🔹نقابهای کهنه در دنیای نو: مهرآیین و اصلاحات توخالی!
در این هنگامه بازیهای سیاسی، در این سیرک سیاستبازیهای جمهوری اسلامی، یک شعبدهباز تازهوارد به نام مصطفی مهرآیین به صحنه آمده است. این اصلاحطلب که با قلمی آتشین، نوک پیکان را سوی خامنهای نشانه میرود، آیا به راستی دلسوز مردم است یا تنها مهرهای بیارزش در بازی آسیبرسان قدرت؟
آیا او میتواند گشایشی برای این مردم رنجدیده پدید آورد یا تنها میخواهد نقشههای کهنه اصلاحات را با رنگی نو به نمایش بگذارد؟
مهرآیین با بهرهگیری از سخنان فریبنده و روحیهای آراسته، نوید بهبودی را به مردم میدهد. اما مگر نه این است که اصلاحات در دستگاه جمهوری اسلامی، چیزی جز ترمیمی بیمعنا بر بنایی پوسیده نیست؟ او میخواهد گونهای نو از این دروغ دیرین را به خورد مردم دهد، اما چه خیال باطلی!
مردم ایران دیگر فریب این بازیهای تکراری را نخواهند خورد. آنها دریافتهاند که دگرگونیهای سطحی تنها پردهای است بر روی هستیای تلخ و ناگوار. اکنون آنان دیگر به چیزی کمتر از واژگونی کامل این دستگاه فاسد، این نظام جمهوری- اسلامی تن نخواهند داد. مهرآیین با طعنه به خامنهای، در واقع در تلاش است خود را از پیکره گندیده نظام جدا نشان دهد. آیا این یک راهکار زیرکانه برای ماندن در دل سیستمی نیست که خود نیز بخشی از آن است؟
او میخواهد با این انتقادهای مصلحت جویانه اعتماد از دست رفته مردم را دوباره به دست آورد و نقشی در آینده سیاسی این جمهوری- اسلامی ایفا کند. اما مگر میشود با دستهای آلوده به گناه، تخم امید کاشت و باغی سرسبز رویاند؟
او به بازی با واژهها و ادعاهای توخالی میپردازد، در حالی که تلاش میکند چهره راستین خود را در پس پردهای از نقد پنهان کند. اما آیا میشود آفتاب را با انگشتان پوشاند؟
حقیقت تلخ این است که مهرآیین هر چقدر هم که خود را منتقد و مصلح جا بزند، در نهایت باز هم جزئی از همین سیستمی است که تا به امروز به ننگ خود ادامه داده است. سیستمی که مردم ایران دهها سال است خواستار نابودی آن هستند. بیش از چهار دهه است که جمهوری اسلامی با درد مردم بازی کرده و واژههایی چون بهبود و اصلاح را به ابزاری برای ادامه حیات خود تبدیل کرده است. حالا، مهرآیین با این گمان خام که میتواند با این اصلاحات نمایشی وضعیت را تغییر دهد، در اشتباهی بزرگ به سر میبرد.
او واقعا فکر میکند که میتواند ورق را برگرداند؟
واقعیت این است که مردم ایران دیگر به دنبال مسکن نیستند؛ آنها به دنبال درمان میگردند. و درمان این درد کهنه، چیزی جز رهایی از چنگال این نظام جمهوری نخواهد بود.
مهرآیین تلاش میکند تا در این آشوبزار، خود را به عنوان رهاننده جامعه معرفی کند، در حالی که او فقط درختی است که در باغی خیالی روییده و هیچ تاثیری بر سرنوشت راستین این ملت نخواهد داشت. به جای اینکه راهکارهای علمی و عملی ارائه دهد، او نمی بیند که نظام ویرانگر کنونی، هر روز بیشتر از دیروز به حیات ننگین خود ادامه میدهد.
