@Naeene_Ma
#خاطره
خاطره ای بسیار قابل تأمل و تأسف، ارسالی از مخاطبی دلشکسته که تأکید داشتند خاطرهٔ ایشان بدون نام در این بخش گنجانده شود و ما به رسم ادب، نامشان را جویا نشدیم.
🌷لطفا حوصله کرده و تا انتها مطالعه فرمایید.
«اواخر خرداد ماه ۱۳۶۵ بود شبی صاف و آرام، پدرم که ساکش را از قبل بسته و آماده کرده بود آنرا برداشت و با شوق با ما خداحافظی کرد و همه ما را بوسید و کاملأ داوطلبانه عزم سفر کرد به مقصد اهواز، نمیدانم چرا در دلم آشوب بود از خانه که بیرون رفت، دور از چشم دیگران به کوچه رفتم و او را دوباره در آغوش گرفتم و گریه میکردم و او مرا میبوسید و نوازش میکرد تا آرام شوم و گفت که سه ماه دیگر برمیگردم و رفت.
چند روز یکبار نامه ای از او به دستمان میرسید تا اینکه خبر دار شدیم پدر میخواهد برگردد، راستش را بخواهید ترسیدم چون هنوز دو ماه بیشتر از سفرش نگذشته بود و قرار بود بعد از سه ماه برگردد. دو روز بعد از این خبر با ماشین دولتی پدر را به خانه آوردند، از دیدنش سر از پا نمیشناختم، ولی رنگ به چهره نداشت، ناخوش بود، دایم سرفه میکرد و تنفسش مشکل بود. روز بعد او را به بیمارستان ۲۲بهمن بردیم بستری شد و با اکسیژن نفس میکشید دکترها گفتند این از آثار مواد شیمیایی است. در مدت کوتاه بیماریش او را برای درمان به شهرهای یزد و اصفهان میبردیم، روزهای آخر عمرش که در بیمارستان نایین بستری بود به من و برادر بزرگترم و مادرم گفت؛ یک وصیت دارم که باید عملی کنید میدونم روزهای آخر عمرمه، همیشه پشت و مراقب همدیگه باشید و اجازه ندید نامم را در لیست بنیاد شهید ثبت کنند من بخاطر خدا رفتم و اگه لایق باشم خودش مرا با شهدا محشور میکنه.
نیمه دوم شهریور بود که به درجه رفیع شهادت رسید و چه درست بود زمان سه ماهه اش، مادرم اجازه نداد نامش در لیست بنیاد شهید ثبت شود.
من از شهادت پدر گمنامم ناراحت نیستم او خود راهش را انتخاب کرد، فقط عذاب میکشم که اکثر مسؤولین خون شهیدانی چون پدرم را پایمال میکنند.
این خاطره را گفتم تا کمی از درد ناگفته ام بعد از سی و چند سال کم شودو بگویم که ما فرزندان شهدا از عملکرد مسؤولینی که به خیال خود از شهدا پله ترقی ساختند و به ما خیانت میکنند راضی نیستیم. ببخشید اگه اشتباه نگارش دارم آخه اشک جلو دیدم را گرفته. »
سپاس ویژه از ارسال کننده این خاطره زیبا🌹
🌺این خاطره سوزناک ارزش خواندن و انتشار را دارد.
#شهدا_شرمنده_ایم #شهیدگمنام #غیرت #مرام #مردانگی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
#خاطره
خاطره ای بسیار قابل تأمل و تأسف، ارسالی از مخاطبی دلشکسته که تأکید داشتند خاطرهٔ ایشان بدون نام در این بخش گنجانده شود و ما به رسم ادب، نامشان را جویا نشدیم.
🌷لطفا حوصله کرده و تا انتها مطالعه فرمایید.
«اواخر خرداد ماه ۱۳۶۵ بود شبی صاف و آرام، پدرم که ساکش را از قبل بسته و آماده کرده بود آنرا برداشت و با شوق با ما خداحافظی کرد و همه ما را بوسید و کاملأ داوطلبانه عزم سفر کرد به مقصد اهواز، نمیدانم چرا در دلم آشوب بود از خانه که بیرون رفت، دور از چشم دیگران به کوچه رفتم و او را دوباره در آغوش گرفتم و گریه میکردم و او مرا میبوسید و نوازش میکرد تا آرام شوم و گفت که سه ماه دیگر برمیگردم و رفت.
چند روز یکبار نامه ای از او به دستمان میرسید تا اینکه خبر دار شدیم پدر میخواهد برگردد، راستش را بخواهید ترسیدم چون هنوز دو ماه بیشتر از سفرش نگذشته بود و قرار بود بعد از سه ماه برگردد. دو روز بعد از این خبر با ماشین دولتی پدر را به خانه آوردند، از دیدنش سر از پا نمیشناختم، ولی رنگ به چهره نداشت، ناخوش بود، دایم سرفه میکرد و تنفسش مشکل بود. روز بعد او را به بیمارستان ۲۲بهمن بردیم بستری شد و با اکسیژن نفس میکشید دکترها گفتند این از آثار مواد شیمیایی است. در مدت کوتاه بیماریش او را برای درمان به شهرهای یزد و اصفهان میبردیم، روزهای آخر عمرش که در بیمارستان نایین بستری بود به من و برادر بزرگترم و مادرم گفت؛ یک وصیت دارم که باید عملی کنید میدونم روزهای آخر عمرمه، همیشه پشت و مراقب همدیگه باشید و اجازه ندید نامم را در لیست بنیاد شهید ثبت کنند من بخاطر خدا رفتم و اگه لایق باشم خودش مرا با شهدا محشور میکنه.
نیمه دوم شهریور بود که به درجه رفیع شهادت رسید و چه درست بود زمان سه ماهه اش، مادرم اجازه نداد نامش در لیست بنیاد شهید ثبت شود.
من از شهادت پدر گمنامم ناراحت نیستم او خود راهش را انتخاب کرد، فقط عذاب میکشم که اکثر مسؤولین خون شهیدانی چون پدرم را پایمال میکنند.
این خاطره را گفتم تا کمی از درد ناگفته ام بعد از سی و چند سال کم شودو بگویم که ما فرزندان شهدا از عملکرد مسؤولینی که به خیال خود از شهدا پله ترقی ساختند و به ما خیانت میکنند راضی نیستیم. ببخشید اگه اشتباه نگارش دارم آخه اشک جلو دیدم را گرفته. »
سپاس ویژه از ارسال کننده این خاطره زیبا🌹
🌺این خاطره سوزناک ارزش خواندن و انتشار را دارد.
#شهدا_شرمنده_ایم #شهیدگمنام #غیرت #مرام #مردانگی
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma