#شعر #سپید #ایران #زن #عمری_مبارزه
مغرور و زخم خورده و عصیانگر
باران گرفته سقف جهانش را
تاریخ را گرفته در آغوشش
با گریه میکشد چمدانش را
یک زن که دست میکشد از خانه
در جست و جوی یک نفس آرامش
دستان ترس پنجه کشیدهاند
دیوارهای روح و روانش را...
اترک، ارس، کمان دو ابرویش
ده شهرکرد ریخته در رویش
دامن:خلیج فارس، خزر مویش
شیراز مست کرده لبانش را
معشوقهی همیشهی جمشید است
بغض سپاه درهم اشکانی است
از حملهی مغول گریخت، قاجار
بخشید "چشم" و دست و زبانش را
نقش و نگارههای به جا مانده
از انقراض دورهی عثمانی است
مشروطهخواه، سرکش، طغیانگر
تبریز میتپد ضربانش را
ایران من زنی است که میخواهد
آزادیاش برای خودش باشد
ایران من زنی است که میترسد
بردارد از سرش خفقانش را
اطراف چشم گربه ای اش رد-
-دست هزار سیلی نامرد است
هربار بار لب گشود به ننگت باد
بستند با عریضه دهانش را....
ایران من زنی است که هر شب را
در عقد پادشاه جدیدش بود
هر تکه از تنش، وطنش، اما....
تاراج میشد و غم نانش را...
گفتند تا که زن هوسی باشد
هرشب در انحصار کسی باشد
چشم قبایل عربی خورده ست
تهران و مشهد و همدانش را.....
از آخرین معاهدهات برگرد!
عاقد جهاز و مهریهات را برد
قاضی دوباره حق حضانت را
سهم پدر نوشت که جانش را...
در مستیاش شکست و، شراب انداخت
امضای حکم مرگ امیرش را
یک زن، دوتا پیالهی خون در دست
سر میبرد زمین و زمانش را....
ایران! بگو چه شد که ورق برگشت....
آتش تن سیاوشمان را سوخت
رستم چه میکند پسرش را آه...
این بار اگر شناخت نشانش را...
تهمینه سقط کرده جنینش را
گرد آفرید در پی سهراب است
آرش به فکر عاقبت ایران
گم کرد دست و تیر و کمانش را
ایران من دفاع مقدس بود
در فتنهها هر آینه بیکس بود
مردانه زخم خورده اگر، اما
زن بودنش بریده امانش را
در سرزمین مادری زرتشت
قدرت به دست، باکرگی در مشت
کوروش بلند شو پسرش را کشت
این پادشاه تازه جوانش را...
گریه دم اوین و رجایی شهر
دنبال کودکان کجا مانده!
در سینهاش، تلاطم تاریخ است
سلول میخورد سرطانش را...
ایران من زنی است کتک خورده...
با دست پاک میکند اشکش را
از انقلاب تا شب آزادی
با گریه میکشد چمدانش را...
✍ شاعر: اهورا فروزان
🔆 پ.ن:
از سرآغاز قصه این بودَست
شعر[عشق] یک گاف دربدر بودَست
آنچه اندازه خودمان جا داشت
پشت ما بودو خانه حلزون
وطنی لای عقده ها مدفون
وصلتی نحس و شوم و نامیمون
منوتو ما شود عاقلانه و مجنون
و زنی ، آزادی، آبادی، ما، ایرون....
#هنر #شعر #سلاح_طغیان_انسان
@Library_Telegram
مغرور و زخم خورده و عصیانگر
باران گرفته سقف جهانش را
تاریخ را گرفته در آغوشش
با گریه میکشد چمدانش را
یک زن که دست میکشد از خانه
در جست و جوی یک نفس آرامش
دستان ترس پنجه کشیدهاند
دیوارهای روح و روانش را...
اترک، ارس، کمان دو ابرویش
ده شهرکرد ریخته در رویش
دامن:خلیج فارس، خزر مویش
شیراز مست کرده لبانش را
معشوقهی همیشهی جمشید است
بغض سپاه درهم اشکانی است
از حملهی مغول گریخت، قاجار
بخشید "چشم" و دست و زبانش را
نقش و نگارههای به جا مانده
از انقراض دورهی عثمانی است
مشروطهخواه، سرکش، طغیانگر
تبریز میتپد ضربانش را
ایران من زنی است که میخواهد
آزادیاش برای خودش باشد
ایران من زنی است که میترسد
بردارد از سرش خفقانش را
اطراف چشم گربه ای اش رد-
-دست هزار سیلی نامرد است
هربار بار لب گشود به ننگت باد
بستند با عریضه دهانش را....
