کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
📕#ریش_های_خوش_بو
✍️#دکتر_عباس_نوروزی

ریش های خوش بو / دکتر عباس نوروزی

تازه ترین اثر دکتر«عباس نوروزی» رمان «ریش های خوش بو» در 568 صفحه، اردیبهشت ماه سال جاری توسط «نشر پُرسمان» منتشر خواهد شد. نسخه ی دیجیتال اثر هدیه ای رایگان از طرف نویسنده است که پیش از انتشار نسخه ی چاپی کتاب در دسترس علاقه مندان ادبیات قرار می گیرد. این رمان با ساختار زمانی شکسته در پی خلق قالبی جدید برای هم پوشانی روایت شخصیت های در زمان و مکان مشترک است. از ویژگی های کتاب بن مایه ای انکارگرایانه و دادائیستی است که بسیاری از ارزش های کلیشه ای زندگی مدرن را در ابعاد اجتماعی، هنری و فرهنگی... به سخره گرفته است و بی پرده بسیاری از تابوهای فکری و نوشتاری حال حاضر را کنار گذاشته و روایتی جدید از دنیای پنهان پیرامون که زندگی انسان ها را سمت و سو می دهد پیش روی خواننده آشکار می کند. همچنین روابط موجود در داستان بر اساس مولفه های انسان قرن بیست ویکم بسیار خشن و نامتعارف نمود دارد تا خواننده را وادار به انکار آنچه بر او می گذرد پدیدار کند.

قسمتی از کتاب

احساس سرگیجه داشتم، دوباره چشمانم را باز کردم و خودم را در آینه دیدم. آینه جراحی ها و آنچه که متعلق به سنم نبود را محو کرده بود. در اعماق آینه گردابی در حال بلعیدن پیرزن معلقی بود که دستانش را برای کمک گرفتن از گرداب بیرون آورد بود. دستم را برایش دراز کردم و مچش را گرفتم. با تمام توانم او را از کام گرداب به سمت خودم کشیدم. موفق شدم، زن را آنقدر کشیدم که از آینه بیرون آمد و روی من افتاد. تمام وجودش خیس بود و مرا خیس کرد. بی پناه کف دستشویی نشسته بود. نگاهش کردم، او را شناختم. خودم بودم که در زمانی نامعلوم قرار داشتم. به من خیره شد، از من وحشت داشت و از ترس زبانش بند آمده بود. دستش را گرفتم و او شروع به فریاد زدن کرد.
#ارسالی_از_نویسنده
https://telegram.me/Library_Telegram
از همان اول لباسِ #میش مال ما نبود
این دورویی از پس و از پیش مال ما نبود

داشتیم ایمان ولی شلوار جین هم داشتیم
پینه‌ی پیشانی و ته #ریش مال ما نبود!

ما سُسِ آزادی و همبرگر دین خواستیم
باگتِ زور و سُسِ #تفتیش مال ما نبود..

چونڪه در خط ریاڪاران نبودیم از نخست
خط پرواز دُبی یا #ڪیش مال ما نبود

از میان ڪل تفریحات قرن بیست و یڪ
جز هوای پشت بام و #دیش، مال ما نبود!

ما به چندرغاز یارانه قناعت ڪرده‌ایم
صفرهای بی‌شمار #فیش مال ما نبود

وضع ما مثل اروپا با صفا می‌شد اگر
این همه مسئول #نیڪ‌اندیش مال ما نبود!

ڪیف ڪردم نیش شعرم حال بعضی را گرفت
در جهان جز لذت این #نیش، مال ما نبود!

#شروین_سلیمانی

@Library_Telegram
#ریش_و_قیچی

همه تقصیر ماست می دانم
ڪه به هر رو نشُسته رو دادیم
هر ڪسی گفت من رییس شمام
ریش و قیچی به دست او دادیم

مغز و احساس را به او تسلیم ڪرده
از بیخ شستشو دادیم
دل به امید وعده اش ڪردیم
گوش بر حرف یاوه گو دادیم

به چنین خنگ منگ منگل
خل لقب اند آے ڪیو دادیم
ما به او اعتبار بخشیدیم
ما به او شان و آبرو دادیم

هر چه را گفت یڪ به یڪ ڪردیم
هر چه را خواست مو به مو دادیم
آن چه را قطره قطره می طلبید
به ایشان سبو سبو دادیم

گفت آن جا نرو، نمی رفتیم
گفت این را بخور، فرو دادیم
هر چه ڪه فحش داد و هذیان گفت
ما جواب خوش و نڪو دادیم

پیش گردن ڪشی و عربده اش
چشم را بسته سر به تو دادیم
تا بخوابد به روس ثروت مان
تشڪ و بالش و پتو دادیم

پاره ڪردیم گز نڪرده،
سپس پارگی هاش را رفو دادیم
زهر را جای باده نوشیدیم
ڪود را جای عود بو دادیم

هر چه هی روضه خواند گرییدیم
پاسخش را اوهو اوهو دادیم
زیر و رو ڪرد، پشت و رو دادیم
روبرو خواست، روبرو دادیم

هر چه او واق واق می فرمود
ما شعار میو میو دادیم
حال فهمیده ایم عجب گافی
توی آن وضع بلبشو دادیم

چون ڪبوتر به دامش افتادیم
سر به سر بانگ بق بقو دادیم
این نبود آن چه طالبش بودیم
آرزو را به آب جو دادیم

خویش را سرزنش نڪن هالو
هر ڪسی چند روزه نوبت او
تو خدا را چه دیده ای شاید
پاسخش را ڪیو ڪیو دادیم

#هالو

#محمدرضا_عالی_پیام

@Library_Telegram
♨️ چهل سال پیش بود که #شاه گریه کرد و رفت…

مردم ریختن تو خیابون و شادمانه شیرینی و شکلات پخش میکردن...
چند تا #بچه داد میزدن #شاه فراری شده سوار گاری شده…!
بدون اینکه بدانند چه چیزی را جانشینش خواهند کرد!!

#مردم جلوی ماشین‌ها رو میگرفتن و تا راننده رو پیاده نمیکردن که #برقصه نمیذاشتن بره…!
عکس #شاه رو از روی اسکناس‌ها درآورده بودن و با خوشحالی به هم نشون #میدادن و ....

#نمیدونستن عکس شاه اعتبار اون کاغذ‌ها بود…!
تا اون روز هر دلار# هفت تا یک تومانی بود …!
تا اون روز هر تومان کلی #ریال با ارزش…!
تا اون روز #ایران ما قدرت پنجم نظامی جهان بود
تا اون #روزحجاب آزاد و حق مادرامون با ما یکی بود
تا اون روز #سپاه دانش بود
تا اون روز پیش آهنگی داشتیم
تا اون روز #تغذیه رایگان
بود !
تا اون روز برای ادامه تحصیل #بورسیه از طرف دولت بهت داده میشد!
تا اون روز ورود ما به همه جای کره خاکی #آزاد و بدون دردسر بود!
تا اون روز #مسلمان در مسجد و عرق خور در #میخانه بود!
تا اون روز مادری در انتظار #بازگشت فرزندش از جنگ نبود!
تا اون روز #پدری بر سر مزار پسر شهیدش نبود
تا اون روز خیابانها رنگی بود !
تا اون روز #خواهرامون تو خیابانها امنیت داشتند!
تا اون روز #ورزشکارامون مجبور نبودن آبمیوه بفروشن!
تا اون روز روی کسی اسید نپاشیده بودن
تا اون روز به #دختری قبل از اعدام تجاوز نکرده بودن!
تا اون روز بچه ۱۷ ساله اعدام نکرده بودن!
تا اون روز پول #نفت خرج لبنان و فلسطین و سوریه و عراق نکرده بودن!
تا اون روز #ایرانی اعتبار و احترام و اقتدار داشت!

و سالها گذشت از اون روز….

دیگه مردم #مرگ بر شاه
نمی گن
بلکه آه میکشن و میگن خدا #بیامرزدش…!
نور به قبرش بباره ایشالله…!
دیگه #جان بی‌ارزش شد!
#پولها بی‌ارزش شد…!
#دلار افسار بريد
#برکت هم رفت…!
آب و برقی #مجانی نشد!
#معنویاتمان هم بر باد رفت…!
#رقصیدن جُرم شد…!
#زیبایی جُرم شد…!
#گردش جُرم شد…!
#تفریح جُرم شد…!
#لباس جُرم شد…!
#آرایش جُرم شد…!
#مهمانی جُرم شد…!
#خوردن جُرم شد…!
#نوشیدن جُرم شد…!
#نگاه کردن جُرم شد…!
#عشق جُرم شد…!
#اعتراض جُرم شد…!
#ورزش جُرم شد…!
#خنده جُرم شد…!

سر در #گریبونیم ما
خود کرده‌های بي تدبير..

37 سال دستاورد انقلاب اسلامي :

۹٠٠٠ پزشك بيكار ،٧ ميليون جوان بيكار ، ۸ میلیون آواره دنیا
ازهر١٠ ازدواج ٦طلاق ،٦ ميليون معتاد. ٦٨%
#افسردگي ،
رسيدن سن #فحشا به ١۳ سالگي ،
فروش سالانه ١٣ هزار #كليه ،٤٢% زير خط فقر
و ....!

🌺 ای ای #آزادی،
اگر روزی به #سرزمین ما رسیدی
در قالب #پیرمردی سیاه پوش،
با ریشی #سپید و عبای سیاه
با لهجه ای #غریب و فرهنگ عرب و چشمانی سرد نیا...
برایمان از #مرگ نگو ،
به #گورستان نرو
گورستان #پایان است،
#نباید آغاز باشد
این بار توی #دهان هیچ کس نزن ،
وعده ی #توخالی نده!!
#نفت را بر سر سفره ها نیار، #نان مان را بر سر سفره هایمان باقی بگذار!!
از آب و برق #مجانی نگو ،
از تلاش #انسانی بگو!!!
از #سازندگی و آبادانی بگو، از #تعهد کور نگو
از تخصص و دانش و شور بگو ،
آی ای آزادی ، آی ای آزادی
اگر روزی به سرزمین ما رسیدی، با #شادی بیا ،
با شادی بیا
با #چادر سیاه و تحجر و #ریش نیا ،
با آواز و #موسیقی و رنگ بیا
با تفنگ های بزرگ در دست #کودکان کوچک نیا،
با گل و بوسه و #کتاب بیا
از تقوا و #جنگ و شهادت نگو،
از #انسانیت و صلح و شهامت بگو
#بهای تو سنگین ترین بهای دنیاست ،
پس این بار با #آگاهی بیا

با #آگاهی بیا....

م۰ ژلوفن

@Library_Telegram