📝 حاصل "عمرگابریل گارسیا مارکز" از زبان خودش:
✅ در ۱۵ سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
✅ در ۲۰ سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
✅ در ۲۵ سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم میكند.
✅ در ۳۰ سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
✅ در ۳۵ سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود میسازد.
✅ در ۴۰ سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
✅ در ۴۵ سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
✅ در ۵۰ سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن وی است.
✅ در ۵۵ سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
✅ در ۶۰ سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
✅ در ۶۵ سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
✅ در ۷۰ سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
✅ در ۷۵ سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
✅ در ۸۰ سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
✅ در ۸۵ سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
🖋 گابریل گارسیا مارکز
@Library_Telegram
💠💠💠💠💠
#رونوشت از کافه کتاب
✅ در ۱۵ سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
✅ در ۲۰ سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
✅ در ۲۵ سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم میكند.
✅ در ۳۰ سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
✅ در ۳۵ سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود میسازد.
✅ در ۴۰ سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
✅ در ۴۵ سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
✅ در ۵۰ سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن وی است.
✅ در ۵۵ سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
✅ در ۶۰ سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
✅ در ۶۵ سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
✅ در ۷۰ سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
✅ در ۷۵ سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
✅ در ۸۰ سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
✅ در ۸۵ سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
🖋 گابریل گارسیا مارکز
@Library_Telegram
💠💠💠💠💠
#رونوشت از کافه کتاب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شکست های معروف!
اگر تا به حال شکست نخورده اید،
یعنی دست به کار تازه ای نزده اید.
@Library_Telegram
#رونوشت کافه کتاب شیمی
اگر تا به حال شکست نخورده اید،
یعنی دست به کار تازه ای نزده اید.
@Library_Telegram
#رونوشت کافه کتاب شیمی
📙 #جامعه_شناسی_خرافات
📝 #مجموعه_مقالات
شالودههای اصلی و زمینههای تاریخی شکلگیری خرافات به جهل و ناآگاهی انسانهای اولیه و عدم کنترل محیط به وسیله او برمیگردد. در این شرایط است که انسان برای راهنمایی خویش به عقل اتکا نمیکند، و به واسطه میل و احتیاجی که به دانستن علّت وجود اشیا دارد به احساسات و قوه تصوّر خود پناهنده میشود.
از سوی دیگر در اعصار سیاه اجتماعی و سیاسی، از جمله دوره غلبه اقوام بیگانه، زمانی که جامعه دستخوش اضطراب و درماندگی میشد و راهی برای گریز یا پیروزی نمییافت، گرایش به اعتقادات خرافی به عنوان تنها را کاهش آلام و مصیبتهای جوامع تحت سلطه شناخته میشد. زیرا جامعه ذاتاً برای ادامه حیات، نیازمند امید بود و در غیاب امید واقعی به آرزوهای واهی متوسل میشد.
بنابراین باز این نتیجه حاصل میشود که خرافات از جهل و ناآگاهی انسان درباره پیوند علّی موجود بین پدیدهها نشأت گرفته است.
پژوهشنامه حاضر، حاوی تعدادی مقاله از نویسندگان مختلف است که این مقالات به توصیف وضعیّت گرایش به خرافه و بررسی مفهومی و تاریخی خرافهگرایی اختصاص دارد.
#رونوشت کافه کتاب
@Library_Telegram
📝 #مجموعه_مقالات
شالودههای اصلی و زمینههای تاریخی شکلگیری خرافات به جهل و ناآگاهی انسانهای اولیه و عدم کنترل محیط به وسیله او برمیگردد. در این شرایط است که انسان برای راهنمایی خویش به عقل اتکا نمیکند، و به واسطه میل و احتیاجی که به دانستن علّت وجود اشیا دارد به احساسات و قوه تصوّر خود پناهنده میشود.
از سوی دیگر در اعصار سیاه اجتماعی و سیاسی، از جمله دوره غلبه اقوام بیگانه، زمانی که جامعه دستخوش اضطراب و درماندگی میشد و راهی برای گریز یا پیروزی نمییافت، گرایش به اعتقادات خرافی به عنوان تنها را کاهش آلام و مصیبتهای جوامع تحت سلطه شناخته میشد. زیرا جامعه ذاتاً برای ادامه حیات، نیازمند امید بود و در غیاب امید واقعی به آرزوهای واهی متوسل میشد.
بنابراین باز این نتیجه حاصل میشود که خرافات از جهل و ناآگاهی انسان درباره پیوند علّی موجود بین پدیدهها نشأت گرفته است.
پژوهشنامه حاضر، حاوی تعدادی مقاله از نویسندگان مختلف است که این مقالات به توصیف وضعیّت گرایش به خرافه و بررسی مفهومی و تاریخی خرافهگرایی اختصاص دارد.
#رونوشت کافه کتاب
@Library_Telegram
📕 نظام کائنات در قرآن ٬ افسانه یا اعجاز علمی
✍🏼 استاد س . بینا
📄 کائنات و علم در واقعیت و قرآن
خواندن این کتاب توصیه می شود.
#رونوشت کتابخانه همراه
@Library_Telegram
✍🏼 استاد س . بینا
📄 کائنات و علم در واقعیت و قرآن
خواندن این کتاب توصیه می شود.
#رونوشت کتابخانه همراه
@Library_Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@نگاه_یك_مرد_به_بانوان
تا آخر ببینید واقعا عالیه
و خواهش ميكنم اين كليپ را همـه #منتشر كنيد #فرهنگ
#رونوشت کانال به نام انسان
@Library_Telegram
تا آخر ببینید واقعا عالیه
و خواهش ميكنم اين كليپ را همـه #منتشر كنيد #فرهنگ
#رونوشت کانال به نام انسان
@Library_Telegram
هدیه ویژه به علاقه مندان #تاریخ
#کتاب_کمیاب
📕 #پرسپولیس 1
📕 PERSEPOLIS I
اریش فردریک #اشمیت؛ باستان شناس آلمانی-آمریکایی؛ استاد مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو بود و پژوهشهای گستردهای از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۹ در مناطق مختلف ایران نظیر #تخت_جمشید و #نقش_رستم و #پاسارگاد انجام داد.
