امروز یڪشنبه: #مهر_شید
۱۳ اسپندماه ۱۴۰۲ خورشیدی
#برگی_از_تقویم_تاریخ
به نگارش پارهای از تاریخ نگاران، امپراتوری هماهنگ در سرمایه (مشترکالمنافع) ایران و برابرسازی (تطبیق) گاهشمارها (تقویمها)، درگذشت کوروش بزرگ هخامنشی در چهارم مارس (برابر با ۱۳ اسپند) اتفاق افتاد.
۱۳ اسپند سالروز درگذشت كوروش بزرگ، بنيانگذار امپراطوری هخامنشی را گرامی میداریم.
او بزرگمردی بود كه همه تاريخ نگاران او را «انديشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» ستوده اند (توصيف کردهاند). در ۴ مارس سال ۵۳۰ پيش از ميلاد، ۹ سال پس اعلام امپراتوری ايران درگذشت. وی ۱۱ سال پس از ايجاد دولتی یکپارچه از سه طايفه مهاجر قوم آرين - پارس، ماد و پارت، شهر بابل "در جنوب غربی بغداد امروز و پايتخت يک امپراتوری به همان نام" را تصرف و در آنجا در اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد ايجاد امپراتوری هماهنگ در سرمایه ايران را اعلام كرده بود.
امپراتوری ايران در زمان كوروش كه نام او در غرب با واگویش(تلفظ) يونانی، سيروس و سايرس، گفته میشود، از هند تا مرمره و از سيردريا "رود سیحون" تا دريای سرخ، راستا (امتداد) داشت که پسر او کامبیز "کامبوزيا = کامبوجیا = کمبوجیه" بر پهنای (وسعت) آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دوقرن بزرگترین قدرت و تنها ابرقدرت جهان بود، با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند.
كوروش برای بیرون راندن طوايف آرال که از سیردریا گذشته وارد سغدیانا و سرزمين پارسیان در فرارود "تاجيكستان امروز و ..." شده بودند به اين سرزمین رفته بود تا بهسوی او كه سوار بر ارابه بود و سربازانش را در ميدان نبرد هدايت میكرد، زوبينی پرتاب شد و زندگانی وی پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا بازگرداندند. [سغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خجند است].
برخی از تاریخ نگاران درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتيجه بيماری نوشتهاند، نه برخوردکردن زوبين.
آرالیها تمدنی واپس مانده (عقب مانده) و پذیرفته نشدنی برای ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن نبود. پایه گذار و پدر كشور ايران كه مادرش ماد و پدرش پارس بود، در ميدانهای جنگ هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمیشد و "اگر نوشته تاریخ نگاران يونانی درست باشد" جان خود را بر سر همين روش گذارد.
او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزی بهره شاه شود كه دور از ميدان جنگ در چادر خود در ميان نيروهای پاسدار و اسبان آماده برای فرار میآساید.
پیکر كوروش را همچنان كه سفارش كرده بود به پاسارگاد بردند و به خاک سپردند و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده و هم میهنان پس از ۲۵ قرن همچنان برای ارج نهادن نسبت به او به پاسارگاد میروند. كوروش در بابل و پس از بیان آگهی نامه ای که امروز نخستین منشور همبستگی (اتحاد) ملل و حقوق بشر نامیده میشود، سفارش کرده بود با نادیده گرفتن (صرفنظر) از جای مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعيين جای دفن خود از اين كه برای مدتی بسيار دیرپا (طولانی)، پیکر او تیکه زمينی را از سود (ثمر) دادن باز میدارد، از مردم ايران پیشاپیش پوزش خواسته بود.
مردم، نام آرامگاهش را براى جلوگيرى از تخريب به هنگام يورش تازیان، به آرامگاه (مقبره) مادر سليمان دگرگون کردند كه هنوز هم به اين نام نامیده میشود.
كوروش جهانی میاندیشید و همه ملتها را دارنده بهره (حقوق) برابر میدانست و پایدار به ايجاد يك دولت جهانی باورمند به اخلاقیات بود تا جنگها و خونريزیها پايان يابد و يک قانون یکپارچه فرمانروا بر روابط ملتها باشد.
آگهی نامه (اعلاميه) او پس از گشایش بابل كه پادشاهش به آزار دادن ساير ملل و نيز شهروندان خود نامدار بود، نخستين منشور ملل یکپارچه و آگهی نامه حقوق بشر شناخته شده و نگهداری میشود. كوروش دين ايرانيان "آيين زرتشت" را به ملل ديگر سربار (تحميل) نكرد. وی شورایی از سران ملل وابسته به رياست خود تشكيل داده بود و امپراتوری او به راستی يك گروه هماهنگ در سرمایه بود و اگره هموندی (شرط عضويت) در اين جامعه دادن آزادی به مردم محل، برقراری فرمانروایی قانون، بازداشتن بردگی و گسستن ستم و تعدی بود. ارتش كوروش سربازان اسير را به بردگی نمیفروخت و اموال ملت مغلوب را بازگیر (مصادره) و چپاول نمیكرد. يهوديان در كتاب مقدس خود كوروش را «آزاديبخش» و او را يك مسيح خواندهاند. كوروش اسيران يهودی دولت بابل را آزاد كرد و به میهن خود بازگردانيد و با پول ايران شهرهايشان را كه بهدست پادشاه بابل ويران شده بود نوسازی كرد.
#کوروش_بزرگ
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
۱۳ اسپندماه ۱۴۰۲ خورشیدی
#برگی_از_تقویم_تاریخ
به نگارش پارهای از تاریخ نگاران، امپراتوری هماهنگ در سرمایه (مشترکالمنافع) ایران و برابرسازی (تطبیق) گاهشمارها (تقویمها)، درگذشت کوروش بزرگ هخامنشی در چهارم مارس (برابر با ۱۳ اسپند) اتفاق افتاد.
۱۳ اسپند سالروز درگذشت كوروش بزرگ، بنيانگذار امپراطوری هخامنشی را گرامی میداریم.
او بزرگمردی بود كه همه تاريخ نگاران او را «انديشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» ستوده اند (توصيف کردهاند). در ۴ مارس سال ۵۳۰ پيش از ميلاد، ۹ سال پس اعلام امپراتوری ايران درگذشت. وی ۱۱ سال پس از ايجاد دولتی یکپارچه از سه طايفه مهاجر قوم آرين - پارس، ماد و پارت، شهر بابل "در جنوب غربی بغداد امروز و پايتخت يک امپراتوری به همان نام" را تصرف و در آنجا در اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد ايجاد امپراتوری هماهنگ در سرمایه ايران را اعلام كرده بود.
امپراتوری ايران در زمان كوروش كه نام او در غرب با واگویش(تلفظ) يونانی، سيروس و سايرس، گفته میشود، از هند تا مرمره و از سيردريا "رود سیحون" تا دريای سرخ، راستا (امتداد) داشت که پسر او کامبیز "کامبوزيا = کامبوجیا = کمبوجیه" بر پهنای (وسعت) آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دوقرن بزرگترین قدرت و تنها ابرقدرت جهان بود، با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند.
كوروش برای بیرون راندن طوايف آرال که از سیردریا گذشته وارد سغدیانا و سرزمين پارسیان در فرارود "تاجيكستان امروز و ..." شده بودند به اين سرزمین رفته بود تا بهسوی او كه سوار بر ارابه بود و سربازانش را در ميدان نبرد هدايت میكرد، زوبينی پرتاب شد و زندگانی وی پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا بازگرداندند. [سغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خجند است].
برخی از تاریخ نگاران درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتيجه بيماری نوشتهاند، نه برخوردکردن زوبين.
آرالیها تمدنی واپس مانده (عقب مانده) و پذیرفته نشدنی برای ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن نبود. پایه گذار و پدر كشور ايران كه مادرش ماد و پدرش پارس بود، در ميدانهای جنگ هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمیشد و "اگر نوشته تاریخ نگاران يونانی درست باشد" جان خود را بر سر همين روش گذارد.
او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزی بهره شاه شود كه دور از ميدان جنگ در چادر خود در ميان نيروهای پاسدار و اسبان آماده برای فرار میآساید.
پیکر كوروش را همچنان كه سفارش كرده بود به پاسارگاد بردند و به خاک سپردند و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده و هم میهنان پس از ۲۵ قرن همچنان برای ارج نهادن نسبت به او به پاسارگاد میروند. كوروش در بابل و پس از بیان آگهی نامه ای که امروز نخستین منشور همبستگی (اتحاد) ملل و حقوق بشر نامیده میشود، سفارش کرده بود با نادیده گرفتن (صرفنظر) از جای مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعيين جای دفن خود از اين كه برای مدتی بسيار دیرپا (طولانی)، پیکر او تیکه زمينی را از سود (ثمر) دادن باز میدارد، از مردم ايران پیشاپیش پوزش خواسته بود.
مردم، نام آرامگاهش را براى جلوگيرى از تخريب به هنگام يورش تازیان، به آرامگاه (مقبره) مادر سليمان دگرگون کردند كه هنوز هم به اين نام نامیده میشود.
كوروش جهانی میاندیشید و همه ملتها را دارنده بهره (حقوق) برابر میدانست و پایدار به ايجاد يك دولت جهانی باورمند به اخلاقیات بود تا جنگها و خونريزیها پايان يابد و يک قانون یکپارچه فرمانروا بر روابط ملتها باشد.
آگهی نامه (اعلاميه) او پس از گشایش بابل كه پادشاهش به آزار دادن ساير ملل و نيز شهروندان خود نامدار بود، نخستين منشور ملل یکپارچه و آگهی نامه حقوق بشر شناخته شده و نگهداری میشود. كوروش دين ايرانيان "آيين زرتشت" را به ملل ديگر سربار (تحميل) نكرد. وی شورایی از سران ملل وابسته به رياست خود تشكيل داده بود و امپراتوری او به راستی يك گروه هماهنگ در سرمایه بود و اگره هموندی (شرط عضويت) در اين جامعه دادن آزادی به مردم محل، برقراری فرمانروایی قانون، بازداشتن بردگی و گسستن ستم و تعدی بود. ارتش كوروش سربازان اسير را به بردگی نمیفروخت و اموال ملت مغلوب را بازگیر (مصادره) و چپاول نمیكرد. يهوديان در كتاب مقدس خود كوروش را «آزاديبخش» و او را يك مسيح خواندهاند. كوروش اسيران يهودی دولت بابل را آزاد كرد و به میهن خود بازگردانيد و با پول ايران شهرهايشان را كه بهدست پادشاه بابل ويران شده بود نوسازی كرد.
#کوروش_بزرگ
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma