هر #شهرنشینی #شهروند نیست، بههم ریحتگی #زندگی_شهری در ایران
بخش دیدگاه زمانه/ س. اقبال – قواعد شهری در حد مانعهایی بیحرمت. چرا چنین است؟ این نوشته میکوشد به این مسئله پاسخ دهد.
این نوشته فرق میگذارد میان شهرنشین و شهروند. از نظر آن شهرنشینی شهروندی نیست. روند جذب شدن در جامعه و فرهنگ شهری پیچیده و طولانی است، از این رو هر کس که از روستا به شهر مهاجرت کند، با اینکه شهرنشین میشود، اما به فوریت شهروند نمیشود و خود را متعهد به نظم ویژه شهر و مسئول ارتقای آن نمیداند. در ایران یک مشکل اساسی شهرها دور افتادن فرهنگ و قواعد آن از آن چیزی است که شهروندی ایجاب میکند.
◄ آمارهای رسمی و دولتی حکایت از آن دارد که تنها چیزی کمتر از بیست و پنج درصد از جمعیت هشتاد ملیونی کشور در روستاها باقی ماندهاند. چنانکه اینک اکثر جمعیت بیست میلیون نفری که در روستاها به سر میبرند به دلیل کهولت سن نقش چندان کارسازی در تولید روستایی به عهده ندارند. جوانترها هم خیلی زود محل سکنایشان را ترک میکنند با این آرزو که بتوانند به درآمد و شغلی مناسب در فضای شهرها دست یابند. در ضمن جمهوری اسلامی با سیاستهای ناکارآمد و غیر مردمی خویش هرچه بیشتر به پدیدهی مهاجرتِ روستاییان یاری میرساند. ...
بدون تردید مهاجران روستایی برای تأمین درآمد و گذران خویش به اجبار شهرنشین شدهاند. آنان زندگی در شهر را برای این برگزیدهاند که بتوانند در فضای آن به کسب و کار مناسبی اشتغال ورزند. فضای کسب و کار جدید گرچه نیاز مادی ایشان را برمیآورد، اما نمیتواند پاسخگوی نیازهای روانیشان باشد. به همین دلیل هم آنان آسایش و نیازهای روانی خودشان را فقط در روستاها میجویند.
با این اوصاف در نگاهی جامعهشناختی به موضوع بین شهرنشین و شهروند فاصله میافتد. بدون شک شهروندی پدیدهای است که به دنیای مدرن امروزی تعلق دارد. ضمن آنکه شهروند به حقوق مدنی و شهروندی خویش آگاهی کامل دارد و تحقق این حقوق را بخشی از مطالبات اجتماعی خویش میبیند. پیداست که او برخلاف روستاییان شهرنشین به محیط پیرامون خویش در فضای شهر عشق میورزد، چون به آن تعلق دارد. در نتیجه به طور مداوم و مستمر در راه ارتقای سطح زندگی خویش در شهر تلاش میورزد. او در نقشی از شهروند به نیکی میفهمد که چرا مالیات و عوارض میپردازد و حتا این مالیات و عوارض کجاها باید هزینه گردند. در همین راستا هر شهروندی آگاهانه و دانسته در نهادهای مدنی محل سکنا و جامعهی خویش مشارکت میورزد تا با حضور داوطلبانهی او در نهادهای اجتماعی، سامانهای به عنوان نظارت از عملکرد دولت و حکومت پا بگیرد.
اما شهرنشین به منافع لحظهای و مقطعیاش میاندیشد. او نصیب خود را از کالبد شهر تنها همان فضایی میپندارد که در آن به کار اشتغال دارد. در نتیجه هرگونه دگرگونی و تغییری در جامعه و محل سکنایش خاطر او را برمیآشوبد. انگار در فرآیند این تغییر و دگرگونی از درآمد ماهانهاش جا خواهد ماند. جدای از این او از ته دل به اعجاز کارفرمایش باور دارد، چون حقوق ماهانهاش را نتیجهی توانمندی و دانستگی او میبیند. پیشنماز محل را هم باور دارد چون به سفارش او به کار در واحدی تولیدی و خدماتی گماشته شده است. با این اوصاف کارگر و مزدبگیر شهرنشین به اعجاز کارفرما و پیشنماز مسجد دل میسپارد تا آنجا که شنیدههای خودش را از دیگر همکاران و همسایههایش اغلب وسوسههای شیطانی میپندارد. او ضمن تجربه به این نتیجه دست یافته است که باید به هرچه که کارفرما و امام جماعت میگویند عمل کند تا گذران و سلامت او در شهر تأمین گردد. ...
https://www.radiozamaneh.com/350183
—----------------------------------------------
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
بخش دیدگاه زمانه/ س. اقبال – قواعد شهری در حد مانعهایی بیحرمت. چرا چنین است؟ این نوشته میکوشد به این مسئله پاسخ دهد.
این نوشته فرق میگذارد میان شهرنشین و شهروند. از نظر آن شهرنشینی شهروندی نیست. روند جذب شدن در جامعه و فرهنگ شهری پیچیده و طولانی است، از این رو هر کس که از روستا به شهر مهاجرت کند، با اینکه شهرنشین میشود، اما به فوریت شهروند نمیشود و خود را متعهد به نظم ویژه شهر و مسئول ارتقای آن نمیداند. در ایران یک مشکل اساسی شهرها دور افتادن فرهنگ و قواعد آن از آن چیزی است که شهروندی ایجاب میکند.
◄ آمارهای رسمی و دولتی حکایت از آن دارد که تنها چیزی کمتر از بیست و پنج درصد از جمعیت هشتاد ملیونی کشور در روستاها باقی ماندهاند. چنانکه اینک اکثر جمعیت بیست میلیون نفری که در روستاها به سر میبرند به دلیل کهولت سن نقش چندان کارسازی در تولید روستایی به عهده ندارند. جوانترها هم خیلی زود محل سکنایشان را ترک میکنند با این آرزو که بتوانند به درآمد و شغلی مناسب در فضای شهرها دست یابند. در ضمن جمهوری اسلامی با سیاستهای ناکارآمد و غیر مردمی خویش هرچه بیشتر به پدیدهی مهاجرتِ روستاییان یاری میرساند. ...
بدون تردید مهاجران روستایی برای تأمین درآمد و گذران خویش به اجبار شهرنشین شدهاند. آنان زندگی در شهر را برای این برگزیدهاند که بتوانند در فضای آن به کسب و کار مناسبی اشتغال ورزند. فضای کسب و کار جدید گرچه نیاز مادی ایشان را برمیآورد، اما نمیتواند پاسخگوی نیازهای روانیشان باشد. به همین دلیل هم آنان آسایش و نیازهای روانی خودشان را فقط در روستاها میجویند.
با این اوصاف در نگاهی جامعهشناختی به موضوع بین شهرنشین و شهروند فاصله میافتد. بدون شک شهروندی پدیدهای است که به دنیای مدرن امروزی تعلق دارد. ضمن آنکه شهروند به حقوق مدنی و شهروندی خویش آگاهی کامل دارد و تحقق این حقوق را بخشی از مطالبات اجتماعی خویش میبیند. پیداست که او برخلاف روستاییان شهرنشین به محیط پیرامون خویش در فضای شهر عشق میورزد، چون به آن تعلق دارد. در نتیجه به طور مداوم و مستمر در راه ارتقای سطح زندگی خویش در شهر تلاش میورزد. او در نقشی از شهروند به نیکی میفهمد که چرا مالیات و عوارض میپردازد و حتا این مالیات و عوارض کجاها باید هزینه گردند. در همین راستا هر شهروندی آگاهانه و دانسته در نهادهای مدنی محل سکنا و جامعهی خویش مشارکت میورزد تا با حضور داوطلبانهی او در نهادهای اجتماعی، سامانهای به عنوان نظارت از عملکرد دولت و حکومت پا بگیرد.
اما شهرنشین به منافع لحظهای و مقطعیاش میاندیشد. او نصیب خود را از کالبد شهر تنها همان فضایی میپندارد که در آن به کار اشتغال دارد. در نتیجه هرگونه دگرگونی و تغییری در جامعه و محل سکنایش خاطر او را برمیآشوبد. انگار در فرآیند این تغییر و دگرگونی از درآمد ماهانهاش جا خواهد ماند. جدای از این او از ته دل به اعجاز کارفرمایش باور دارد، چون حقوق ماهانهاش را نتیجهی توانمندی و دانستگی او میبیند. پیشنماز محل را هم باور دارد چون به سفارش او به کار در واحدی تولیدی و خدماتی گماشته شده است. با این اوصاف کارگر و مزدبگیر شهرنشین به اعجاز کارفرما و پیشنماز مسجد دل میسپارد تا آنجا که شنیدههای خودش را از دیگر همکاران و همسایههایش اغلب وسوسههای شیطانی میپندارد. او ضمن تجربه به این نتیجه دست یافته است که باید به هرچه که کارفرما و امام جماعت میگویند عمل کند تا گذران و سلامت او در شهر تأمین گردد. ...
https://www.radiozamaneh.com/350183
—----------------------------------------------
◄ برای دریافت فیلترشکن «سایفون» زمانه، یک ایمیل خالی ارسال کنید به:
zamaneh@psiphon3.com
—---------------------------------------------—
◄ کانال زمانه در تلگرام:
https://telegram.me/radiozamaneh
◄ زمانه در اینستاگرام:
http://www.instagram.com/radiozamaneh
◄ زمانه در توئیتر
https://twitter.com/radiozamaneh
رادیو زمانه
شهرنشینانی که "شهروند" نیستند | رادیو زمانه
س. اقبال − تصویری گویا: قواعد شهری در حد مانعهایی بیحرمت. چرا چنین است؟ این نوشته میکوشد به این مسئله پاسخ دهد.