📖 این کتاب که به زبان اصلی (انگلیسی) پیش روی شماست، دربردارنده بیش از 600 عکس از کتیبه ها؛ ستون ها؛ سنگ نگاره ها؛ اشیای یافت شده؛ مراحل کاوش؛ خاک برداری؛ بازسازی؛ به اضافه ی نقشه برداری از تخت جمشید؛ پاسارگاد و نقش رستم است که در سال 1953 توسط #موسسه_خاورشناسی_دانشگاه_شیکاگو؛ منتشر شده و کمتر در رسانه ها دیده شده است.
🔴 با کمک این کتاب؛ بسیاری از ابهامات احتمالی که در زمینه این مکان های تاریخی دارید برطرف خواهد شد.
🌟کتاب PERSEPOLIS II هم به زودی توسط این کانال منتشر خواهد شد.
#رونوشت کافه کتاب
@Library_Telegram
#کتاب_کمیاب
📕 #پرسپولیس 1
📕 PERSEPOLIS I
اریش فردریک #اشمیت؛ باستان شناس آلمانی-آمریکایی؛ استاد مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو بود و پژوهشهای گستردهای از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۹ در مناطق مختلف ایران نظیر #تخت_جمشید و #نقش_رستم و #پاسارگاد انجام داد.
📖 این کتاب که به زبان اصلی (انگلیسی) پیش روی شماست، دربردارنده بیش از 600 عکس از کتیبه ها؛ ستون ها؛ سنگ نگاره ها؛ اشیای یافت شده؛ مراحل کاوش؛ خاک برداری؛ بازسازی؛ به اضافه ی نقشه برداری از تخت جمشید؛ پاسارگاد و نقش رستم است که در سال 1953 توسط #موسسه_خاورشناسی_دانشگاه_شیکاگو؛ منتشر شده و کمتر در رسانه ها دیده شده است.
🔴 با کمک این کتاب؛ بسیاری از ابهامات احتمالی که در زمینه این مکان های تاریخی دارید برطرف خواهد شد.
🌟کتاب PERSEPOLIS II هم به زودی توسط این کانال منتشر خواهد شد.
#رونوشت کافه کتاب
@Library_Telegram
📕 علم و نابخردی
✍ دیزی ردنر و مایکل ردنر
توضیحات:
این کتاب مناسب حال کسانی است که دست کم یک بار مجذوب سفسطه های گوناگون شده باشند که معمولاً شبه علم نامیده می شوند و برای کسانی مناسب است که از خود پرسیده باشند آیا ممکن نیست عاقبت ، حقیقتی در پدیده های روان دریابی ، بشقاب های پرنده ، فضانوردانِ باستان ، زیستآهنگ و نظایر این ها نهفته باشد؟ به درد کسانی می خورد که از نحوه برخورد دانشمندانِ به اصطلاح رسمی با فرضیات حاشیه ای به شگفت آمده باشند. چرا به این سرعت آنها را رد می کنند؟ پس کجاست آن آزاداندیشی و بی غرضی که همه آموخته ایم از اهلِ علم انتظار داشته باشیم؟
🔵موضوع کتاب فوق شبه علم است و این که با علم راستین چه فرقی دارد. لازم نیست که در علم صاحب نظر باشید تا تشخیص دهید که چه مطالبی شبه علم است. تنها کافی است از آن چه علم است و مهم تر از آنچه علم نیست یک تصور کلی داشته باشید. توجه ما به ویژه به ساختار استدلالی و فرضیات فلسفی شبهعلم معطوف است. سایر نویسندگان اشتباهات واقعیتی و علمی بعضی از زمینه های حاشیه ای را متذکر شده اند. برخورد آنها هم صحیح است. به خواننده توصیه می کنیم که به کتاب های آنها مراجعه کند؛ در قسمت «مطالعه بیشتر» در پایان این کتاب فهرست این کتاب ها را خواهید یافت.
🔴به جای آن که زمینه های حاشیه ای را تک تک بررسی کنیم همه را باهم در نظر می گیریم و از فهرست نخستین خود مثال های خاصی بر می گزینیم تا جنبه های گوناگون استدلال شبهعلمی را نشان دهیم. اگر هر شبهعلمی، استدلال علمی را فقط از یک جنبه مخدوش می کرد کار بسیار ساده تر می بود؛ در آن صورت از الگوی مرسوم تری پیروی می کردیم و هر فصل مجزا را به یک جنبه اختصاص می دادیم. متاسفانه غیرعلمی بودن، راه های گوناگون و متعددی دارد و شبه دانشمندان در هر زمان به بیش از یکی از این طرق کشیده می شوند. بنابراین یک مثال منفرد در مباحث مختلف مصداق می یابد. خواننده ای که می خواهد نقد جامع یک شاخه خاص شبهعلم را فراهم آورد با اندکی استمداد از فهرست راهنما به راحتی به هدف خود خواهد رسید.
#رونوشت: کانال دکتر نیری
@Library_Telegram
✍ دیزی ردنر و مایکل ردنر
توضیحات:
این کتاب مناسب حال کسانی است که دست کم یک بار مجذوب سفسطه های گوناگون شده باشند که معمولاً شبه علم نامیده می شوند و برای کسانی مناسب است که از خود پرسیده باشند آیا ممکن نیست عاقبت ، حقیقتی در پدیده های روان دریابی ، بشقاب های پرنده ، فضانوردانِ باستان ، زیستآهنگ و نظایر این ها نهفته باشد؟ به درد کسانی می خورد که از نحوه برخورد دانشمندانِ به اصطلاح رسمی با فرضیات حاشیه ای به شگفت آمده باشند. چرا به این سرعت آنها را رد می کنند؟ پس کجاست آن آزاداندیشی و بی غرضی که همه آموخته ایم از اهلِ علم انتظار داشته باشیم؟
🔵موضوع کتاب فوق شبه علم است و این که با علم راستین چه فرقی دارد. لازم نیست که در علم صاحب نظر باشید تا تشخیص دهید که چه مطالبی شبه علم است. تنها کافی است از آن چه علم است و مهم تر از آنچه علم نیست یک تصور کلی داشته باشید. توجه ما به ویژه به ساختار استدلالی و فرضیات فلسفی شبهعلم معطوف است. سایر نویسندگان اشتباهات واقعیتی و علمی بعضی از زمینه های حاشیه ای را متذکر شده اند. برخورد آنها هم صحیح است. به خواننده توصیه می کنیم که به کتاب های آنها مراجعه کند؛ در قسمت «مطالعه بیشتر» در پایان این کتاب فهرست این کتاب ها را خواهید یافت.
🔴به جای آن که زمینه های حاشیه ای را تک تک بررسی کنیم همه را باهم در نظر می گیریم و از فهرست نخستین خود مثال های خاصی بر می گزینیم تا جنبه های گوناگون استدلال شبهعلمی را نشان دهیم. اگر هر شبهعلمی، استدلال علمی را فقط از یک جنبه مخدوش می کرد کار بسیار ساده تر می بود؛ در آن صورت از الگوی مرسوم تری پیروی می کردیم و هر فصل مجزا را به یک جنبه اختصاص می دادیم. متاسفانه غیرعلمی بودن، راه های گوناگون و متعددی دارد و شبه دانشمندان در هر زمان به بیش از یکی از این طرق کشیده می شوند. بنابراین یک مثال منفرد در مباحث مختلف مصداق می یابد. خواننده ای که می خواهد نقد جامع یک شاخه خاص شبهعلم را فراهم آورد با اندکی استمداد از فهرست راهنما به راحتی به هدف خود خواهد رسید.
#رونوشت: کانال دکتر نیری
@Library_Telegram
🔴 توصیه یک کارمند شرکت کرمان موتور: فعلا خودرو نخرید
یکی از کارکنان شرکت کرمان موتور به توجه به انتشار بخشنامهی این شرکت در «آمدنیوز»، طی تماسی با این رسانه اعلام کرده است که سپاه پاسداران برای جبران تحریمهای مالی، در حال فشار به خودروسازان برای باجگیری از آنان است.
این کارمند شرکت کرمان موتور نوشته است: «به دلیل شرایط بد کارخانه، شرکت یک شیفته شده و خودروهای ثبت نامی با تأخیر بیشتری به دست مشتری خواهد رسید. اگرچه تا الان هم با وجود دو شیفته بودن، تحویل خودروها تاخیر داشت. اما از این بعد وضع به مراتب بغرنجتر میشود. سپاه جلوی واردات خودرو و قطعات را گرفته و از خودروسازان باجخواهی میکند.
من وظیفه وجدانی خودم میدانم که به هموطنان توصیه و حتی تاکید کنم فعلا از ثبت نام و پیش
خرید خودرو خودداری کنند، چرا که در ماههای آینده شاید فقط بحث بر سر تاخیر در تحویل نباشد و مشتریان به سرنوشت مالباختگان موسسات مالی دچار شوند.
سپاه میخواهد تلافی تحریمها را با باجگیری از تولید کنندگان و تمامیتخواهی اقتصادی جبران کند».
#رونوشت: آمدنیوز
@Library_Telegram
یکی از کارکنان شرکت کرمان موتور به توجه به انتشار بخشنامهی این شرکت در «آمدنیوز»، طی تماسی با این رسانه اعلام کرده است که سپاه پاسداران برای جبران تحریمهای مالی، در حال فشار به خودروسازان برای باجگیری از آنان است.
این کارمند شرکت کرمان موتور نوشته است: «به دلیل شرایط بد کارخانه، شرکت یک شیفته شده و خودروهای ثبت نامی با تأخیر بیشتری به دست مشتری خواهد رسید. اگرچه تا الان هم با وجود دو شیفته بودن، تحویل خودروها تاخیر داشت. اما از این بعد وضع به مراتب بغرنجتر میشود. سپاه جلوی واردات خودرو و قطعات را گرفته و از خودروسازان باجخواهی میکند.
من وظیفه وجدانی خودم میدانم که به هموطنان توصیه و حتی تاکید کنم فعلا از ثبت نام و پیش
خرید خودرو خودداری کنند، چرا که در ماههای آینده شاید فقط بحث بر سر تاخیر در تحویل نباشد و مشتریان به سرنوشت مالباختگان موسسات مالی دچار شوند.
سپاه میخواهد تلافی تحریمها را با باجگیری از تولید کنندگان و تمامیتخواهی اقتصادی جبران کند».
#رونوشت: آمدنیوز
@Library_Telegram
❤️ خانمم همیشه میگفت دوستت دارم❤️
من هم گذرا میگفتم منم همینطور عزیزم...
ازهمان حرفایی که مردها از زنها میشنوندو قدرش رانمیدانند...
همیشه شیطنت داشت.
ابراز علاقه اش هم که نگو..آنقدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخودم میگفتم:مگر من چه دارم که همسرم انقدر به من علاقه مند است؟
یک شب کلافه بود،یادلش میخواست حرف بزند ،میدانید همیشه به قدری کار داشتم که وقت نمیشه مفصل صحبت کنم،
من برای فرار از حرف گفتم:میبینی که وقت ندارم،من هرکاری میکنم برای آسایش و رفاه توست ولی همیشه بد موقع مانندکنه به من میچسبی...
گفت کاش من در زندگیت نبودم تا اذیت نمیشدی
این را که گفت از کوره در رفتم،
گفتم خداکنه تا صبح نباشی...
بی اختیار این حرف را زدم..
این را که گفتم خشکش زد،برق نگاهش یک آن خاموش شد به مدت سی ثانیه به من خیره شد و بعد رفت به اتاق خواب و در را بست...
بعد از اینکه کارهایم را کردم کنارش رفتم تا بخوابم،موهای بلندش رهابود و چهره اش با شبهای قبل فرق داشت،در آغوشش گرفتم افتخار کردم که زیباترین زن دنیارا دارم لبخند بی روحی زد ...
نفس عمیقی کشید و خوابیدیم ..
آن شب خوابم عمیق بود،اصلا بیدار نشدم...
از آن شب پنج سال میگذرد و حتی یک شب خواب آرامی نداشته ام...
هزاران سوال ذهنم رامیخورد که حتی پاسخ یک سوال را هم پیدا نکرده ام ...
گاهی با خود میگویم مگر یک جمله در عصبانیت میتواند یک نفر را...
مگر چقدر امکان دارد یک جمله به قدری برای یک نفر سنگین باشد که قلبش بایستد ؟!!
همسرم دیگر بیدار نشد،دچار ایست قلبی شده بود...
شاید هم از قبل آن شب از دنیا رفته بود، از روزهایی که لباس رنگی میپوشید و من در دلم به شوق می آمدم از دیدنش امادرظاهر،نه...
شاید هم زمانی که انتظار داشت صدایش را بشنوم،اما طبق معمول وقتش را نداشتم ..
بعدها کارهایم روبراه شد ،حالا همان وضعی را دارم که همسرم برایم آرزو داشت ...
من اما...آرزویم این است که زمان به عقب برگردد و من مردی باشم که او انتظار داشت...
بعد مرگش دنبال چیزی میگشتم،کشوی کنار تخت را باز کردم ،یک نامه آنجا بود ،پاکت را باز کردم جواب آزمایشش بود تمام دنیا را روی سرم آوار کرد،...
خانواده اش خواسته بودند که پزشک قانونی ،چیزی به من نگوید تا بیشتر از این نابود نشوم ...
آنشب میخواست بیشتر باهم باشیم تا خبر پدر شدنم را بدهد...
حالا هرشب لباسش را در آغوش میگیرم و هزاران بار از او معذرت میخواهم اما او آنقدر دلخور است که تا ابد جوابم را نخواهد داد...
حالا فهميدم ، گاهی به یک حرف چنان دلی میشکند که قلبی از تپش می ایستد
بايد بیشتر مواظب حرفها بود
گاهی_زود_دیر_میشود...😔
#رونوشت کانال آزادی
@Library_Telegram
من هم گذرا میگفتم منم همینطور عزیزم...
ازهمان حرفایی که مردها از زنها میشنوندو قدرش رانمیدانند...
همیشه شیطنت داشت.
ابراز علاقه اش هم که نگو..آنقدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخودم میگفتم:مگر من چه دارم که همسرم انقدر به من علاقه مند است؟
یک شب کلافه بود،یادلش میخواست حرف بزند ،میدانید همیشه به قدری کار داشتم که وقت نمیشه مفصل صحبت کنم،
من برای فرار از حرف گفتم:میبینی که وقت ندارم،من هرکاری میکنم برای آسایش و رفاه توست ولی همیشه بد موقع مانندکنه به من میچسبی...
گفت کاش من در زندگیت نبودم تا اذیت نمیشدی
این را که گفت از کوره در رفتم،
گفتم خداکنه تا صبح نباشی...
بی اختیار این حرف را زدم..
این را که گفتم خشکش زد،برق نگاهش یک آن خاموش شد به مدت سی ثانیه به من خیره شد و بعد رفت به اتاق خواب و در را بست...
بعد از اینکه کارهایم را کردم کنارش رفتم تا بخوابم،موهای بلندش رهابود و چهره اش با شبهای قبل فرق داشت،در آغوشش گرفتم افتخار کردم که زیباترین زن دنیارا دارم لبخند بی روحی زد ...
نفس عمیقی کشید و خوابیدیم ..
آن شب خوابم عمیق بود،اصلا بیدار نشدم...
از آن شب پنج سال میگذرد و حتی یک شب خواب آرامی نداشته ام...
هزاران سوال ذهنم رامیخورد که حتی پاسخ یک سوال را هم پیدا نکرده ام ...
گاهی با خود میگویم مگر یک جمله در عصبانیت میتواند یک نفر را...
مگر چقدر امکان دارد یک جمله به قدری برای یک نفر سنگین باشد که قلبش بایستد ؟!!
همسرم دیگر بیدار نشد،دچار ایست قلبی شده بود...
شاید هم از قبل آن شب از دنیا رفته بود، از روزهایی که لباس رنگی میپوشید و من در دلم به شوق می آمدم از دیدنش امادرظاهر،نه...
شاید هم زمانی که انتظار داشت صدایش را بشنوم،اما طبق معمول وقتش را نداشتم ..
بعدها کارهایم روبراه شد ،حالا همان وضعی را دارم که همسرم برایم آرزو داشت ...
من اما...آرزویم این است که زمان به عقب برگردد و من مردی باشم که او انتظار داشت...
بعد مرگش دنبال چیزی میگشتم،کشوی کنار تخت را باز کردم ،یک نامه آنجا بود ،پاکت را باز کردم جواب آزمایشش بود تمام دنیا را روی سرم آوار کرد،...
خانواده اش خواسته بودند که پزشک قانونی ،چیزی به من نگوید تا بیشتر از این نابود نشوم ...
آنشب میخواست بیشتر باهم باشیم تا خبر پدر شدنم را بدهد...
حالا هرشب لباسش را در آغوش میگیرم و هزاران بار از او معذرت میخواهم اما او آنقدر دلخور است که تا ابد جوابم را نخواهد داد...
حالا فهميدم ، گاهی به یک حرف چنان دلی میشکند که قلبی از تپش می ایستد
بايد بیشتر مواظب حرفها بود
گاهی_زود_دیر_میشود...😔
#رونوشت کانال آزادی
@Library_Telegram
🔴 #الوآمدنیوز: نحوهی مواجهه با يگانهای ضد شورش
با سلام و خسته نباشيد و تشكر از اطلاعرسانيتون در این شرایط حساس.
من قبلا در يگان موتوری ضد اغتشاش خدمت كردم. يگانهاي ضدشورش، براي كنترل و سركوب اينجور اعتراضات، پروتكل دارند. اما اگر مردم هوشمندانه عمل كنند و رفتارشون در جهت مخالف مراحل پروتكل باشه، نيروهاي امنيتي دست و پاشون رو گم ميكنن و جريان كنترل خياباني به دست مردم ميافته.
يگانهاي ضدشورش (اعم از موتوري و پياده) وقتي به جمعيت معترض ميرسن، اگر جمعيت زياد باشه، اول در یک نقطه با فاصلهی نزدیک نسبت به جمعيت ميایستند. بعد با حفظ انسجام هستهی مركزي يگانِ سركوب، عدهاي از يگان به كمک پليس، در گروههاي چند نفره ميرن به سمتِ كنارههاي جمعيت و با لحني قاطع، به مردمي كه كنارتر ايستادن ميگن كه «اينجا نأیست، برو» يا «فيلم نگير، حركت كن» يا «متفرق شو». اين مرحله مهمترين مرحله است. چون يگان اصطلاحاً داره غربال ميكنه و مردم عاديتر كه تماشاچي هستن يا دارن فيلم ميگيرن رو رد ميكنه كه برن و متفرق بشن. در حاليكه تمركز اصلي هستهي اعتراض، روي يگانهاي ايستاده در مقابلشون هست. پليس و يگان، آروم آروم دارن از كنارهها، مردم عاديتر و كم انرژيتر رو متفرق ميكنن و هستهي مركزي اعتراض رو هم محاصره ميكنن. ظرف كمتر از نيم ساعت، حاشيهي جمعيت معترض به شدت كاهش پيدا ميكنه، حلقه محاصره تنگتر ميشه و سپس هستهي مركزي اعتراض مردمي، كه باشور و هيجان هست و عموماً از جوانهاي نترس تشكيل شده، در محاصره، زير باتوم يگان كتک ميخورن و مجبور به فرار يا دستگير ميشن و اوضاع كامل به دست نيروهاي امنيتي ميفته.
💠 راهكار:
راهكار اينه كه ابتكار عملِ يگان ضد شورش ازش گرفته بشه. يعني وقتي هستهي مركزي يگان سركوب، كه عموماً موتوري هستند، در خيابون وايستادن، عدهاي از جوانهاي هستهي مركزي معترضين بايد از كنارههاي موتورسوارها به بغل يا پشت موتورسوارها برن و اونجا هم زنجیره اعتراض تشكيل بدن. اينطوري قضيه معكوس ميشه و مردم، يگان هاي سركوب رو در محاصرهي خودشون خواهند گرفت و اينطوري نه تنها اونها جرات نميكنن به كسي حمله كنند، بلكه از شدت ترس از خشم معترضين، خدا خدا ميكنن كه فرار كنند و اينطوري روحيهي مردم بدون درگيري به شدت افزايش پیدا ميكنه.
در واقع رمز موفقيت، در شكلِ ايستادن مردم در كنار همديگر هستش. مردم به جاي ايستادن به شکل دیوار مقابل نيروهاي امنيتي، بايد به شکل نعل اسب يا دايره، بر نيروهاي انتظامي محاط بشن. يقين بدونيد كه در اين شرايط، پليس و نيروي ضداغتشاش، جرأت دست بردن به باتوم رو نخواهد داشت. فقط ممكنه بخواد با گاز اشکآور براي خودش يک راه فرار باز كنه كه در اين صورت مردم ميتونن، يك شال يا يک تكه دستمال توي جيبشون داشته باشه كه سريع جلوي بيني و دهن خودشون بگيرن و آسيب نبينن.
#رونوشت: آمدنیور
با سلام و خسته نباشيد و تشكر از اطلاعرسانيتون در این شرایط حساس.
من قبلا در يگان موتوری ضد اغتشاش خدمت كردم. يگانهاي ضدشورش، براي كنترل و سركوب اينجور اعتراضات، پروتكل دارند. اما اگر مردم هوشمندانه عمل كنند و رفتارشون در جهت مخالف مراحل پروتكل باشه، نيروهاي امنيتي دست و پاشون رو گم ميكنن و جريان كنترل خياباني به دست مردم ميافته.
يگانهاي ضدشورش (اعم از موتوري و پياده) وقتي به جمعيت معترض ميرسن، اگر جمعيت زياد باشه، اول در یک نقطه با فاصلهی نزدیک نسبت به جمعيت ميایستند. بعد با حفظ انسجام هستهی مركزي يگانِ سركوب، عدهاي از يگان به كمک پليس، در گروههاي چند نفره ميرن به سمتِ كنارههاي جمعيت و با لحني قاطع، به مردمي كه كنارتر ايستادن ميگن كه «اينجا نأیست، برو» يا «فيلم نگير، حركت كن» يا «متفرق شو». اين مرحله مهمترين مرحله است. چون يگان اصطلاحاً داره غربال ميكنه و مردم عاديتر كه تماشاچي هستن يا دارن فيلم ميگيرن رو رد ميكنه كه برن و متفرق بشن. در حاليكه تمركز اصلي هستهي اعتراض، روي يگانهاي ايستاده در مقابلشون هست. پليس و يگان، آروم آروم دارن از كنارهها، مردم عاديتر و كم انرژيتر رو متفرق ميكنن و هستهي مركزي اعتراض رو هم محاصره ميكنن. ظرف كمتر از نيم ساعت، حاشيهي جمعيت معترض به شدت كاهش پيدا ميكنه، حلقه محاصره تنگتر ميشه و سپس هستهي مركزي اعتراض مردمي، كه باشور و هيجان هست و عموماً از جوانهاي نترس تشكيل شده، در محاصره، زير باتوم يگان كتک ميخورن و مجبور به فرار يا دستگير ميشن و اوضاع كامل به دست نيروهاي امنيتي ميفته.
💠 راهكار:
راهكار اينه كه ابتكار عملِ يگان ضد شورش ازش گرفته بشه. يعني وقتي هستهي مركزي يگان سركوب، كه عموماً موتوري هستند، در خيابون وايستادن، عدهاي از جوانهاي هستهي مركزي معترضين بايد از كنارههاي موتورسوارها به بغل يا پشت موتورسوارها برن و اونجا هم زنجیره اعتراض تشكيل بدن. اينطوري قضيه معكوس ميشه و مردم، يگان هاي سركوب رو در محاصرهي خودشون خواهند گرفت و اينطوري نه تنها اونها جرات نميكنن به كسي حمله كنند، بلكه از شدت ترس از خشم معترضين، خدا خدا ميكنن كه فرار كنند و اينطوري روحيهي مردم بدون درگيري به شدت افزايش پیدا ميكنه.
در واقع رمز موفقيت، در شكلِ ايستادن مردم در كنار همديگر هستش. مردم به جاي ايستادن به شکل دیوار مقابل نيروهاي امنيتي، بايد به شکل نعل اسب يا دايره، بر نيروهاي انتظامي محاط بشن. يقين بدونيد كه در اين شرايط، پليس و نيروي ضداغتشاش، جرأت دست بردن به باتوم رو نخواهد داشت. فقط ممكنه بخواد با گاز اشکآور براي خودش يک راه فرار باز كنه كه در اين صورت مردم ميتونن، يك شال يا يک تكه دستمال توي جيبشون داشته باشه كه سريع جلوي بيني و دهن خودشون بگيرن و آسيب نبينن.
#رونوشت: آمدنیور
#اقتصاد_ماستی 🔰
〽️ماستِ خوب یا ماستِ مختار السلطنه؟
✍«آوردهاند که روزی به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.
ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه؟! وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند! وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين! ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست...»
مستقل از این که آیا داستان به لحاظ تاریخی آیا واقعا اتفاق افتاده یا جزو همان «مطالب پندآموز ساختگی» است میتوان به این نکته توجه کرد که این بند داستان خیلی جالب و دقیقا منطق با پیشبینی تئوری اقتصاد است: « ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم». نظریه اقتصاد میگوید قیمت یک کالا را که «برونزا» و دستوری تنظیم کنی «کیفیت» به صورت درونزا طوری تنظیم می شود که در تعادل همان میزان محتوا از کالاهای مختلف دریافت شود.
به عنوان یک اقتصاددانان میشود همین مطلب را دست به دست کرد و تفاوت فقط و فقط در پیام جمله آخر باشد: به جای «حیف که مختارالسلطنه نیست» بگوییم «با بگیر و ببند و تنظیم دستوری قیمتها نهایتا ماست مختار السلطنه گیر مردم میآید و بس». جالب است که فقط یک جمله کوتاه در انتهای یک متن این همه معنا و پیام آن در سطح عمومی را عوض میکند.
✍ #حامدقدوسی
#رونوشت: کتابخانه مجموعه فراآگاهی دروغهاوخرافات اسلام
@Library_Telegram
〽️ماستِ خوب یا ماستِ مختار السلطنه؟
✍«آوردهاند که روزی به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.
ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه؟! وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند! وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين! ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست...»
مستقل از این که آیا داستان به لحاظ تاریخی آیا واقعا اتفاق افتاده یا جزو همان «مطالب پندآموز ساختگی» است میتوان به این نکته توجه کرد که این بند داستان خیلی جالب و دقیقا منطق با پیشبینی تئوری اقتصاد است: « ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم». نظریه اقتصاد میگوید قیمت یک کالا را که «برونزا» و دستوری تنظیم کنی «کیفیت» به صورت درونزا طوری تنظیم می شود که در تعادل همان میزان محتوا از کالاهای مختلف دریافت شود.
به عنوان یک اقتصاددانان میشود همین مطلب را دست به دست کرد و تفاوت فقط و فقط در پیام جمله آخر باشد: به جای «حیف که مختارالسلطنه نیست» بگوییم «با بگیر و ببند و تنظیم دستوری قیمتها نهایتا ماست مختار السلطنه گیر مردم میآید و بس». جالب است که فقط یک جمله کوتاه در انتهای یک متن این همه معنا و پیام آن در سطح عمومی را عوض میکند.
✍ #حامدقدوسی
#رونوشت: کتابخانه مجموعه فراآگاهی دروغهاوخرافات اسلام
@Library_Telegram
Forwarded from اتچ بات
☘️یادداشتی کوتاه در بارۀ کتاب «جهان #هولوگرافیک»، ترجمۀ داریوش مهرجویی، به سفارش دکتر #شایگان
به قلم «موسی اکرمی» نویسنده، مترجم، ویراستار، استاد دانشگاه(فلسفهیعلم) با تخصص فیزیک و فلسفه
🔅در روزهای گذشته بخشی از ویدئوی نقد دکتر علی نیّری بر کتاب شبهعلمی «جهان هولوگرافیک»، نوشتۀ مایکل تالبوت، ترجمۀ جناب داریوش مهرجویی عزیز، از راه رسانههای پیامرسان منتشر شده است.
🔅میدانیم که این کتاب را زنده یاد دکتر شایگان معرفی و برای ترجمه پیشنهاد کرده بوده است. این کتاب بهراستی نمونهای از شارلاتانیسم علمی، وبه گفتۀ دکتر محمدرضا توکلی صابری نمونهئی از آثار «شبهعلمی-تخیلی» (pseudoscience-fiction)، و حتی کتابی ضد علمی است، و انتشار آن در چارچوب نگرش پسامدرنیستی، و در ضدیت با مدرنیته و عقلانیت و واقعگرایی علمی روی داده است.
🔅از شما خوانندگان عزیز چه پنهان که شخص من در پیوند با چنین کتابی و کتابهائی همانند آن افسوسی مضاعف دارم زیرا، با برخورداری گذشتۀ افتخارآمیزی در دانشجویی اخترفیزیک و کیهانشناسی، نخستین و آخرین کتاب تألیفی ایرانی در زمینۀ کیهان شناسی را در سال 1376 منتشر کردهام : «از دم صبح ازل تا آخر شام ابد: تبیین کیهانشناختی آغاز و انجام جهان» (ناشر: بنیاد دانشنامهنگاری ایران). صدها و شاید بیش از هزار و بلکه دوهزار نسخه از سه هزار نسخۀ چاپ شده از این کتاب در انبار ناشر دولتی خاک میخورد.
🔅کتاب «نسبیت خاص و عام و کیهانشناختی» تألیف ولفگانگ ریندلر، ترجمۀ آقایان دکتر رضا منصوری و دکتر حسین معصومی همدانی(مرکز نشر دانشگاهی) و همچنین کتاب «آشنایی با کیهان شناسی» تألیف جایانت ویشنو نارلیکار، ترجمۀ خانم منیژه رهبر(مرکز نشر دانشگاهی) چندان فروشی نداشتهاند.
