاب دارو و ۵۰ روز از اعتصاب غذای من میگذرد. با اعتصاب دارو دچار حملههای قلبی و تپش شدید قلب میشوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته. نه صبحانه میخورم و نه ناهار و نه شام. سر انگشتانم میلرزد. ۳۷ بار بیهوش شدهام و چهار بار از بالای پلههای بند به زیر واژگون شدم. ۱۶ کیلو وزنم کم شده و دید چشمانم نیز.
۲- در لندن دو بیمارستان به نامهای هامر اسمیت و کرامول هر دو زیر نظر سران فراماسون اداره میشوند و به فراماسونرها سرویس میدهند. از شما مردم ایران میپرسم؛ چرا آیت الله های اسلام ناب محمدی به جای دخیل بستن به ضریح امام رضا و امامزادگان، یک به یک راهی لندن میشوند و در این دو بیمارستان بستری میشوند؟! از آیتالله فاضل لنکرانی تا واعظ طبسی تا مهدوی کنی و تا روحانی ( رئیس جمهور ) تا آیتالله سیستانی. اینان حتی برای یک چکاپ ساده در این دو بیمارستان بستری میشوند.
حضرت ملا، جناب مجتبی خامنهای با یک هیئت ویژه، یک طبقه از بیمارستان هامر اسمیت را برای شش ماه اجاره میکند و همسرش را که بچهدار نمیشد در آنجا بچهدار کرد. در آن شش ماه ملا مجتبی خامنهای آموزشهای لازم را از فراماسونرها دریافت کرد و با همسری آبستن و با صرف میلیونها یورو به ایران برگشت تا بچه را در ایران به دنیا بیاورد. همین آیتالله فاضل لنکرانی در وصیتنامهاش رسماً مینویسد: «لندن، ام القرای شیعیان اهل بیت مکرم است.» ای بنازم به تشخیص این ملاهای پوکمغز که ته همگیشان خیس است.
۳- هفته پیش، هیولایی به نام مصطفی کاظمی به عربستان سعودی رفت تا با سران آن کشور گفتگو کند. این هیولا را اگر نمیشناسید، بشناسید: "مصطفی کاظمی" آن سالها که در وزارت اطلاعات بود، کار تخصصیاش گوش تا گوش سر بریدن بود؛ همهی قتلهای زنجیرهای را او با دست خود، با چاقوی سلاخی خود، عملیاتی کرد. گردن فروهرها را خود او گوش تا گوش برید و سرشان را بر سینه نهاد. او را، به شوخی، محاکمه و زندانی و تا همیشه از کارهای دولتی محروم کردند. برادران سپاه که به تخصص او در سلاخی و آدمکشی نیاز داشتند، زندان او را خط زدند و رسما او را در اطلاعات سپاه استخدام کردند. گور پدر حکم محرومیت از استخدام در دوایر دولتی و گور پدر وزارت خارجه که باید برای دیپلماسی دست به کار شود. از خود بپرسید؛ چرا این آدمکش تابلودار سابق اطلاعات اکنون، برای گفتگو به عربستان اعزام میشود؟
۴- آقای دکتر علی ربیعی را اگر نمیشناسید، بشناسید. او سابقاً معاون وزیر اطلاعات (علی فلاحیان) بود. دیپلم هم نداشت؛ معروف بود به «عباد». مگر میشود معاون وزیر اطلاعات بود و دیپلم نداشت؟ چرا نمیشود؟ یکی را فرستادند به جای او امتحان داد و دیپلم گرفت و باز یکی را فرستادند به جای او کنکور داد و دانشگاه رفت و باز دیگری رفت و فوق لیسانس گرفت و یکی دیگر رفت و به جای حضرت «عباد»/علی ربیعی کنکور دکترا داد، و برای او مدرک دکترا گرفت؛ به همین سادگی!