آیا ممکن است اصلاحطلب شعبده باز به سمت حقیقت برود، در حالی که خود همچنان وابسته به همین سیستمی است که سالیان سال تو گوش سر بریده میخونن سورهی حمد و سکه ی خیرو میندازن تو کوزهی شر!
چرا مردم باید به کسی که بخشی از این سیستم است اعتماد کنند؟ آیا این اصلاحطلبی، تنها فریبی برای بزرگترین گولزنی تاریخ نیست؟ آیا مهرآیین نمیداند که صدای خسته مردم بهدنبال دگرگونیای ژرفتر است، و نه فقط یک بازی زبانی؟
افرادی که در پی تغییری جدی هستند، دیگر نیازی به سخنان بیمحتوا ندارند.
مردم در هر شهر و دیاری، دیگر تحت تأثیر فریبکاریها قرار نخواهند گرفت. آنان از دردهای گذشته زخمهای عمیقی بر دل دارند، و به دنبال راهی روشن برای آیندهای بهتر هستند. مهرآیین با نامه های رهاییبخشیاش به خامنه ای، تنها تصویری از ناتوانی در شناخت نیازهای راستین مردم را به نمایش میگذارد. زمان آن فرا رسیده که این پردههای کهنه را کنار بزنیم و در جستجوی حقیقت راستین و آزادی، گام پیش نهیم.
مردم ایران خسته و ناامید از این نظام هستند و به سمت آغوشی نو و عاری از ستم میگرایند. آنها در پی چشیدن طعم آزادی و برابری هستند و نه فقط وعدههای توخالی. لذا، مهرآیین نمیتواند به عنوان نمایندهای از حقوق آنان شناخته شود.
بنابراین، در نهایت، این صدا و اراده مردم است که بر تاریکی سایه خواهد افکند و به مسیر روشنایی و آزادی خواهد انجامید.
✍ #اشو
نه چونه به سینه میخوره، نه زانو به خاک
منتظر همه تونم با آغوش باز، ما #بیشماریم
کیرم تو جمهوری اسلامی، کیرم تو ناموستان .
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆
در این هنگامه بازیهای سیاسی، در این سیرک سیاستبازیهای جمهوری اسلامی، یک شعبدهباز تازهوارد به نام مصطفی مهرآیین به صحنه آمده است. این اصلاحطلب که با قلمی آتشین، نوک پیکان را سوی خامنهای نشانه میرود، آیا به راستی دلسوز مردم است یا تنها مهرهای بیارزش در بازی آسیبرسان قدرت؟
آیا او میتواند گشایشی برای این مردم رنجدیده پدید آورد یا تنها میخواهد نقشههای کهنه اصلاحات را با رنگی نو به نمایش بگذارد؟
مهرآیین با بهرهگیری از سخنان فریبنده و روحیهای آراسته، نوید بهبودی را به مردم میدهد. اما مگر نه این است که اصلاحات در دستگاه جمهوری اسلامی، چیزی جز ترمیمی بیمعنا بر بنایی پوسیده نیست؟ او میخواهد گونهای نو از این دروغ دیرین را به خورد مردم دهد، اما چه خیال باطلی!
مردم ایران دیگر فریب این بازیهای تکراری را نخواهند خورد. آنها دریافتهاند که دگرگونیهای سطحی تنها پردهای است بر روی هستیای تلخ و ناگوار. اکنون آنان دیگر به چیزی کمتر از واژگونی کامل این دستگاه فاسد، این نظام جمهوری- اسلامی تن نخواهند داد. مهرآیین با طعنه به خامنهای، در واقع در تلاش است خود را از پیکره گندیده نظام جدا نشان دهد. آیا این یک راهکار زیرکانه برای ماندن در دل سیستمی نیست که خود نیز بخشی از آن است؟
او میخواهد با این انتقادهای مصلحت جویانه اعتماد از دست رفته مردم را دوباره به دست آورد و نقشی در آینده سیاسی این جمهوری- اسلامی ایفا کند. اما مگر میشود با دستهای آلوده به گناه، تخم امید کاشت و باغی سرسبز رویاند؟
او به بازی با واژهها و ادعاهای توخالی میپردازد، در حالی که تلاش میکند چهره راستین خود را در پس پردهای از نقد پنهان کند. اما آیا میشود آفتاب را با انگشتان پوشاند؟
حقیقت تلخ این است که مهرآیین هر چقدر هم که خود را منتقد و مصلح جا بزند، در نهایت باز هم جزئی از همین سیستمی است که تا به امروز به ننگ خود ادامه داده است. سیستمی که مردم ایران دهها سال است خواستار نابودی آن هستند. بیش از چهار دهه است که جمهوری اسلامی با درد مردم بازی کرده و واژههایی چون بهبود و اصلاح را به ابزاری برای ادامه حیات خود تبدیل کرده است. حالا، مهرآیین با این گمان خام که میتواند با این اصلاحات نمایشی وضعیت را تغییر دهد، در اشتباهی بزرگ به سر میبرد.
او واقعا فکر میکند که میتواند ورق را برگرداند؟
واقعیت این است که مردم ایران دیگر به دنبال مسکن نیستند؛ آنها به دنبال درمان میگردند. و درمان این درد کهنه، چیزی جز رهایی از چنگال این نظام جمهوری نخواهد بود.
مهرآیین تلاش میکند تا در این آشوبزار، خود را به عنوان رهاننده جامعه معرفی کند، در حالی که او فقط درختی است که در باغی خیالی روییده و هیچ تاثیری بر سرنوشت راستین این ملت نخواهد داشت. به جای اینکه راهکارهای علمی و عملی ارائه دهد، او نمی بیند که نظام ویرانگر کنونی، هر روز بیشتر از دیروز به حیات ننگین خود ادامه میدهد.
آیا ممکن است اصلاحطلب شعبده باز به سمت حقیقت برود، در حالی که خود همچنان وابسته به همین سیستمی است که سالیان سال تو گوش سر بریده میخونن سورهی حمد و سکه ی خیرو میندازن تو کوزهی شر!
چرا مردم باید به کسی که بخشی از این سیستم است اعتماد کنند؟ آیا این اصلاحطلبی، تنها فریبی برای بزرگترین گولزنی تاریخ نیست؟ آیا مهرآیین نمیداند که صدای خسته مردم بهدنبال دگرگونیای ژرفتر است، و نه فقط یک بازی زبانی؟
افرادی که در پی تغییری جدی هستند، دیگر نیازی به سخنان بیمحتوا ندارند.
مردم در هر شهر و دیاری، دیگر تحت تأثیر فریبکاریها قرار نخواهند گرفت. آنان از دردهای گذشته زخمهای عمیقی بر دل دارند، و به دنبال راهی روشن برای آیندهای بهتر هستند. مهرآیین با نامه های رهاییبخشیاش به خامنه ای، تنها تصویری از ناتوانی در شناخت نیازهای راستین مردم را به نمایش میگذارد. زمان آن فرا رسیده که این پردههای کهنه را کنار بزنیم و در جستجوی حقیقت راستین و آزادی، گام پیش نهیم.
مردم ایران خسته و ناامید از این نظام هستند و به سمت آغوشی نو و عاری از ستم میگرایند. آنها در پی چشیدن طعم آزادی و برابری هستند و نه فقط وعدههای توخالی. لذا، مهرآیین نمیتواند به عنوان نمایندهای از حقوق آنان شناخته شود.
بنابراین، در نهایت، این صدا و اراده مردم است که بر تاریکی سایه خواهد افکند و به مسیر روشنایی و آزادی خواهد انجامید.
✍ #اشو
نه چونه به سینه میخوره، نه زانو به خاک
منتظر همه تونم با آغوش باز، ما #بیشماریم
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆
Telegram
attach 📎