Forwarded from اتچ بات
🇺🇸🇬🇧 #داستان_کوتاه_انگلیسی
🇬🇧🇺🇸#short_story
✳️ نام : #انسان_شریف
✳️ سطح : #مبتدی
#The_gentleman
انسان شریف
Mr Robinson never went to a dentist, because he was afraid.But then his teeth began hurting a lot, and he went to a dentist. The dentist did a lot of work in his mouth for a long time. On the last day Mr Robinson said to him, 'How much is all this work going to cost?' The dentist said, 'Twenty-five pounds,' but he did not ask him for the money.
آقاي رابينسون هرگز به دندانپزشكي مراجعه نکرده بود، براي اينكه ميترسيد. اما بعد دندانش شروع به درد كرد، و به دندانپزشكي رفت. دندانپزشك بر روي دهان او وقت زيادي گذاشت و كلي كار كرد. در آخرين روز آقای رابينسون به او گفت: هزينهي تمام اين كارها چقدر ميشود؟ دندانپزشك گفت: بيست و پنج پوند. اما از او درخواست پول نكرد.
After a month Mr Robinson phoned the dentist and said, 'You haven't asked me for any money for your work last month.'
بعد از يك ماه آقاي رابينسون به دندانپزشك زنگ زد و گفت: ماه گذشته شما از من تقاضاي هيچ پولي براي كارتان نكرديد.
'Oh,' the dentist answered, 'I never ask a gentleman for money.'
دندانپزشك پاسخ داد: آه، من هرگز از انسانهاي متشخص تقاضاي پول نميكنم.
'Then how do you live?' Mr Robinson asked.
آقاي رابينسون پرسيد: پس چگونه زندگي ميكنيد؟
'Most gentlemen pay me quickly,' the dentist said, 'but some don't. I wait for my money for two months, and then I say, "That man isn't a gentleman," and then I ask him for my money.
دندانپزشك گفت: بيشتر انسانهاي شريف به سرعت پول مرا ميدهند، اما بعضيها نه. من براي پولم دو ماه صبر ميكنم، و بعد ميگويم «او شخص شريفي نيست» و بعد از او پولم را مطالبه میکنم.
@Lec20
⭕️ آیا میدانید شنیدن این داستان های کوتاه و دنبال کردن متن آن چقدر در فراگیری شما موثر است💯
🇬🇧🇺🇸#short_story
✳️ نام : #انسان_شریف
✳️ سطح : #مبتدی
#The_gentleman
انسان شریف
Mr Robinson never went to a dentist, because he was afraid.But then his teeth began hurting a lot, and he went to a dentist. The dentist did a lot of work in his mouth for a long time. On the last day Mr Robinson said to him, 'How much is all this work going to cost?' The dentist said, 'Twenty-five pounds,' but he did not ask him for the money.
آقاي رابينسون هرگز به دندانپزشكي مراجعه نکرده بود، براي اينكه ميترسيد. اما بعد دندانش شروع به درد كرد، و به دندانپزشكي رفت. دندانپزشك بر روي دهان او وقت زيادي گذاشت و كلي كار كرد. در آخرين روز آقای رابينسون به او گفت: هزينهي تمام اين كارها چقدر ميشود؟ دندانپزشك گفت: بيست و پنج پوند. اما از او درخواست پول نكرد.
After a month Mr Robinson phoned the dentist and said, 'You haven't asked me for any money for your work last month.'
بعد از يك ماه آقاي رابينسون به دندانپزشك زنگ زد و گفت: ماه گذشته شما از من تقاضاي هيچ پولي براي كارتان نكرديد.
'Oh,' the dentist answered, 'I never ask a gentleman for money.'
دندانپزشك پاسخ داد: آه، من هرگز از انسانهاي متشخص تقاضاي پول نميكنم.
'Then how do you live?' Mr Robinson asked.
آقاي رابينسون پرسيد: پس چگونه زندگي ميكنيد؟
'Most gentlemen pay me quickly,' the dentist said, 'but some don't. I wait for my money for two months, and then I say, "That man isn't a gentleman," and then I ask him for my money.
دندانپزشك گفت: بيشتر انسانهاي شريف به سرعت پول مرا ميدهند، اما بعضيها نه. من براي پولم دو ماه صبر ميكنم، و بعد ميگويم «او شخص شريفي نيست» و بعد از او پولم را مطالبه میکنم.
@Lec20
⭕️ آیا میدانید شنیدن این داستان های کوتاه و دنبال کردن متن آن چقدر در فراگیری شما موثر است💯
Telegram