میگما: در زیر عمامههای ولایی چه جک و جونورهایی در جنب و جوشاند. اخیراً با فاش شدن فایل صوتی ظریف به همین دکتر قلابی، علی ربیعی، با حفظ سمت سخنگوی دولت، رئیس دفتر استراتژیک و تحقیقات ریاست جمهوری شد، چرا که حسامالدین آشنا این اطلاعاتی آدمکش با لو رفتن فایل صوتی ظریف مجبور به استعفا شد. چه می کنه این اسلام ناب محمدی بیت رهبری! منقل و تریاک و نگاری را عشق است!
۵- صمیمانه، از همه آنانی که نگران مناند، و به هر شیوه با من و خانوادهام ابراز همدلی و همراهی و غمخواری کردهاند، سپاسمندم. با اطمینان میگویم؛ همچنانکه هر روز در گزارشهای اینجانب برای مسئولین زندان مینویسم، ما به زودی شاهد گور به گور شدن ستمگرانی خواهیم بود که ایران را به تباهی کشاندهاند، و آبروی جهانی سرزمین ما را به خاک مالیدهاند.
میبینم روزی را که در همین نزدیکیها سرافراز از این آزمون بزرگ و سترگ به در خواهیم شد. چه نوریزادها باشند، چه نباشند. کار ما بذرافشاندن است؛ دروی این بذر بماند برای آیندگان.
محمد نوریزاد
زندان اوین
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
https://ibb.co/XtwxV11
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
اسلام ناب محمدی را عشق است!
۱- امروز ۱۴۰۰/۲/۱۳ من ۶۶ مین زخم روزانه را بر خویش وارد آوردم و شرههای خون تازه را به افسر نگهبان وقت ( آقای رحمانی ) نشان دادم.
۵۳ روز از اعتصاب دارو و ۵۰ روز از اعتصاب غذای من میگذرد. با اعتصاب دارو دچار حملههای قلبی و تپش شدید قلب میشوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته. نه صبحانه میخورم و نه ناهار و نه شام. سر انگشتانم میلرزد. ۳۷ بار بیهوش شدهام و چهار بار از بالای پلههای بند به زیر واژگون شدم. ۱۶ کیلو وزنم کم شده و دید چشمانم نیز.
۲- در لندن دو بیمارستان به نامهای هامر اسمیت و کرامول هر دو زیر نظر سران فراماسون اداره میشوند و به فراماسونرها سرویس میدهند. از شما مردم ایران میپرسم؛ چرا آیت الله های اسلام ناب محمدی به جای دخیل بستن به ضریح امام رضا و امامزادگان، یک به یک راهی لندن میشوند و در این دو بیمارستان بستری میشوند؟! از آیتالله فاضل لنکرانی تا واعظ طبسی تا مهدوی کنی و تا روحانی ( رئیس جمهور ) تا آیتالله سیستانی. اینان حتی برای یک چکاپ ساده در این دو بیمارستان بستری میشوند.
حضرت ملا، جناب مجتبی خامنهای با یک هیئت ویژه، یک طبقه از بیمارستان هامر اسمیت را برای شش ماه اجاره میکند و همسرش را که بچهدار نمیشد در آنجا بچهدار کرد. در آن شش ماه ملا مجتبی خامنهای آموزشهای لازم را از فراماسونرها دریافت کرد و با همسری آبستن و با صرف میلیونها یورو به ایران برگشت تا بچه را در ایران به دنیا بیاورد. همین آیتالله فاضل لنکرانی در وصیتنامهاش رسماً مینویسد: «لندن، ام القرای شیعیان اهل بیت مکرم است.» ای بنازم به تشخیص این ملاهای پوکمغز که ته همگیشان خیس است.
