☕️ قطعه ای از کتاب
️صف تشییع جنازهای که به آهستگی حرکت میکند، چه اندوهگین است!
سلسلهی درشکهها پایانی ندارد! امّا اگر به درون درشکهها نگاهی بیاندازیم میبینیم که همه خالیاند و متوفی را در واقع فقط همهی درشکههای خالی شهر به سوی گور همراهی میکنند.
این نمونهی گویایی از دوستی و احترام مردم این جهان است! این ریاکاری، پوچی و فریبکاریهای نوع بشر است.
نمونهی دیگری را ببینیم: میهمانان دعوت شده در جامههای جشن که از آنها پذیرایی مجللی میکنند. آدمی میپندارد که این جمعی ممتاز و برجسته است. اما میهمانان واقعی در اینجا : معمولاً اجبار و عذاب و ملالاند، زیرا هرجا که میهمانان فراوان باشند، افراد بیسر و پا نیز فراواناند، اگرچه همگی آنان مدال افتخار بر سینه زده باشند.
علت این است که جمع خوب در همه جا الزاماً جمعی کوچک است. اما به طور کلی، ضیافتهای باشکوه و سرمستکننده و تفریحی همیشه در عمق پوجاند و جوّی ناموزون دارند، زیرا به طور آشکار با فقر و کمبود هستی ما منافات دارند و حقیقت وجودمان را در اثر تباین میان آن شکوه و این فقر عیانتر جلوه میدهند. امّا از بیرون، همهی آن جلوههای دلانگیز بر آدمی تاثیر میگذارد و هدف هم همین بوده است.
نکتهای که شامفور در این موضوع میگوید عالی است: «ضیافتها، باشگاهها، سالنهای پذیرایی و خلاصه هرچه آن را جهان جلال و شکوه مینامند، نمایشی حقیر، اُپرایی بیمزه و بد است که فقط با دستگاه و جامه و تزئینات می توان آن را موقتاً بر پا نگاه داشت».
همچنین دانشگاهها و کرسیهای فلسفه، تابلوی تبلیغاتی و نمای ظاهری حکمتاند، امّا در اینجا هم حکمت از حضور معذور است و آن را در جایی دیگر میتوان یافت. صدای ناقوس، ردای کشیشان، رفتار پارساگونه و کردار تصنعی نیز تابلوی تبلیغ و ظاهر دروغین عبادت است.
باری، باید گفت که تقریباً همهچیز در جهان گردویی پوک است: به ندرت میتوان مغز را در پوستش یافت، بلکه مغز در جای کاملاً دیگری است و غالباً به طور تصادفی پیدا میشود.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ آرتور شوپنهاور
@Library_Telegram
️صف تشییع جنازهای که به آهستگی حرکت میکند، چه اندوهگین است!
سلسلهی درشکهها پایانی ندارد! امّا اگر به درون درشکهها نگاهی بیاندازیم میبینیم که همه خالیاند و متوفی را در واقع فقط همهی درشکههای خالی شهر به سوی گور همراهی میکنند.
این نمونهی گویایی از دوستی و احترام مردم این جهان است! این ریاکاری، پوچی و فریبکاریهای نوع بشر است.
نمونهی دیگری را ببینیم: میهمانان دعوت شده در جامههای جشن که از آنها پذیرایی مجللی میکنند. آدمی میپندارد که این جمعی ممتاز و برجسته است. اما میهمانان واقعی در اینجا : معمولاً اجبار و عذاب و ملالاند، زیرا هرجا که میهمانان فراوان باشند، افراد بیسر و پا نیز فراواناند، اگرچه همگی آنان مدال افتخار بر سینه زده باشند.
علت این است که جمع خوب در همه جا الزاماً جمعی کوچک است. اما به طور کلی، ضیافتهای باشکوه و سرمستکننده و تفریحی همیشه در عمق پوجاند و جوّی ناموزون دارند، زیرا به طور آشکار با فقر و کمبود هستی ما منافات دارند و حقیقت وجودمان را در اثر تباین میان آن شکوه و این فقر عیانتر جلوه میدهند. امّا از بیرون، همهی آن جلوههای دلانگیز بر آدمی تاثیر میگذارد و هدف هم همین بوده است.
نکتهای که شامفور در این موضوع میگوید عالی است: «ضیافتها، باشگاهها، سالنهای پذیرایی و خلاصه هرچه آن را جهان جلال و شکوه مینامند، نمایشی حقیر، اُپرایی بیمزه و بد است که فقط با دستگاه و جامه و تزئینات می توان آن را موقتاً بر پا نگاه داشت».
همچنین دانشگاهها و کرسیهای فلسفه، تابلوی تبلیغاتی و نمای ظاهری حکمتاند، امّا در اینجا هم حکمت از حضور معذور است و آن را در جایی دیگر میتوان یافت. صدای ناقوس، ردای کشیشان، رفتار پارساگونه و کردار تصنعی نیز تابلوی تبلیغ و ظاهر دروغین عبادت است.
باری، باید گفت که تقریباً همهچیز در جهان گردویی پوک است: به ندرت میتوان مغز را در پوستش یافت، بلکه مغز در جای کاملاً دیگری است و غالباً به طور تصادفی پیدا میشود.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ آرتور شوپنهاور
@Library_Telegram
☕️ قطعهای از کتاب
مصلحت آن است که توقعاتمان را از لذت، دارایی، مقام، افتخارات و غیره تا حد اعتدال کاهش دهیم، زیرا درست همین کوشش و کشمکش در راه رسیدن به سعادت، شوکت و لذت، بدبختیهای بزرگ را به دنبال میآرود.
