@Naeene_Ma
#روزجهانی_زبان_مادری
زبان بلندترین پرچمی است که بر تارک فرهنگ هر ملتی استوار نشسته است و نهاد هویت هر تباری است که به گوهری بودن اصالت خود باور داشته باشد.
زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را با هم پیوند میدهد.
هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد.
✍ #آلفونس_دوده
💫روز جهانی زبان مادری فرخنده باد🌷
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#روزجهانی_زبان_مادری
زبان بلندترین پرچمی است که بر تارک فرهنگ هر ملتی استوار نشسته است و نهاد هویت هر تباری است که به گوهری بودن اصالت خود باور داشته باشد.
زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را با هم پیوند میدهد.
هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد.
✍ #آلفونس_دوده
💫روز جهانی زبان مادری فرخنده باد🌷
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#هفت_سین_نوروز
هفت سین ها باید دارای این ویژگی ها باشند :
۱- نام آنها پارسی باشد.
۲- با بند واژه (حرف) سین آغاز شود
۳- دارای ریشه گیاهی باشند.
۴- خوردنی باشند
۵-ترکیبی نباشد(ترکیبی از دو واژه نباشد مثل :سیب زمینی)
سیب. سیر. سماغ. سرکه. سمنو. سبزی( یا سبزه ) و سنجد
بر این پایه :
_ ُسنبل ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سکه ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سماور ( نه خوراکی است نه پارسی ) روسی است.
در بیست میلیون واژه های پارسی، نمی توان هشتمی را برای هفت سین های نوروزی پیدا کرد که دارای این ویژگی ها باشند
💫 هر یک از سین های هفت سین، نماد یکی از سپنتاهای ( هفت ابر فرشته ) کیش زرتشت است :
سیر : نماد اهورا مزدا
سبزه : فرشته اردیبهشت نماد آبهای پاک است
سیب : فرشته سپندارمذ، فرشته زن ، نماد بارداری و پرستاری است
سنجد : فرشته خورداد نماد دلبستگی
سرکه : فرشته امرداد نماد جاودانگی
سمنو : فرشته شهریور نماد خواربار
سماغ : فرشته بهمن نماد باران
👌سماغ واژه پارسی است و نباید با بندواژه " ق " نوشته شود.
✍دکتر ناصر انقطاع
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#هفت_سین_نوروز
هفت سین ها باید دارای این ویژگی ها باشند :
۱- نام آنها پارسی باشد.
۲- با بند واژه (حرف) سین آغاز شود
۳- دارای ریشه گیاهی باشند.
۴- خوردنی باشند
۵-ترکیبی نباشد(ترکیبی از دو واژه نباشد مثل :سیب زمینی)
سیب. سیر. سماغ. سرکه. سمنو. سبزی( یا سبزه ) و سنجد
بر این پایه :
_ ُسنبل ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سکه ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سماور ( نه خوراکی است نه پارسی ) روسی است.
در بیست میلیون واژه های پارسی، نمی توان هشتمی را برای هفت سین های نوروزی پیدا کرد که دارای این ویژگی ها باشند
💫 هر یک از سین های هفت سین، نماد یکی از سپنتاهای ( هفت ابر فرشته ) کیش زرتشت است :
سیر : نماد اهورا مزدا
سبزه : فرشته اردیبهشت نماد آبهای پاک است
سیب : فرشته سپندارمذ، فرشته زن ، نماد بارداری و پرستاری است
سنجد : فرشته خورداد نماد دلبستگی
سرکه : فرشته امرداد نماد جاودانگی
سمنو : فرشته شهریور نماد خواربار
سماغ : فرشته بهمن نماد باران
👌سماغ واژه پارسی است و نباید با بندواژه " ق " نوشته شود.
✍دکتر ناصر انقطاع
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
🔴 آیا الفبای پارسی را میدانید...
الفبای ایرانی بر عكس تصور همگان كه میپندارند ۳۲ حرف است، ۲۴ حرف دارد که عبارت است از:
ا - ب - پ - ت - ج - چ - خ - د - ذ - ر- ز- ژ- س - ش - غ - ف - ك - گ - ل - م - ن - و- ه - ی
به واسطه استعمال كلمات عربی، هشت حرف دیگر هم به الفبای پارسی افزوده شده است كه عبارتند از: " ث - ح - ص - ض - ط - ظ - ع - ق " این هشت حرف در زبان ایرانی وجود ندارد و هر كلمه ای كه از این حروف در آن باشد، پارسی نیست. همچنین چهار حرف (پ - چ - ژ- گ) هم در عربی وجود ندارد و هر كلمه ای كه این چهار حرف را دارا باشد عربی نیست.
