نشر سایه سخن
9.74K subscribers
13K photos
4.72K videos
270 files
3.75K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

اقدام عملی: نه گفتن به اهمالکاری

از مارک‌ تواین نقل است که: وقتی مقرر شده باشد که روزانه قورباغه ای را بخورید، اگر اوّل هر روز یک قورباغه را قورت بدهید، بعد از آن روزتان را با موفقیت تمام پشت سر خواهید گذاشت، چرا که می‌دانید دشوارترین کاری که ممکن بوده در تمام روز رخ دهد، اتفاق افتاده است.

تمثیل خوردن قورباغه در زندگی روزانه ما به معنی سخت‌ترین کاری است که باید انجام دهیم، کاری که خیلی راغب به انجام دادنش نیستیم و دائماً آن را به تعویق می‌اندازیم و از انجام دادنش طفره می رویم، اگرچه می‌دانیم که باید در نهایت انجام دهیم. همچنین کاری است که می‌دانید انجام آن اثر مثبت و خوبی بر زندگی شما خواهد داشت و نتایج خوشایندی برایتان به ارمغان می‌آورد.

اولین قانون قورت دادن این نوع قورباغه‌ها این است که اگر قرار است دو تا قورباغه را قورت بدهید،‌اوّل قورباغه بزرگتر و زشت‌تر را بخورید.
دومین قانون خوردن قورباغه‌ها اگر قرار است که قورباغه زشتی را زنده زنده بخورید، این است که تمام روز آن را نگذارید و به آن زل بزنید. همان اوّل صبح بخورید و هرچه سریعتر کار را تمام کنید.

در اینجا ۱۲ قانون خوردن قورباغه (انجام کارهای دشوار و نه چندان دلپذیر) را توضیح می دهم. البته شاید برخی از آنها را قبلاً شنیده باشید.

۱. میز خوردن قورباغه را شب قبل و …. آماده کنید.
آماده باشید که از این پس مؤثر و کارآمدتر عمل کنید. ببینید واقعاً چه می‌خواهید؟ اهدافتان را بنویسید، تا پس از آن بتوانید با طرحی هوشمند (SMART) آن را عملی کنید.
SMART: Specific, Measurable, Attainable, Realistic, Time Bound/Timely

۲. غذایتان را از پیش برنامه‌ریزی کنید (طرح‌ریزی برای غذایتان)
همانطور که وقتی که می‌خواهید غذایی آماده کنید به وسایل مورد نیاز آن فکر می‌کنید، احتمالاً خرید خواهید کرد و برای آشپزی محیا می‌شوید، برای انجام کار موردنظر هم تمام مواد و امکانات مورد نیاز را روی کاغذ بیاورید به یاد داشته باشید که هر دقیقه‌ای که روی آماده کردن طرح و برنامه‌ریزی صرف می‌کنید در عمل ده برابر به شما برمی‌گرداند. برای انجام برنامه‌ریزی و تهیه طرح عملی از مقیاس تقویم هفتگی استفاده کنید. در یک هفته‌ای که در پیش است کی، کجا و چگونه و به چه میزان این کار را انجام خواهید داد.

۳. اقدامات خود را اولویت‌بندی کنید.
اصل ۸۰ ـ ۲۰ را همواره بکار گیرید. ۲۰ درصد از فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید ۸۰ درصد از نتایج را برایتان به ارمغان می‌آورد. سپس تمام تلاش‌های خود را برای رسیدن به آن ۲۰ درصد بالا متمرکز کنید.

۴. به نتایج و اولویت‌ها توجه کنید.
چون به یکباره نمی‌توانیدتمام کارها را انجام دهید، بنابراین نتایجی که بهترین پیامد و شرایط را برایتان فراهم می‌کند را در اولویت قرار داده و اولویت‌های مهم‌تر را اول انجام دهید. بنابراین کارها یا تکالیفی که ارزش کمتری دارد را در پایان لیست خود قرار داده و مهمترین کارها را اول شروع کنید.

۵ . قانون سه را اجرا کنید.
سه کاری را پیدا کنید که وقتی آنها را انجام می‌دهید ۹۰ درصد مشارکت شما را تضمین می‌کند. آنگاه بر انجام دادن آن ۳ تکلیف یا سه کار تمرکز کنید و قبل از هر کاری آنها را انجام دهید.

۶. قورباغه ی درشت را به قسمت‌های قابل قورت دادن کوچکتر تقسیم کنید.
هر پروژه یا کار را به بحش های مختلف تقسیم کنید و یا هر بخش را در یک روز و یا هفته خاص انجام دهید. لازم نیست تمام آن را از آغاز تا انجام در یک مرحله انجام دهید.

۷. احساس فوریت در خود ایجاد کنید.
یک تکلیف یا کار را شروع کرده و پایان دهید. برای انجام هر تکلیف یک موعد مقرر تعیین کنید و برای به انجام رساندن آن احساس فوریت در خود بوجودآورید تا خود را مجاب کنید که متمرکز و پیوسته آن را پیگیری کنید.

۸. خودتان را تشویق کنید.
اگر کار دشوار یا ناخوشایندی را باید انجام دهید، با هر گام پیشروی خود را با چیزی که دوست دارید، لذت‌بخش است و شادی‌آفرین تشویق کنید.

۹. ابزارهای الکترونیک را محدود کنید
برای استفاده از ابزارهای الکترونیک محدودیت قائل شوید. بارها و بارها تجربه کرده‌اید که ساعت‌های زیادی را مقابل فیس‌بوک یا یوتیوب و یا … صرف کرده‌اید و از پروژه‌های خود عقب مانده‌اید. برای استفاده از این وسایل غیرضروری محدودیت قائل شوید و کمتر به سراغ آنها بروید. ده دقیقه صبح، ده دقیقه شب و سپس به کار برگردید.

ادامه در قسمت دوم ....
🌟 @sayehsokhan 🌟
🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

اقدام عملی: نه گفتن به اهمالکاری

قسمت دوم و پایانی...

۱۰. ایمیل‌ها
ایمیل‌هایتان را بیشتر از دو بار در روز چک نکنید. بیش از آن فقط هدر دادن زمان است و اصلاً ضرورتی ندارد. از گفتگوی ایمیلی و چت اجتناب کنید. اگر درگیر چت و رد و بدل‌های ایمیلی شوید از برنامه ی طراحی کرده ی خود عقب می‌مانید. اگر ضرورت داشت دریافت ایمیل را پاسخ بدهید و بگوئید که بعداً به تفصیل پاسخ خواهید داد.

۱۱. وعده و قول کم بدهید و بیش از آنچه قول می‌دهید انجام دهید.
همواره برای انجام کار چارچوب زمانی را بگذارید که واقعاً بتوانید انجام دهید، بطور معقول برآورده کرده و یک روز اضافی نیز برای خود بگذارید. اگر قول می دهید که چهارشنبه کاری را انجام می‌دهید، سعی کنید ۳ شنبه تحویل دهید تا اعتبار بیشتری برای خود کسب کنید و اگر بنا بر دلایلی نتوانید طبق برنامه پیش بروید، زیاد تحت فشار قرار نخواهید گرفت.

۱۲. هر تکلیف را جدا گانه انجام دهید.
یک تکلیف یا کار را شروع کرده، به پایان ببرید و سپس به تکلیف یا کار دوم بپردازید.

حالا که قورباغه‌تان را با موفقیت برای صبحانه خوردید می‌توانید احساس موفقیت کنید. چه کار دیگری می‌توانید انجام دهید تا موفقیت‌تان را افزایش دهید؟ خوردن قورباغه زشت و بزرگتر کار کردن روی پروژه ی خوردن قورباغه ی زشت شما را از «منطقه ی آرام» و راحت‌تان بیرون می‌آورد و چیزهایی را تجربه می‌کنید که تاکنون هرگز تجربه نکرده‌اید.

#دکتر_علی_صاحبی
مربی ارشد موسسه ویلیام گلسر

🌟 @sayehsokhan 🌟
🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

هفت قورباغه‌ای که من آرزو می‌کنم کاش قبلاً آنها را قورت داده بودم!

من پس از سالها دریافتم که «مدیریت انرژی» و نه «مدیریت زمان» کلید اصلی پیشرفت و عملکرد سلامت و شادمانی است.

یافته‌های پژوهشی موفقیت نشان می‌دهد که ما هرچه قورباغه‌های بیشتری را در طی روز قورت بدهیم، موفقیت‌های بیشتری را بدست می‌آوریم. باید سعی کنیم که قورباغه زشت و بزرگ را برای صبحانه بخوریم، در آن صورت احساس خوشایندو انرژی بیشتری را در تمام روز احساس می‌کنیم. یعنی زودتر در مسیر اصلی قرار می‌گیریم. کاش این راز را سالها پیش می‌دانستیم که تعداد قورباغه‌های خورده شده و زشتی و بزرگی قورباغه‌ها نشان از گام‌های سوی موفقیت ما دارد.
چگونه به کرات قورباغه‌های زشت و بزرگ را برای صبحانه قورت دهیم، هرچه قورباغه زشت‌تر بزرگتر باشد، بهتر است.

۱. بهترین نسخه خودتان باشید.
ارزش‌هایتان را به یاد بیاورید و آنها را به بهترین روش در زندگی بکار گیرید.

۲. زیر سئوال بردن باورها و ذهنیت محدودساز

۳. هدف‌چینی کنید:
افرادی که اهدافشان را می‌نویسند ۹۰ درصد بیشتر از دیگران به اهداف دست می‌یابند. ۵۰ درصد افراد این کار را می‌کنند.

۴. متمرکز باشید.
همیشه تمرکز بدهید و موفقیت‌آمیز خواهد بود. هر روز باید یک یا چند قورباغه زشت و بزرگ خورده شود، تمرکز کنید. چقدر تمرکز و توجه متمرکز به چیزهایی که می‌خواهید به دست آورید می‌کنید؟

۵. زمان‌بندی کنید (قطعه‌ قطعه‌کردن قورباغه)
کارها را براساس بلوک‌های زمانی کوچک و شدنی، به اندازه‌ای که قابل انجام برای شما باشد تقسیم کنید. تقسیم کردن یک کار یا تکلیف به قطعات زمانی کوچک و پیگیر باعث افزایش انگیزه می‌شود و به انجام کار کمک شگرفی می‌کند.
بطور کلی تمام وظایف و مسئولیت‌ها را باید در فرایند یک برنامه زمان‌بندی (قطعه‌بندی کردن زمان فعال) انجام داد. مثلاً قطعة مربوط به چک کردن ایمیل (۱ ساعت یا کمتر) قرار ملاقات تفریحی یا دوستان (۲ ساعت)، تماشای تلویزیون (۳ ساعت) تلفن زدن یا دریافت تلفن (یک ساعت)

۶. تعادل را حفظ کنید
حفظ تعادل باعث حفظ انگیزه و انرژی و پیشرفت مداوم می‌شود. اختصاص زمانی برای استراحت، آرام گرفتن، خستگی در کردن، گاهی نیاز داریم که با سرعت بالا و پیوسته کار کنیم ولی ادامة این کار برای بلندمدت هم انرژی ما را به هدر می‌دهد و هم تمرکز و توجه را کاهش داده، خطاهای زیادی را باعث می‌شود، و کیفیت کار را پایین می‌آورد. برای داشتن یک زندگی مؤثر و کارآمد حفظ تعادل بین کار، فعالیت و استراحت و تفریح ضروری است. در برنامه‌ریزی هفتگی خود یک زمان مشخص (۲ ـ ۱ ساعت) را به تعادل اختصاص می‌دهید. زمان گذراندن با خانواده،‌ ورزش، دوستان، تفریحات فردی و گروهی.

گاهی اگر یک روز اضافی در برنامه یافت شود که کار خاصی را برایش طراحی نکرده‌ایم و یا تکلیف فوری نداریم که بخواهیم انجام دهیم، استفاده این یک روز برای شارژ کردن باطری خود بسیار سودمند است.
آیا از یک زندگی متعادل برخوردارید؟ چرخ قلمروهای زندگی را پر کنید تا چگونگی تعادل زندگی خود را مشاهده کنید.

۷. فقط انجام دهید.
وقتی یک برنامه را برای انجام دادن کار یا تکلیفی طراحی می‌کنید، هر جور شده آن را شروع کنید. اگر یک قورباغه را برای صبحانه صبح دوشنبه تعیین کرده‌اید، صبح هنگام بهانه‌های زیادی برای نخوردن آن و به تعویق انداختنش پیدا می‌کنید. سرزنش کردن دیگران بسیار آسان‌تر از پذیرفتن مسئولیت است. بنابراین از تجارب قبلی خود در به تعویق انداختن و بهانه‌آوری درس بگیرید و هر جور شده «برنامه طراحی شده» را انجام دهید. اقدام عملی کنید وخود را هول دهید. به بهانه‌ها و عذرهایی فکر کنید که تاکنون شما را در جایی که هستید نگه داشته است. اگر اقدام عملی می‌کردید الان بجای یک قورباغه‌ای که روی دستتان و با وضعیت و شرایط بهتری می‌دیدید.

هم اکنون واقعا چه چیز مانع می‌شود که شما قورباغه ای که در لیست کارهایتان هست را قورت ندهید؟
#دکتر_علی_صاحبی
مربی ارشد موسسه ویلیام گلسر

🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله
#دروغ_بزرگ و راهی که به ترکستان می رسد!
 
در جایی نشسته ام که تلویزیون روشن است و من به ناچار تماشاگر رسانه ای هستم که سال هاست آن را بر خود "حرام" کرده ام.
موضوع برنامه اش "خطرات کاهش جمعیت" است و دو خطر عمده برای رشد منفی جمعیت ایران ذکر می کند. خطر اول "کمبود نیروی کار" است. جالب است که در کشوری که مشکل بزرگی به نام بیکاری وجود دارد رسانه فراگیر راجع به خطر "کمبود نیروی کار" هشدار می دهد!
خطر دومی که راجع به آن هشدار داده می شود خطرات روانی "تک فرزندی" است. برای اثبات این خطرات هیچ آمار و ارقام و نظر کارشناسی ارائه نمی شود به جای آن با سه چهار کودک دبستانی مصاحبه می شود که ادعا می کنند از این که خواهر و برادر ندارند ناراحت هستند!
آن جا که این رسانه راجع به خطر کمبود نیروی کار در جامعه ای با معضل بزرگ بیکاری هشدار می دهد دقیقأ مصداق آن چیزی است که "ژان بودریلار" فیلسوف پست مدرن به آن "Hyper-Reality" می گوید: ابر واقعیت. 
مفهموم ابر واقعیت دروغی است که تحت تأثیر قدرت رسانه  وزن آن از واقعیت بیشتر می شود چنان که مردم واقعیت ملموس را نمی بینند و دروغ رسانه را باور می کنند.
و آن جا که "رسانه" بر مبنای مصاحبه با سه چهار کودک دبستانی می خواهد خطرات روانی تک فرزندی را به اثبات برساند دقیقأ مصداق آن چیزی است که در عرف سیاسی به آن #پوپولیسم یا "عوام فریبی" می گوییم: "برانگیختن توده بر علیه نخبگان، ترویج تفکر عوامانه و سرکوب تفکر کارشناسانه، باز تولید بی سوادی"!
رسانه ای که با سرمایه ملی و بودجه عمومی اداره می شود و رسالت آن ارتقای فرهنگ عمومی است به ترویج بی سوادی و عوام زدگی می پردازد.
سؤالم این است که آیا تا زمانی که چنین رسانه ناسالمی به صورت انحصاری فضای فرهنگ عمومی کشور را در اختیار دارد امیدی به توسعه فرهنگی در این جامعه وجود دارد؟
عجب دارم از کارشناسانی که امید دارند بدون اصلاح رسانه فراگیر و فضای آموزش و پرورش رسمی، آسیب های فرهنگی شایع در این جامعه همچون گسترش خشونت، قانون شکنی و قانون گریزی و رفتارهای بی مبالات و پرخطر را مهار نمایند!

ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

پی نوشت: 

مقاله #تلویزیون_به_جای_واقعیت : #روان_پریشی_جمعی" را نیز در سایت و کانال ملاحظه بفرمایید.

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#ﺗﻠﻘﻴﻦ_ﭘﺬﻳﺮی

اﻓﺮاد «ﺗﻠﻘﻴﻦ ﭘﺬﻳﺮ» ادﻋﺎﻫﺎ را ﺑﺪون ﺑﺮﻫﺎن و ﺳﻨﺪ ﺑﺎور ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، اﻓﺮاد «ﺑﺪﮔﻤﺎن» ادﻋﺎﻫﺎ را ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺑﺮﻫﺎن و اﺳﺘﺪﻻل ﻧﻴﺰ ﺑﺎور ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ و اﻓﺮاد «واﻗﻊﮔﺮا» ﺑﺮاي ادﻋﺎﻫﺎ، ﺑﺮﻫﺎن و دﻟﻴﻞ ﻃﻠﺐ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. «#ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ روﻣﻲ» ﺣﻜﺎﻳﺖ زﻳﺒﺎﻳﻲ در ﺑﺎب «ﺗﻠﻘﻴﻦﭘﺬﻳﺮي» دارد: «ﻣﻠّﺎي ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ اي، ﻣﺪت ﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﻜﺘﺒﻲ ﻫﺎ ﺗﻌﻄﻴﻼت ﻧﺪاده ﺑﻮد و آنان ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﻮدﻧﺪ. ﻳﻜﻲ از ﻛﻮدﻛﺎن ﻛﻪ ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ اي داﺷﺖ، ﺳﻨﺎرﻳﻮﻳﻲ را ﻃﺮاﺣﻲ ﻛﺮد و دﻳﮕﺮان در اﺟﺮاي آن، او را ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﻛﺮدﻧﺪ. اوﻟﻴﻦ ﻛﻮدﻛﻲ ﻛﻪ اول ﺻﺒﺢ وارد ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻧﮕﺮان ﺧﻄﺎب ﺑﻪ ﻣﻼ ﮔﻔﺖ :«ﻣﻼ، ﺧﺪا ﺑﺪ ﻧﺪﻫﺪ! ﭼﺮا رﻧﮓ ﺗﺎن ﭘﺮﻳﺪه؟!» ﺧﺪاي ﻧﻜﺮده ﻛﺴﺎﻟﺘﻲ دارﻳﺪ؟!» ﻣﻼ اﻋﺘﻨﺎﻳﻲ ﺑﻪ او ﻧﻜﺮد و دﺳﺘﻮر داد ﺳﺮﺟﺎﻳﺶ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ، اﻣﺎ ﺗﻚ ﺗﻚ ﻛﻮدﻛﺎن ﻛﻪ وارد ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ، ﻫﺮﻛﺲ ﺑﺎ ﻛﻼﻣﻲ ﻳﺎ اﺷﺎره اي، ﻧﮕﺮاﻧﻲ ﺧﻮد را از رﻧﮓ ﭘﺮﻳﺪﮔﻲ ﻣﻼ اﺑﺮاز ﻛﺮد. آرام آرام ﻣﻼ در ﻣﻮرد ﺳﻼﻣﺖ ﺧﻮد ﻣﺸﻜﻮك ﺷﺪ و در ﻣﻴﺎﻧﻪ ي درس ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ رﻓﺖ و در آﻳﻨﻪ رﻧﮓ و روي ﺧﻮد را ﻧﮕﺎه ﻛﺮد و ﭼﻨﻴﻦ اﺣﺴﺎس ﻛﺮد ﻛﻪ درواﻗﻊ، رﻧﮕﺶ ﭘﺮﻳﺪه اﺳﺖ! ﺳﻨﺎرﻳﻮي ﺑﭽﻪ ﻣﻜﺘﺒﻲ ﻫﺎ ﻣﺆﺛﺮ واﻗﻊ ﺷﺪ و ﻫﻨﻮز روز ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺮﺳﻴﺪه ﺑﻮد ﻛﻪ ﻣﻼ در ﺑﺴﺘﺮ ﺑﻴﻤﺎري دراز ﻛﺸﻴﺪه و ﻃﺒﻴﺐ درﺣﺎل ﻣﻌﺎﻳﻨﻪ ي او ﺑﻮد!»
«ﻣﻮﻻﻧﺎ» در اﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ، ﺑﻪ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻬﻢ اﺷﺎره ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﻣﺎ ﭼﻨﺎن ﺑﻪ ﻗﻀﺎوتِ ﺑﺪون اﺳﺘﺪﻻل دﻳﮕﺮان ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻲزﻧﻴﻢ ﻛﻪ آن ﻗﻀﺎوت در زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ، واﻗﻌﻴﺖ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﭼﻪ ﺑﺴﺎ اﻓﺮادي ﻛﻪ ﺳﺎلﻫﺎ ﺧﻮد را از ﺟﻤﻊ ﭘﻨﻬﺎن ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﭼﺮاﻛﻪ زﻣﺎﻧﻲ دور، ﻓﺮدي زﻳﺒﺎﻳﻲ و ﺟﺬاﺑﻴﺖ شان را زﻳﺮ ﺳﺆال ﺑﺮده و آﻧﺎن را ﻣﻮرد ﺗﻤﺴﺨﺮ و ﺗﺤﻘﻴﺮ ﻗﺮار داده اﺳﺖ. ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎر اﻓﺮادي ﻛﻪ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ را ﺑﺪون ﺗﻼش و آزﻣﻮدن ﺑﺮ ﺑﺎد ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﭼﺮاﻛﻪ ﺟﺎﻳﻲ، زﻣﺎﻧﻲ، ﻓﺮدي آﻧﺎن را «ﺑﻲﻋﺮﺿﻪ» و «دﺳﺖ و ﭘﺎ ﭼﻠﻔﺘﻲ» ﺧﻄﺎب ﻛﺮده و ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺗﺤﻜﻢ و اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺑﻪ آﻧﺎن ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ: «ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺨﻮاﻫﻲ رﺳﻴﺪ!»
ﺟﺎﻟﺐ اﻳنجاﺳﺖ ﻛﻪ «ﻣﻮﻻﻧﺎ» ﺑﺎ سرعت ﭘﺲ از ﺣﻜﺎﻳﺖ «ملاي ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ»، ﻣﺎﺟﺮاي «ﻓﺮﻋﻮن» را ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: «ﻣﺸﻜﻞ ﻓﺮﻋﻮن ﻧﻴﺰ ﻧﺎﺷﻲ از ﺗﻠﻘﻴﻦﭘﺬﻳﺮي ﺑﻮد!» ﻛﻮدﻛﺎن ﻣﻜﺘﺒﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﺧﻮد، ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻼ ﺑﻲدﻟﻴﻞ اﺣﺴﺎس ﺿﻌﻒ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﻛﻨﺪ. درﺑﺎرﻳﺎن و ﻣﺘﻤﻠﻘﻴﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻧﺪ «ﻓﺮﻋﻮن» ﺑﻲدﻟﻴﻞ اﺣﺴﺎس ﻗﺪرت و ﺑﻲﻧﻈﻴﺮﺑﻮدن ﻧﻤﺎﻳﺪ! ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ «ﺗﺤﻘﻴﺮ» ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻮد ﻓﺮدي ﺑﻲدﻟﻴﻞ ﻧﺎﺗﻮان و ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮرده ﺷﻮد، ﺗﻌﻈﻴﻢ و ﻣﺪح و ﺛﻨﺎي ﺑﻲﺟﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻓﺮد دﭼﺎر ﺧﻮدﺷﻴﻔﺘﮕﻲ و ﺧﻮدﭘﺮﺳﺘﻲ ﮔﺮدد و ﺧﻮد را ﺑﺮﺗﺮ از آن ﭼﻪ ﻫﺴﺖ بداند، و ﺑﻪ ﺧﻮد اﺟﺎزه دﻫﺪ دﻳﮕﺮان را ﺗﺤﺖ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده و ﺑﻬﺮه ﺑﺮداري ﻗﺮار دهد.
ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﺨﺼﻴﺖ دﻳﻜﺘﺎﺗﻮرﻫﺎ و ﺳﺘﻤﮕﺮان ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎري از آﻧﺎن در اﺑﺘﺪا، اﻓﺮادي ﺑﺎﻫﻮش، ﻣﻮﻓﻖ، ﻛﺎرآﻣﺪ و اﺛﺮﮔﺬار ﺑﻮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﺑﺮاي ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻧﻘﺶ ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎزﻧﺪه اي را اﻳﻔﺎ ﻛﻨﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻃﺮﻓﺪاران اﻓﺮاﻃﻲِ آﻧﺎن ﺑﺎ ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ آﻣﻴﺰ ﺧﻮد، آﻧﺎن را اﻓﺴﻮن ﻛﺮدﻧﺪ، آﻧﺎن ﻗﺪرت واﻗﻊ ﻧﮕﺮي ﺧﻮد را از دﺳﺖ دادﻧﺪ و دﭼﺎر اﻳﻦ وﻫﻢ و ﮔﻤﺎن اﺷﺘﺒﺎه ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻳک " اَبَراﻧﺴﺎن" ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ و ﺣﻖ و ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻓﺮاﺑﺸﺮي ﺑﺮاي ﺧﻮد ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪﻧﺪ!
#ﻫﺎﻧﺲ_ﻛﺮﻳﺴﺘﻴﻦ_اﻧﺪرﺳﻦ ﻗﺼﻪ ﮔﻮ وﻧﻤﺎﻳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻧﻮﻳﺲ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ درداﺳﺘﺎن ﺷﻴﺮﻳﻦ «ﻟﺒﺎﺳﻲ ﺑﺮاي ﭘﺎدﺷﺎه» ﻣﻮﺿﻮع ﺗﻠﻘﻴﻦ ﭘﺬﻳﺮي را ﺑﻪ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻴﺎن ﻛﺮده اﺳﺖ :
«دو ﻧﻔﺮ ﺷﻴﺎد، ادﻋﺎ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ درﺻﻮرت درﻳﺎﻓﺖ دﺳﺘﻤﺰد ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎﻻ ﺑﺮاي ﭘﺎدﺷﺎه، ﻟﺒﺎﺳﻲ اﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻲ ﺧﻮاﻫﻨﺪ دوﺧﺖ، ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﻓﺮاد ﺷﺮاﻓﺘﻤﻨﺪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ آن را ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ! اﻳﻦ ﺷﻴﺎدان درواﻗﻊ ﻟﺒﺎﺳﻲ نمی دوﺧﺘﻨﺪ و ﺣﺮﻛﺖ ﻫﺎیی را ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻳﺪن و دوﺧﺘﻦ اﻧﺠﺎم ﻣﻲ دادند. ﻫﺮﻛﺲ از ﻛﺎر آﻧﺎن ﺑﺎزدﻳﺪ ﻣﻲﻛﺮد و ازﺟﻤﻠﻪ ﺧﻮد ﭘﺎدﺷﺎه، ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻧﻤﻲدﻳﺪ وﻟﻲ از ﺗﺮس ﻣﺘﻬﻢ ﺷﺪن ﺑﻪ ﺑﻲ ﺷﺮاﻓﺘﻲ، ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ نمیﮔﺸﻮد و ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻛﻪ از زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻛﻪ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺖ، ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﺗﻤﺠﻴﺪ ﻫﻢ ﻣﻲﻛﺮد. ﭘﺎدﺷﺎه ﺑﻴﭽﺎره ﭘﺲ از ﭘﻮﺷﻴﺪن ﻟﺒﺎس ﻛذاﻳﻲ، ﻟﺨﺖ و ﻋﺮﻳﺎن در ﺷﻬﺮ ﻣﻲﮔﺸﺖ و ﻫﻴﭻﻛﺲ ﺟﺮأت ﻧﻤﻲﻛﺮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻﺤﻨﻪ ي ﻣﻀﺤﻚ ﺑﺨﻨﺪد ﺗﺎ اﻳﻦﻛﻪ ﻛﻮدﻛﻲ ﺳﺎده دل ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﻧﮕﺮان ﻗﻀﺎوت دﻳﮕﺮان ﻧﺒﻮد، ﻓﺮﻳﺎد زد ﭼﺮا ﭘﺎدﺷﺎه ﻟﺨﺖ اﺳﺖ؟!» راﺳﺘﻲ آن دو ﺷﻴﺎد، اﻛﻨﻮن در ﻛﺠﺎي اﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢاﻧﺪ و ﺑﺮاي ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﻟﺒﺎس ﻣﻲدوزند؟!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com
#مقاله
#پوپولیسم

"پوپولیسم" را به اشکال مختلف تعریف کرده اند. من اگر بخواهم پوپولیسم را در یک عبارت کوتاه بیان کنم آن را نظام فکری ای می دانم که بر فضیلت بی سوادی پای می فشارد!
پوپولیست ها هم عوام زده اند، هم عوام فریب! آن ها به زبان توده های کم سواد سخن می گویند و توده های کم سواد را در مقابل طبقه ی باسواد و نخبه تهییج و تحریک می کنند.
پوپولیسم همان طور که از ریشه ی لغوی اش (Popular) برمی آید، ادّعای "مردمی" بودن دارد ولی کدام مردم؟ مردمی که نگاهی غیرکارشناسانه، بدوی، روزمرّه و عُرفی-عادتی-عاطفی به همه چیز دارند! گرچه پوپولیسم در عرصه ی سیاست نمودهای وسیعی دارد ولی من می خواهم در این یادداشت از نمودهای غیرسیاسی پوپولیسم سخن بگویم. هرکدام از ما به درجاتی دچار پوپولیسم هستیم. هر وقت که نظر عوامانه را به نظر کارشناسی و تخصّصی ترجیح می دهیم یک پوپولیست هستیم!
نمونه هایی از گزاره های پوپولیستی را که در محاورات روزمرّه ی ما شنیده می شوند ذکر می کنم:
"مگر پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما مشاوره ی پیش از ازدواج می رفتند که سال های سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می کردند؟!"
"این داروهای شیمیایی یک جا را درست می کنند، صدجا را خراب می کنند، داروهای گیاهی طبیعی اند و به بدن صدمه نمی زنند!"
"جلوگیری از بارداری دخالت در کار خداست، روزی دست خداست، خدایی که دندان دهد نان دهد!"
"این همه آدم حتمأ یک چیزی می فهمند که دارند این کار را می کنند! مگر می شود این همه آدم اشتباه کنند؟!"

"پوپولیسم" چگونه "بازتولید" می شود

دو جریان-گرچه به ظاهر ضد هم-تقویت کننده ی پوپولیسم هستند. یکی جریانی که با باورهای عوامانه کاسبی می کنند. برای مثال مدّتی پیش پای سخنرانی کسی نشستم که ادّعا می کرد با "طب اسلامی" همه ی بیماری ها را درمان می کند. این فرد تمام پیشرفت های پزشکی از سی تی اسکن و آنژیوگرافی گرفته تا رادیولوژی و شیمی درمانی را توطئه ی یهود برای بیمار کردن مسلمانان می دانست و ادّعا می کرد در "مطب" خود تمام بیماری ها از اسکیزوفرنی گرفته تا لوکمی را از طریق داروهای گیاهی و رژیم غذایی و حجامت درمان می کند! بدیهی است که این گفتمان چیزی جز یک کاسبکاری عوام فریبانه نیست. امّا از آن طرف متخصّصان و نخبگانی که حاضر نیستند از "برج عاج" فرود آیند و برای مخاطب غیرمتخصّص حرف بزنند و بنویسند هم تقویت کننده ی پوپولیسم هستند. گاهی که با برخی همکاران پزشک، روانپزشک یا روانشناسم در محافل اجتماعی و حتّی مهمانی ها می نشینم می بینم که آنها آن قدر حتّی در محاورات روزمرّه از اصطلاحات تخصّصی (چه به جا و چه نا به جا!) استفاده می کنند که ارتباط شان با بخش بزرگی از بدنه ی اجتماع قطع می شود. این گروه از نخبگان برج عاج نشین هم ناخواسته آب به آسیاب پوپولیست های کاسبکار می ریزند.
رسالت روشنفکر این است که با توده ی مردم صحبت کند، با زبانی که برای آن ها قابل فهم باشد و در عین حال سخت مراقبت کند که دچار عوام زدگی و عوام فریبی نشود. این کار، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین و مراقبت دارد. کاری است شبیه بندبازی!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#شکرانه_را_که_چشم_تو_روی_بتان_ندید!

فرانسیس بیکن (۱۶۲۶- ۱۵۶۱) فیلسوف و سیاستمدار برجسته بریتانیایی چهار منبع خطا در تفکر بشری را با عنوان "چهار بت" طبقه بندی کرد:

- بت های غار idols of the cave
- بت های قبیله idols of the tribe
- بت های بازاری idols of marketplace
- بت های نمایشی idols of the theater

* بت های غار، سوگیری هایی هستند که از تجربه شخصی ناشی می شوند مثلا اگر منزل و محل کار شما در منطقه ای از شهر واقع شده باشد که در آن منطقه پرخاشگری و بزهکاری فراوان است شما آمار پرخاشگری و بزهکاری را بیش از حد واقعی تخمین می زنید.

* بت های قبیله، سوگیری هایی هستند که از ماهیت انسان ناشی می شوند مثلا چون انسان زمین زیر پای خود را ثابت ادراک می کند و خورشید را در آسمان در حال حرکت می بیند هزاران سال تصور می کرد که خورشید به دور زمین می گردد.

* بت های بازاری، سوگیری های ناشی از معنای سنتی کلمات هستند. مثلا رواج ترکیب "قول مردانه" تلویحأ این سوگیری را ایجاد می کند که مردان به تعهدات خود بیش از زنان پایبندند.

* بت های نمایشی، سوگیری ناشی از پذیرش کورکورانه فرامین مراجع قدرت یا اکثریت جامعه است. مثلا وقتی بخش زیادی از جامعه مدل لباس خاصی را به تن می کنند شما هم به پوشیدن آن مدل لباس گرایش بیشتری پیدا می کنید.

توجه به مدل "چهار بت" بیکن به ما کمک می کند که از فرو افتادن در برخی از این گودال ها پیشگیری کنیم.

مثلا توجه به ارقام و آمار کمک می کند که گرفتار سوگیری های ناشی از تجربه شخصی نشویم، فلسفه تحلیلی کمک می کند که گرفتار افسون واژه ها نگردیم، دانستن "اپیستمولوژی ژنتیک" باعث می شود که نواقص شناختی مان را بهتر بشناسیم و دانستن "روانشناسی اجتماعی" کمک می کند که در بند زنجیرهای نهادهای قدرت و افسون تقلید از جمع گرفتار نمانیم.

پی نوشت: منظور از اپیستمولوژی ژنتیک رویکردی است که ژان پیاژه زیست شناس، زبان شناس و روان شناس سوئیسی پایه گذاری کرد. این روش بستر زیستی (بیولوژیک) شناخت انسانی را مطالعه می کند و به ما یاری می رساند که بفهمیم ذهن رشد نیافته و ذهن رشد یافته چه تفاوت هایی در دریافت و پردازش اطلاعات دارند.


#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
src: @drsargolzaei

🆔 @SayehSokhan
#مقاله
#آب #جمعیت #فروپاشی_فرهنگی


از اتوبان همت که گذر می کنم با دقت "بیلبورد" ها را نگاه می کنم. به تازگی که #بحران_آب شدت یافته است بیلبوردهای زیادی مردم را به صرفه جویی در مصرف آب تشویق می کنند. پیام کلی آن ها این است:

"نسبت آب به جمعیت کم است، خیلی کم!"

در همین حال سیاست های کلان کشور تشویق کننده افزایش جمعیت هستند. من می اندیشم "مردم" با دریافت این دو پیام متعارض چه رفتاری از خود نشان خواهند داد.
آیا مردمی که می شنوند که این مملکت برای چهار برابر این جمعیت امکانات دارد صرفه جویی را جدی خواهند گرفت؟
درست است که ما امکانات بالقوه زیادی داریم ولی بالفعل تلقی کردن امکانات بالقوه مثل خرج کردن از درآمدی است که هنوز محقق نشده است.
من فقط به عنوان یک روانپزشک که دغدغه ی اجتماعی دارد می دانم که همانطور که دادن پیام های متضاد به یک فرد موجب #فروپاشی_روانی آن فرد می شود، دادن پیام های متعارض به یک جامعه نیز منجر به #فروپاشی_فرهنگی می شود. پیشگیری بهتر از درمان نیست؟


#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
src: @drsargolzaei
🆔 @SayehSokhan
#مقاله
#عالمی_دیگر_بباید_ساخت_وزنو_آدمی

#آﻟﺒﺮت_اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ، ﻓﻴﺰﻳﻜﺪان و ﻓﻴﻠﺴﻮف ﺑﺰرگ، ﺟﻤﻠﻪاي ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر دارد: 
«ﺳﻪ ﻧﻴﺮوي ﻋﻈﻴﻢ در ﺟﻬﺎن ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ: ﺗﺮس، ﻃﻤﻊ وﺣﻤﺎﻗﺖ!»
اﮔﺮ ﺑﻪ اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎي اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي زﻧﺪﮔﻲ دﻗﻴﻖ ﺷﻮﻳﺪ، ﻣﻌﻨﺎي اﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ی «اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ» را درﻣﻲﻳﺎﺑﻴﺪ. ﺑﻴﺶﺗﺮ اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎي آدﻣﻴﺎن ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ «ﺗﺮس» اﺳﺖ ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ «ﻃﻤﻊ» و ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ «ﺣﻤﺎﻗﺖ»!

- ﺗﺮس از ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪن ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﻴﻞ دﻳﮕﺮان ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻴﻢ، ﻧﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺧﻮدﻣﺎن!
- ﺗﺮس از آﻳﻨﺪه، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﻴﺶ از ﻧﻴﺎزﻣﺎن ﭘﺲاﻧﺪاز ﻛﻨﻴﻢ!
- ﺗﺮس از ﺻﺪﻣﻪ ﺧﻮردن، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ زورﮔﻮﻳﺎن ﺳﻜﻮت ﻛﻨﻴﻢ ﻳﺎ ﺑﺎج ﺑﺪﻫﻴﻢ!

- ﻃﻤﻊ ﺧﺮﻳﺪن اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﮔﺮان ﻗﻴﻤﺖ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد در ﻛﺎرﻣﺎن ﻛﻢ ﻓﺮوﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ!
- ﻃﻤﻊ ﺧﺮﻳﺪن وﻳﻼي ﺑﺰرگ ﺗﺮ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﺎﻻي ﻣﺎن را ﮔﺮان ﺗﺮ از ﺣﺪ اﻧﺼﺎف ﺑﻔﺮوﺷﻴﻢ!
- ﻃﻤﻊ ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖاش ﺷﺪه اﻳﻢ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد پا روي ارزشﻫﺎيﻣﺎن ﺑﮕﺬارﻳﻢ!

و اﻣﺎ از ﺣﻤﺎﻗﺖ!
- ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﺗﻮده ی ﻣﺮدم ﺑﺎزﻳﭽﻪي اﺧﺒﺎر دروغ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎي واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻗﺪرت ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ!
- ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﭘﺪرانِ ﻣﺎ ﺑﺎورﻫﺎي ﻏﻠﻂ و منفی خود را ﺑﺮ ﻣﺎ دﻳﻜﺘﻪ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮآن ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻓﺮاوان داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
- ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻫﻢ رﻧﮓ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﻮﻳﻢ ﭼﺮاﻛﻪ ﺑﺎور دارﻳﻢ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً آنﻫﺎ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﻣﻲداﻧﻨﺪ!

ﭼﺮا اﻳﻦ ﺳﻪ آﻓﺖِ ﻋﻘﻼﻧﻴﺖ، ﺗﺎ اﻳﻦ ﺣﺪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺳﻠﻄﻪ دارﻧﺪ؟!