امّا این توصیه به ویژه به این دلیل خردمندانه و موجه است که ناخرسند بودنِ بسیار، کاملاً آسان، امّا کامیاب بودنِ بسیار، نه تنها دشوار، بلکه کاملاً ناممکن است.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
مصلحت آن است که توقعاتمان را از لذت، دارایی، مقام، افتخارات و غیره تا حد اعتدال کاهش دهیم، زیرا درست همین کوشش و کشمکش در راه رسیدن به سعادت، شوکت و لذت، بدبختیهای بزرگ را به دنبال میآرود.
امّا این توصیه به ویژه به این دلیل خردمندانه و موجه است که ناخرسند بودنِ بسیار، کاملاً آسان، امّا کامیاب بودنِ بسیار، نه تنها دشوار، بلکه کاملاً ناممکن است.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
☕️ قطعهای از کتاب
میتوان گفت که عمرِ انسان در اصل نه بلند است، نه کوتاه؛ زیرا عمر اساساً مقیاسی است که همهی طولهای زمانی دیگر را با آن میسنجیم.
تفاوتِ اساسی میان جوانی و پیری این است که در جوانی زندگی را پیش رو داریم و در پیری مرگ را؛ یعنی جوان گذشتهای کوتاه و آیندهای بلند دارد و پیر برعکس.
درست است که در پیری فقط مرگ و در جوانی فقط زندگی در برابر ماست؛ اما باید پرسید که کدام یک دشوارتر است و آیا به طور کلی بهتر نیست که آدمی زندگی را پشت سر گذاشته باشد تا اینکه در پیشِ رو داشته باشد...
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
میتوان گفت که عمرِ انسان در اصل نه بلند است، نه کوتاه؛ زیرا عمر اساساً مقیاسی است که همهی طولهای زمانی دیگر را با آن میسنجیم.
تفاوتِ اساسی میان جوانی و پیری این است که در جوانی زندگی را پیش رو داریم و در پیری مرگ را؛ یعنی جوان گذشتهای کوتاه و آیندهای بلند دارد و پیر برعکس.
درست است که در پیری فقط مرگ و در جوانی فقط زندگی در برابر ماست؛ اما باید پرسید که کدام یک دشوارتر است و آیا به طور کلی بهتر نیست که آدمی زندگی را پشت سر گذاشته باشد تا اینکه در پیشِ رو داشته باشد...
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
☕️ قطعهای از کتاب
هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است میفهمد و ارج مینهد.
کسی که سطحی است چیزهای سطحی را میپسندد، کسی که عامی است چیزهای عامیانه را، کسی که آشفتهفکر است افکار مغشوش را و کسی که ابله است مهملات را.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است میفهمد و ارج مینهد.
کسی که سطحی است چیزهای سطحی را میپسندد، کسی که عامی است چیزهای عامیانه را، کسی که آشفتهفکر است افکار مغشوش را و کسی که ابله است مهملات را.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
☕️ قطعهای از کتاب
همانطور که وقتی اشیاء را نزدیکِ چشم نگاه میداریم میدانِ دیدمان را محدود میکنند و جهان را از نظرمان میپوشانند، انسانها و اموری که با ما ارتباطِ بسیار نزدیک دارند نیز، هرچند بسیار کم اهمیت باشند، توجه و افکارِ ما را بیش از اندازهی لازم به خود مشغول میدارند و افکار و امورِ مهم را واپس میزنند.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
همانطور که وقتی اشیاء را نزدیکِ چشم نگاه میداریم میدانِ دیدمان را محدود میکنند و جهان را از نظرمان میپوشانند، انسانها و اموری که با ما ارتباطِ بسیار نزدیک دارند نیز، هرچند بسیار کم اهمیت باشند، توجه و افکارِ ما را بیش از اندازهی لازم به خود مشغول میدارند و افکار و امورِ مهم را واپس میزنند.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
☕️ قطعهای از کتاب
کسی که طبیعت به او ذهنی سرشار بخشیده است، سعادتمندترین فرد است، زیرا ذهنیت، بیشک به ما نزدیکتر از عینیت است، که تأثیرش هرگونه باشد، همواره نخست از طریق ذهنیت به ما انتقال مییابد.
لوسیان این معنی را با این بیت زیبا بیان میکند: «غنای روح تنها ثروت حقیقی است، باقی ثروتها، همه بیشتر موجب زیانند تا سود.»
کسی که غنای درونی داشته باشد از جهان بیرون به چیزی نیاز ندارد جز هدیهای سلبی، یعنی فراغت، تا تواناییهای ذهنی خود را بسازد و تکامل بخشد و از غنای درونی خود بهرهمند شود، یعنی فقط به این امکان نیاز دارد که در طول زندگی، هر روز و هر ساعت آنگونه باشد که هست.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram
کسی که طبیعت به او ذهنی سرشار بخشیده است، سعادتمندترین فرد است، زیرا ذهنیت، بیشک به ما نزدیکتر از عینیت است، که تأثیرش هرگونه باشد، همواره نخست از طریق ذهنیت به ما انتقال مییابد.
لوسیان این معنی را با این بیت زیبا بیان میکند: «غنای روح تنها ثروت حقیقی است، باقی ثروتها، همه بیشتر موجب زیانند تا سود.»
کسی که غنای درونی داشته باشد از جهان بیرون به چیزی نیاز ندارد جز هدیهای سلبی، یعنی فراغت، تا تواناییهای ذهنی خود را بسازد و تکامل بخشد و از غنای درونی خود بهرهمند شود، یعنی فقط به این امکان نیاز دارد که در طول زندگی، هر روز و هر ساعت آنگونه باشد که هست.
📕 #در_باب_حکمت_زندگی
✍ #آرتور_شوپنهاور
@Library_Telegram