۳- هفته پیش، هیولایی به نام مصطفی کاظمی به عربستان سعودی رفت تا با سران آن کشور گفتگو کند. این هیولا را اگر نمیشناسید، بشناسید: "مصطفی کاظمی" آن سالها که در وزارت اطلاعات بود، کار تخصصیاش گوش تا گوش سر بریدن بود؛ همهی قتلهای زنجیرهای را او با دست خود، با چاقوی سلاخی خود، عملیاتی کرد. گردن فروهرها را خود او گوش تا گوش برید و سرشان را بر سینه نهاد. او را، به شوخی، محاکمه و زندانی و تا همیشه از کارهای دولتی محروم کردند. برادران سپاه که به تخصص او در سلاخی و آدمکشی نیاز داشتند، زندان او را خط زدند و رسما او را در اطلاعات سپاه استخدام کردند. گور پدر حکم محرومیت از استخدام در دوایر دولتی و گور پدر وزارت خارجه که باید برای دیپلماسی دست به کار شود. از خود بپرسید؛ چرا این آدمکش تابلودار سابق اطلاعات اکنون، برای گفتگو به عربستان اعزام میشود؟
۴- آقای دکتر علی ربیعی را اگر نمیشناسید، بشناسید. او سابقاً معاون وزیر اطلاعات (علی فلاحیان) بود. دیپلم هم نداشت؛ معروف بود به «عباد». مگر میشود معاون وزیر اطلاعات بود و دیپلم نداشت؟ چرا نمیشود؟ یکی را فرستادند به جای او امتحان داد و دیپلم گرفت و باز یکی را فرستادند به جای او کنکور داد و دانشگاه رفت و باز دیگری رفت و فوق لیسانس گرفت و یکی دیگر رفت و به جای حضرت «عباد»/علی ربیعی کنکور دکترا داد، و برای او مدرک دکترا گرفت؛ به همین سادگی!
میگما: در زیر عمامههای ولایی چه جک و جونورهایی در جنب و جوشاند. اخیراً با فاش شدن فایل صوتی ظریف به همین دکتر قلابی، علی ربیعی، با حفظ سمت سخنگوی دولت، رئیس دفتر استراتژیک و تحقیقات ریاست جمهوری شد، چرا که حسامالدین آشنا این اطلاعاتی آدمکش با لو رفتن فایل صوتی ظریف مجبور به استعفا شد. چه می کنه این اسلام ناب محمدی بیت رهبری! منقل و تریاک و نگاری را عشق است!
۵- صمیمانه، از همه آنانی که نگران مناند، و به هر شیوه با من و خانوادهام ابراز همدلی و همراهی و غمخواری کردهاند، سپاسمندم. با اطمینان میگویم؛ همچنانکه هر روز در گزارشهای اینجانب برای مسئولین زندان مینویسم، ما به زودی شاهد گور به گور شدن ستمگرانی خواهیم بود که ایران را به تباهی کشاندهاند، و آبروی جهانی سرزمین ما را به خاک مالیدهاند.
میبینم روزی را که در همین نزدیکیها سرافراز از این آزمون بزرگ و سترگ به در خواهیم شد. چه نوریزادها باشند، چه نباشند. کار ما بذرافشاندن است؛ دروی این بذر بماند برای آیندگان.
محمد نوریزاد
زندان اوین
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
https://ibb.co/XtwxV11
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
ImgBB
image
Image image hosted in ImgBB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
دردنامه و گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی، محمد و علی نوریزاد از ملاقات روز گذشته اش با محمد نوریزاد
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
دردنامه و گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی، محمد و علی نوریزاد از ملاقات روز گذشته اش با محمد نوریزاد
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
دردنامه و گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی، محمد و علی نوریزاد از ملاقات روز گذشته اش با محمد نوریزاد
https://t.me/iranhamava/5957
به نام خدای آزادی
دوشنبه های ملاقات
دیروز (دوشنبه) بعد از سه هفته کرونایی، به دیدن آقای نوری زاد رفتم. بعد از مدتی انتظار آمد. هاج و واج همینطور ایستاده بودم و یارای تماشایم نبود ؛ از لابلای موهای کم پشت و بلندش، شره های خون از پیشانی، روی بینی، صورت و گردن جاری شده بود. چهره ای بیرنگ با اندامی تکیده ی تکیه به عصا.
لحظاتی نتوانستم بنشینم. مات و مبهوت مانده بودم، بدون اینکه او گوشی را بردارد و من هم. به او گفتم؛ آخر چرا با خودت اینکار را می کنی؟ چندبار تکرار کردم، غافل از اینکه او نمی شنود و بهتر که نمی شنید. تازه یادمان افتاد که باید بنشینیم و گوشی را برداریم.
او مجددا برایم ماجرای بیمارستان لقمان الدوله و تزریق آمپول را تعریف کرد و گفت: هنوز که هنوز است پاسخی در چرایی آن عمل شنیع دریافت نکرده است.
آقای نوری زاد گفتند: هیچ کسی از مسئولین و پزشکان بهداری را نمی پذیرم، و همچنان محکم و استوار ایستاده ام.
بخش اول نامه دیروز ایشان:
«امروز ۱۴۰۰/۲/۱۳ من ۶۶ مین زخم روزانه را بر خویش وارد آوردم و شرههای خون تازه را به افسر نگهبان وقت ( آقای رحمانی ) نشان دادم.
۵۳ روز از اعتصاب دارو و ۵۰ روز از اعتصاب غذای من میگذرد. با اعتصاب دارو دچار حملههای قلبی و تپش شدید قلب میشوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته. نه صبحانه میخورم و نه ناهار و نه شام. سر انگشتانم میلرزد. ۳۷ بار بیهوش شدهام و چهار بار از بالای پلههای بند به زیر واژگون شدم. ۱۶ کیلو وزنم کم شده و دید چشمانم نیز.»
براستی محمد نوری زاد تا کجا می تواند دوام بیاورد؟ و تا کجا آقایان می خواهند همچنان آب شدن او را تماشا کنند؟!!!
و اما بخش پایانی نامه:
«صمیمانه، از همه آنانی که نگران مناند و به هر شیوه با من و خانوادهام ابراز همدلی و همراهی و غمخواری کردهاند، سپاسمندم. با اطمینان میگویم همچنانکه هر روز در گزارشهای اینجانب برای مسئولین زندان مینویسم، ما بهزودی شاهد گور به گور شدن ستمگرانی خواهیم بود که ایران را به تباهی کشاندهاند و آبروی جهانی سرزمین ما را به خاک مالیدهاند.
میبینم روزی را که در همین نزدیکیها سرافراز از این آزمون بزرگ و سترگ به در خواهیم شد. چه نوریزادها باشند، چه نباشند. کار ما بذرافشاندن است؛ دروی این بذر بماند برای آیندگان.»
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
علی نوری زاد را آزاد کنید.
محمد نوری زاد را آزاد کنید.
زندانیان بیگناه را آزاد کنید.
فاطمه ملکی
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
نام تابلو : بلوچ من بخند.
بلوچ من بخند.
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
https://t.me/iranhamava/5957
به نام خدای آزادی
دوشنبه های ملاقات
دیروز (دوشنبه) بعد از سه هفته کرونایی، به دیدن آقای نوری زاد رفتم. بعد از مدتی انتظار آمد. هاج و واج همینطور ایستاده بودم و یارای تماشایم نبود ؛ از لابلای موهای کم پشت و بلندش، شره های خون از پیشانی، روی بینی، صورت و گردن جاری شده بود. چهره ای بیرنگ با اندامی تکیده ی تکیه به عصا.
لحظاتی نتوانستم بنشینم. مات و مبهوت مانده بودم، بدون اینکه او گوشی را بردارد و من هم. به او گفتم؛ آخر چرا با خودت اینکار را می کنی؟ چندبار تکرار کردم، غافل از اینکه او نمی شنود و بهتر که نمی شنید. تازه یادمان افتاد که باید بنشینیم و گوشی را برداریم.
او مجددا برایم ماجرای بیمارستان لقمان الدوله و تزریق آمپول را تعریف کرد و گفت: هنوز که هنوز است پاسخی در چرایی آن عمل شنیع دریافت نکرده است.
آقای نوری زاد گفتند: هیچ کسی از مسئولین و پزشکان بهداری را نمی پذیرم، و همچنان محکم و استوار ایستاده ام.