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#پارسی
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
الفبای ایرانی بر عكس تصور همگان كه میپندارند ۳۲ حرف است، ۲۴ حرف دارد که عبارت است از:
ا - ب - پ - ت - ج - چ - خ - د - ذ - ر- ز- ژ- س - ش - غ - ف - ك - گ - ل - م - ن - و- ه - ی
به واسطه استعمال كلمات عربی، هشت حرف دیگر هم به الفبای پارسی افزوده شده است كه عبارتند از: " ث - ح - ص - ض - ط - ظ - ع - ق " این هشت حرف در زبان ایرانی وجود ندارد و هر كلمه ای كه از این حروف در آن باشد، پارسی نیست. همچنین چهار حرف (پ - چ - ژ- گ) هم در عربی وجود ندارد و هر كلمه ای كه این چهار حرف را دارا باشد عربی نیست.
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#پارسی
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
@Naeene_Ma
#هفت_سین_نوروز
هفت سین ها باید دارای این ویژگی ها باشند :
۱- نام آنها پارسی باشد.
۲- با بند واژه (حرف) سین آغاز شود
۳- دارای ریشه گیاهی باشند.
۴- خوردنی باشند
۵-ترکیبی نباشد(ترکیبی از دو واژه نباشد مثل :سیب زمینی)
سیب. سیر. سماغ. سرکه. سمنو. سبزی( یا سبزه ) و سنجد
بر این پایه :
_ ُسنبل ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سکه ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سماور ( نه خوراکی است نه پارسی ) روسی است.
در بیست میلیون واژه های پارسی، نمی توان هشتمی را برای هفت سین های نوروزی پیدا کرد که دارای این ویژگی ها باشند
💫 هر یک از سین های هفت سین، نماد یکی از سپنتاهای ( هفت ابر فرشته ) کیش زرتشت است :
سیر : نماد اهورا مزدا
سبزه : فرشته اردیبهشت نماد آبهای پاک است
سیب : فرشته سپندارمذ، فرشته زن ، نماد بارداری و پرستاری است
سنجد : فرشته خورداد نماد دلبستگی
سرکه : فرشته امرداد نماد جاودانگی
سمنو : فرشته شهریور نماد خواربار
سماغ : فرشته بهمن نماد باران
👌سماغ واژه پارسی است و نباید با بندواژه " ق " نوشته شود.
✍دکتر ناصر انقطاع
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#هفت_سین_نوروز
هفت سین ها باید دارای این ویژگی ها باشند :
۱- نام آنها پارسی باشد.
۲- با بند واژه (حرف) سین آغاز شود
۳- دارای ریشه گیاهی باشند.
۴- خوردنی باشند
۵-ترکیبی نباشد(ترکیبی از دو واژه نباشد مثل :سیب زمینی)
سیب. سیر. سماغ. سرکه. سمنو. سبزی( یا سبزه ) و سنجد
بر این پایه :
_ ُسنبل ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سکه ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.
_ سماور ( نه خوراکی است نه پارسی ) روسی است.
در بیست میلیون واژه های پارسی، نمی توان هشتمی را برای هفت سین های نوروزی پیدا کرد که دارای این ویژگی ها باشند
💫 هر یک از سین های هفت سین، نماد یکی از سپنتاهای ( هفت ابر فرشته ) کیش زرتشت است :
سیر : نماد اهورا مزدا
سبزه : فرشته اردیبهشت نماد آبهای پاک است
سیب : فرشته سپندارمذ، فرشته زن ، نماد بارداری و پرستاری است
سنجد : فرشته خورداد نماد دلبستگی
سرکه : فرشته امرداد نماد جاودانگی
سمنو : فرشته شهریور نماد خواربار
سماغ : فرشته بهمن نماد باران
👌سماغ واژه پارسی است و نباید با بندواژه " ق " نوشته شود.
✍دکتر ناصر انقطاع
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
Forwarded from کانال نایین ما
@Naeene_Ma
#روزجهانی_زبان_مادری
زبان بلندترین پرچمی است که بر تارک فرهنگ هر ملتی استوار نشسته است و نهاد هویت هر تباری است که به گوهری بودن اصالت خود باور داشته باشد.
زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را با هم پیوند میدهد.
هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد.