ایران من زنی است که هر شب را
در عقد پادشاه جدیدش بود
هر تکه از تنش، وطنش، اما....
تاراج میشد و غم نانش را...
گفتند تا که زن هوسی باشد
هرشب در انحصار کسی باشد
چشم قبایل عربی خورده ست
تهران و مشهد و همدانش را.....
از آخرین معاهدهات برگرد!
عاقد جهاز و مهریهات را برد
قاضی دوباره حق حضانت را
سهم پدر نوشت که جانش را...
در مستیاش شکست و، شراب انداخت
امضای حکم مرگ امیرش را
یک زن، دوتا پیالهی خون در دست
سر میبرد زمین و زمانش را....
ایران! بگو چه شد که ورق برگشت....
آتش تن سیاوشمان را سوخت
رستم چه میکند پسرش را آه...
این بار اگر شناخت نشانش را...
تهمینه سقط کرده جنینش را
گرد آفرید در پی سهراب است
آرش به فکر عاقبت ایران
گم کرد دست و تیر و کمانش را
ایران من دفاع مقدس بود
در فتنهها هر آینه بیکس بود
مردانه زخم خورده اگر، اما
زن بودنش بریده امانش را
در سرزمین مادری زرتشت
قدرت به دست، باکرگی در مشت
کوروش بلند شو پسرش را کشت
این پادشاه تازه جوانش را...
گریه دم اوین و رجایی شهر
دنبال کودکان کجا مانده!
در سینهاش، تلاطم تاریخ است
سلول میخورد سرطانش را...
ایران من زنی است کتک خورده...
با دست پاک میکند اشکش را
از انقلاب تا شب آزادی
با گریه میکشد چمدانش را...
✍ شاعر: اهورا فروزان
🔆 پ.ن:
از سرآغاز قصه این بودَست
شعر[عشق] یک گاف دربدر بودَست
آنچه اندازه خودمان جا داشت
پشت ما بودو خانه حلزون
وطنی لای عقده ها مدفون
وصلتی نحس و شوم و نامیمون
منوتو ما شود عاقلانه و مجنون
و زنی ، آزادی، آبادی، ما، ایرون....
#هنر #شعر #سلاح_طغیان_انسان
@Library_Telegram
♨️ چهل سال پیش بود که #شاه گریه کرد و رفت…
مردم ریختن تو خیابون و شادمانه شیرینی و شکلات پخش میکردن...
چند تا #بچه داد میزدن #شاه فراری شده سوار گاری شده…!
بدون اینکه بدانند چه چیزی را جانشینش خواهند کرد!!
#مردم جلوی ماشینها رو میگرفتن و تا راننده رو پیاده نمیکردن که #برقصه نمیذاشتن بره…!
عکس #شاه رو از روی اسکناسها درآورده بودن و با خوشحالی به هم نشون #میدادن و ....
#نمیدونستن عکس شاه اعتبار اون کاغذها بود…!
تا اون روز هر دلار# هفت تا یک تومانی بود …!
تا اون روز هر تومان کلی #ریال با ارزش…!
تا اون روز #ایران ما قدرت پنجم نظامی جهان بود
تا اون #روزحجاب آزاد و حق مادرامون با ما یکی بود
تا اون روز #سپاه دانش بود
تا اون روز پیش آهنگی داشتیم
تا اون روز #تغذیه رایگان
بود !
تا اون روز برای ادامه تحصیل #بورسیه از طرف دولت بهت داده میشد!
تا اون روز ورود ما به همه جای کره خاکی #آزاد و بدون دردسر بود!
تا اون روز #مسلمان در مسجد و عرق خور در #میخانه بود!
تا اون روز مادری در انتظار #بازگشت فرزندش از جنگ نبود!
تا اون روز #پدری بر سر مزار پسر شهیدش نبود
تا اون روز خیابانها رنگی بود !
تا اون روز #خواهرامون تو خیابانها امنیت داشتند!