🔅ولی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران چاپ چهل و هفتم(بله، چاپ چهل و هفتم (!)) کتاب «جهان هولوگرافیک» عرضه شد. این درد را در نشر کتابهای شبهعلمی آغشته با گونههای گوناگونی از مغلطه و سفسطه به کجا باید برد؟ در کدامین چاه باید نالید که 1) روشنفکرانی چون مهرجویی عزیز به سفارش روشنفکران عزیز مرجعی چون دکتر شایگان گرانقدر در یک مرکز نشر معتبر کشور چنین کتابهائی را منتشر می کنند و 2) لابد انتظار دارند خوانندگان ایرانیِ روی آورده به عرفانهای مدرن (بی درک راستینی از چیستی عرفان و معرفتشناسی و روششناسی ویژۀ آن) گوی درک علمی جهان و تبیین علمی آن را از اهالی علم در بلاد خارج یا تحصیلکردگان دانشگاههای «غرب زده» بربایند.
🔅من این بخش از ویدئوی نقد دکتر نیری را بازنشر می دهم با همان نیت وفاداری به حقیقت و تعهد علمی، ضمن پاسداشت جایگاه دکتر شایگان، که به هر حال تجسم و نماد بخشی از هستی تاریخمند ما ایرانیان بود، و نیز حفظ احترام به داریوش مهرجویی که جایگاهی ویژه در تاریخ سینمای ایران و جهان دارد.
#رونوشت کانال دکتر علی نیری
@Library_Telegram
به قلم «موسی اکرمی» نویسنده، مترجم، ویراستار، استاد دانشگاه(فلسفهیعلم) با تخصص فیزیک و فلسفه
🔅در روزهای گذشته بخشی از ویدئوی نقد دکتر علی نیّری بر کتاب شبهعلمی «جهان هولوگرافیک»، نوشتۀ مایکل تالبوت، ترجمۀ جناب داریوش مهرجویی عزیز، از راه رسانههای پیامرسان منتشر شده است.
🔅میدانیم که این کتاب را زنده یاد دکتر شایگان معرفی و برای ترجمه پیشنهاد کرده بوده است. این کتاب بهراستی نمونهای از شارلاتانیسم علمی، وبه گفتۀ دکتر محمدرضا توکلی صابری نمونهئی از آثار «شبهعلمی-تخیلی» (pseudoscience-fiction)، و حتی کتابی ضد علمی است، و انتشار آن در چارچوب نگرش پسامدرنیستی، و در ضدیت با مدرنیته و عقلانیت و واقعگرایی علمی روی داده است.
🔅از شما خوانندگان عزیز چه پنهان که شخص من در پیوند با چنین کتابی و کتابهائی همانند آن افسوسی مضاعف دارم زیرا، با برخورداری گذشتۀ افتخارآمیزی در دانشجویی اخترفیزیک و کیهانشناسی، نخستین و آخرین کتاب تألیفی ایرانی در زمینۀ کیهان شناسی را در سال 1376 منتشر کردهام : «از دم صبح ازل تا آخر شام ابد: تبیین کیهانشناختی آغاز و انجام جهان» (ناشر: بنیاد دانشنامهنگاری ایران). صدها و شاید بیش از هزار و بلکه دوهزار نسخه از سه هزار نسخۀ چاپ شده از این کتاب در انبار ناشر دولتی خاک میخورد.
🔅کتاب «نسبیت خاص و عام و کیهانشناختی» تألیف ولفگانگ ریندلر، ترجمۀ آقایان دکتر رضا منصوری و دکتر حسین معصومی همدانی(مرکز نشر دانشگاهی) و همچنین کتاب «آشنایی با کیهان شناسی» تألیف جایانت ویشنو نارلیکار، ترجمۀ خانم منیژه رهبر(مرکز نشر دانشگاهی) چندان فروشی نداشتهاند.
🔅ولی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران چاپ چهل و هفتم(بله، چاپ چهل و هفتم (!)) کتاب «جهان هولوگرافیک» عرضه شد. این درد را در نشر کتابهای شبهعلمی آغشته با گونههای گوناگونی از مغلطه و سفسطه به کجا باید برد؟ در کدامین چاه باید نالید که 1) روشنفکرانی چون مهرجویی عزیز به سفارش روشنفکران عزیز مرجعی چون دکتر شایگان گرانقدر در یک مرکز نشر معتبر کشور چنین کتابهائی را منتشر می کنند و 2) لابد انتظار دارند خوانندگان ایرانیِ روی آورده به عرفانهای مدرن (بی درک راستینی از چیستی عرفان و معرفتشناسی و روششناسی ویژۀ آن) گوی درک علمی جهان و تبیین علمی آن را از اهالی علم در بلاد خارج یا تحصیلکردگان دانشگاههای «غرب زده» بربایند.
🔅من این بخش از ویدئوی نقد دکتر نیری را بازنشر می دهم با همان نیت وفاداری به حقیقت و تعهد علمی، ضمن پاسداشت جایگاه دکتر شایگان، که به هر حال تجسم و نماد بخشی از هستی تاریخمند ما ایرانیان بود، و نیز حفظ احترام به داریوش مهرجویی که جایگاهی ویژه در تاریخ سینمای ایران و جهان دارد.
#رونوشت کانال دکتر علی نیری
@Library_Telegram
Telegram
1️⃣
✅علم: به مشاهده و آزمایش دقیق نیاز است تا یک فرضیه رد یا تایید شود، شواهد متناقض نظریه و قوانین بدقت مطالعه و بررسی میشوند
❌شبهعلم : با یک فرضیه شروع میشود تنها شواهدی جستجو میشوند که موافق با فرضیه باشند. شواهد متناقض یا چشمپوشی میشوند و یا مخفی و انکار میشوند. ایده اصلی تحت هیچ شرایطی کنار گذاشته نمیشود حتی با وجود یافتن شواهد متناقض با آن
2️⃣
✅علم: اساس آن مفاهیم آشکار و الگوهای قابل تکرار در طبیعت است
❌شبهعلم : تمرکز اصلی بروی استثناها، خطاها، ناهنجاریها و وقایع عجیب است و در آن شکگرایی جایگاهی ندارد
3️⃣
✅علم: نتایج قابلیت باز-تولید دارند و در صورتیکه در هر بار آزمودن نتیجهی صحیح حاصل نشود، هیچ بهانهای پذیرفته نمیشود
❌شبهعلم: نتایج دوباره بدست نمیآیند و یا قابلیت تایید مداوم ندارند. هرگاه آزمون به نتیجهی مورد نظر نرسد بهانهجویی میشود
4️⃣
✅علم: تجربیات شخصی و یا شهود فردی قابل استناد نیست
❌شبهعلم: در تایید موضوع تکیه بر شواهد و تجربیات و شهود شخصی است
5️⃣
✅علم : رابطهی منطقی و سازگاری بین اجزای مختلف نظریهی علمی برقرار است: بهطوریکه اگر یک جزء تغییر کند باید در تمام مفاهیم مرتبط با آن تغییر ایجاد شود
❌شبهعلم: رابطهی منطقی و سازگاری بین اجزای آن وجود ندارد، هر جزء میتواند بدون توجه به اجزای دیگر بطور دلخواه تغییر کند
6️⃣
✅علم: استدلالها بر پایهی اطلاعات علمی پذیرفتهشدهی قبلی و یا نتایج آزمایشهای موجود است
❌شبه علم: استدلالها بر مبنای بیتوجهی به دانستههای قبلی است. از نبود یک توضیح علمی دقیق در پشتیبانی از ایدهی مورد نظر استفاده میشود
7️⃣
✅علم: استفاده از واژههای کاملا شناختهشده که در زمینه تحقیقاتی به وفور استفاده میشود
❌شبهعلم: از عبارات ابداعی استفاده میشود که تنها به یک زمینه مطالعاتی خاص اشاره میکند
8️⃣
✅علم: تنها با وجود شواهد قانعکننده ارایه میشود و یا استدلالهای منطقی و ریاضی کافی
❌شبهعلم : سعی بر قانعکردن بر مبنای سازگاری با احساسات، هیجانات، ایمان و یا بدبینی به واقعیات پذیرفتهشده
9️⃣
✅علم: به دقت مورد بازبینی قرار میگیرد. گزارش دقیق برای مجامع علمی نوشتهمیشود که توسط متخصصین بررسی شود
❌شبهعلم: بازبینی وجود ندارد. گزارش آن به عموم ارایه میشود بدون آنکه صحت آن تایید یا رد شود
🔟
✅علم: روند بهبودی؛ با گذشت زمان اطلاعات بهتر آشکار میشود و دانش ما افزایش مییابد
❌شبهعلم : در همان سطح باقی میماند با گذشت زمان چیز جدیدی آشکار نمیشود
ترجمه و تنظیم: رضا شعبانی
#رونوشت کانال دکتر علی نیری
@Library_Telegram
✅علم: به مشاهده و آزمایش دقیق نیاز است تا یک فرضیه رد یا تایید شود، شواهد متناقض نظریه و قوانین بدقت مطالعه و بررسی میشوند
❌شبهعلم : با یک فرضیه شروع میشود تنها شواهدی جستجو میشوند که موافق با فرضیه باشند. شواهد متناقض یا چشمپوشی میشوند و یا مخفی و انکار میشوند. ایده اصلی تحت هیچ شرایطی کنار گذاشته نمیشود حتی با وجود یافتن شواهد متناقض با آن
2️⃣
✅علم: اساس آن مفاهیم آشکار و الگوهای قابل تکرار در طبیعت است
❌شبهعلم : تمرکز اصلی بروی استثناها، خطاها، ناهنجاریها و وقایع عجیب است و در آن شکگرایی جایگاهی ندارد
3️⃣
✅علم: نتایج قابلیت باز-تولید دارند و در صورتیکه در هر بار آزمودن نتیجهی صحیح حاصل نشود، هیچ بهانهای پذیرفته نمیشود
❌شبهعلم: نتایج دوباره بدست نمیآیند و یا قابلیت تایید مداوم ندارند. هرگاه آزمون به نتیجهی مورد نظر نرسد بهانهجویی میشود
4️⃣
✅علم: تجربیات شخصی و یا شهود فردی قابل استناد نیست
❌شبهعلم: در تایید موضوع تکیه بر شواهد و تجربیات و شهود شخصی است
5️⃣
✅علم : رابطهی منطقی و سازگاری بین اجزای مختلف نظریهی علمی برقرار است: بهطوریکه اگر یک جزء تغییر کند باید در تمام مفاهیم مرتبط با آن تغییر ایجاد شود
❌شبهعلم: رابطهی منطقی و سازگاری بین اجزای آن وجود ندارد، هر جزء میتواند بدون توجه به اجزای دیگر بطور دلخواه تغییر کند
6️⃣
✅علم: استدلالها بر پایهی اطلاعات علمی پذیرفتهشدهی قبلی و یا نتایج آزمایشهای موجود است
❌شبه علم: استدلالها بر مبنای بیتوجهی به دانستههای قبلی است. از نبود یک توضیح علمی دقیق در پشتیبانی از ایدهی مورد نظر استفاده میشود
7️⃣
✅علم: استفاده از واژههای کاملا شناختهشده که در زمینه تحقیقاتی به وفور استفاده میشود
❌شبهعلم: از عبارات ابداعی استفاده میشود که تنها به یک زمینه مطالعاتی خاص اشاره میکند
8️⃣
✅علم: تنها با وجود شواهد قانعکننده ارایه میشود و یا استدلالهای منطقی و ریاضی کافی
❌شبهعلم : سعی بر قانعکردن بر مبنای سازگاری با احساسات، هیجانات، ایمان و یا بدبینی به واقعیات پذیرفتهشده
9️⃣
✅علم: به دقت مورد بازبینی قرار میگیرد. گزارش دقیق برای مجامع علمی نوشتهمیشود که توسط متخصصین بررسی شود
❌شبهعلم: بازبینی وجود ندارد. گزارش آن به عموم ارایه میشود بدون آنکه صحت آن تایید یا رد شود
🔟
✅علم: روند بهبودی؛ با گذشت زمان اطلاعات بهتر آشکار میشود و دانش ما افزایش مییابد
❌شبهعلم : در همان سطح باقی میماند با گذشت زمان چیز جدیدی آشکار نمیشود
ترجمه و تنظیم: رضا شعبانی
#رونوشت کانال دکتر علی نیری
@Library_Telegram