✍ #آلفونس_دوده
💫روز جهانی زبان مادری فرخنده باد🌷
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#روزجهانی_زبان_مادری
زبان بلندترین پرچمی است که بر تارک فرهنگ هر ملتی استوار نشسته است و نهاد هویت هر تباری است که به گوهری بودن اصالت خود باور داشته باشد.
زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را با هم پیوند میدهد.
هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد.
✍ #آلفونس_دوده
💫روز جهانی زبان مادری فرخنده باد🌷
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
امروز؛ "آدینه: #ناهیدشید "
۸ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
سالروز گرامیداشت ابرمرد ایرانی، یعقوب لیث صفاری #رادمان_پورماهک گرامی باد.
👌به یاد دلاور مرد ایرانزمین
پادشاه دلیر سیستانی
کوتاه کننده دست تازیان و خلفای ددمنش از ایرانزمین
و زنده کننده زبان پارسی
رادمان پورماهک (يعقوب لیثصفاری)
💢سالها از تازش تازیان به ایران می گذشت، زبان پارسی رفته رفته از مدارس و مکاتبات دیوانی برچیده و به جای آن زبان تازی اجباری و آموزش داده می شد.
خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت خود را مدیون ایرانیان می دانستند با تکبر و غرور خاصی ایرانیان مسلمان را موالی خوانده و از هیچگونه ظلم و ستمی بر آنان کوتاهی نمی کردند.
💢در سیستان خشکسالی اتفاق افتاده بود ولی مامورین خلیفه بيرحمانه خراج و مالیات سنگینی را از دهقانان و بازرگانان طلب کرده و بسوی بغداد می فرستادند تا صرف خوشگذرانی خلفای عباسی گردد.
در این میان جوانمردی رویگر زاده از سیستان بر می خیزد.
«رادمان پسر ماهک سیستانی یا یعقوب لیث صفاری»
💢او با گردآوری دلاوران سیستان و ديگر نقاط ایران زمین به جنگ با خلیفه می پردازد و تمامی سیستان و خراسان تا ماورانهر و مازندران و گیلان و ری و اصفهان و فارس و کرمان تا قسمتی از خوزستان را از تسلط متجاوزان عرب آزاد می کند.
💫رادمان، در فرمانی به تمام نقاط ایران زبان عربی را حذف و زبان پارسی دری را رایج می کند (در دفاتر دیوانی وحکومتی) تا بعدها ما شاهد ظهور عارفان و شاعران بسیاری در فرهنگ و ادب ایران همچون فردوسی و مولوی و نظامی و حافظ و سعدی باشیم که چگونه در رونق و گسترش زبان پارسی پاسداری کردند...
💫اگر رادمان پورماهک چنین کار عظیمی برای زبان و ادب پارسی انجام نمی داد، کشور ما هم امروز مانند تمامی کشورهای شمال آفریقا عرب زبان بودند.
خلیفه عباسی که تجربه برافتادن خاندان بنی اميه به دست ایرانیان را داشت، هراسان پیکی به سوی رادمان می فرستد و می گوید "تمامی نقاطی که در ايران تصرف کردی از آن تو باشد ولی مرا به خلافت مسلمین بپذیرید."
رادمان پورماهک، نان و پیاز و شمشیری را در یک سینی مي گذارد و در پاسخ به خلیفه چنين می گوید:
👌"تو یک متجاوز به خاک ایران هستی و در مقامی نیستی که ملک ایران را به ایرانی ببخشی.
من یک رویگر زاده ایرانی هستم، خوراک من ساده است، نان و پیاز، ولی پاسخ من به متجاوزی مانند تو به خاک ایران هر چند خود را خلیفه مسلمین بخوانی این شمشیر است..."
رادمان در این نامه، خطاب به خلیفه عباسی جمله ای پربها می گوید:
"درفش کاویانی با من است و امیدوارم با فر آن، بر تمامی ملل برتری یابم"
" برگرفته از تاریخ سیستان و ايران "
آرامگاه رادمان دلاور، ایران پرست و آزاده در دزفول است.
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#صفاریان
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
۸ دی ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
سالروز گرامیداشت ابرمرد ایرانی، یعقوب لیث صفاری #رادمان_پورماهک گرامی باد.
👌به یاد دلاور مرد ایرانزمین
پادشاه دلیر سیستانی
کوتاه کننده دست تازیان و خلفای ددمنش از ایرانزمین
و زنده کننده زبان پارسی
رادمان پورماهک (يعقوب لیثصفاری)
💢سالها از تازش تازیان به ایران می گذشت، زبان پارسی رفته رفته از مدارس و مکاتبات دیوانی برچیده و به جای آن زبان تازی اجباری و آموزش داده می شد.
خلفای عباسی در بغداد با اینکه خلافت خود را مدیون ایرانیان می دانستند با تکبر و غرور خاصی ایرانیان مسلمان را موالی خوانده و از هیچگونه ظلم و ستمی بر آنان کوتاهی نمی کردند.
💢در سیستان خشکسالی اتفاق افتاده بود ولی مامورین خلیفه بيرحمانه خراج و مالیات سنگینی را از دهقانان و بازرگانان طلب کرده و بسوی بغداد می فرستادند تا صرف خوشگذرانی خلفای عباسی گردد.
در این میان جوانمردی رویگر زاده از سیستان بر می خیزد.
«رادمان پسر ماهک سیستانی یا یعقوب لیث صفاری»
💢او با گردآوری دلاوران سیستان و ديگر نقاط ایران زمین به جنگ با خلیفه می پردازد و تمامی سیستان و خراسان تا ماورانهر و مازندران و گیلان و ری و اصفهان و فارس و کرمان تا قسمتی از خوزستان را از تسلط متجاوزان عرب آزاد می کند.
💫رادمان، در فرمانی به تمام نقاط ایران زبان عربی را حذف و زبان پارسی دری را رایج می کند (در دفاتر دیوانی وحکومتی) تا بعدها ما شاهد ظهور عارفان و شاعران بسیاری در فرهنگ و ادب ایران همچون فردوسی و مولوی و نظامی و حافظ و سعدی باشیم که چگونه در رونق و گسترش زبان پارسی پاسداری کردند...
💫اگر رادمان پورماهک چنین کار عظیمی برای زبان و ادب پارسی انجام نمی داد، کشور ما هم امروز مانند تمامی کشورهای شمال آفریقا عرب زبان بودند.
خلیفه عباسی که تجربه برافتادن خاندان بنی اميه به دست ایرانیان را داشت، هراسان پیکی به سوی رادمان می فرستد و می گوید "تمامی نقاطی که در ايران تصرف کردی از آن تو باشد ولی مرا به خلافت مسلمین بپذیرید."
رادمان پورماهک، نان و پیاز و شمشیری را در یک سینی مي گذارد و در پاسخ به خلیفه چنين می گوید:
👌"تو یک متجاوز به خاک ایران هستی و در مقامی نیستی که ملک ایران را به ایرانی ببخشی.
من یک رویگر زاده ایرانی هستم، خوراک من ساده است، نان و پیاز، ولی پاسخ من به متجاوزی مانند تو به خاک ایران هر چند خود را خلیفه مسلمین بخوانی این شمشیر است..."
رادمان در این نامه، خطاب به خلیفه عباسی جمله ای پربها می گوید:
"درفش کاویانی با من است و امیدوارم با فر آن، بر تمامی ملل برتری یابم"
" برگرفته از تاریخ سیستان و ايران "
آرامگاه رادمان دلاور، ایران پرست و آزاده در دزفول است.
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#صفاریان
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
👌نقش (یعقوب لیث صفاری) #رادمان_پورماهک در آفرينش شاهنامه و زنده نگهداشتن زبان پارسی:
💢در تاريخ و فرهنگ ما، نامآورانی بودهاند كه با فداكاری بسيار زيربنا و زمينهی كار بزرگانی همانند فردوسی را فراهم آوردهاند.
💢يكی از آن نامآوران، رادمان پورماهک (يعقوب ليث) است،
او هم در آوردگاههای جنگ و نبرد كوشيد و هم در آوردگاه فرهنگی از تلاش باز نايستاد.
آنجايی كه بايد شمشير میزد، از اين كار سر باز نزد و آنجايی كه بايد بانگ برمیآورد تا زبان پارسی را زنده كند، از خويشكاری خود چشم نپوشيد.
💢او هنگامیكه به پارسی سخن گفتن، كيفری سخت داشت، از مردم خواست كه پارسی سخن بگويند و از بهكار بردن زبان بيگانه پرهيز كنند.
💫اگر ژرف بنگريم این سخن يعقوب بود كه ايران را زنده نگه داشت و فرزانهی توس را انگيزهای داد تا كار او را به سرانجام برساند.
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#پارسی_را_پاس_بداریم
#بزرگداشت_یعقوب_لیث_صفاری
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
💢در تاريخ و فرهنگ ما، نامآورانی بودهاند كه با فداكاری بسيار زيربنا و زمينهی كار بزرگانی همانند فردوسی را فراهم آوردهاند.
💢يكی از آن نامآوران، رادمان پورماهک (يعقوب ليث) است،
او هم در آوردگاههای جنگ و نبرد كوشيد و هم در آوردگاه فرهنگی از تلاش باز نايستاد.
آنجايی كه بايد شمشير میزد، از اين كار سر باز نزد و آنجايی كه بايد بانگ برمیآورد تا زبان پارسی را زنده كند، از خويشكاری خود چشم نپوشيد.
💢او هنگامیكه به پارسی سخن گفتن، كيفری سخت داشت، از مردم خواست كه پارسی سخن بگويند و از بهكار بردن زبان بيگانه پرهيز كنند.
💫اگر ژرف بنگريم این سخن يعقوب بود كه ايران را زنده نگه داشت و فرزانهی توس را انگيزهای داد تا كار او را به سرانجام برساند.
اینستاگرام، https://Instagram.com/naeene_ma
#پارسی_را_پاس_بداریم
#بزرگداشت_یعقوب_لیث_صفاری
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
امروز یڪشنبه: #مهر_شید
۱۳ اسپندماه ۱۴۰۲ خورشیدی
#برگی_از_تقویم_تاریخ
به نگارش پارهای از تاریخ نگاران، امپراتوری هماهنگ در سرمایه (مشترکالمنافع) ایران و برابرسازی (تطبیق) گاهشمارها (تقویمها)، درگذشت کوروش بزرگ هخامنشی در چهارم مارس (برابر با ۱۳ اسپند) اتفاق افتاد.
۱۳ اسپند سالروز درگذشت كوروش بزرگ، بنيانگذار امپراطوری هخامنشی را گرامی میداریم.
او بزرگمردی بود كه همه تاريخ نگاران او را «انديشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» ستوده اند (توصيف کردهاند). در ۴ مارس سال ۵۳۰ پيش از ميلاد، ۹ سال پس اعلام امپراتوری ايران درگذشت. وی ۱۱ سال پس از ايجاد دولتی یکپارچه از سه طايفه مهاجر قوم آرين - پارس، ماد و پارت، شهر بابل "در جنوب غربی بغداد امروز و پايتخت يک امپراتوری به همان نام" را تصرف و در آنجا در اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد ايجاد امپراتوری هماهنگ در سرمایه ايران را اعلام كرده بود.
امپراتوری ايران در زمان كوروش كه نام او در غرب با واگویش(تلفظ) يونانی، سيروس و سايرس، گفته میشود، از هند تا مرمره و از سيردريا "رود سیحون" تا دريای سرخ، راستا (امتداد) داشت که پسر او کامبیز "کامبوزيا = کامبوجیا = کمبوجیه" بر پهنای (وسعت) آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دوقرن بزرگترین قدرت و تنها ابرقدرت جهان بود، با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند.
كوروش برای بیرون راندن طوايف آرال که از سیردریا گذشته وارد سغدیانا و سرزمين پارسیان در فرارود "تاجيكستان امروز و ..." شده بودند به اين سرزمین رفته بود تا بهسوی او كه سوار بر ارابه بود و سربازانش را در ميدان نبرد هدايت میكرد، زوبينی پرتاب شد و زندگانی وی پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا بازگرداندند. [سغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خجند است].
برخی از تاریخ نگاران درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتيجه بيماری نوشتهاند، نه برخوردکردن زوبين.
آرالیها تمدنی واپس مانده (عقب مانده) و پذیرفته نشدنی برای ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن نبود. پایه گذار و پدر كشور ايران كه مادرش ماد و پدرش پارس بود، در ميدانهای جنگ هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمیشد و "اگر نوشته تاریخ نگاران يونانی درست باشد" جان خود را بر سر همين روش گذارد.
او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزی بهره شاه شود كه دور از ميدان جنگ در چادر خود در ميان نيروهای پاسدار و اسبان آماده برای فرار میآساید.
پیکر كوروش را همچنان كه سفارش كرده بود به پاسارگاد بردند و به خاک سپردند و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده و هم میهنان پس از ۲۵ قرن همچنان برای ارج نهادن نسبت به او به پاسارگاد میروند. كوروش در بابل و پس از بیان آگهی نامه ای که امروز نخستین منشور همبستگی (اتحاد) ملل و حقوق بشر نامیده میشود، سفارش کرده بود با نادیده گرفتن (صرفنظر) از جای مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعيين جای دفن خود از اين كه برای مدتی بسيار دیرپا (طولانی)، پیکر او تیکه زمينی را از سود (ثمر) دادن باز میدارد، از مردم ايران پیشاپیش پوزش خواسته بود.