تا اون روز #ورزشکارامون مجبور نبودن آبمیوه بفروشن!
تا اون روز روی کسی اسید نپاشیده بودن
تا اون روز به #دختری قبل از اعدام تجاوز نکرده بودن!
تا اون روز بچه ۱۷ ساله اعدام نکرده بودن!
تا اون روز پول #نفت خرج لبنان و فلسطین و سوریه و عراق نکرده بودن!
تا اون روز #ایرانی اعتبار و احترام و اقتدار داشت!
و سالها گذشت از اون روز….
دیگه مردم #مرگ بر شاه
نمی گن
بلکه آه میکشن و میگن خدا #بیامرزدش…!
نور به قبرش بباره ایشالله…!
دیگه #جان بیارزش شد!
#پولها بیارزش شد…!
#دلار افسار بريد
#برکت هم رفت…!
آب و برقی #مجانی نشد!
#معنویاتمان هم بر باد رفت…!
#رقصیدن جُرم شد…!
#زیبایی جُرم شد…!
#گردش جُرم شد…!
#تفریح جُرم شد…!
#لباس جُرم شد…!
#آرایش جُرم شد…!
#مهمانی جُرم شد…!
#خوردن جُرم شد…!
#نوشیدن جُرم شد…!
#نگاه کردن جُرم شد…!
#عشق جُرم شد…!
#اعتراض جُرم شد…!
#ورزش جُرم شد…!
#خنده جُرم شد…!
سر در #گریبونیم ما
خود کردههای بي تدبير..
37 سال دستاورد انقلاب اسلامي :
۹٠٠٠ پزشك بيكار ،٧ ميليون جوان بيكار ، ۸ میلیون آواره دنیا
ازهر١٠ ازدواج ٦طلاق ،٦ ميليون معتاد. ٦٨%
#افسردگي ،
رسيدن سن #فحشا به ١۳ سالگي ،
فروش سالانه ١٣ هزار #كليه ،٤٢% زير خط فقر
و ....!
🌺 ای ای #آزادی،
اگر روزی به #سرزمین ما رسیدی
در قالب #پیرمردی سیاه پوش،
با ریشی #سپید و عبای سیاه
با لهجه ای #غریب و فرهنگ عرب و چشمانی سرد نیا...
برایمان از #مرگ نگو ،
به #گورستان نرو
گورستان #پایان است،
#نباید آغاز باشد
این بار توی #دهان هیچ کس نزن ،
وعده ی #توخالی نده!!
#نفت را بر سر سفره ها نیار، #نان مان را بر سر سفره هایمان باقی بگذار!!
از آب و برق #مجانی نگو ،
از تلاش #انسانی بگو!!!
از #سازندگی و آبادانی بگو، از #تعهد کور نگو
از تخصص و دانش و شور بگو ،
آی ای آزادی ، آی ای آزادی
اگر روزی به سرزمین ما رسیدی، با #شادی بیا ،
با شادی بیا
با #چادر سیاه و تحجر و #ریش نیا ،
با آواز و #موسیقی و رنگ بیا
با تفنگ های بزرگ در دست #کودکان کوچک نیا،
با گل و بوسه و #کتاب بیا
از تقوا و #جنگ و شهادت نگو،
از #انسانیت و صلح و شهامت بگو
#بهای تو سنگین ترین بهای دنیاست ،
پس این بار با #آگاهی بیا
با #آگاهی بیا....
✍ م۰ ژلوفن
@Library_Telegram
مردم ریختن تو خیابون و شادمانه شیرینی و شکلات پخش میکردن...
چند تا #بچه داد میزدن #شاه فراری شده سوار گاری شده…!
بدون اینکه بدانند چه چیزی را جانشینش خواهند کرد!!
#مردم جلوی ماشینها رو میگرفتن و تا راننده رو پیاده نمیکردن که #برقصه نمیذاشتن بره…!
عکس #شاه رو از روی اسکناسها درآورده بودن و با خوشحالی به هم نشون #میدادن و ....
#نمیدونستن عکس شاه اعتبار اون کاغذها بود…!
تا اون روز هر دلار# هفت تا یک تومانی بود …!
تا اون روز هر تومان کلی #ریال با ارزش…!
تا اون روز #ایران ما قدرت پنجم نظامی جهان بود
تا اون #روزحجاب آزاد و حق مادرامون با ما یکی بود
تا اون روز #سپاه دانش بود
تا اون روز پیش آهنگی داشتیم
تا اون روز #تغذیه رایگان
بود !
تا اون روز برای ادامه تحصیل #بورسیه از طرف دولت بهت داده میشد!
تا اون روز ورود ما به همه جای کره خاکی #آزاد و بدون دردسر بود!
تا اون روز #مسلمان در مسجد و عرق خور در #میخانه بود!
تا اون روز مادری در انتظار #بازگشت فرزندش از جنگ نبود!
تا اون روز #پدری بر سر مزار پسر شهیدش نبود
تا اون روز خیابانها رنگی بود !
تا اون روز #خواهرامون تو خیابانها امنیت داشتند!
تا اون روز #ورزشکارامون مجبور نبودن آبمیوه بفروشن!
تا اون روز روی کسی اسید نپاشیده بودن
تا اون روز به #دختری قبل از اعدام تجاوز نکرده بودن!
تا اون روز بچه ۱۷ ساله اعدام نکرده بودن!
تا اون روز پول #نفت خرج لبنان و فلسطین و سوریه و عراق نکرده بودن!
تا اون روز #ایرانی اعتبار و احترام و اقتدار داشت!
و سالها گذشت از اون روز….
دیگه مردم #مرگ بر شاه
نمی گن
بلکه آه میکشن و میگن خدا #بیامرزدش…!
نور به قبرش بباره ایشالله…!
دیگه #جان بیارزش شد!
#پولها بیارزش شد…!
#دلار افسار بريد
#برکت هم رفت…!
آب و برقی #مجانی نشد!
#معنویاتمان هم بر باد رفت…!
#رقصیدن جُرم شد…!
#زیبایی جُرم شد…!
#گردش جُرم شد…!
#تفریح جُرم شد…!
#لباس جُرم شد…!
#آرایش جُرم شد…!
#مهمانی جُرم شد…!
#خوردن جُرم شد…!
#نوشیدن جُرم شد…!
#نگاه کردن جُرم شد…!
#عشق جُرم شد…!
#اعتراض جُرم شد…!
#ورزش جُرم شد…!
#خنده جُرم شد…!
سر در #گریبونیم ما
خود کردههای بي تدبير..
37 سال دستاورد انقلاب اسلامي :
۹٠٠٠ پزشك بيكار ،٧ ميليون جوان بيكار ، ۸ میلیون آواره دنیا
ازهر١٠ ازدواج ٦طلاق ،٦ ميليون معتاد. ٦٨%
#افسردگي ،
رسيدن سن #فحشا به ١۳ سالگي ،
فروش سالانه ١٣ هزار #كليه ،٤٢% زير خط فقر
و ....!
🌺 ای ای #آزادی،
اگر روزی به #سرزمین ما رسیدی
در قالب #پیرمردی سیاه پوش،
با ریشی #سپید و عبای سیاه
با لهجه ای #غریب و فرهنگ عرب و چشمانی سرد نیا...
برایمان از #مرگ نگو ،
به #گورستان نرو
گورستان #پایان است،
#نباید آغاز باشد
این بار توی #دهان هیچ کس نزن ،
وعده ی #توخالی نده!!
#نفت را بر سر سفره ها نیار، #نان مان را بر سر سفره هایمان باقی بگذار!!
از آب و برق #مجانی نگو ،
از تلاش #انسانی بگو!!!
از #سازندگی و آبادانی بگو، از #تعهد کور نگو
از تخصص و دانش و شور بگو ،
آی ای آزادی ، آی ای آزادی
اگر روزی به سرزمین ما رسیدی، با #شادی بیا ،
با شادی بیا
با #چادر سیاه و تحجر و #ریش نیا ،
با آواز و #موسیقی و رنگ بیا
با تفنگ های بزرگ در دست #کودکان کوچک نیا،
با گل و بوسه و #کتاب بیا
از تقوا و #جنگ و شهادت نگو،
از #انسانیت و صلح و شهامت بگو
#بهای تو سنگین ترین بهای دنیاست ،
پس این بار با #آگاهی بیا
با #آگاهی بیا....
✍ م۰ ژلوفن
@Library_Telegram