بخش اول نامه دیروز ایشان:
«امروز ۱۴۰۰/۲/۱۳ من ۶۶ مین زخم روزانه را بر خویش وارد آوردم و شرههای خون تازه را به افسر نگهبان وقت ( آقای رحمانی ) نشان دادم.
۵۳ روز از اعتصاب دارو و ۵۰ روز از اعتصاب غذای من میگذرد. با اعتصاب دارو دچار حملههای قلبی و تپش شدید قلب میشوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته. نه صبحانه میخورم و نه ناهار و نه شام. سر انگشتانم میلرزد. ۳۷ بار بیهوش شدهام و چهار بار از بالای پلههای بند به زیر واژگون شدم. ۱۶ کیلو وزنم کم شده و دید چشمانم نیز.»
براستی محمد نوری زاد تا کجا می تواند دوام بیاورد؟ و تا کجا آقایان می خواهند همچنان آب شدن او را تماشا کنند؟!!!
و اما بخش پایانی نامه:
«صمیمانه، از همه آنانی که نگران مناند و به هر شیوه با من و خانوادهام ابراز همدلی و همراهی و غمخواری کردهاند، سپاسمندم. با اطمینان میگویم همچنانکه هر روز در گزارشهای اینجانب برای مسئولین زندان مینویسم، ما بهزودی شاهد گور به گور شدن ستمگرانی خواهیم بود که ایران را به تباهی کشاندهاند و آبروی جهانی سرزمین ما را به خاک مالیدهاند.
میبینم روزی را که در همین نزدیکیها سرافراز از این آزمون بزرگ و سترگ به در خواهیم شد. چه نوریزادها باشند، چه نباشند. کار ما بذرافشاندن است؛ دروی این بذر بماند برای آیندگان.»
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
علی نوری زاد را آزاد کنید.
محمد نوری زاد را آزاد کنید.
زندانیان بیگناه را آزاد کنید.
فاطمه ملکی
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
نام تابلو : بلوچ من بخند.
بلوچ من بخند.
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
Telegram
Hamava همآوا
.
دردنامه و گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی، محمد و علی نوریزاد از ملاقات روز گذشته اش با محمد نوریزاد
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad…
دردنامه و گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی، محمد و علی نوریزاد از ملاقات روز گذشته اش با محمد نوریزاد
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی «محمد و علی نوریزاد» از عدم موافقت با مرخصی فرزندش پس از اینکه با مرخصی او موافقت کرده بودند.
خانم ملکی در این فایل می گوید؛ بعد از ۲۲ ماه اسارت غیرقانونی همسرم (محمد نوریزاد)، ۸ ماه اسارت غیرقانونی پسرم (علی) و یک هفته چشم انتظاری برای به مرخصی آمدن فرزندم، در نهایت با مرخصی او مخالفت کردند.
وی در این فایل به مسئولان جمهوری اسلامی هشدار می دهد، که دست از این همه ظلم و ستم بردارند و حداقل به خودشان رحم کنند.
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
گزارش فاطمه ملکی، همسر و مادر زندانیان سیاسی «محمد و علی نوریزاد» از عدم موافقت با مرخصی فرزندش پس از اینکه با مرخصی او موافقت کرده بودند.
خانم ملکی در این فایل می گوید؛ بعد از ۲۲ ماه اسارت غیرقانونی همسرم (محمد نوریزاد)، ۸ ماه اسارت غیرقانونی پسرم (علی) و یک هفته چشم انتظاری برای به مرخصی آمدن فرزندم، در نهایت با مرخصی او مخالفت کردند.
وی در این فایل به مسئولان جمهوری اسلامی هشدار می دهد، که دست از این همه ظلم و ستم بردارند و حداقل به خودشان رحم کنند.
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
.
گزارش فاطمه ملکی همسر محمد نوریزاد پس از ملاقات روز گذشته (۱۰ خرداد) با آقای نوریزاد
به نام خدای آزادی
« اگر به خانه من آمدی ای مهربان چراغ بیاور»
دوشنبه های ملاقات
امروز آقای نوریزاد با چهره ای خونین به دیدار ما آمدند؛ همانطور ایستاده، با دستمال هایی که به همراه داشتند پیشانی و صورت خود را پاک کردند و نشستند. به واسطه ریزش مو، پیشانیشان بلند شده و با موهای سفید بلند از دو طرف قیافه شان متفاوت شده. همچنان تکیده و استخوانی،
گفتند: «تپش قلبم خیلی بالاست؛ چربی های بدنم آب شده؛ طوری که از نشستن بر روی صندلی سفت رنج می کشم. یکماه تمام به یبوست گزنده دچار شدم و....»
ما هر بار که ملاقات می رویم با رنجی مضاعف وخشمی فرو خورده باز می گردیم، رنجمان از بابت رنج عزیزمان است که ذره ذره دارد آب می شود و خشممان از اینکه آقایان به روی مبارک نمی آورند که ایشان تحمل حبس را ندارند به دلایلی که می دانند و می دانیم.
ایشان نامه ای را خواندند خطاب به آقای رئیسی در ۱۹ بند.
ابتدای نامه؛
« ۱- من - محمد نوریزاد - اعلام می دارم حجت الاسلام یا آیت الله سید ابراهیم رئیسی ( همچنان رئیس قوه قضاییه ) اگر به پرسشهای من پاسخ بدهد، من از همین بند شش زندان اوین با تن پوشی آغشته به خون و با چهره ای پوشیده از شره های خون، به شخص وی رای خواهم داد. پرسش های من درباره « سازمان قضایی نیروهای مسلح » است که بر ۳ محور بزرگ بنا شده...»
و پرسشها؛ در باره سرانجام پرونده هواپیمای اکراینی..، سرنوشت قتل های زنجیره ای و کشتار کوی دانشگاه ...پرونده پول های امپراطوری قرارگاه خاتم الانبیا.. و پرسش های دیگر که در متن نامه آمده است.
و انتهای آن:
« ۱۹- من - محمد نوریزاد - برای پرسیدن همین پرسش ها و در اعتراض به همین مفاسد اکنون در اوین زندانی ام و پسرم در تهران بزرگ. من در اعتراض به همین رویه های متداول، روزی ۵ زخم بر خویش وارد می کنم که شمارگان این زخم ها تا امروز شده ۱۶۹ زخم. امروز ۸۶ روز از اعتصاب دارو و ۸۲ روز از اعتصاب غذای من می گذرد، بشدت لاغر و به ظاهر مردنی، اما در درون چون دماوند سرفرازم.
آقای رئیسی، باور کنید من به خاطر همین پرسش ها و در اعتراض به آنچه که امثال شما با دو چشم و با دو گوش خود می بینید و می شنوید و با دهان مبارک خود انکارشان می کنید؛ در زندانم.»
به او گفتم:
محمد، سرفراز بمان که دماوند در مقابلت سر به زیر است.
آفای نوریزاد این بار، چهره فروغ را در کنار این بیت نقاشی کرده بودند که:
« اگر به خانه من آمدی ای مهربان چراغ بیاور»
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
علی نوری زاد را آزاد کنید.
محمد نوری زاد را آزاد کنید.
زندانیان بیگناه را آزاد کنید.
✍️فاطمه ملکی
۱۰ خرداد ۱۴۰۰
https://ibb.co/Sm3drFH
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
گزارش فاطمه ملکی همسر محمد نوریزاد پس از ملاقات روز گذشته (۱۰ خرداد) با آقای نوریزاد
به نام خدای آزادی
« اگر به خانه من آمدی ای مهربان چراغ بیاور»
دوشنبه های ملاقات
امروز آقای نوریزاد با چهره ای خونین به دیدار ما آمدند؛ همانطور ایستاده، با دستمال هایی که به همراه داشتند پیشانی و صورت خود را پاک کردند و نشستند. به واسطه ریزش مو، پیشانیشان بلند شده و با موهای سفید بلند از دو طرف قیافه شان متفاوت شده. همچنان تکیده و استخوانی،
گفتند: «تپش قلبم خیلی بالاست؛ چربی های بدنم آب شده؛ طوری که از نشستن بر روی صندلی سفت رنج می کشم. یکماه تمام به یبوست گزنده دچار شدم و....»
ما هر بار که ملاقات می رویم با رنجی مضاعف وخشمی فرو خورده باز می گردیم، رنجمان از بابت رنج عزیزمان است که ذره ذره دارد آب می شود و خشممان از اینکه آقایان به روی مبارک نمی آورند که ایشان تحمل حبس را ندارند به دلایلی که می دانند و می دانیم.
ایشان نامه ای را خواندند خطاب به آقای رئیسی در ۱۹ بند.
ابتدای نامه؛
« ۱- من - محمد نوریزاد - اعلام می دارم حجت الاسلام یا آیت الله سید ابراهیم رئیسی ( همچنان رئیس قوه قضاییه ) اگر به پرسشهای من پاسخ بدهد، من از همین بند شش زندان اوین با تن پوشی آغشته به خون و با چهره ای پوشیده از شره های خون، به شخص وی رای خواهم داد. پرسش های من درباره « سازمان قضایی نیروهای مسلح » است که بر ۳ محور بزرگ بنا شده...»
و پرسشها؛ در باره سرانجام پرونده هواپیمای اکراینی..، سرنوشت قتل های زنجیره ای و کشتار کوی دانشگاه ...پرونده پول های امپراطوری قرارگاه خاتم الانبیا.. و پرسش های دیگر که در متن نامه آمده است.
و انتهای آن:
« ۱۹- من - محمد نوریزاد - برای پرسیدن همین پرسش ها و در اعتراض به همین مفاسد اکنون در اوین زندانی ام و پسرم در تهران بزرگ. من در اعتراض به همین رویه های متداول، روزی ۵ زخم بر خویش وارد می کنم که شمارگان این زخم ها تا امروز شده ۱۶۹ زخم. امروز ۸۶ روز از اعتصاب دارو و ۸۲ روز از اعتصاب غذای من می گذرد، بشدت لاغر و به ظاهر مردنی، اما در درون چون دماوند سرفرازم.
آقای رئیسی، باور کنید من به خاطر همین پرسش ها و در اعتراض به آنچه که امثال شما با دو چشم و با دو گوش خود می بینید و می شنوید و با دهان مبارک خود انکارشان می کنید؛ در زندانم.»
به او گفتم:
محمد، سرفراز بمان که دماوند در مقابلت سر به زیر است.
آفای نوریزاد این بار، چهره فروغ را در کنار این بیت نقاشی کرده بودند که:
« اگر به خانه من آمدی ای مهربان چراغ بیاور»
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
علی نوری زاد را آزاد کنید.
محمد نوری زاد را آزاد کنید.
زندانیان بیگناه را آزاد کنید.
✍️فاطمه ملکی
۱۰ خرداد ۱۴۰۰
https://ibb.co/Sm3drFH
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
ImgBB
photo-2021-06-01-16-25-09
Image photo-2021-06-01-16-25-09 hosted in ImgBB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
جان محمد نوریزاد در خطر جدی می باشد!
✍️ روزنگار وضعیت آقای محمد نوریزاد در زندان
( ۱۵ خرداد ۱۴۰۰)
۸۵ مین روز اعتصاب غذا
۸۹ مین روز اعتصاب دارو
۱۸۴ مین زخم (روزی ۵ زخم)
۲۲ کیلو کاهش وزن
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva
جان محمد نوریزاد در خطر جدی می باشد!
✍️ روزنگار وضعیت آقای محمد نوریزاد در زندان
( ۱۵ خرداد ۱۴۰۰)
۸۵ مین روز اعتصاب غذا
۸۹ مین روز اعتصاب دارو
۱۸۴ مین زخم (روزی ۵ زخم)
۲۲ کیلو کاهش وزن
#محمد_نوریزاد #بیانیه۱۴ #زندانیان_سیاسی #رای_بی_رای #نه_به_جمهوری_اسلامی
———————
#همآوا #همهپرسی
#CoalitionofCommitted #SaveNourizad
@IranHamAva