مردم، نام آرامگاهش را براى جلوگيرى از تخريب به هنگام يورش تازیان، به آرامگاه (مقبره) مادر سليمان دگرگون کردند كه هنوز هم به اين نام نامیده میشود.
كوروش جهانی میاندیشید و همه ملتها را دارنده بهره (حقوق) برابر میدانست و پایدار به ايجاد يك دولت جهانی باورمند به اخلاقیات بود تا جنگها و خونريزیها پايان يابد و يک قانون یکپارچه فرمانروا بر روابط ملتها باشد.
آگهی نامه (اعلاميه) او پس از گشایش بابل كه پادشاهش به آزار دادن ساير ملل و نيز شهروندان خود نامدار بود، نخستين منشور ملل یکپارچه و آگهی نامه حقوق بشر شناخته شده و نگهداری میشود. كوروش دين ايرانيان "آيين زرتشت" را به ملل ديگر سربار (تحميل) نكرد. وی شورایی از سران ملل وابسته به رياست خود تشكيل داده بود و امپراتوری او به راستی يك گروه هماهنگ در سرمایه بود و اگره هموندی (شرط عضويت) در اين جامعه دادن آزادی به مردم محل، برقراری فرمانروایی قانون، بازداشتن بردگی و گسستن ستم و تعدی بود. ارتش كوروش سربازان اسير را به بردگی نمیفروخت و اموال ملت مغلوب را بازگیر (مصادره) و چپاول نمیكرد. يهوديان در كتاب مقدس خود كوروش را «آزاديبخش» و او را يك مسيح خواندهاند. كوروش اسيران يهودی دولت بابل را آزاد كرد و به میهن خود بازگردانيد و با پول ايران شهرهايشان را كه بهدست پادشاه بابل ويران شده بود نوسازی كرد.
#کوروش_بزرگ
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
۱۳ اسپندماه ۱۴۰۲ خورشیدی
#برگی_از_تقویم_تاریخ
به نگارش پارهای از تاریخ نگاران، امپراتوری هماهنگ در سرمایه (مشترکالمنافع) ایران و برابرسازی (تطبیق) گاهشمارها (تقویمها)، درگذشت کوروش بزرگ هخامنشی در چهارم مارس (برابر با ۱۳ اسپند) اتفاق افتاد.
۱۳ اسپند سالروز درگذشت كوروش بزرگ، بنيانگذار امپراطوری هخامنشی را گرامی میداریم.
او بزرگمردی بود كه همه تاريخ نگاران او را «انديشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» ستوده اند (توصيف کردهاند). در ۴ مارس سال ۵۳۰ پيش از ميلاد، ۹ سال پس اعلام امپراتوری ايران درگذشت. وی ۱۱ سال پس از ايجاد دولتی یکپارچه از سه طايفه مهاجر قوم آرين - پارس، ماد و پارت، شهر بابل "در جنوب غربی بغداد امروز و پايتخت يک امپراتوری به همان نام" را تصرف و در آنجا در اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد ايجاد امپراتوری هماهنگ در سرمایه ايران را اعلام كرده بود.
امپراتوری ايران در زمان كوروش كه نام او در غرب با واگویش(تلفظ) يونانی، سيروس و سايرس، گفته میشود، از هند تا مرمره و از سيردريا "رود سیحون" تا دريای سرخ، راستا (امتداد) داشت که پسر او کامبیز "کامبوزيا = کامبوجیا = کمبوجیه" بر پهنای (وسعت) آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دوقرن بزرگترین قدرت و تنها ابرقدرت جهان بود، با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند.
كوروش برای بیرون راندن طوايف آرال که از سیردریا گذشته وارد سغدیانا و سرزمين پارسیان در فرارود "تاجيكستان امروز و ..." شده بودند به اين سرزمین رفته بود تا بهسوی او كه سوار بر ارابه بود و سربازانش را در ميدان نبرد هدايت میكرد، زوبينی پرتاب شد و زندگانی وی پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا بازگرداندند. [سغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خجند است].
برخی از تاریخ نگاران درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتيجه بيماری نوشتهاند، نه برخوردکردن زوبين.
آرالیها تمدنی واپس مانده (عقب مانده) و پذیرفته نشدنی برای ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن نبود. پایه گذار و پدر كشور ايران كه مادرش ماد و پدرش پارس بود، در ميدانهای جنگ هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمیشد و "اگر نوشته تاریخ نگاران يونانی درست باشد" جان خود را بر سر همين روش گذارد.
او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزی بهره شاه شود كه دور از ميدان جنگ در چادر خود در ميان نيروهای پاسدار و اسبان آماده برای فرار میآساید.
پیکر كوروش را همچنان كه سفارش كرده بود به پاسارگاد بردند و به خاک سپردند و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده و هم میهنان پس از ۲۵ قرن همچنان برای ارج نهادن نسبت به او به پاسارگاد میروند. كوروش در بابل و پس از بیان آگهی نامه ای که امروز نخستین منشور همبستگی (اتحاد) ملل و حقوق بشر نامیده میشود، سفارش کرده بود با نادیده گرفتن (صرفنظر) از جای مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعيين جای دفن خود از اين كه برای مدتی بسيار دیرپا (طولانی)، پیکر او تیکه زمينی را از سود (ثمر) دادن باز میدارد، از مردم ايران پیشاپیش پوزش خواسته بود.
مردم، نام آرامگاهش را براى جلوگيرى از تخريب به هنگام يورش تازیان، به آرامگاه (مقبره) مادر سليمان دگرگون کردند كه هنوز هم به اين نام نامیده میشود.
كوروش جهانی میاندیشید و همه ملتها را دارنده بهره (حقوق) برابر میدانست و پایدار به ايجاد يك دولت جهانی باورمند به اخلاقیات بود تا جنگها و خونريزیها پايان يابد و يک قانون یکپارچه فرمانروا بر روابط ملتها باشد.
آگهی نامه (اعلاميه) او پس از گشایش بابل كه پادشاهش به آزار دادن ساير ملل و نيز شهروندان خود نامدار بود، نخستين منشور ملل یکپارچه و آگهی نامه حقوق بشر شناخته شده و نگهداری میشود. كوروش دين ايرانيان "آيين زرتشت" را به ملل ديگر سربار (تحميل) نكرد. وی شورایی از سران ملل وابسته به رياست خود تشكيل داده بود و امپراتوری او به راستی يك گروه هماهنگ در سرمایه بود و اگره هموندی (شرط عضويت) در اين جامعه دادن آزادی به مردم محل، برقراری فرمانروایی قانون، بازداشتن بردگی و گسستن ستم و تعدی بود. ارتش كوروش سربازان اسير را به بردگی نمیفروخت و اموال ملت مغلوب را بازگیر (مصادره) و چپاول نمیكرد. يهوديان در كتاب مقدس خود كوروش را «آزاديبخش» و او را يك مسيح خواندهاند. كوروش اسيران يهودی دولت بابل را آزاد كرد و به میهن خود بازگردانيد و با پول ايران شهرهايشان را كه بهدست پادشاه بابل ويران شده بود نوسازی كرد.
#کوروش_بزرگ
#پارسی_را_پاس_بداریم
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
چله یا یلدا؟
💫نام درست این جشن "شب چله" است و نه "یلدا"؛ زیرا "یلدا" واژهای سریانی از خانوادهی زبانهای سامیست همریشه با واژهی "میلاد" به معنای "زایش".
اما "چله" با شمارهی چهل در زبان پارسی در پیوند است که برابر است با فاصلهی این جشن با جشن سده (چهل شبانهروز بعد). روشن است که شایسته نیست برای جشنی ایرانی چون شب چله که خود نامی پارسی نیز دارد، نامی غیرایرانی به کار گیریم.
💫 چرایی پاسداشت این جشن، درازترین شب سال بودنش نیست، بلکه آغاز کوتاهتر شدن شبها و بلندتر شدن روزها از فردای این شب است تا نوروز که سرانجام روشنایی و گرما بر تاریکی و سرما پیروز میشود.
پس، شب چله همانا نویدبخش نوروز است؛ نوروزی که خود نمادی از "نو شدن" است. پس، ما شب چله را جشن میگیریم زیرا نوید پیروزی نیکی در جهان هستی و نابودی کامل بدی را در پی دارد.
#چله
#پارسی_را_پاس_بداریم
🆔 @Naeene_Ma
💫نام درست این جشن "شب چله" است و نه "یلدا"؛ زیرا "یلدا" واژهای سریانی از خانوادهی زبانهای سامیست همریشه با واژهی "میلاد" به معنای "زایش".
اما "چله" با شمارهی چهل در زبان پارسی در پیوند است که برابر است با فاصلهی این جشن با جشن سده (چهل شبانهروز بعد). روشن است که شایسته نیست برای جشنی ایرانی چون شب چله که خود نامی پارسی نیز دارد، نامی غیرایرانی به کار گیریم.
💫 چرایی پاسداشت این جشن، درازترین شب سال بودنش نیست، بلکه آغاز کوتاهتر شدن شبها و بلندتر شدن روزها از فردای این شب است تا نوروز که سرانجام روشنایی و گرما بر تاریکی و سرما پیروز میشود.
پس، شب چله همانا نویدبخش نوروز است؛ نوروزی که خود نمادی از "نو شدن" است. پس، ما شب چله را جشن میگیریم زیرا نوید پیروزی نیکی در جهان هستی و نابودی کامل بدی را در پی دارد.
#چله
#پارسی_را_پاس_بداریم
🆔 @Naeene_Ma
۱ بهمن زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی
(زاده ۱ بهمن ۳۱۹ توس – درگذشته سال ۳۹۹ توس) حماسهسرای بزرگ، سراینده شاهنامه
او در روستای پاژ، از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. پدرش دهقان بود و ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از کودکی به کسب علم و دانش پرداخت و به خواندن داستان علاقهمند بود.
همانگونه که در زندگینامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی، بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا بهپای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را برپایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سیسالگی فردوسی میدانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی، میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته و چه بسا سرودن داستانهای شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کرده است. از میان داستانهای شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که از حدود ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستیاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
فردوسی پس از سرودن نزدیک به بیست سال در تکمیل آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری در ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند و از اینرو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی او بوده است.
وی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. فردوسی در روزهای پایانی زندگی، خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
وی را در شهر توس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از زمان خاکسپاری فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ به دستور «میرزا عبدالوهاب شیرازی» والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثارملی به اصرار رئیس و نایب رئیس، «محمدعلی فروغی» و «حسن تقیزاده» بنای آرامگاه فردوسی با جمعآوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی در ۱۳۰۴ آغاز شد و آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شدهاند.
یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از سه اثر برجسته جهان معرفی کرده است.
#پارسی_را_پاس_بداریم
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
(زاده ۱ بهمن ۳۱۹ توس – درگذشته سال ۳۹۹ توس) حماسهسرای بزرگ، سراینده شاهنامه
او در روستای پاژ، از توابع طبران توس در خراسان دیده به جهان گشود. پدرش دهقان بود و ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از کودکی به کسب علم و دانش پرداخت و به خواندن داستان علاقهمند بود.
همانگونه که در زندگینامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم زمان با جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سده سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سده چهارم رسید. فردوسی از همان روزگار کودکی، بیننده کوششهای مردم پیرامونش برای پاسداری ارزشهای دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینهای پا بهپای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سختگام همان راه شد.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را برپایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سیسالگی فردوسی میدانند، اما با مطالعه زندگینامه فردوسی، میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته و چه بسا سرودن داستانهای شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کرده است. از میان داستانهای شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد، میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. شاهنامه، منظومه مفصلی است که از حدود ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و دارای ۳ دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستیاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته هستند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
فردوسی پس از سرودن نزدیک به بیست سال در تکمیل آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری در ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند و از اینرو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی او بوده است.
وی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. فردوسی در روزهای پایانی زندگی، خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
وی را در شهر توس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
از زمان خاکسپاری فردوسی، آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ به دستور «میرزا عبدالوهاب شیرازی» والی خراسان، محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند.
پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثارملی به اصرار رئیس و نایب رئیس، «محمدعلی فروغی» و «حسن تقیزاده» بنای آرامگاه فردوسی با جمعآوری هزینه این کار از مردم و بدون استفاده از بودجه دولتی در ۱۳۰۴ آغاز شد و آرامگاهی ساختند که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شد.
شاهنامه متعلق به همه اقوام ایرانی از کرد تا آذری و لر و بلوچ و خراسان و گیلکی است و همه در این کتاب اقوام آریایی ایران نامیده شدهاند.
یونسکو شاهنامه فردوسی را یکی از سه اثر برجسته جهان معرفی کرده است.
#پارسی_را_پاس_بداریم
#فردوسی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma