اتحاد ملی ایران
42.4K subscribers
78.7K photos
63.3K videos
242 files
12.5K links
هموطن سکوتت رافریادکن اندیشه ات رابیدارکن وجهلت راکنار بگذار بعد با فنجانی قهوه بسراغم بیا تا ازآزادی سخن بگوییم
ماباآگاهی به آزادی میرسیم!
اینستاگرام
Instagram.com/OmidIranAzad
X
x.com/OmidIranAzad
Download Telegram
🔹 نورِ امید در گَندابِ بیابان: بازگشت به گوهرِ خویش


در این گذرگاهِ بی‌بازگشتِ تاریخِ پر فراز و نشیبِ ایران‌زمین، این سرزمینِ پاکِ اهورایی، با قدَمی به درازای خودِ زمان و تمدنی به عمقِ هزاره‌ها، اکنون در زیرِ سایه‌ی سنگین و هولناکِ "تداومِ جمهوری اسلامی"، نه تنها بر آستانه‌ی پرتگاهِ نیستی و فروپاشیِ کامل ایستاده، که گویی گام در وُرطه‌ای نهاده است که بازگشتی از آن، جز با اراده‌ای پولادین و رهبریِ الهی، ممکن نیست. گویی اهریمنی سیه‌دل و خونریز، با هیبتی مَخوف و نیرویی ویرانگر، چنگال‌های پلیدِ خود را بر گستره‌ی این آب و خاکِ فیروزه‌ای، از خلیجِ همیشه فارس تا دریایِ خزر، از ستیغِ البرز تا استوارهایِ زاگرس، گسترانده است. و هر آنچه حیات و هستی، فرهنگ و تمدن، شرف و آزادگی، و امید و آینده‌ی این ملتِ کهن و سرفراز را معنا می‌بخشید، با قساوتی بی‌بدیل و بی‌سابقه، ذره ذره به کامِ نیستی و فراموشیِ مطلق می‌کشد.


رودهای خروشان و پرآب، که زمانی شریان‌های زندگی‌بخش این پهنه گسترده بودند و با زمزمه‌شان، دشت‌ها را سیراب و دل‌ها را شاداب می‌ساختند، اکنون به جویبارهایی کم‌رمق یا بستر‌هایی خشک و ترک‌خورده بدل گشته‌اند. زاینده‌رود، کارون، و هیرمند، نام‌هایی که بوی زندگی و سرسبزی می‌دادند، حالا مترادف خشکی، زوال و حسرت شده‌اند. تالاب‌ها، آینه‌هایی که زمانی آسمان را در خود انعکاس می‌دادند، خشکیده‌اند و ریزگردهای برخاسته از دلشان، نفس مردمان را به شماره انداخته‌اند. خاک پربرکت ایران، که میراث هزاران سال کشت و کار و زندگی بود و یادگارهای تمدن‌های دیرین را در خود جای داده بود، اکنون در چنگال بی‌رحم فرسایش، ذره ذره به بیابان بدل می‌شود و در کام فرونشست‌های هولناک فرو می‌رود، گویی زمین نیز از این همه بی‌مهری و بی‌تدبیری به ستوه آمده و زیر پای فرزندانش خالی می‌شود. هوای پاک و زلال، آن نفس حیات‌بخش که روزی ریه‌ها را از عطر بهار پر می‌کرد، به غبار سمی و کشنده‌ای تبدیل شده که شهرها را در خود بلعیده، چشمان را می‌سوزاند و آرام آرام جان‌ها را می‌ستاند. و آسمان آبی و بی‌کران این دیار، که همواره نماد آزادی، وسعت اندیشه و آرزوهای بلند بود، اینک نه تنها در چنبره نیروهای بیگانه اسیر گشته و حریم هوایی‌اش مخدوش شده، بلکه با پرده‌ای از دود و سیاهی پوشانده شده است؛ دیگر نه آبی است و نه آزاد؛ تنها ابری از یأس و خفقان بر آن سایه افکنده است، گویی که نفس‌هایش به شماره افتاده است


اقتصادِ ایران، که روزگاری نبضِ تپنده‌یِ منطقه و مایه عزتِ ملت بود، اینک چون گنجشکی بی‌رمق، در تندبادِ سقوطِ آزاد، هر روز ضعیف‌تر و ناتوان‌تر می‌شود. ارزشِ پولِ ملی، چون برگِ خزانی زرد و پاییزی، در دستانِ بادِ بی‌تدبیری و فساد، از درختِ اعتبار فرو می‌ریزد و سفره‌هایِ خالیِ مردم، گواه تلخِ تورمِ افسارگسیخته، فقرِ عمیق و بیکاریِ فراگیر است. خانه‌هایِ ایرانیان، که روزگاری مأمنِ عشق، آرامش و پیوندِ خانوادگی بود، اینک در تاریکیِ بی‌برقی و خشکیِ بی‌آبی فرو رفته و زندگی را به تلاشی بیهوده و رنجی دائمی بدل ساخته است. و از ورایِ همه‌یِ این ویرانی‌ها و تباهی‌ها، جانِ مردمِ شریفِ ما، این وارثانِ راستینِ فرهنگِ غنی و تاریخِ پرافتخارِ ایران، در دستِ رهبرانی ناآگاه، بی‌کفایت و خودکامه، به بازی گرفته شده است. رهبرانی که نه تنها از درکِ نیازهایِ اساسیِ این ملت عاجزند، بلکه با توهماتِ باطل و اهدافِ پلیدِ خویش، هر آنچه را که از شکوه، عظمت و هویتِ ایران باقی مانده، هدفِ نابودی قرار داده‌اند. نسلی سوخته، با رؤیاهایی برباد رفته و آینده‌ای مبهم، محصولِ این دورانِ تیره و تاریک است.

اما در دلِ این شبِ دیجور، نوری از امید می‌تابد؛ نوری که از اعماقِ تاریخِ ایران برمی‌خیزد و نویدبخشِ فردایی روشن است. این نور، شاهزاده رضا پهلوی است. او که وارثِ برحقِ تاج و تختِ نیاکانِ خویش است؛ او که خونِ پاکِ پادشاهانِ خردورز و نیک‌سیرتِ ایران در رگ‌هایش جاری است. شاهزاده تنها کسی است که می‌تواند این کشتیِ طوفان‌زده را از گردابِ تباهی نجات داده و به ساحلِ امنِ نجات رهنمون سازد.



تنها راه نجات ایران شاهزاده رضا پهلوی است زیرا بدونِ او، این رؤیایِ تغییر، همچون سرابی بی‌آب و غوک، در کویرِ یأس گم خواهد شد.

❗️رک میگویم: هرکس که در این مسیر، جز مسیر شاهزاده، راهی دیگر برگزیند، هر کس که به جای پیوستن به این اقیانوس خروشان و اراده آهنین، به دنبال جزیره‌های کوچک و توهمات فردی باشد، تنها بر عمر این رژیم ویرانگر خواهد افزود و ایران را گامی دیگر به سوی تباهی ابدی خواهد کشاند.

این لحظه تاریخی، لحظه انتخاب میان بودن و نبودن است؛ میان عزت و ذلت؛ میان آزادی و اسارت. و تنها انتخاب درست، تنها راه چاره، تنها کورسوی امید، و تنها کشتی نجات، همانا "شاهزاده رضا پهلوی" است.


#اشو

#قدرت_قلم

جوین شو کانال خودت هموطن👇❤️:

https://t.me/ASHOOZA
1220👍36👎4🤣2