✳️ واقعا تشریح و تحلیل ندارد این همه پلشتی رسانه ای!
خاک برسرتان که نمی فهمید این تیترها و راه انداختن این گمانه، می تواند امنیت زنان محجبه را بیشتر تهدید کند.
برای رسیدن به اهدافتان هیچ مرز اخلاقی ندارید.
همه زنان این مملکت باید در امنیت باشند. این چه تیتر احمقانه ای است که قربانیان را محکوم و مقصر جلوه می دهید و زمینه روانی برای توجیه تجاوز فراهم می کنید؟
چون حجاب نداشت می شود زنی را کشت؟
چون پوشش فلان بود دلیل تعدی است؟
#سلمان_کدیور
@Falaakhon
@kherad_jensi
خاک برسرتان که نمی فهمید این تیترها و راه انداختن این گمانه، می تواند امنیت زنان محجبه را بیشتر تهدید کند.
برای رسیدن به اهدافتان هیچ مرز اخلاقی ندارید.
همه زنان این مملکت باید در امنیت باشند. این چه تیتر احمقانه ای است که قربانیان را محکوم و مقصر جلوه می دهید و زمینه روانی برای توجیه تجاوز فراهم می کنید؟
چون حجاب نداشت می شود زنی را کشت؟
چون پوشش فلان بود دلیل تعدی است؟
#سلمان_کدیور
@Falaakhon
@kherad_jensi
به گزارش همشهری آنلاین بر اساس گزارش رسانهها، روز جمعە ١٦ خرداد ١٤٠٤ (٧ ژوئن ٢٠٢٥)، هانیه بهبودی پورامغان، دانشجوی تربیت بدنی و قهرمان مچاندازی در استان خراسان رضوی، ٢٣ سالە، اهل فریمان و مادر یک دختر چهارساله، توسط همسرش از طریق خفەکردن و سپس واردکردن ضربە بە سرش بە قتل رسید.
بە گفتەی منابع مطلع، هانیه، پس از کسب مقام در مسابقات مچاندازی گرگان، به فریمان بازگشه و همسرش جلال اصلاحی، که پسرخالهاش نیز بود، ابتدا او را خفه کرده و با ضربهای به سر، او را به قتل میرساند. وی در ادامه با بریدن رگهای هر دو دست او تلاش میکند صحنه را خودکشی جلوه دهد.
پدر مقتول روز گذشته داماد خود را بە پلیس معرفی کردە و وی پس از معرفی بازداشت شدە است.
@kherad_jensi
بە گفتەی منابع مطلع، هانیه، پس از کسب مقام در مسابقات مچاندازی گرگان، به فریمان بازگشه و همسرش جلال اصلاحی، که پسرخالهاش نیز بود، ابتدا او را خفه کرده و با ضربهای به سر، او را به قتل میرساند. وی در ادامه با بریدن رگهای هر دو دست او تلاش میکند صحنه را خودکشی جلوه دهد.
پدر مقتول روز گذشته داماد خود را بە پلیس معرفی کردە و وی پس از معرفی بازداشت شدە است.
@kherad_jensi
https://youtu.be/VF0SOkSV1KU
رییس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: در ایران ۲۱.۴ درصد مبتلایان سرطان پستان زیر ۴۰ سال دارند درحالی که در دنیا این عدد حدود چهار درصد است!
@kherad_jensi
رییس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: در ایران ۲۱.۴ درصد مبتلایان سرطان پستان زیر ۴۰ سال دارند درحالی که در دنیا این عدد حدود چهار درصد است!
@kherad_jensi
YouTube
رابطه جنسی بعد از سرطان پستان | تجربه، چالش ها و راه حل ها
رابطه جنسی بعد از سرطان پستان | تجربه، چالش ها و راه حل ها | قسمت شانزدهم
در این ویدیو درباره تأثیر سرطان پستان بر رابطه جنسی صحبت میکنیم. از تغییرات جسمی و روحی بعد از درمان گرفته تا دغدغههای شریک عاطفی و راهکارهای مقابله با آن. اگر خودتان یا عزیزانتان…
در این ویدیو درباره تأثیر سرطان پستان بر رابطه جنسی صحبت میکنیم. از تغییرات جسمی و روحی بعد از درمان گرفته تا دغدغههای شریک عاطفی و راهکارهای مقابله با آن. اگر خودتان یا عزیزانتان…
➖این دخترکانِ چاقوکِش! | غلامرضا بنیاسدی
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
به کجا میرویم؟ آی مردم داریم به کجا میرویم، حواسمان هست؟ مسئولان به کجا میبرید ما را حواستان هست؟ آن از قصه الهه و این هم از دخترهای نوجوان چاقوکِش و آدمکُش!
خبر اولی جامعه را به زلزله دچار کرد. حق هم همین است. باید نگرانِ امنیت سفر فرزندان مان باشیم. خبر دوم اما باید ریشتر این زلزله را چند برابر کند. واقعا به کجا رسیدهایم که دختران نوجوان قرار دعوا میگذارند؟ چاقو به دست میگیرند و نه فقط در جسمِ یک پدر که در جانِ جامعه فرو میکنند!
واقعا چه به روز ما آمده است که امروزمان این است. فردایمان را خدا بخیر کند. خیلی هم بخیر کند و الا باید در دامنِ شر، مدام دست بشوییم. ماجرا را از زبان دختر مقتول بخوانید: “مدتی بود بین من و چند نفر از دوستانم بر سر مسائل شخصی اختلافاتی به وجود آمده بود که به تدریج شدت گرفت تا آنجا که قرار درگیری گذاشته شد. روز حادثه، شش دختر به همراه دو پسر نوجوان مقابل خانه ما آمدند و با داد و فریاد فضا را ملتهب کردند.”
ادامه ماجرا را هم چنین نقل می کند: “پدرم که صدای هیاهو را شنید نگران شد و برای فهمیدن ماجرا از خانه بیرون آمد. اما وقتی پایین آمد، ناگهان درگیری آغاز شد. یکی از دخترها با چاقو به پای پدرم ضربه زد. پدرم روی زمین افتاد و سپس دختر دیگری دو ضربه چاقو به کمر او زد. همه چیز به سرعت اتفاق افتاد و بعد از آن، آنها از محل فرار کردند.” و تمام.
نه ماجرا که عمرِ یک انسان تمام شد. به همین سادگی، به همین آسانی یک نفر جان خود را سر بی تربیتی و فقرِ اخلاقی گذاشت. ادامه خبر هم میگوید، چندین نفر از مرتبطان با این پرونده شناسایی و دستگیر شدند. که به دلیل سن پایین متهمان، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران پس از صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادسرای ویژه اطفال ارجاع داده و متهمان برای ادامه روند رسیدگی به آن مرجع قضایی تحویل شدند.
حالا باید در دادگاه اطفال، از طفلهایی بازجویی شود که برای بزرگ شدن چاقو را حَکَم قرار داده اند! قدیمها لات و الوات جماعت چاقو در جیب داشت حالا دختران نوجوان، چاقو در دست میگیرند و در جان یک مرد میگذارند.
واقعا جز تاسف چه میتوان گفت و جز فریاد چه میتوان نوشت؟ این ماجراها را نباید یک پرونده دید و به صفحهی آخر رساند. صدها صفحه باید افزود بر آن و پی چرایی و درمان آن باید رفت.
https://ensafnews.com/595994/
@ensafnews
@kherad_jensi
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
به کجا میرویم؟ آی مردم داریم به کجا میرویم، حواسمان هست؟ مسئولان به کجا میبرید ما را حواستان هست؟ آن از قصه الهه و این هم از دخترهای نوجوان چاقوکِش و آدمکُش!
خبر اولی جامعه را به زلزله دچار کرد. حق هم همین است. باید نگرانِ امنیت سفر فرزندان مان باشیم. خبر دوم اما باید ریشتر این زلزله را چند برابر کند. واقعا به کجا رسیدهایم که دختران نوجوان قرار دعوا میگذارند؟ چاقو به دست میگیرند و نه فقط در جسمِ یک پدر که در جانِ جامعه فرو میکنند!
واقعا چه به روز ما آمده است که امروزمان این است. فردایمان را خدا بخیر کند. خیلی هم بخیر کند و الا باید در دامنِ شر، مدام دست بشوییم. ماجرا را از زبان دختر مقتول بخوانید: “مدتی بود بین من و چند نفر از دوستانم بر سر مسائل شخصی اختلافاتی به وجود آمده بود که به تدریج شدت گرفت تا آنجا که قرار درگیری گذاشته شد. روز حادثه، شش دختر به همراه دو پسر نوجوان مقابل خانه ما آمدند و با داد و فریاد فضا را ملتهب کردند.”
ادامه ماجرا را هم چنین نقل می کند: “پدرم که صدای هیاهو را شنید نگران شد و برای فهمیدن ماجرا از خانه بیرون آمد. اما وقتی پایین آمد، ناگهان درگیری آغاز شد. یکی از دخترها با چاقو به پای پدرم ضربه زد. پدرم روی زمین افتاد و سپس دختر دیگری دو ضربه چاقو به کمر او زد. همه چیز به سرعت اتفاق افتاد و بعد از آن، آنها از محل فرار کردند.” و تمام.
نه ماجرا که عمرِ یک انسان تمام شد. به همین سادگی، به همین آسانی یک نفر جان خود را سر بی تربیتی و فقرِ اخلاقی گذاشت. ادامه خبر هم میگوید، چندین نفر از مرتبطان با این پرونده شناسایی و دستگیر شدند. که به دلیل سن پایین متهمان، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران پس از صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادسرای ویژه اطفال ارجاع داده و متهمان برای ادامه روند رسیدگی به آن مرجع قضایی تحویل شدند.
حالا باید در دادگاه اطفال، از طفلهایی بازجویی شود که برای بزرگ شدن چاقو را حَکَم قرار داده اند! قدیمها لات و الوات جماعت چاقو در جیب داشت حالا دختران نوجوان، چاقو در دست میگیرند و در جان یک مرد میگذارند.
واقعا جز تاسف چه میتوان گفت و جز فریاد چه میتوان نوشت؟ این ماجراها را نباید یک پرونده دید و به صفحهی آخر رساند. صدها صفحه باید افزود بر آن و پی چرایی و درمان آن باید رفت.
https://ensafnews.com/595994/
@ensafnews
@kherad_jensi
انصاف نیوز
این دخترکانِ چاقوکِش! | غلامرضا بنیاسدی
غلامرضا بنیاسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: به کجا میرویم؟ آی مردم داریم به کجا میرویم، حواسمان هست؟ مسئولان به کجا میبرید ما را حواستان هست؟ آن از قصه الهه و این هم از دخترهای نوجوان چاقوکِش و آدمکُش! خبر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یادآوری
خشونت اجتماعی و خشم فردی
#فحش_ناموسی
#قتل
#تجاوز_جنسی
👇
https://www.aparat.com/v/iwkmh49
@yaser_arab57
@kherad_jensi
خشونت اجتماعی و خشم فردی
#فحش_ناموسی
#قتل
#تجاوز_جنسی
👇
https://www.aparat.com/v/iwkmh49
@yaser_arab57
@kherad_jensi
متهم پرونده قتل الهه حسیننژاد:
انگیزه سرقت نداشتم!
بهمن، متهم به قتل الهه حسیننژاد، صبح امروز در حضور سرپرست دادسرای جنایی تهران مقابل خبرنگاران قرار گرفت و جزئیات جدیدی را از نحوه قتل و انگیزهاش بیان کرد که با گفتههای قبلی تناقضهایی دارد.
بهمن، روز ۴ خردادماه دختری ۲۴ ساله به نام الهه حسیننژاد را با ضربات چاقو به قتل رساند.
هرچند در ابتدا گفته شده بود الهه روی صندلی عقب نشسته بود و ضربات به قلبش برخورد کرد اما بهمن در گفتوگویی که روز گذشته مقابل قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، با خبرنگاران انجام داد، گفت که الهه روی صندلی جلو نشسته بوده و ضربات را روی صندلی جلو بر بدن او وارد کرده است. متهم همچنین در مراحل بازجویی در دادسرا گفته انگیزهاش از قتل سرقت نبود و اگر قصد سرقت داشت، طلاهای مقتول را میدزدید. این در حالی است که بررسیها نشان داد الهه طلا همراه داشت.
در همین حال، شهریاری نیز درباره دلیل تاخیر در دستگیری متهم توضیح داد، چون مقتول دو موبایل داشت، ردیابی آنتن گوشی او زمانبر شد. او همچنین توضیح داد سوابق متهم مربوط به درگیری با همسرش بوده و سابقه شرارت و چاقوکشی ندارد. شهریاری همچنین توضیح داد بنا به اعترافات متهم، قتل در خارج از محدوده شهر تهران اتفاق افتاده و به همین دلیل پرونده به اسلامشهر ارجاع میشود.
در همین حال به گفته یکی از متخصصان روانپزشکی که با متهم مصاحبه کرده است، احتمالاً انگیزه متهم از قتل روابط تیرهای بوده که با زنان داشته است. او نسبت به همسرش نیز خشم زیادی داشته و همذاتپنداریای که نسبت به الهه و همسرش کرده باعث شده او را به قتل برساند.
*چند سال داری و شغلت چیست؟
متولد سال ۷۳ هستم و از هشت سال قبل در تاکسی اینترنتی کار میکردم.
*قبل از آن چه میکردی؟
مدتی در ساندویچی کار میکردم، در خرمآباد.
*با همسرت کجا زندگی میکردی؟
مدتی در اسلامشهر و بعد هم در خرمآباد.
*یعنی خودت هم در خرمآباد بودی؟
ما فامیلی داشتیم که چند سال قبل رفت خرمآباد و آنجا نان فانتزی تاسیس کرد. من و برادرم و چند نفر دیگر هم رفتیم خرمآباد و بعد هم بقیه آمدند و آنجا نان فانتزی درست کردند. تعداد زیادی از اهالی منطقه ما حالا در خرمآباد نان فانتزی دارند.
*توضیح بده روز حادثه چه کردی و چه اتفاقی افتاد؟
من از دارالسلام اسلامشهر با اپلیکیشن اسنپ مسافری سوار ماشین کردم و به تهران آمدم. او را در میدان آزادی پیاده کردم و در همان میدان آزادی منتظر مسافر شدم. وقتی الهه سوار شد، من ۲۰ دقیقهای ایستاده بودم تا باز هم از اسنپ مسافر بگیرم.
*الهه کجا نشسته بود؟
اول صندلی عقب نشسته بود. او گفت برویم و بعد آمد روی صندلی جلو نشست. بعد با تلفن بلندبلند صحبت میکرد و از دوستانش و زندگی خصوصیاش میگفت. بعد که تلفن را قطع کرد، سر صحبت را با من باز کرد. وقتی حرفهایش را شنیدم، گفتم چرا درباره زندگیات صحبت میکنی و این حرفها را به همه میگویی؟ میخواستم نصیحتش کنم.
*چرا الهه را زدی؟
با توجه به اختلافهایی که با زنم داشتم و حرفهایی که پشت سرش شنیده بودم، با الهه هم درگیر شدم. الهه میگفت تو افسردهای و زندگی اینطوری نیست. او من را تحقیر میکرد.
*جسد را چه کردی؟
الهه روی صندلی جلو بود. بعد از اینکه چاقو را زدم، جسد را در فشافویه انداختم و تلفن را هم انداختم آنجا.
*مقتول دو گوشی موبایل داشت. یکی را با جسد رها کردی. دیگری را چه کردی؟
دومین گوشی کف ماشین افتاده بود. گوشی را برداشتم و فکر کردم گوشی دوم مال مسافر است. نگه داشته بودم که با من تماس بگیرند و پس بدهم. بعد از چند روز که عکسهای الهه منتشر شد و فهمیدم دختری که سوار کرده و کشتهام همان دختری است که دنبالش میگردند، ترسیدم و گوشی آیفون را به چاه توالت انداختم.
*چه مدتی است که از همسرت جدا شدهای؟
دو سال است که متارکه کردیم در جریان درخواست طلاق نبودم.
*قبل از خرمآباد مدتی هم در اسلامشهر زندگی کردید. درست است؟
بله. ما فامیلی داریم که خیلی از آنها، شاید بیش از ۹۵ درصد، طلاق گرفتهاند. به خاطر همین به اسلامشهر رفتم تا از همه دور باشم و زنم طلاق نگیرد.
*هنگام دستگیری غافلگیر شدی؟
روز قبل از دستگیری میخواستم بروم خرمآباد زنم را ببینم، که تا ترمینال هم رفتم اما دستگیر شدم.
*واقعاً انگیزهات از قتل، سرقت بود؟
انگیزهام سرقت نبود. اگر به خاطر سرقت میخواستم آدم بکشم، خب طلاهای الهه را میدزدیم. او طلا با خودش داشت. حرفهای تحقیرآمیزی که به من زد و به من گفت تو افسرده هستی من را ناراحت کرد.
*اگر قصد سرقت نداشتی، چاقو چرا همراهت بود؟
من در اسلامشهر یک بار خفت شدم. آنموقع هم با اسنپ کار میکردم. کرایهام ۳۰ هزار تومان بود، کرایه ندادند. خفتم کردند و پول گرفتند. بعد از آن، چاقو با خودم حمل میکردم که مشکلی پیش نیاید.
اعتماد آنلاین
@kherad_jensi
انگیزه سرقت نداشتم!
بهمن، متهم به قتل الهه حسیننژاد، صبح امروز در حضور سرپرست دادسرای جنایی تهران مقابل خبرنگاران قرار گرفت و جزئیات جدیدی را از نحوه قتل و انگیزهاش بیان کرد که با گفتههای قبلی تناقضهایی دارد.
بهمن، روز ۴ خردادماه دختری ۲۴ ساله به نام الهه حسیننژاد را با ضربات چاقو به قتل رساند.
هرچند در ابتدا گفته شده بود الهه روی صندلی عقب نشسته بود و ضربات به قلبش برخورد کرد اما بهمن در گفتوگویی که روز گذشته مقابل قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، با خبرنگاران انجام داد، گفت که الهه روی صندلی جلو نشسته بوده و ضربات را روی صندلی جلو بر بدن او وارد کرده است. متهم همچنین در مراحل بازجویی در دادسرا گفته انگیزهاش از قتل سرقت نبود و اگر قصد سرقت داشت، طلاهای مقتول را میدزدید. این در حالی است که بررسیها نشان داد الهه طلا همراه داشت.
در همین حال، شهریاری نیز درباره دلیل تاخیر در دستگیری متهم توضیح داد، چون مقتول دو موبایل داشت، ردیابی آنتن گوشی او زمانبر شد. او همچنین توضیح داد سوابق متهم مربوط به درگیری با همسرش بوده و سابقه شرارت و چاقوکشی ندارد. شهریاری همچنین توضیح داد بنا به اعترافات متهم، قتل در خارج از محدوده شهر تهران اتفاق افتاده و به همین دلیل پرونده به اسلامشهر ارجاع میشود.
در همین حال به گفته یکی از متخصصان روانپزشکی که با متهم مصاحبه کرده است، احتمالاً انگیزه متهم از قتل روابط تیرهای بوده که با زنان داشته است. او نسبت به همسرش نیز خشم زیادی داشته و همذاتپنداریای که نسبت به الهه و همسرش کرده باعث شده او را به قتل برساند.
*چند سال داری و شغلت چیست؟
متولد سال ۷۳ هستم و از هشت سال قبل در تاکسی اینترنتی کار میکردم.
*قبل از آن چه میکردی؟
مدتی در ساندویچی کار میکردم، در خرمآباد.
*با همسرت کجا زندگی میکردی؟
مدتی در اسلامشهر و بعد هم در خرمآباد.
*یعنی خودت هم در خرمآباد بودی؟
ما فامیلی داشتیم که چند سال قبل رفت خرمآباد و آنجا نان فانتزی تاسیس کرد. من و برادرم و چند نفر دیگر هم رفتیم خرمآباد و بعد هم بقیه آمدند و آنجا نان فانتزی درست کردند. تعداد زیادی از اهالی منطقه ما حالا در خرمآباد نان فانتزی دارند.
*توضیح بده روز حادثه چه کردی و چه اتفاقی افتاد؟
من از دارالسلام اسلامشهر با اپلیکیشن اسنپ مسافری سوار ماشین کردم و به تهران آمدم. او را در میدان آزادی پیاده کردم و در همان میدان آزادی منتظر مسافر شدم. وقتی الهه سوار شد، من ۲۰ دقیقهای ایستاده بودم تا باز هم از اسنپ مسافر بگیرم.
*الهه کجا نشسته بود؟
اول صندلی عقب نشسته بود. او گفت برویم و بعد آمد روی صندلی جلو نشست. بعد با تلفن بلندبلند صحبت میکرد و از دوستانش و زندگی خصوصیاش میگفت. بعد که تلفن را قطع کرد، سر صحبت را با من باز کرد. وقتی حرفهایش را شنیدم، گفتم چرا درباره زندگیات صحبت میکنی و این حرفها را به همه میگویی؟ میخواستم نصیحتش کنم.
*چرا الهه را زدی؟
با توجه به اختلافهایی که با زنم داشتم و حرفهایی که پشت سرش شنیده بودم، با الهه هم درگیر شدم. الهه میگفت تو افسردهای و زندگی اینطوری نیست. او من را تحقیر میکرد.
*جسد را چه کردی؟
الهه روی صندلی جلو بود. بعد از اینکه چاقو را زدم، جسد را در فشافویه انداختم و تلفن را هم انداختم آنجا.
*مقتول دو گوشی موبایل داشت. یکی را با جسد رها کردی. دیگری را چه کردی؟
دومین گوشی کف ماشین افتاده بود. گوشی را برداشتم و فکر کردم گوشی دوم مال مسافر است. نگه داشته بودم که با من تماس بگیرند و پس بدهم. بعد از چند روز که عکسهای الهه منتشر شد و فهمیدم دختری که سوار کرده و کشتهام همان دختری است که دنبالش میگردند، ترسیدم و گوشی آیفون را به چاه توالت انداختم.
*چه مدتی است که از همسرت جدا شدهای؟
دو سال است که متارکه کردیم در جریان درخواست طلاق نبودم.
*قبل از خرمآباد مدتی هم در اسلامشهر زندگی کردید. درست است؟
بله. ما فامیلی داریم که خیلی از آنها، شاید بیش از ۹۵ درصد، طلاق گرفتهاند. به خاطر همین به اسلامشهر رفتم تا از همه دور باشم و زنم طلاق نگیرد.
*هنگام دستگیری غافلگیر شدی؟
روز قبل از دستگیری میخواستم بروم خرمآباد زنم را ببینم، که تا ترمینال هم رفتم اما دستگیر شدم.
*واقعاً انگیزهات از قتل، سرقت بود؟
انگیزهام سرقت نبود. اگر به خاطر سرقت میخواستم آدم بکشم، خب طلاهای الهه را میدزدیم. او طلا با خودش داشت. حرفهای تحقیرآمیزی که به من زد و به من گفت تو افسرده هستی من را ناراحت کرد.
*اگر قصد سرقت نداشتی، چاقو چرا همراهت بود؟
من در اسلامشهر یک بار خفت شدم. آنموقع هم با اسنپ کار میکردم. کرایهام ۳۰ هزار تومان بود، کرایه ندادند. خفتم کردند و پول گرفتند. بعد از آن، چاقو با خودم حمل میکردم که مشکلی پیش نیاید.
اعتماد آنلاین
@kherad_jensi
ناموسگرایی آموخته شده
۱۷ خرداد
🖊سمیه توحیدلو
◾️قتل الهه حسیننژاد و مصاحبهها با قاتل و درج اطلاعات و فیلمهای مختلفی حول آن نیاز به خوانشی جدی دارد. روایت رویداد از یک درگیری بر سر گوشی تلفن و قتل در ماشین تا ماجرای ربودن، تجاوز و بعد قتل در نوسان است. درست یا نادرستی هرکدام از این روایتها نشان داده نمیشود. از طرفی حواشیای مانند وضعیت حمل و نقل، وضعیت رانندگان اسنپ و اطلاعیه صادر شده، حضور رانندگان با پلاک غیر تهران و ... محل بحث در رسانهها شده است.
🔳مانند همیشه جماعتی هم به دنبال نکوهش قربانی یا درسگرفتن از وضعیت برای توصیه به شهروندان و طبیعتا دختران و زنان هستند. از عدم ضرورت داشتن گوشی موبایل گرانقیمت تا چرایی سوار ماشین شخصی شدن، تا نوع پوشش، داشتن رابطه و تماس با وی با تلفن و ... . موضوع ناموس و عصبانیت بخاطر ناموس یا سبک زندگی و پوشش پای ثابت همه گمانهزنیهاست. اگر چنین چیزی را نتوانند بزرگ کنند اساسا موضوع قتل کمتر به اخبار کشیده میشود. چرا که نکوهش قربانی موضوعی جدیست.
🔳از طرف دیگر درباره قاتل هم همیشه حرف و حدیث هست. با پیدا کردن صفحات رسانهای او را به جماعت خاصی نسبت میدهند، گویا موضوع تعصب حول باورها مانند برخی از اسیدپاشیها و قتلهای زنجیرهای در جریان بوده است. برخی دیگر از سابقهدار بودن این فرد حکایت دارند و حتی مصاحبه همسر سابق ایشان از نداشتن تعادل و خشونت ایشان و حتی تعرضهای پیشین وی حکایت دارد.
ماجرا اینجاست که رویداد بهگونهایست که جامعهدوقطبیشده ما در تلاش برای کشاکشی همیشگی سعی در روایتی از جنس باورهای خویشتن دارد. روایتی که هیچکدام از غم و درد قتل دختری جوان و ناامنی شهر نمیکاهد.
◾️اما چرا هر تجاوز یا قتلی مشابه این اتفاق میافتد، به مرور درباره ناموس و غیرت سخن گفته میشود؟ این چه فرهنگ آموخته شدهایست که باور دارد اگر به پوشش فرد یا وضعیت خاص وی اشاره کند میتواند همراهی و همدلی بگیرد؟ کما اینکه برخی سلبریتیها که توجیهگر تجاوز ورزشکاران هم هستند چنین میکنند و چنین میگویند؟ چرا باید مردسالاری آموخته شده، خاطی را به سمتی ببرد که به چنین موضوعات چنگ بزند و به راستی برای بخشی از بدنه اجتماعی این موضوعات مسموع باشد؟
🔳آن دختر کرهای مست بود و خودش آمد، این دیگری رابطهای با پسری داشت و غیرتی شدم، آن دیگری پوشش خوبی نداشت و تحریک کرد. مشکل اینجاست که حتی بخشی از تریبونهای رسمی هم همنوا با این توجیهات آموخته شده، شروع به توصیههایی میکنند که نمیدانند اثر معکوس میگذارد. چرا راه دور برویم. همین لایحه منع خشونت علیه زنان چرا مدام از صحنهای مردانه مجلس و حتی با حمایت زنان تابع مردان کنار گذاشته میشود؟ جز آن است که این فرهنگ چنان در بن فکر قشری از این جامعه فرو رفته که شنیده میشود؟ از طرفی بهترین دستاویز میتواند باشد برای کسی که با هیچ مرام و مسلک دینی و اخلاقی عملش تایید نمیشود. اما او آموخته است که میتواند با چنین حرفهایی از بدنهای از جنس خودش همدلی بگیرد.
◾️جالبتر اینکه در زمان بروز چنین مسائلی، جماعتی از همان جنس بالا ترجیح میدهند که همزمان و برای پوشاندن، اخبار میزان جرائم علیه مردان، شوهرکشیها و ... را نشان دهند. اول به این دلیل که مشخص نشود وضعیت زن ایرانی هم از نظر پشتیبانی از قوانین و هم از نظر هنجارها وضعیت خوبی نیست و متاسفانه صرفا به غیرت و ناموسپرستی حواله شده است. از سویی دیگر زمینه را برای تداوم همین آموزشها فعال نگاه دارند. برخی نیز مثلا از سر تعصب مذهبی به اشتباه همسو با این افراد میشوند و متاسفانه این فضای فرهنگی نابسامان را تشدید میکنند و اجازه تبیین و تحلیل مسائل را به بهانه سیاهنمایی نمیدهند.
@kherad_jensi
@smtohidloo
۱۷ خرداد
🖊سمیه توحیدلو
◾️قتل الهه حسیننژاد و مصاحبهها با قاتل و درج اطلاعات و فیلمهای مختلفی حول آن نیاز به خوانشی جدی دارد. روایت رویداد از یک درگیری بر سر گوشی تلفن و قتل در ماشین تا ماجرای ربودن، تجاوز و بعد قتل در نوسان است. درست یا نادرستی هرکدام از این روایتها نشان داده نمیشود. از طرفی حواشیای مانند وضعیت حمل و نقل، وضعیت رانندگان اسنپ و اطلاعیه صادر شده، حضور رانندگان با پلاک غیر تهران و ... محل بحث در رسانهها شده است.
🔳مانند همیشه جماعتی هم به دنبال نکوهش قربانی یا درسگرفتن از وضعیت برای توصیه به شهروندان و طبیعتا دختران و زنان هستند. از عدم ضرورت داشتن گوشی موبایل گرانقیمت تا چرایی سوار ماشین شخصی شدن، تا نوع پوشش، داشتن رابطه و تماس با وی با تلفن و ... . موضوع ناموس و عصبانیت بخاطر ناموس یا سبک زندگی و پوشش پای ثابت همه گمانهزنیهاست. اگر چنین چیزی را نتوانند بزرگ کنند اساسا موضوع قتل کمتر به اخبار کشیده میشود. چرا که نکوهش قربانی موضوعی جدیست.
🔳از طرف دیگر درباره قاتل هم همیشه حرف و حدیث هست. با پیدا کردن صفحات رسانهای او را به جماعت خاصی نسبت میدهند، گویا موضوع تعصب حول باورها مانند برخی از اسیدپاشیها و قتلهای زنجیرهای در جریان بوده است. برخی دیگر از سابقهدار بودن این فرد حکایت دارند و حتی مصاحبه همسر سابق ایشان از نداشتن تعادل و خشونت ایشان و حتی تعرضهای پیشین وی حکایت دارد.
ماجرا اینجاست که رویداد بهگونهایست که جامعهدوقطبیشده ما در تلاش برای کشاکشی همیشگی سعی در روایتی از جنس باورهای خویشتن دارد. روایتی که هیچکدام از غم و درد قتل دختری جوان و ناامنی شهر نمیکاهد.
◾️اما چرا هر تجاوز یا قتلی مشابه این اتفاق میافتد، به مرور درباره ناموس و غیرت سخن گفته میشود؟ این چه فرهنگ آموخته شدهایست که باور دارد اگر به پوشش فرد یا وضعیت خاص وی اشاره کند میتواند همراهی و همدلی بگیرد؟ کما اینکه برخی سلبریتیها که توجیهگر تجاوز ورزشکاران هم هستند چنین میکنند و چنین میگویند؟ چرا باید مردسالاری آموخته شده، خاطی را به سمتی ببرد که به چنین موضوعات چنگ بزند و به راستی برای بخشی از بدنه اجتماعی این موضوعات مسموع باشد؟
🔳آن دختر کرهای مست بود و خودش آمد، این دیگری رابطهای با پسری داشت و غیرتی شدم، آن دیگری پوشش خوبی نداشت و تحریک کرد. مشکل اینجاست که حتی بخشی از تریبونهای رسمی هم همنوا با این توجیهات آموخته شده، شروع به توصیههایی میکنند که نمیدانند اثر معکوس میگذارد. چرا راه دور برویم. همین لایحه منع خشونت علیه زنان چرا مدام از صحنهای مردانه مجلس و حتی با حمایت زنان تابع مردان کنار گذاشته میشود؟ جز آن است که این فرهنگ چنان در بن فکر قشری از این جامعه فرو رفته که شنیده میشود؟ از طرفی بهترین دستاویز میتواند باشد برای کسی که با هیچ مرام و مسلک دینی و اخلاقی عملش تایید نمیشود. اما او آموخته است که میتواند با چنین حرفهایی از بدنهای از جنس خودش همدلی بگیرد.
◾️جالبتر اینکه در زمان بروز چنین مسائلی، جماعتی از همان جنس بالا ترجیح میدهند که همزمان و برای پوشاندن، اخبار میزان جرائم علیه مردان، شوهرکشیها و ... را نشان دهند. اول به این دلیل که مشخص نشود وضعیت زن ایرانی هم از نظر پشتیبانی از قوانین و هم از نظر هنجارها وضعیت خوبی نیست و متاسفانه صرفا به غیرت و ناموسپرستی حواله شده است. از سویی دیگر زمینه را برای تداوم همین آموزشها فعال نگاه دارند. برخی نیز مثلا از سر تعصب مذهبی به اشتباه همسو با این افراد میشوند و متاسفانه این فضای فرهنگی نابسامان را تشدید میکنند و اجازه تبیین و تحلیل مسائل را به بهانه سیاهنمایی نمیدهند.
@kherad_jensi
@smtohidloo
زندگی جنسی بعد از والد شدن
یکی از کمتر بحثشدهترین تحولات پس از تولد فرزند، تغییرات در رابطهی جنسیست. مطالعات نشان میدهند که میل و فعالیت جنسی اغلب در ماههای نخست پس از زایمان بهطور قابلتوجهی کاهش مییابد. پژوهشی نشان میدهد که حدود هشتاد و نه درصد از زوجها در شش ماه نخست پس از تولد نوزاد، کاهش محسوس در دفعات رابطهی جنسی را تجربه میکنند. این کاهش، نه تنها تحت تأثیر فیزیولوژی زایمان، بلکه در بستر پیچیدهای از تغییرات روانی و فرهنگی رخ میدهد.
مادران در دوران پس از زایمان دچار نوسانات شدید هورمونی میشوند. کاهش سطح استروژن و افزایش پرولاکتین (هورمونی که در شیردهی فعال میشود) منجر به کاهش میل جنسی، خشکی واژن، و در برخی موارد، درد در هنگام سکس میشود. علاوه بر آن، خستگی مفرط ناشی از مراقبت از نوزاد، بیخوابی و فشارهای جسمی مزمن، توان جسمانی و میل به رابطهی جنسی را به شدت کاهش میدهد.
همچنین بسیاری از مادران پس از تولد فرزند با نوعی احساس بیگانگی با بدن خود مواجه میشوند. تصویری که از بدنشان داشتند تغییر کرده و ممکن است احساس شرم، ناراحتی یا نارضایتی نسبت به بدن جدید خود پیدا کنند. برخی نیز از این میترسند که بدنشان دیگر برای همسرشان جذاب نباشد. بعضی مردان هم احساس میکنند که بدن همسرشان پس از مادر شدن بیشتر متعلق به نقش مادریست تا همسری، و ممکن است احساس سردرگمی، گناه یا بیمیلی کنند.
در کنار این عوامل، اولویتها همتغییرکردهاند. بسیاری از زوجها تمام انرژی جسمی و عاطفی و روانی خود را صرف مراقبت از نوزاد میکنند. نقشهای تازه، مسئولیتهای بیوقفه و بیخوابی و خستگی شدید فضایی برای صمیمیت دو نفره باقی نمیگذارد.
حرف زدن درباره این احساسات و گفتوگوی شفاف و بدون قضاوت، دادن فضا و زمان به یکدیگر و نزدیکی و آغاز صمیمیت فیزیکی خارج از اتاق خواب، تمرکز بر شرایط تازه و یافتن زمانی برای با هم بودن به جای توقع بازگشت به گذشته و در نهایت مراجعه به متخصص در صورت نیاز میتواند کمککننده باشد.
در نهایت، لازم است بدانیم که تجربهی فاصلهی جنسی در ماههای اول بعد از بچهدار شدن نه نشانهی شکست رابطه است، نه دلیل بیعلاقگی. این بخش طبیعی از یک مرحلهی گذار است که با آگاهی، احترام متقابل و ارتباط موثر میتواند به شکلی تازه و سالم و حتی پرهیجان بازسازی شود. والد شدن همانطور که ما را به عنوان انسان تغییر میدهد، رابطه و حتی سکسمان را هم تغییر میدهد.
سمانه سوادی
@kherad_jensi
یکی از کمتر بحثشدهترین تحولات پس از تولد فرزند، تغییرات در رابطهی جنسیست. مطالعات نشان میدهند که میل و فعالیت جنسی اغلب در ماههای نخست پس از زایمان بهطور قابلتوجهی کاهش مییابد. پژوهشی نشان میدهد که حدود هشتاد و نه درصد از زوجها در شش ماه نخست پس از تولد نوزاد، کاهش محسوس در دفعات رابطهی جنسی را تجربه میکنند. این کاهش، نه تنها تحت تأثیر فیزیولوژی زایمان، بلکه در بستر پیچیدهای از تغییرات روانی و فرهنگی رخ میدهد.
مادران در دوران پس از زایمان دچار نوسانات شدید هورمونی میشوند. کاهش سطح استروژن و افزایش پرولاکتین (هورمونی که در شیردهی فعال میشود) منجر به کاهش میل جنسی، خشکی واژن، و در برخی موارد، درد در هنگام سکس میشود. علاوه بر آن، خستگی مفرط ناشی از مراقبت از نوزاد، بیخوابی و فشارهای جسمی مزمن، توان جسمانی و میل به رابطهی جنسی را به شدت کاهش میدهد.
همچنین بسیاری از مادران پس از تولد فرزند با نوعی احساس بیگانگی با بدن خود مواجه میشوند. تصویری که از بدنشان داشتند تغییر کرده و ممکن است احساس شرم، ناراحتی یا نارضایتی نسبت به بدن جدید خود پیدا کنند. برخی نیز از این میترسند که بدنشان دیگر برای همسرشان جذاب نباشد. بعضی مردان هم احساس میکنند که بدن همسرشان پس از مادر شدن بیشتر متعلق به نقش مادریست تا همسری، و ممکن است احساس سردرگمی، گناه یا بیمیلی کنند.
در کنار این عوامل، اولویتها همتغییرکردهاند. بسیاری از زوجها تمام انرژی جسمی و عاطفی و روانی خود را صرف مراقبت از نوزاد میکنند. نقشهای تازه، مسئولیتهای بیوقفه و بیخوابی و خستگی شدید فضایی برای صمیمیت دو نفره باقی نمیگذارد.
حرف زدن درباره این احساسات و گفتوگوی شفاف و بدون قضاوت، دادن فضا و زمان به یکدیگر و نزدیکی و آغاز صمیمیت فیزیکی خارج از اتاق خواب، تمرکز بر شرایط تازه و یافتن زمانی برای با هم بودن به جای توقع بازگشت به گذشته و در نهایت مراجعه به متخصص در صورت نیاز میتواند کمککننده باشد.
در نهایت، لازم است بدانیم که تجربهی فاصلهی جنسی در ماههای اول بعد از بچهدار شدن نه نشانهی شکست رابطه است، نه دلیل بیعلاقگی. این بخش طبیعی از یک مرحلهی گذار است که با آگاهی، احترام متقابل و ارتباط موثر میتواند به شکلی تازه و سالم و حتی پرهیجان بازسازی شود. والد شدن همانطور که ما را به عنوان انسان تغییر میدهد، رابطه و حتی سکسمان را هم تغییر میدهد.
سمانه سوادی
@kherad_jensi
🍁 دربارهٔ قتل کبری رضایی
«جسد مثلهشدهٔ» کبری رضایی، زن ۲۶سالهٔ افغانستانی، «پنجاه روز پس از ناپدیدشدناش» در ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ در تهران (پیشوا) «در میان زبالهها» کشف شده است. آزمایشهای ژنتیکی (دیانای) هویت او را «تأیید» کرده است. در این باره تا کنون فقط روزنامههای افغانستان، اطلاعات روز و راه مدنیت، اطلاعرسانی کردهاند. براساس اطلاعرسانی برخی فعالان، جسد کبری رضایی دیروز به خاک سپرده شده است. (۱۴۰۴/۳/۱۹) مقامات هنوز جزییات این قتل را بهصورت رسمی اعلام نکردهاند.
خبرگزاری ایرنا به نقل از سید اکبر عربی، فرمانده انتظامی شهرستان پیشوا، از بازداشت قاتل یک دختر جوان در این شهرستان، بدون اشاره به هویت مقتول، خبر داده است. او گفته است که پس از کشف جسد دختر جوان در یکی از مناطق پیشوا، «پلیس آگاهی با استفاده از روشهای علمی و اطلاعاتی، توانست در مدت زمان کوتاهی هویت متهم را شناسایی و او را در یک عملیات غافلگیرانه بازداشت کند.» وی افزوده است که «متهم پس از بازجوییهای اولیه به ارتکاب قتل اعتراف کرده است.» (۱۴۰۴/۳/۱۹)
چرا باید دربارهٔ کبری رضایی حرف بزنیم، حتی اگر خانوادهاش نخواهند؟
حمید انوری: در روزگاری که سکوت ابزار تثبیت خشونت شده اطلاعرسانی میتواند تنها امید برای توقف تکرار جنایت باشد. مرگ فجیع کبری رضایی [...] فقط یک تراژدیِ خانوادگی نیست؛ هشداری است برای همهٔ ما. در این پرونده نه تنها رسانههای رسمی سکوت کردهاند، بلکه خانوادهٔ قربانی هم تمایلی به علنیشدن ماجرا ندارد. قابل درک است؛ آنها داغدارند، ترسیدهاند و شاید امیدی به عدالت ندارند. اما اگر ما هم سکوت کنیم، نه تنها حق آن دختر از بین رفته، بلکه زمینه برای جنایتهای مشابه هموارتر میشود.
چرا باید اطلاعرسانی کنیم؟
حمید انوری: چون قتل با این شدت از خشونت پیام دارد: «زندگی مهاجر بیارزش است.» باید پاسخ داد که اینطور نیست. چون سکوت همدستی با بیعدالتی است. چون اگر نترسیم و روشنگری کنیم، افکار عمومی میتواند پلیس و رسانهها را به واکنش وادار کند. چون امنیت هیچکدام از ما تضمینشده نیست. اگر امروز چشم ببندیم، فردا شاید نوبت خودمان یا عزیزانمان باشد. سکوت خانواده محترم است، اما سکوت جامعه خطرناک است. نمیخواهیم درد آنها را بیشتر کنیم. نمیخواهیم سوژهسازی کنیم. میخواهیم از خون بهناحقریختهشده سپری بسازیم برای حفاظت از جانهای دیگر. پس بیایید با احترام اما با صدای بلند بگوییم کبری رضایی فقط یک نام نیست، آینهای است از رنج پنهان هزاران مهاجر و ما باید این آینه را نشکنیم، بلکه رو به آن بایستیم.
@kherad_jensi
«جسد مثلهشدهٔ» کبری رضایی، زن ۲۶سالهٔ افغانستانی، «پنجاه روز پس از ناپدیدشدناش» در ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ در تهران (پیشوا) «در میان زبالهها» کشف شده است. آزمایشهای ژنتیکی (دیانای) هویت او را «تأیید» کرده است. در این باره تا کنون فقط روزنامههای افغانستان، اطلاعات روز و راه مدنیت، اطلاعرسانی کردهاند. براساس اطلاعرسانی برخی فعالان، جسد کبری رضایی دیروز به خاک سپرده شده است. (۱۴۰۴/۳/۱۹) مقامات هنوز جزییات این قتل را بهصورت رسمی اعلام نکردهاند.
خبرگزاری ایرنا به نقل از سید اکبر عربی، فرمانده انتظامی شهرستان پیشوا، از بازداشت قاتل یک دختر جوان در این شهرستان، بدون اشاره به هویت مقتول، خبر داده است. او گفته است که پس از کشف جسد دختر جوان در یکی از مناطق پیشوا، «پلیس آگاهی با استفاده از روشهای علمی و اطلاعاتی، توانست در مدت زمان کوتاهی هویت متهم را شناسایی و او را در یک عملیات غافلگیرانه بازداشت کند.» وی افزوده است که «متهم پس از بازجوییهای اولیه به ارتکاب قتل اعتراف کرده است.» (۱۴۰۴/۳/۱۹)
چرا باید دربارهٔ کبری رضایی حرف بزنیم، حتی اگر خانوادهاش نخواهند؟
حمید انوری: در روزگاری که سکوت ابزار تثبیت خشونت شده اطلاعرسانی میتواند تنها امید برای توقف تکرار جنایت باشد. مرگ فجیع کبری رضایی [...] فقط یک تراژدیِ خانوادگی نیست؛ هشداری است برای همهٔ ما. در این پرونده نه تنها رسانههای رسمی سکوت کردهاند، بلکه خانوادهٔ قربانی هم تمایلی به علنیشدن ماجرا ندارد. قابل درک است؛ آنها داغدارند، ترسیدهاند و شاید امیدی به عدالت ندارند. اما اگر ما هم سکوت کنیم، نه تنها حق آن دختر از بین رفته، بلکه زمینه برای جنایتهای مشابه هموارتر میشود.
چرا باید اطلاعرسانی کنیم؟
حمید انوری: چون قتل با این شدت از خشونت پیام دارد: «زندگی مهاجر بیارزش است.» باید پاسخ داد که اینطور نیست. چون سکوت همدستی با بیعدالتی است. چون اگر نترسیم و روشنگری کنیم، افکار عمومی میتواند پلیس و رسانهها را به واکنش وادار کند. چون امنیت هیچکدام از ما تضمینشده نیست. اگر امروز چشم ببندیم، فردا شاید نوبت خودمان یا عزیزانمان باشد. سکوت خانواده محترم است، اما سکوت جامعه خطرناک است. نمیخواهیم درد آنها را بیشتر کنیم. نمیخواهیم سوژهسازی کنیم. میخواهیم از خون بهناحقریختهشده سپری بسازیم برای حفاظت از جانهای دیگر. پس بیایید با احترام اما با صدای بلند بگوییم کبری رضایی فقط یک نام نیست، آینهای است از رنج پنهان هزاران مهاجر و ما باید این آینه را نشکنیم، بلکه رو به آن بایستیم.
@kherad_jensi
➖کبری رضایی، دختر افغانستانی؛ روایت یک قتل و سکوتی سنگین
حمید انوری، انصافنیوز: کبری رضایی، دختر جوان مهاجر در پاکدشت تهران، قربانی قتلی فجیع شد. جسد او تکهتکه و با اسید تخریب شده بود. این پرونده در سکوت خبری پیش رفت، اما روایت آن بار دیگر پرسشهایی جدی درباره امنیت مهاجران افغانستانی را مطرح کرده است.
براساس اطلاعات دریافتی از منابع آگاه به انصافنیوز، حدود ۵۰ روز پیش، کبری رضایی که گفته میشود با نام شقایق رضایی نیز شناخته میشده – دختر جوانی از جامعه مهاجران افغانستانی ساکن ایران – ناپدید شد. خانوادهی او پس از بیپاسخ ماندن تماسها و بیخبری از سرنوشتش، موضوع را به پلیس گزارش دادند.
چند هفته بعد، در حوالی منطقهی پاکدشت، بخشهایی از جسدی مثلهشده پیدا شد که امکان شناسایی آن وجود نداشت. پلیس با خانوادهی کبری تماس گرفت تا بررسی هویت انجام شود. در ابتدا خانواده تصور نمیکردند این تکههای جسد متعلق به دخترشان باشد، اما مدتی بعد برای انجام آزمایش دیانای دوباره به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
در این فاصله، خانوادهی کبری به یکی از همکارانش در محل کار مظنون شدند؛ مردی که به گفتهی اطرافیان، پیشتر تلاشهایی برای نزدیک شدن به او داشته است. بررسیهای فنی و تحلیل دادههای تلفن همراه نشان داد که آخرین سیگنال موبایل کبری پیش از ناپدید شدن، در نزدیکی محل سکونت این فرد ثبت شده بود.
با دریافت مجوز قضایی، پلیس وارد منزل این فرد شد. آنچه در این خانه کشف شد، تکاندهنده بود: باقیماندهی پیکر تکهتکهشدهی کبری، که ظاهراً با استفاده از اسید تلاش شده بود آثار آن از بین برود.
قاتل کیست؟
متهم این پرونده مردی ایرانی است ۳۲ ساله با نام اختصاری «ع.خ» که بهعنوان نگهبان در یکی از کارخانههای تولید لوازم خانگی در پاکدشت کار میکرد. او متأهل است.
در بازجوییهای اولیه، اتهام را انکار میکند، اما با ارائه شواهد از سوی پلیس، به قتل اعتراف میکند. بنا به اظهاراتش، پس از آنکه از نامزدی کبری مطلع میشود، دچار حالت شدید عصبی شده و مرتکب جنایت میشود.
اتهامات مطرحشده علیه او، شامل قتل عمد، مثله کردن جسد و تلاش برای از بین بردن آثار جرم از طریق استفاده از اسید است؛ مجموعهای از اعمالی که این پرونده را در زمرهی جنایتهای هولناک قرار داده است.
فشار، سکوت و نظارت شدید
♨️مراسم تشییع پیکر کبری – مهاجر افغانستانی – پریروز (دوشنبه ۱۹ خردادماه) در فضایی تحت نظارت شدید برگزار شد. چند تن از حاضران به انصاف نیوز گفتهاند که اجازهی تصویربرداری و گفتوگو پیدا نکردهاند.
♨️یکی از شرکتکنندگان به انصاف نیوز گفته است که خانوادهی کبری از گفتوگو با رسانهها معذور است. یکی از بستگان گفته است: از خانواده خواسته شده که برای قصاص پیگیری نکنید.
♨️حضور خواهر کبری با چهرهای کاملاً پوشیده در مراسم خاکسپاری، برای برخی نشانهای از فضای پرتنش و نگرانکنندهای بود که خانواده با آن روبهروست.
واکنشها و خلأ اطلاعرسانی
در حالی که این پرونده در شبکههای اجتماعی مهاجران بازتاب زیادی داشته، در رسانههای رسمی، سکوت ادامه دارد. برخی کاربران فضای مجازی، نبود اطلاعرسانی رسمی دربارهی این پرونده را با پوشش گستردهی رسانهای در مواردی که متهم از میان مهاجران است، مقایسه کردهاند.
در سالهای اخیر، همزمان با تشدید بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، نوعی گفتمان مهاجرستیز در برخی رسانهها و فضاهای مجازی پررنگتر شده است. در چنین بستری، روایتهای مربوط به خشونت علیه مهاجران، یا به حاشیه رانده میشود یا نادیده میماند. سکوت رسانهای دربارهی قتل کبری رضایی، از نظر بسیاری از مهاجران و کنشگران اجتماعی، نه فقط یک بیعدالتی، بلکه بازتابی از تبعیضی ساختاری در روایتگری و پوشش خبری است.
پروندهی قتل کبری رضایی، فراتر از یک جنایت فردی، آینهای از چالشهای عمیقتری است؛ از ناامنی مهاجران تا تبعیض رسانهای و فقدان حمایت نهادی. این ماجرا اگر در سکوت باقی بماند، نه فقط یک خانواده، که بخش بزرگی از جامعهی مهاجران را از اعتماد به عدالت محروم خواهد کرد.
@kherad_jensi
https://ensafnews.com/596338/
@ensafnews
حمید انوری، انصافنیوز: کبری رضایی، دختر جوان مهاجر در پاکدشت تهران، قربانی قتلی فجیع شد. جسد او تکهتکه و با اسید تخریب شده بود. این پرونده در سکوت خبری پیش رفت، اما روایت آن بار دیگر پرسشهایی جدی درباره امنیت مهاجران افغانستانی را مطرح کرده است.
براساس اطلاعات دریافتی از منابع آگاه به انصافنیوز، حدود ۵۰ روز پیش، کبری رضایی که گفته میشود با نام شقایق رضایی نیز شناخته میشده – دختر جوانی از جامعه مهاجران افغانستانی ساکن ایران – ناپدید شد. خانوادهی او پس از بیپاسخ ماندن تماسها و بیخبری از سرنوشتش، موضوع را به پلیس گزارش دادند.
چند هفته بعد، در حوالی منطقهی پاکدشت، بخشهایی از جسدی مثلهشده پیدا شد که امکان شناسایی آن وجود نداشت. پلیس با خانوادهی کبری تماس گرفت تا بررسی هویت انجام شود. در ابتدا خانواده تصور نمیکردند این تکههای جسد متعلق به دخترشان باشد، اما مدتی بعد برای انجام آزمایش دیانای دوباره به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
در این فاصله، خانوادهی کبری به یکی از همکارانش در محل کار مظنون شدند؛ مردی که به گفتهی اطرافیان، پیشتر تلاشهایی برای نزدیک شدن به او داشته است. بررسیهای فنی و تحلیل دادههای تلفن همراه نشان داد که آخرین سیگنال موبایل کبری پیش از ناپدید شدن، در نزدیکی محل سکونت این فرد ثبت شده بود.
با دریافت مجوز قضایی، پلیس وارد منزل این فرد شد. آنچه در این خانه کشف شد، تکاندهنده بود: باقیماندهی پیکر تکهتکهشدهی کبری، که ظاهراً با استفاده از اسید تلاش شده بود آثار آن از بین برود.
قاتل کیست؟
متهم این پرونده مردی ایرانی است ۳۲ ساله با نام اختصاری «ع.خ» که بهعنوان نگهبان در یکی از کارخانههای تولید لوازم خانگی در پاکدشت کار میکرد. او متأهل است.
در بازجوییهای اولیه، اتهام را انکار میکند، اما با ارائه شواهد از سوی پلیس، به قتل اعتراف میکند. بنا به اظهاراتش، پس از آنکه از نامزدی کبری مطلع میشود، دچار حالت شدید عصبی شده و مرتکب جنایت میشود.
اتهامات مطرحشده علیه او، شامل قتل عمد، مثله کردن جسد و تلاش برای از بین بردن آثار جرم از طریق استفاده از اسید است؛ مجموعهای از اعمالی که این پرونده را در زمرهی جنایتهای هولناک قرار داده است.
فشار، سکوت و نظارت شدید
♨️مراسم تشییع پیکر کبری – مهاجر افغانستانی – پریروز (دوشنبه ۱۹ خردادماه) در فضایی تحت نظارت شدید برگزار شد. چند تن از حاضران به انصاف نیوز گفتهاند که اجازهی تصویربرداری و گفتوگو پیدا نکردهاند.
♨️یکی از شرکتکنندگان به انصاف نیوز گفته است که خانوادهی کبری از گفتوگو با رسانهها معذور است. یکی از بستگان گفته است: از خانواده خواسته شده که برای قصاص پیگیری نکنید.
♨️حضور خواهر کبری با چهرهای کاملاً پوشیده در مراسم خاکسپاری، برای برخی نشانهای از فضای پرتنش و نگرانکنندهای بود که خانواده با آن روبهروست.
واکنشها و خلأ اطلاعرسانی
در حالی که این پرونده در شبکههای اجتماعی مهاجران بازتاب زیادی داشته، در رسانههای رسمی، سکوت ادامه دارد. برخی کاربران فضای مجازی، نبود اطلاعرسانی رسمی دربارهی این پرونده را با پوشش گستردهی رسانهای در مواردی که متهم از میان مهاجران است، مقایسه کردهاند.
در سالهای اخیر، همزمان با تشدید بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، نوعی گفتمان مهاجرستیز در برخی رسانهها و فضاهای مجازی پررنگتر شده است. در چنین بستری، روایتهای مربوط به خشونت علیه مهاجران، یا به حاشیه رانده میشود یا نادیده میماند. سکوت رسانهای دربارهی قتل کبری رضایی، از نظر بسیاری از مهاجران و کنشگران اجتماعی، نه فقط یک بیعدالتی، بلکه بازتابی از تبعیضی ساختاری در روایتگری و پوشش خبری است.
پروندهی قتل کبری رضایی، فراتر از یک جنایت فردی، آینهای از چالشهای عمیقتری است؛ از ناامنی مهاجران تا تبعیض رسانهای و فقدان حمایت نهادی. این ماجرا اگر در سکوت باقی بماند، نه فقط یک خانواده، که بخش بزرگی از جامعهی مهاجران را از اعتماد به عدالت محروم خواهد کرد.
@kherad_jensi
https://ensafnews.com/596338/
@ensafnews
انصاف نیوز
کبری رضایی، دختر افغانستانی؛ روایت یک قتل و سکوتی سنگین
حمید انوری، انصافنیوز: کبری رضایی، دختر جوان مهاجر در پاکدشت تهران، قربانی قتلی فجیع شد. جسد او تکهتکه و با اسید تخریب شده بود. این پرونده در سکوت خبری پیش رفت، اما روایت آن بار دیگر پرسشهایی جدی درباره امنیت مهاجران افغانستانی را مطرح کرده است. براساس…
ستاد ملی جمعیت: ۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند
مهدی مالمیر، معاون راهبری، هماهنگی و امور استانهای ستاد ملی جمعیت:
بر اساس شاخصهای جمعیتی، از حدود سال ۱۴۲۰ یا ۱۴۲۵ ایران وارد فاز سالمندی خواهد شد و ساختار سنی جمعیت به سمت سالخوردگی پیش میرود.
۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند، در حالی که این رقم برای مردان ۳۹ درصد است. این نابرابری نشاندهنده نیاز به سیاستگذاریهای هدفمند برای حمایت از زنان سالمند بهویژه در مناطق روستایی است.
ایسنا
@kherad_jensi
مهدی مالمیر، معاون راهبری، هماهنگی و امور استانهای ستاد ملی جمعیت:
بر اساس شاخصهای جمعیتی، از حدود سال ۱۴۲۰ یا ۱۴۲۵ ایران وارد فاز سالمندی خواهد شد و ساختار سنی جمعیت به سمت سالخوردگی پیش میرود.
۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند، در حالی که این رقم برای مردان ۳۹ درصد است. این نابرابری نشاندهنده نیاز به سیاستگذاریهای هدفمند برای حمایت از زنان سالمند بهویژه در مناطق روستایی است.
ایسنا
@kherad_jensi
📌 بازنمایی نقش زنان در متون خبری و ادبی اخیر
▪️در دو روز اخیر که ایران مورد حمله ددمنشانه رژیم غاصب اسرائیل قرار گرفته است، یکی از موضوعات مهمی که به چشم نگارنده پژوهش آمد، نحوه مخابره اخبار مربوط به این اتفاق و نیز متون ادبی منثور و منظوم منتشر شده در فضای مجازی با محوریت زنان بود.
▪️خلاصهای از نتیجه پژوهش تا بدینجا، تطبیق نسبتا کامل بازنمایی زنان با کلیشههای جنسیتی است، به اینصورت که در متون خبری، خبرگزاریهای هدف، برای نمایش عمق فجایع این چند روز، تاکید ویژهای بر آمار کشته شدگان زنان در کنار کودکان داشتند و در سایر متون ادبی در کانالهای هدف نیز غالبا به آسیبپذیری صرف زنان پرداختند و کودکان و زنان را قربانیان اصلی منازعات سیاسی و مناقشات جنگی نشان دادهاند.
▪️در این بین دسته دیگری از متون ادبی بودند که ابراز همدردی و همدلی را با جنس مونث هدف اصلی خود قرار دادند.
نگارندگان این دست از متون در انتخاب عکس مرتبط نیز بعضاً از تصاویری استفاده کردند که نقشهای جنسیتی را شدیدتر از محتوای متون بازنمایی میکنند.
برای مثال از تصاویری زنانی گریان، زنانی با پوشش خاکی و موهای پریشان، زنانی وحشت زده و...استفاده کردهاند.
نکته مهم اینکه بسیاری از تصاویر منتخب برای روزهای اخیر نیست و حتی برخی از آنها برای کشورهای جنگزده در شرایط متفاوت و زمانهای خاص است.
▪️در کنار این نحوه از بازنمایی، متون ادبی دیگری نیز بودند که برای مخالفت با مواضع سیاسی مسئولین و رساندن اعتراض خود به شرایط ایجاد شده، زنان را از قالب ابژگی در متون قبلی خود خارج کرده و در ادبیاتشان از زنان بعنوان معترضان اصلی و محق این غائله یاد کردند.
▪️همچنین در معدود متون ادبی، عاملیت زنان در پایان دادن به جنگ، موثر توصیف شده و حتی با ادبیات متفاوت این مهارت را به مخاطبین مونث خود آموزش دادهاند.
برای مثال، «در خانه برهنه برقص تا عطر بدنت، شوهرت را گیج کند و از فکر جنگیدن بیرون آید.»
▪️تحقیق فوق براساس روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. جامعه آماری آن متون خبری و ادبی مرتبط با اتفاقات اخیر بوده و نمونهگیری هم بصورت هدفمند انجام شده است.
ادامه دارد...
صالحه خدادادی
دکتری مطالعات زنان
@kherad_jensi
▪️در دو روز اخیر که ایران مورد حمله ددمنشانه رژیم غاصب اسرائیل قرار گرفته است، یکی از موضوعات مهمی که به چشم نگارنده پژوهش آمد، نحوه مخابره اخبار مربوط به این اتفاق و نیز متون ادبی منثور و منظوم منتشر شده در فضای مجازی با محوریت زنان بود.
▪️خلاصهای از نتیجه پژوهش تا بدینجا، تطبیق نسبتا کامل بازنمایی زنان با کلیشههای جنسیتی است، به اینصورت که در متون خبری، خبرگزاریهای هدف، برای نمایش عمق فجایع این چند روز، تاکید ویژهای بر آمار کشته شدگان زنان در کنار کودکان داشتند و در سایر متون ادبی در کانالهای هدف نیز غالبا به آسیبپذیری صرف زنان پرداختند و کودکان و زنان را قربانیان اصلی منازعات سیاسی و مناقشات جنگی نشان دادهاند.
▪️در این بین دسته دیگری از متون ادبی بودند که ابراز همدردی و همدلی را با جنس مونث هدف اصلی خود قرار دادند.
نگارندگان این دست از متون در انتخاب عکس مرتبط نیز بعضاً از تصاویری استفاده کردند که نقشهای جنسیتی را شدیدتر از محتوای متون بازنمایی میکنند.
برای مثال از تصاویری زنانی گریان، زنانی با پوشش خاکی و موهای پریشان، زنانی وحشت زده و...استفاده کردهاند.
نکته مهم اینکه بسیاری از تصاویر منتخب برای روزهای اخیر نیست و حتی برخی از آنها برای کشورهای جنگزده در شرایط متفاوت و زمانهای خاص است.
▪️در کنار این نحوه از بازنمایی، متون ادبی دیگری نیز بودند که برای مخالفت با مواضع سیاسی مسئولین و رساندن اعتراض خود به شرایط ایجاد شده، زنان را از قالب ابژگی در متون قبلی خود خارج کرده و در ادبیاتشان از زنان بعنوان معترضان اصلی و محق این غائله یاد کردند.
▪️همچنین در معدود متون ادبی، عاملیت زنان در پایان دادن به جنگ، موثر توصیف شده و حتی با ادبیات متفاوت این مهارت را به مخاطبین مونث خود آموزش دادهاند.
برای مثال، «در خانه برهنه برقص تا عطر بدنت، شوهرت را گیج کند و از فکر جنگیدن بیرون آید.»
▪️تحقیق فوق براساس روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. جامعه آماری آن متون خبری و ادبی مرتبط با اتفاقات اخیر بوده و نمونهگیری هم بصورت هدفمند انجام شده است.
ادامه دارد...
صالحه خدادادی
دکتری مطالعات زنان
@kherad_jensi
حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان کودکان تهران
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت:
چپرتابههای رژیم منحوس صهیونی به بیمارستان کودکان حکیم در تهران اصابت کرد.
این حادثه شب گذشته رخ داده است و یکی از پرتابهها به نردههای بیمارستان برخورد کرد که خوشبختانه کسی در این حادثه مصدوم نشد.
این حملات به مراکز درمانی که کودکان در آن بستری هستند به شدت محکوم است؛ خدمت رسانی کادر درمان بدون وقفه در حال انجام است./ خبرگزاری فارس
@kherad_jensi
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت:
چپرتابههای رژیم منحوس صهیونی به بیمارستان کودکان حکیم در تهران اصابت کرد.
این حادثه شب گذشته رخ داده است و یکی از پرتابهها به نردههای بیمارستان برخورد کرد که خوشبختانه کسی در این حادثه مصدوم نشد.
این حملات به مراکز درمانی که کودکان در آن بستری هستند به شدت محکوم است؛ خدمت رسانی کادر درمان بدون وقفه در حال انجام است./ خبرگزاری فارس
@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وطنت را چگونه صدا می زنی؟!
مادرم؟! مادروم؟! دام؟! دالگم؟ آنا؟! آنام؟! أمی؟! دای؟! مایَ؟! مُم؟! ماما؟! ...
مادرت را صدا بزن ایرانی! به زبان مادری ات!
به همه زبان ها، ایرانی باش!
@kherad_jensi
مادرم؟! مادروم؟! دام؟! دالگم؟ آنا؟! آنام؟! أمی؟! دای؟! مایَ؟! مُم؟! ماما؟! ...
مادرت را صدا بزن ایرانی! به زبان مادری ات!
به همه زبان ها، ایرانی باش!
@kherad_jensi
...سایه جان مهر وطن کار وفاداران است
بادساران هوا را به وطن حاجت نیست
یلدا ابتهاج
دختر هوشنگ ابتهاج، شاعر
@kherad_jensi
بادساران هوا را به وطن حاجت نیست
یلدا ابتهاج
دختر هوشنگ ابتهاج، شاعر
@kherad_jensi
بازسازی انسجام اجتماعی و تابآوری
سمیه توحیدلو؛ پژوهشگر جامعهشناسی اقتصادی
🔹چند روزی است که جنگ سایهاش را بر سرمان گسترانده و آنچه در رفت و آمد به سطح شهر دیده میشود، ترس از بحرانی است که ممکن است با اثر بر زیرساختها در کشور ایجاد شود و افراد را واداشته که تا حد ممکن تصمیمهایی کوتاهمدت بگیرند، در صف بنزین بایستند و حداقل یک باک بنزین داشته باشند.
🔹در صفهای نانوایی بایستند و خیالشان بابت خورد و خوراک روزهایشان جمع شود. برخی دیگر سراغ سرمایههایشان میروند. یکی سراغ پلتفرمهای طلای آبشده میرود و سعی در بیرون کشیدن پول خود در حد امکان از سرمایهگذاریها میکند.
🔹در زمان بحرانهایی مانند جنگ، جوامع اغلب با پدیده اضطراب جمعی مواجه میشوند. این اضطراب، ناشی از عدمقطعیت ادراکی (perceived uncertainty) است که در آن افراد احساس میکنند کنترل بر آینده خود را از دست دادهاند.
🔹از همینروست که جامعه پویا و خصوصا فعال اقتصادی و اجتماعی بیش از هر زمان دیگری باید به بازاندیشی در رفتارهای جمعی و تقویت انسجام اجتماعی بپردازد.
🔹داشتن سواد رسانهای برای استفاده درست و بهاندازه از رسانهها به گونهای که خود و خانواده و خصوصا فرزندان را درگیر تنشهای مختلف نکنیم بسیار مهم است.
🔹ترس، اندوه، خشم، اضطراب و نگرانی از جمله احساسات طبیعی این بحرانها هستند. هیچ نیازی به سرکوب آنها به تمامی نیست. اما درگیر شدن بیش از اندازه به این احساسات میتواند زندگی را مختل کند.
🔹در چنین شرایطی حمایتهای عاطفی، دید و بازدیدها، احوالپرسی و تماسهای مداوم میتواند سرمایه عاطفی خوبی برای گذر کردن از فضای بحران ایجاد کند.
🔹تقویت شبکههای اجتماعی حرفهای از طریق تشکیل گروههای محلی یا آنلاین میتوانند موثر باشند. این روزها بیش از هر زمان دیگری به ترویج فرهنگ همکاری بهجای رقابت نیازمندیم.
🔹اهالی کسبوکار و گروههای مختلف مردم میتوانند با همکاری در پروژههای مشترک، مانند تولید محصولات موردنیاز جامعه، به تقویت انسجام اجتماعی کمک کنند.
🔹در بحرانی مانند جنگ همانقدر که دولتها درگیر روابط دیپلماتیک و نظامی هستند، مردم و گروههای اجتماعی باید درگیر کنترلهای عاطفی و همکاریهای اجتماعی برای تقویت انسجام اجتماعی باشند.
متن کامل
#دنیای_اقتصاد #کنترل_عاطفی #جنگ #گروه_های_اجتماعی #انسجام_اجتماعی #تاب_آوری #بحران #اضطراب_جمعی
@den_ir
@kherad_jensi
سمیه توحیدلو؛ پژوهشگر جامعهشناسی اقتصادی
🔹چند روزی است که جنگ سایهاش را بر سرمان گسترانده و آنچه در رفت و آمد به سطح شهر دیده میشود، ترس از بحرانی است که ممکن است با اثر بر زیرساختها در کشور ایجاد شود و افراد را واداشته که تا حد ممکن تصمیمهایی کوتاهمدت بگیرند، در صف بنزین بایستند و حداقل یک باک بنزین داشته باشند.
🔹در صفهای نانوایی بایستند و خیالشان بابت خورد و خوراک روزهایشان جمع شود. برخی دیگر سراغ سرمایههایشان میروند. یکی سراغ پلتفرمهای طلای آبشده میرود و سعی در بیرون کشیدن پول خود در حد امکان از سرمایهگذاریها میکند.
🔹در زمان بحرانهایی مانند جنگ، جوامع اغلب با پدیده اضطراب جمعی مواجه میشوند. این اضطراب، ناشی از عدمقطعیت ادراکی (perceived uncertainty) است که در آن افراد احساس میکنند کنترل بر آینده خود را از دست دادهاند.
🔹از همینروست که جامعه پویا و خصوصا فعال اقتصادی و اجتماعی بیش از هر زمان دیگری باید به بازاندیشی در رفتارهای جمعی و تقویت انسجام اجتماعی بپردازد.
🔹داشتن سواد رسانهای برای استفاده درست و بهاندازه از رسانهها به گونهای که خود و خانواده و خصوصا فرزندان را درگیر تنشهای مختلف نکنیم بسیار مهم است.
🔹ترس، اندوه، خشم، اضطراب و نگرانی از جمله احساسات طبیعی این بحرانها هستند. هیچ نیازی به سرکوب آنها به تمامی نیست. اما درگیر شدن بیش از اندازه به این احساسات میتواند زندگی را مختل کند.
🔹در چنین شرایطی حمایتهای عاطفی، دید و بازدیدها، احوالپرسی و تماسهای مداوم میتواند سرمایه عاطفی خوبی برای گذر کردن از فضای بحران ایجاد کند.
🔹تقویت شبکههای اجتماعی حرفهای از طریق تشکیل گروههای محلی یا آنلاین میتوانند موثر باشند. این روزها بیش از هر زمان دیگری به ترویج فرهنگ همکاری بهجای رقابت نیازمندیم.
🔹اهالی کسبوکار و گروههای مختلف مردم میتوانند با همکاری در پروژههای مشترک، مانند تولید محصولات موردنیاز جامعه، به تقویت انسجام اجتماعی کمک کنند.
🔹در بحرانی مانند جنگ همانقدر که دولتها درگیر روابط دیپلماتیک و نظامی هستند، مردم و گروههای اجتماعی باید درگیر کنترلهای عاطفی و همکاریهای اجتماعی برای تقویت انسجام اجتماعی باشند.
متن کامل
#دنیای_اقتصاد #کنترل_عاطفی #جنگ #گروه_های_اجتماعی #انسجام_اجتماعی #تاب_آوری #بحران #اضطراب_جمعی
@den_ir
@kherad_jensi
روزنامه دنیای اقتصاد
بازسازی انسجام اجتماعی و تابآوری
چند روزی است که جنگ سایهاش را بر سرمان گسترانده است. صدای انفجارها و تصاویر شهدا دیگر نه یک امکان که امری محقق شده است. اسامی فرماندهان، دانشمندان و شهروندانی که در پی حملات موشکی اسرائیل به شهادت رسیدهاند، بیش از حدی است که بتوان از آن بهسادگی…