دﻟﻴﻞ آن را ﺑﺎﻳﺪ در ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺟﺴﺖ:
از ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺮاي ﻣﻨﺼﺮف ﻛﺮدن ﻣﺎ از ﺧﻮاﺳﺘﻪ  ﻫﺎيﻣﺎن، ﻣﺎ را از ﻟﻮﻟﻮ، ﻏﻮل، دﻳﻮ، ﺗﺎرﻳﻜﻲ، ﺗﻨﺒﻴﻪ، ﻣﺤﺮوم ﻣﺎﻧﺪن از اﻣﻜﺎﻧﺎت و... ﺗﺮﺳﺎﻧﺪه اﻧﺪ!
از ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺮاي وادار ﻛﺮدن ﻣﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻛﺎري ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺧﻮاﺳﺘﻪاﻳﻢ، ﺑﻪ ﻣﺎ وﻋﺪه ي ﺟﺎﻳﺰه، ﺗﺸﻮﻳﻖ، ﺷﺎﮔﺮد اوﻟﻲ، آﻳﻨﺪه ي روﺷﻦ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺛﺮوت و ﺷﻬﺮت و ﻗﺪرت و...داده اند!
 ﺑﻪﻋﻠﺖ ﻏﻠﻂ ﺑﻮدن ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ وﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻧﺒﻮد اﻃﻼﻋﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻛﺎﻓﻲ، واﻟﺪﻳﻦ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎي ﻛﻮدﻛﺎن در ﻣﻮرد زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺮگ، ﻗﺎﻧﻮن، ﺣﻜﻮﻣﺖ، ﺳﻜﺲ، ﻣﺬﻫﺐ و... اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻠﻂ داده اﻧﺪ و از ﭘﺎﺳﺦِ ﺷﻔﺎف و درﺳﺖ ﺳﺮﺑﺎز زده اند!
ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ، آﻳﺎ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲرود اﻧﺴﺎنﻫﺎي ﻣﻨﺰه و ﺧﺮدورزي ﺑﻪ ﺑﺎر ﺑﻨﺸﻴﻨﻨﺪ؟! ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ اﺑﺰارﻫﺎي ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ آﻳﺎ اﻧﺘﻈﺎر دارﻳﻢ ﻧﻈﺎمﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ی «زر و زور و ﺗﺰوﻳﺮ» ﺑﻨﺎ ﻧﺸﻮﻧﺪ؟!
ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازان ﺑﺰرﮔﻲ ﻫﻢﭼﻮن #ژان_ژاك_روﺳﻮ، «ﺑﺎﮔﻮان راﺟﻨﻴﺶ #اوﺷﻮ» و #وﻳﻠﻴﺎم_ﮔﻼﺳﺮ اﻋﺘﻘﺎد دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاي ﺣﻞ ﻣﻌﻀﻼت ﺑﺸﺮ، ﻻزم اﺳﺖ اﻳﻦ ﻧﻈﺎمﻫﺎي ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻛﻬﻨﻪ را ﺑﻪ ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺴﭙﺎرﻳﻢ؛ ﻧﻈﺎمﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮاي رامﻛﺮدنِ اﻧﺴﺎن از ﻫﻤﺎن اﺑﺰارﻫﺎﻳﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاي اﻫﻠﻲ ﻛﺮدن ﺣﻴﻮاﻧﺎت!
ﺗﺎ ﺳﻴﺎﺳﺖ «ﭼﻤﺎق و ﻫﻮﻳﺞ» را ﺑﺮاي اﻫﻠﻲ ﻛﺮدنِ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﻲﺑﺮﻳﻢ، ﭼﮕﻮﻧﻪ اﻧﺘﻈﺎر دارﻳﻢ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﭼﻴﺰي ﻣﺘﻔﺎوت از ﻏﺮائز و ﻋﺎداتِ ﺣﻴﻮاﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ؟!

ﻣﺸﻜﻠﻲ دارم ز داﻧﺸﻤﻨﺪ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺎزﭘﺮس:
ﺗﻮﺑﻪﻓﺮﻣﺎﻳﺎن ﭼﺮا ﺧﻮد، ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻢﺗﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؟!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

اقدام عملی: نه گفتن به اهمالکاری

از مارک‌ تواین نقل است که: وقتی مقرر شده باشد که روزانه قورباغه ای را بخورید، اگر اوّل هر روز یک قورباغه را قورت بدهید، بعد از آن روزتان را با موفقیت تمام پشت سر خواهید گذاشت، چرا که می‌دانید دشوارترین کاری که ممکن بوده در تمام روز رخ دهد، اتفاق افتاده است.

تمثیل خوردن قورباغه در زندگی روزانه ما به معنی سخت‌ترین کاری است که باید انجام دهیم، کاری که خیلی راغب به انجام دادنش نیستیم و دائماً آن را به تعویق می‌اندازیم و از انجام دادنش طفره می رویم، اگرچه می‌دانیم که باید در نهایت انجام دهیم. همچنین کاری است که می‌دانید انجام آن اثر مثبت و خوبی بر زندگی شما خواهد داشت و نتایج خوشایندی برایتان به ارمغان می‌آورد.

اولین قانون قورت دادن این نوع قورباغه‌ها این است که اگر قرار است دو تا قورباغه را قورت بدهید،‌اوّل قورباغه بزرگتر و زشت‌تر را بخورید.
دومین قانون خوردن قورباغه‌ها اگر قرار است که قورباغه زشتی را زنده زنده بخورید، این است که تمام روز آن را نگذارید و به آن زل بزنید. همان اوّل صبح بخورید و هرچه سریعتر کار را تمام کنید.

در اینجا ۱۲ قانون خوردن قورباغه (انجام کارهای دشوار و نه چندان دلپذیر) را توضیح می دهم. البته شاید برخی از آنها را قبلاً شنیده باشید.

۱. میز خوردن قورباغه را شب قبل و …. آماده کنید.
آماده باشید که از این پس مؤثر و کارآمدتر عمل کنید. ببینید واقعاً چه می‌خواهید؟ اهدافتان را بنویسید، تا پس از آن بتوانید با طرحی هوشمند (SMART) آن را عملی کنید.
SMART: Specific, Measurable, Attainable, Realistic, Time Bound/Timely

۲. غذایتان را از پیش برنامه‌ریزی کنید (طرح‌ریزی برای غذایتان)
همانطور که وقتی که می‌خواهید غذایی آماده کنید به وسایل مورد نیاز آن فکر می‌کنید، احتمالاً خرید خواهید کرد و برای آشپزی محیا می‌شوید، برای انجام کار موردنظر هم تمام مواد و امکانات مورد نیاز را روی کاغذ بیاورید به یاد داشته باشید که هر دقیقه‌ای که روی آماده کردن طرح و برنامه‌ریزی صرف می‌کنید در عمل ده برابر به شما برمی‌گرداند. برای انجام برنامه‌ریزی و تهیه طرح عملی از مقیاس تقویم هفتگی استفاده کنید. در یک هفته‌ای که در پیش است کی، کجا و چگونه و به چه میزان این کار را انجام خواهید داد.

۳. اقدامات خود را اولویت‌بندی کنید.
اصل ۸۰ ـ ۲۰ را همواره بکار گیرید. ۲۰ درصد از فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید ۸۰ درصد از نتایج را برایتان به ارمغان می‌آورد. سپس تمام تلاش‌های خود را برای رسیدن به آن ۲۰ درصد بالا متمرکز کنید.

۴. به نتایج و اولویت‌ها توجه کنید.
چون به یکباره نمی‌توانیدتمام کارها را انجام دهید، بنابراین نتایجی که بهترین پیامد و شرایط را برایتان فراهم می‌کند را در اولویت قرار داده و اولویت‌های مهم‌تر را اول انجام دهید. بنابراین کارها یا تکالیفی که ارزش کمتری دارد را در پایان لیست خود قرار داده و مهمترین کارها را اول شروع کنید.

۵ . قانون سه را اجرا کنید.
سه کاری را پیدا کنید که وقتی آنها را انجام می‌دهید ۹۰ درصد مشارکت شما را تضمین می‌کند. آنگاه بر انجام دادن آن ۳ تکلیف یا سه کار تمرکز کنید و قبل از هر کاری آنها را انجام دهید.

۶. قورباغه ی درشت را به قسمت‌های قابل قورت دادن کوچکتر تقسیم کنید.
هر پروژه یا کار را به بحش های مختلف تقسیم کنید و یا هر بخش را در یک روز و یا هفته خاص انجام دهید. لازم نیست تمام آن را از آغاز تا انجام در یک مرحله انجام دهید.

۷. احساس فوریت در خود ایجاد کنید.
یک تکلیف یا کار را شروع کرده و پایان دهید. برای انجام هر تکلیف یک موعد مقرر تعیین کنید و برای به انجام رساندن آن احساس فوریت در خود بوجودآورید تا خود را مجاب کنید که متمرکز و پیوسته آن را پیگیری کنید.

۸. خودتان را تشویق کنید.
اگر کار دشوار یا ناخوشایندی را باید انجام دهید، با هر گام پیشروی خود را با چیزی که دوست دارید، لذت‌بخش است و شادی‌آفرین تشویق کنید.

۹. ابزارهای الکترونیک را محدود کنید
برای استفاده از ابزارهای الکترونیک محدودیت قائل شوید. بارها و بارها تجربه کرده‌اید که ساعت‌های زیادی را مقابل فیس‌بوک یا یوتیوب و یا … صرف کرده‌اید و از پروژه‌های خود عقب مانده‌اید. برای استفاده از این وسایل غیرضروری محدودیت قائل شوید و کمتر به سراغ آنها بروید. ده دقیقه صبح، ده دقیقه شب و سپس به کار برگردید.

ادامه در قسمت دوم ....
🌟 @sayehsokhan 🌟
🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

اقدام عملی: نه گفتن به اهمالکاری

قسمت دوم و پایانی...

۱۰. ایمیل‌ها
ایمیل‌هایتان را بیشتر از دو بار در روز چک نکنید. بیش از آن فقط هدر دادن زمان است و اصلاً ضرورتی ندارد. از گفتگوی ایمیلی و چت اجتناب کنید. اگر درگیر چت و رد و بدل‌های ایمیلی شوید از برنامه ی طراحی کرده ی خود عقب می‌مانید. اگر ضرورت داشت دریافت ایمیل را پاسخ بدهید و بگوئید که بعداً به تفصیل پاسخ خواهید داد.

۱۱. وعده و قول کم بدهید و بیش از آنچه قول می‌دهید انجام دهید.
همواره برای انجام کار چارچوب زمانی را بگذارید که واقعاً بتوانید انجام دهید، بطور معقول برآورده کرده و یک روز اضافی نیز برای خود بگذارید. اگر قول می دهید که چهارشنبه کاری را انجام می‌دهید، سعی کنید ۳ شنبه تحویل دهید تا اعتبار بیشتری برای خود کسب کنید و اگر بنا بر دلایلی نتوانید طبق برنامه پیش بروید، زیاد تحت فشار قرار نخواهید گرفت.

۱۲. هر تکلیف را جدا گانه انجام دهید.
یک تکلیف یا کار را شروع کرده، به پایان ببرید و سپس به تکلیف یا کار دوم بپردازید.

حالا که قورباغه‌تان را با موفقیت برای صبحانه خوردید می‌توانید احساس موفقیت کنید. چه کار دیگری می‌توانید انجام دهید تا موفقیت‌تان را افزایش دهید؟ خوردن قورباغه زشت و بزرگتر کار کردن روی پروژه ی خوردن قورباغه ی زشت شما را از «منطقه ی آرام» و راحت‌تان بیرون می‌آورد و چیزهایی را تجربه می‌کنید که تاکنون هرگز تجربه نکرده‌اید.

#دکتر_علی_صاحبی
مربی ارشد موسسه ویلیام گلسر

🌟 @sayehsokhan 🌟
#مقاله
#شکرانه_را_که_چشم_تو_روی_بتان_ندید!

فرانسیس بیکن (۱۶۲۶- ۱۵۶۱) فیلسوف و سیاستمدار برجسته بریتانیایی چهار منبع خطا در تفکر بشری را با عنوان "چهار بت" طبقه بندی کرد:

- بت های غار idols of the cave 
- بت های قبیله idols of the tribe 
- بت های بازاری idols of marketplace 
- بت های نمایشی idols of the theater

* بت های غار، سوگیری هایی هستند که از تجربه شخصی ناشی می شوند مثلا اگر منزل و محل کار شما در منطقه ای از شهر واقع شده باشد که در آن منطقه پرخاشگری و بزهکاری فراوان است شما آمار پرخاشگری و بزهکاری را بیش از حد واقعی تخمین می زنید.

* بت های قبیله، سوگیری هایی هستند که از ماهیت انسان ناشی می شوند مثلا چون انسان زمین زیر پای خود را ثابت ادراک می کند و خورشید را در آسمان در حال حرکت می بیند هزاران سال تصور می کرد که خورشید به دور زمین می گردد.

* بت های بازاری، سوگیری های ناشی از معنای سنتی کلمات هستند. مثلا رواج ترکیب "قول مردانه" تلویحأ این سوگیری را ایجاد می کند که مردان به تعهدات خود بیش از زنان پایبندند.

* بت های نمایشی، سوگیری ناشی از پذیرش کورکورانه فرامین مراجع قدرت یا اکثریت جامعه است. مثلا وقتی بخش زیادی از جامعه مدل لباس خاصی را به تن می کنند شما هم به پوشیدن آن مدل لباس گرایش بیشتری پیدا می کنید.

توجه به مدل "چهار بت" بیکن به ما کمک می کند که از فرو افتادن در برخی از این گودال ها پیشگیری کنیم.

مثلا توجه به ارقام و آمار کمک می کند که گرفتار سوگیری های ناشی از تجربه شخصی نشویم، فلسفه تحلیلی کمک می کند که گرفتار افسون واژه ها نگردیم، دانستن "اپیستمولوژی ژنتیک" باعث می شود که نواقص شناختی مان را بهتر بشناسیم و دانستن "روانشناسی اجتماعی" کمک می کند که در بند زنجیرهای نهادهای قدرت و افسون تقلید از جمع گرفتار نمانیم.

پی نوشت: منظور از اپیستمولوژی ژنتیک رویکردی است که ژان پیاژه زیست شناس، زبان شناس و روان شناس سوئیسی پایه گذاری کرد. این روش بستر زیستی (بیولوژیک) شناخت انسانی را مطالعه می کند و به ما یاری می رساند که بفهمیم ذهن رشد نیافته و ذهن رشد یافته چه تفاوت هایی در دریافت و پردازش اطلاعات دارند.


#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
🆔 @sayehsokhan
#مقاله منتخب در جشنواره بین المللی شمس و مولانا در سال ۱۳۹۷

#شمس آینه مولانا

قسمت چهارم 👇
مولانا ،
‎شمس را می خواهد تا راهبرش باشد
‎چرا که بی راهبر طی طریق ممکن نیست
‎صد هزاران دام و دانه است ای خدا
‎ما چو مرغان حریص بی نوا
‎دم به دم با بسته دام نوییم
‎هریکی گر باز و سیمرغی شویم
‎مولانا
مولانا بارها در مثنوی و دیوان شمس
تاکید بر لزوم راهبر داشته است و طی این طریق را بی قلاووز دشوار میبیند .
پیر را بگزین که بی پیر این سفر
هست بس پر آفت و خوف و خطر
مولانا
شمس تبریزی پیر ،و شیخ مولانا می شود .
شمس دانشی به مولانا نمی آموزد و چیزی بر او زیاد نمی کند بلکه اضافات را از او می زداید .
هم هویت شدگی ها ، وابستگی ها ... عنوان ها، دانش ها ، .... و هرآنچه که بندی محکم بر بال پروازش است را یک به یک نشانش می دهد. کنده شدن از این اضافات کاری بس دشوار است اما عشق ،گذر از آنرا آسان می سازد.
شمس آیینه مولانا می شود !
مولانا را به او نشان می دهد!
آیینه جان نیست الا روی یار
روی آن یاری باشد زان دیار
مولانا
در این بحر ، ذره ذره خود را شست ..صیقل داد.
مهار عقل و ذهن را به او سپرد، هرآنچه از دانسته ها داشت بر زمین ریخت .
چون جوالی بس گرانی می بری
زان نیاید کم که در وی بنگری
که چه داری در جوال از تلخ و خوش
گر همی ارزد کشیدن را بکش
مولانا
یک به یک بند ها را گشاده و روز به روز با وادی جان آشنا تر گشته و یکپارچه شد.
جان شو و از راه جان جان را شناس
مرد بینش شو نه فرزند قیاس
مولانا
زندگی در رگ و پی اش جاری گشت وبا همه وجود تولد و معنی تازگی و نو شدن را چشید
هرآنچه در اندیشه اندوخته بود سوزاندواکنون تهی بود از هر معنایی !
دل  را ز خود برکنده‌ام  با  چیز  دیگر  زنده‌ام     
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام
ای  مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی     
دیوانه  هم  نندیشد  آن کاندر دل اندیشیده‌ام
دیوانه  کوکب  ریخته  از  شور  من بگریخته     
من  با   اجل  آمیخته   در   نیستی   پریده‌ام
مولانا


او به نهایت خویش دست یافته بود .درگیر القاب و نام ها نبود .. مردم کوی و بازار ، حوزه و مدرسه ، خویش و بیگانه .. او را با هیچ کسی کار نبود !
گر ز نام و حرف خواهی بگذری
پاک کن خود را ز خود هین یکسری
همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو
در ریاضت آینهٔ بی زنگ شو
خویش را صافی کن از اوصاف خود
تا ببینی ذات پاک صاف خود
مولانا
عقل زایل شده بود و هرآنچه بود معشوق بود .
دانست آنچه که پیش از این بوده مردگی بود نه زندگی !
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
#زهرا آجیلی

https://t.me/noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

هفت قورباغه‌ای که من آرزو می‌کنم کاش قبلاً آنها را قورت داده بودم!

من پس از سالها دریافتم که «مدیریت انرژی» و نه «مدیریت زمان» کلید اصلی پیشرفت و عملکرد سلامت و شادمانی است.

یافته‌های پژوهشی موفقیت نشان می‌دهد که ما هرچه قورباغه‌های بیشتری را در طی روز قورت بدهیم، موفقیت‌های بیشتری را بدست می‌آوریم. باید سعی کنیم که قورباغه زشت و بزرگ را برای صبحانه بخوریم، در آن صورت احساس خوشایندو انرژی بیشتری را در تمام روز احساس می‌کنیم. یعنی زودتر در مسیر اصلی قرار می‌گیریم. کاش این راز را سالها پیش می‌دانستیم که تعداد قورباغه‌های خورده شده و زشتی و بزرگی قورباغه‌ها نشان از گام‌های سوی موفقیت ما دارد.
چگونه به کرات قورباغه‌های زشت و بزرگ را برای صبحانه قورت دهیم، هرچه قورباغه زشت‌تر بزرگتر باشد، بهتر است.

۱. بهترین نسخه خودتان باشید.
ارزش‌هایتان را به یاد بیاورید و آنها را به بهترین روش در زندگی بکار گیرید.

۲. زیر سئوال بردن باورها و ذهنیت محدودساز

۳. هدف‌چینی کنید:
افرادی که اهدافشان را می‌نویسند ۹۰ درصد بیشتر از دیگران به اهداف دست می‌یابند. ۵۰ درصد افراد این کار را می‌کنند.

۴. متمرکز باشید.
همیشه تمرکز بدهید و موفقیت‌آمیز خواهد بود. هر روز باید یک یا چند قورباغه زشت و بزرگ خورده شود، تمرکز کنید. چقدر تمرکز و توجه متمرکز به چیزهایی که می‌خواهید به دست آورید می‌کنید؟

۵. زمان‌بندی کنید (قطعه‌ قطعه‌کردن قورباغه)
کارها را براساس بلوک‌های زمانی کوچک و شدنی، به اندازه‌ای که قابل انجام برای شما باشد تقسیم کنید. تقسیم کردن یک کار یا تکلیف به قطعات زمانی کوچک و پیگیر باعث افزایش انگیزه می‌شود و به انجام کار کمک شگرفی می‌کند.
بطور کلی تمام وظایف و مسئولیت‌ها را باید در فرایند یک برنامه زمان‌بندی (قطعه‌بندی کردن زمان فعال) انجام داد. مثلاً قطعة مربوط به چک کردن ایمیل (۱ ساعت یا کمتر) قرار ملاقات تفریحی یا دوستان (۲ ساعت)، تماشای تلویزیون (۳ ساعت) تلفن زدن یا دریافت تلفن (یک ساعت)

۶. تعادل را حفظ کنید
حفظ تعادل باعث حفظ انگیزه و انرژی و پیشرفت مداوم می‌شود. اختصاص زمانی برای استراحت، آرام گرفتن، خستگی در کردن، گاهی نیاز داریم که با سرعت بالا و پیوسته کار کنیم ولی ادامة این کار برای بلندمدت هم انرژی ما را به هدر می‌دهد و هم تمرکز و توجه را کاهش داده، خطاهای زیادی را باعث می‌شود، و کیفیت کار را پایین می‌آورد. برای داشتن یک زندگی مؤثر و کارآمد حفظ تعادل بین کار، فعالیت و استراحت و تفریح ضروری است. در برنامه‌ریزی هفتگی خود یک زمان مشخص (۲ ـ ۱ ساعت) را به تعادل اختصاص می‌دهید. زمان گذراندن با خانواده،‌ ورزش، دوستان، تفریحات فردی و گروهی.

گاهی اگر یک روز اضافی در برنامه یافت شود که کار خاصی را برایش طراحی نکرده‌ایم و یا تکلیف فوری نداریم که بخواهیم انجام دهیم، استفاده این یک روز برای شارژ کردن باطری خود بسیار سودمند است.
آیا از یک زندگی متعادل برخوردارید؟ چرخ قلمروهای زندگی را پر کنید تا چگونگی تعادل زندگی خود را مشاهده کنید.

۷. فقط انجام دهید.
وقتی یک برنامه را برای انجام دادن کار یا تکلیفی طراحی می‌کنید، هر جور شده آن را شروع کنید. اگر یک قورباغه را برای صبحانه صبح دوشنبه تعیین کرده‌اید، صبح هنگام بهانه‌های زیادی برای نخوردن آن و به تعویق انداختنش پیدا می‌کنید. سرزنش کردن دیگران بسیار آسان‌تر از پذیرفتن مسئولیت است. بنابراین از تجارب قبلی خود در به تعویق انداختن و بهانه‌آوری درس بگیرید و هر جور شده «برنامه طراحی شده» را انجام دهید. اقدام عملی کنید وخود را هول دهید. به بهانه‌ها و عذرهایی فکر کنید که تاکنون شما را در جایی که هستید نگه داشته است. اگر اقدام عملی می‌کردید الان بجای یک قورباغه‌ای که روی دستتان و با وضعیت و شرایط بهتری می‌دیدید.

هم اکنون واقعا چه چیز مانع می‌شود که شما قورباغه ای که در لیست کارهایتان هست را قورت ندهید؟
#دکتر_علی_صاحبی
مربی ارشد موسسه ویلیام گلسر

🆔 @sayehsokhan
#مقاله
#درباب_فرایند_سوگواری -قسمت اول

تجربه ی فوت نزدیکان و عزیزان، اتفاقی است که همه ما در زندگی با آن مواجه شده ایم یا خواهیم شد. این تجربه ی سوگ، یک واکنش طبیعی سوگواری به وجود می آورد. هرچند چنین واکنشی بخشی طبیعی از زندگی است، اما گاهی این واکنش به حدّی شدید و غیرطبیعی می شود که نیازمند مداخله ی روانپزشک یا روان شناس بالینی می شود. از سوی دیگر آگاهی از فرایندهای روانشناختی داغدیدگی به افراد کمک می کند که بدانند در برخورد با داغدیدگان چه رفتارهایی مفیدتر و مناسب ترند.
وقتی فردی، عزیزی را از دست می دهد دچار «داغدیدگی» می شود و سپس فرایندی روانشناختی به کار می افتد که به آن «سوگواری» می گوییم. در یک سوگواری طبیعی مراحلی زیر قابل مشاهده هستند:

در ابتدا که با مرگ عزیزی مواجه می شویم دچار حالت حیرت، بهت، تعجّب، و کرختی هیجانی می شویم به گونه ای که  قادر به ابراز هیجانات خود نیستیم و از نظر یک ناظر بیرونی ممکن است بی تفاوت به نظر برسیم. این مرحله که به آن «انکار» می گوییم ممکن است چند دقیقه تا چند ساعت طول بکشد امّا در سوگواری بیمارگونه که در ادامه ی مقاله راجع به آن صحبت خواهم کرد ممکن است فرد داغدیده هفته ها یا ماه ها در این کرختی و انجماد هیجانی گیر کند! پس از عبور از انکار مرحله «گم کردن و جستجو» پیش می آید. در این مرحله، فرد داغدیده به شدّت با عزیز از دست رفته اش اشتغال ذهنی دارد، به او فکر می کند و با خاطرات او مشغول است. گویا هنوز باور نمی کند که گمشده اش دیگر برنمی گردد، او را صدا می زند، با او صحبت می کند، خواب او را می بیند، با اشیاء مربوط به او مشغول می شود و حتّی گاهی به طور گذرا احساس می کند که عزیزش را در گوشه و کنار می بیند یا صدایش را می شنود.
شبیه آن چه که استاد شهریار راجع به روزهای پس از درگذشت مادرش سروده بود:

باز آمدم به خانه چه حالی نگفتنی
دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض
پیراهن پلید مرا باز شسته بود
انگار خنده کرد ولی دلشکسته بود
«بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟!
تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر!»
می خواستم به خنده درآیم ز اشتباه
اما خیال بود
ای وای مادرم!

 پس از گذر از این مرحله، ذهن داغدیده، برگشت ناپذیری مرگ را لمس می کند و نوبت به مرحله ی «درماندگی» می رسد. داغدیده به زندگی بی علاقه می شود، اشتهایش کم می شود، احساس عمیق غم و اندوه می کند. آه می کشد، گریه می کند و از چیزی لذت نمی برد. اگر این مراحل روند سالم خود را طی کنند سرانجام مرحله «سازمان یابی» می رسد که در آن مرحله فرد می پذیرد که باید زندگی خود را بدون حضور عزیزش طرح ریزی کند و باید خودش را به زندگی بدون او انطباق دهد. در حقیقت در این مرحله است که فرآیند سوگ حل شده است و سوگواری بدون عارضه ای به پایان رسیده است.

خوب است بدانیم که در برخورد با یک فرد سوگوار چه کارهایی به اوکمک می کند که زودتر و کم هزینه تر بهبود یابد. قدم اول این است که سوگواران را تشویق کنیم تا بطور مناسبی احساسات خود را تخلیه کنند، گریه کنند، درباره افکار غمبارشان صحبت کنند، از دلتنگی شان بگویند، ناله کنند و حتی فریاد بکشند. این فرآیند که به آن «تخلیه» می گوییم جزء لازمی در انحلال سوگ است. افرادی که احساسات خود را ابراز و تخلیه نکنند احتمال بیشتری دارد که فرایند سوگ در آن ها مزمن و طولانی شود، بعضی از آن ها دچار «سوگ تأخیری» می شوند یعنی مدت ها پس از واقعه، واکنش سوگ را نشان می دهند مثلأ در سالگرد فوت، واکنش شدید و نامتناسبی نشان می دهند، یا در فوت افرادی که ارتباط چندانی با آن ها ندارد واکنش سوگ شدیدی نشان می دهند که جبران ابراز نشدن هیجانات آن هاست.
قدم دوَم ، تشویق سوگوار به فکرکردن به خاطرات خوشی است که با عزیز از دست رفته اش داشته است. گاهی افراد پس از درگذشت نزدیکان مکرراً به خاطرات تلخ، کوتاهی هایشان در حق او، کشمکش هایشان با او و دوره های قهر و دعوا با او فکر می کنند. این مسئله باعث ایجاد احساس گناه و کوتاهی در فرد سوگوار می شود که واکنش سوگ را شدیدتر می کند . می توان فرد را تشویق کرد که به جای اشتغال فکر مکرَر با کوتاهی هایش، به اجرای وصایای فرد درگذشته بپردازد یا کارهای نیک او را پیگیری کند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک


اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
🆔 @sayehsokhan
#مقاله
#درباب_فرایند_سوگواری -قسمت دوم

قدم دیگر این است که فرد را با امور عملی مربوط به فوت درگیر کنیم. این کار به او کمک می کند که زودتر واقعیت را بپذیرد و با آن انطباق پیدا کند. مثلأ می توان درمورد چگونگی مراسم ختم، تشریفات کفن و دفن، امورمالی، وصایا و .... با داغدیدگان گفتگو کرد و آن ها را وارد کار نمود. دیگر این که باید تا حدّ امکان آن ها را تشویق کرد که البسه و اشیاء مربوط به درگذشته را «مومیایی نکنند»، لباس ها و وسایلش را از منزل جمع کنند، کمد و اتاقش را به امر دیگری اختصاص دهند و به نگه داشتن یادگاری های محدود و ارزشمند بسنده کنند.
این گام ها درمورد بیشتر افراد داغدیده به واکنش طبیعی سوگ کمک خواهد کرد اما گاهی واکنش سوگ از شکل طبیعی خارج می شود مثلاً فرد داغدیده، دچار احساس مداوم گناه و بی ارزشی می شود. این احساس با سرزنش خود به خاطر کوتاهی در حق عزیز در گذشته فرق دارد، احساسی منتشر است که به موضوعات زیادی گسترش پیدا می کند و فرد خود را در زمینه های متعددی بی ارزش و گناهکار می داند، یا اینکه فرد داغدیده اشتغال ذهنی مداومی با مرگ پیدا می کند، مرتبأ به مرگ می اندیشد و حتی گاهی به خودکشی فکرمی کند، یا این که علاوه بر دیدن و شنیدن گذرای صدای فرد درگذشته، دچار توهمات دیگری هم می شود مثلآ دچار توهّم دیدن موجودات غیبی و یا شنیدن صدای آن ها می گردد  یا این که دچار کُندی حرکتی و افت قابل توجه عملکرد می شود یا واکنش سوگ او طولانی تر از حد طبیعی می شود (مثلأ علائم بیش از 2 ماه یا بیش از عُرف فرهنگی به همان شدّت ادامه می یابند).
 در برخی افراد احتمال ابتلا به یک واکنش سوگ غیرطبیعی و بیمار گونه بیشتر است. یکی افرادی که خود را در مرگ فرد در گذشته مقصر می دانند، برای نمونه مردی که بی احتیاط رانندگی می کرده و دچار تصادف رانندگی شده که همسر یا فرزندش در آن تصادف کشته شده باشند. همچنین  افرادی که با فرد درگذشته تعارض ها و کشمکش های شدیدی داشته اند مثلاً  فرزندی که با پدرش قهر بوده و در همان ایام پدرش فوت کرده است. در مواقعی که سانحه ای ناگهانی باعث فوت عزیزی شده است، یا در کسانی که سابقه ضربه های عاطفی قبلی به خصوص فوت نزدیکان در زمان طفولیت دارند یا کسانی که شخصیت نپخته ای دارند مثلأ دچار اختلالات شخصیتی هستند و در برابر استرس ها واکنش های غیر انطباقی و گاهی غیر منطقی نشان می دهند یا افرادی که منزوی و تنها هستند واکنش سوگ شدیدتر یا طولانی تر است. هر چند افراد فوق بیشتر در خطر سوگ های بیمار گونه هستند ولی ممکن است در فردی هم که خصوصیات فوق را ندارد واکنش سوگ بیمارگونه دیده شود. وقتی واکنش سوگ شرایط غیر عادی پیدا کرد نیاز به مراجعه به روانپزشک یا روان شناس پیش می آید. گاهی در افراد دارای زمینه ی ژنتیک، داغدیدگی به عنوان یک استرس باعث شروع یا تشدید یک اختلال روانی مثل «افسردگی اساسی» «اختلال دوقطبی» یا «اسکیزوفرنی» می شود. بدیهی است که در این افراد مستعد، هر استرس و ضربه عاطفی دیگری هم ممکن بود ماشه چکان این اختلالات گردد. در چنین مواردی روانپزشک بیمار را تحت درمان اختصاصی آن اختلال قرار می دهد و داروهای مناسب آن اختلال را تجویز می کند. در مواردی که داغدیدگی یک اختلال روانی مشخص به وجود نیاورده باشد و فقط شدت، مدت و خصوصیات علائم، یک سوگ بیمار گونه را مطرح کنند، درمانگر می تواند از «روان درمانی های معطوف به استرس» استفاده کند و ضمن آموزش دادن روش های مدیریت هیجانات به کندوکاو درباره ی معنای این فقدان و نیز الگوی روابط عاطفی مراجع و ضربه های عاطفی اوّلیه ی او می پردازد. به هرحال با توجه به این که وسعت  داغدیدگی به وسعت جامعه انسانی است، به خاطر داشتن موضوعات این بحث مفید خواهد بود.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
🆔 @sayehsokhan
#مقاله از #دکتر_علی_صاحبی

هفت قورباغه‌ای که من آرزو می‌کنم کاش قبلاً آنها را قورت داده بودم!

من پس از سالها دریافتم که «مدیریت انرژی» و نه «مدیریت زمان» کلید اصلی پیشرفت و عملکرد سلامت و شادمانی است.

یافته‌های پژوهشی موفقیت نشان می‌دهد که ما هرچه قورباغه‌های بیشتری را در طی روز قورت بدهیم، موفقیت‌های بیشتری را بدست می‌آوریم. باید سعی کنیم که قورباغه زشت و بزرگ را برای صبحانه بخوریم، در آن صورت احساس خوشایندو انرژی بیشتری را در تمام روز احساس می‌کنیم. یعنی زودتر در مسیر اصلی قرار می‌گیریم. کاش این راز را سالها پیش می‌دانستیم که تعداد قورباغه‌های خورده شده و زشتی و بزرگی قورباغه‌ها نشان از گام‌های سوی موفقیت ما دارد.
چگونه به کرات قورباغه‌های زشت و بزرگ را برای صبحانه قورت دهیم، هرچه قورباغه زشت‌تر بزرگتر باشد، بهتر است.

۱. بهترین نسخه خودتان باشید.
ارزش‌هایتان را به یاد بیاورید و آنها را به بهترین روش در زندگی بکار گیرید.

۲. زیر سئوال بردن باورها و ذهنیت محدودساز

۳. هدف‌چینی کنید:
افرادی که اهدافشان را می‌نویسند ۹۰ درصد بیشتر از دیگران به اهداف دست می‌یابند. ۵۰ درصد افراد این کار را می‌کنند.

۴. متمرکز باشید.
همیشه تمرکز بدهید و موفقیت‌آمیز خواهد بود. هر روز باید یک یا چند قورباغه زشت و بزرگ خورده شود، تمرکز کنید. چقدر تمرکز و توجه متمرکز به چیزهایی که می‌خواهید به دست آورید می‌کنید؟

۵. زمان‌بندی کنید (قطعه‌ قطعه‌کردن قورباغه)
کارها را براساس بلوک‌های زمانی کوچک و شدنی، به اندازه‌ای که قابل انجام برای شما باشد تقسیم کنید. تقسیم کردن یک کار یا تکلیف به قطعات زمانی کوچک و پیگیر باعث افزایش انگیزه می‌شود و به انجام کار کمک شگرفی می‌کند.
بطور کلی تمام وظایف و مسئولیت‌ها را باید در فرایند یک برنامه زمان‌بندی (قطعه‌بندی کردن زمان فعال) انجام داد. مثلاً قطعة مربوط به چک کردن ایمیل (۱ ساعت یا کمتر) قرار ملاقات تفریحی یا دوستان (۲ ساعت)، تماشای تلویزیون (۳ ساعت) تلفن زدن یا دریافت تلفن (یک ساعت)

۶. تعادل را حفظ کنید
حفظ تعادل باعث حفظ انگیزه و انرژی و پیشرفت مداوم می‌شود. اختصاص زمانی برای استراحت، آرام گرفتن، خستگی در کردن، گاهی نیاز داریم که با سرعت بالا و پیوسته کار کنیم ولی ادامة این کار برای بلندمدت هم انرژی ما را به هدر می‌دهد و هم تمرکز و توجه را کاهش داده، خطاهای زیادی را باعث می‌شود، و کیفیت کار را پایین می‌آورد. برای داشتن یک زندگی مؤثر و کارآمد حفظ تعادل بین کار، فعالیت و استراحت و تفریح ضروری است. در برنامه‌ریزی هفتگی خود یک زمان مشخص (۲ ـ ۱ ساعت) را به تعادل اختصاص می‌دهید. زمان گذراندن با خانواده،‌ ورزش، دوستان، تفریحات فردی و گروهی.

گاهی اگر یک روز اضافی در برنامه یافت شود که کار خاصی را برایش طراحی نکرده‌ایم و یا تکلیف فوری نداریم که بخواهیم انجام دهیم، استفاده این یک روز برای شارژ کردن باطری خود بسیار سودمند است.
آیا از یک زندگی متعادل برخوردارید؟ چرخ قلمروهای زندگی را پر کنید تا چگونگی تعادل زندگی خود را مشاهده کنید.

۷. فقط انجام دهید.
وقتی یک برنامه را برای انجام دادن کار یا تکلیفی طراحی می‌کنید، هر جور شده آن را شروع کنید. اگر یک قورباغه را برای صبحانه صبح دوشنبه تعیین کرده‌اید، صبح هنگام بهانه‌های زیادی برای نخوردن آن و به تعویق انداختنش پیدا می‌کنید. سرزنش کردن دیگران بسیار آسان‌تر از پذیرفتن مسئولیت است. بنابراین از تجارب قبلی خود در به تعویق انداختن و بهانه‌آوری درس بگیرید و هر جور شده «برنامه طراحی شده» را انجام دهید. اقدام عملی کنید وخود را هول دهید. به بهانه‌ها و عذرهایی فکر کنید که تاکنون شما را در جایی که هستید نگه داشته است. اگر اقدام عملی می‌کردید الان بجای یک قورباغه‌ای که روی دستتان و با وضعیت و شرایط بهتری می‌دیدید.

هم اکنون واقعا چه چیز مانع می‌شود که شما قورباغه ای که در لیست کارهایتان هست را قورت ندهید؟
#دکتر_علی_صاحبی
مربی ارشد موسسه ویلیام گلسر

🆔 @sayehsokhan
Forwarded from Deleted Account
مقاله

#مقاله

#روان‌شناسی_و_شبه_روان‌شناسی

هر روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، ﺑﻴشتر میﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪه‌اﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖ‌ﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎلی و خوشبختی ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎمی ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪ ﺷﺪه‌اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴشتر در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابه‌جا» و«ﺑﺎورﻫﺎی ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎیی و آن‌ﻫﺎ را رﻓﻊ کنند.
اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎی روانﺷﻨﺎسی، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎسی، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎسی و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادی ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎی روانﺷﻨﺎسی ﺷﺮﻛﺖ میﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره میﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، روز ﺑﻪ روز ﺑﻴﺶﺗﺮ میﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪه‌اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، ﻧمیﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮه‌وری را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪی اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎسی»، ﺑﻪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮه‌ای از ﻣﺮاﺟﻌﻪی ﺧﻮد نمیﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎفیﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎی دﻳﮕﺮان میﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» یعنی ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎی روانﺷﻨﺎﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روان‌ﺷﻨﺎسی، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪی علمی‌ای ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎسی، یک ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮبی ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ علمی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫمچون شیمی، زﻳﺴﺖﺷﻨﺎسی، زﻣﻴﻦﺷﻨﺎسی و… ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪی ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای ورود به وبسایت از فیلترشکن استفاده کنید.)

از اینجا بخوانید
#مقاله

#هوش_کافی_نیست!

جوانی را که وارد مطبم شد، بلافاصله شناختم. چند هفته پیش او را سر کلاس درسم دیده بودم. او دانشجوی پزشکی بود و چند هفته پیش سر کلاس درسی بود که من در آن، راجع‌به اختلال کمبود تمرکز (ADD) صحبت می‌کردم. یادم آمد که سر کلاس درس از رفتارش خوشم نیامده بود؛ چون مرتبأ در جایش وول می‌خورد و گویا اصلأ به درس گوش نمی‌داد. گاهی با موبایلش ورمی‌رفت و گاهی با وسایل دم دستش بازی می‌کرد. رفتارش در من این فکر را به وجود آورد که به درس و کلاس و استاد بی‌توجه است و برداشتم این بود که او جوان بی‌ادبی است. اما اکنون که شروع به صحبت کرد، متوجه شدم که چقدر برداشتم اشتباه بوده است. همه ما وقتی اطلاعاتمان ناکافی باشد گرفتار برداشت‌های نادرست می‌شویم.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مقاله لطفا به لینک زیر در ‌وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
@drsargolzaei