شعر پارسی
68.2K subscribers
319 photos
36 videos
2.19K links
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است ...

فرسته‌ی نخست:
https://t.me/ShearZii/1

تبلیغ و تبادل:
@Rodin66

کانال‌های ادبی:
@vir486
@ShearZii
Download Telegram
شب‌های بی‌توام، شبِ گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم، روز محشر است

سعدی / شـــعر پارسی
تو به ناز خفته هرشب ..
ز مَنَت خبر نباشد ...

که زخونِ دیده گریَم ..
ز غمت به رهگذرها ...

اوحدی / شـــعر پارسی
نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
که آب دیده‌ی سرخم بگفت و چهره‌ی زردم...

سعدی / شـــعر پارسی
جانا ز تو امکانِ نظرپوشی نیست
با غفلتم احتمالِ سرگوشی نیست

گفتی که «ز ما یاد نکردی»، هیهات!
من خود به تو زنده‌ام، فراموشی نیست!

بیدل دهلوی / شـــعر پارسی
هر کس هَوَسِ سخن فروشی داند
من بندهٔ آنم که خموشی داند

مولانا / شـــعر پارسی
سه گاه- دلکش
@ShearZii
سه گاه
خواننده: دلکش
شعر: بیژن ترقی

@ShearZii
لیلی زمانه
@ShearZii
لیلی زمانه
خواننده: الهه/رنگارنگ 541
شعر: سیمین بهبهانی

@ShearZii
شجریان-افشاری
@ShearZii
برنامه دل‌انگیزان: افشاری
خواننده: شجریان
تصنیف/ضربی: عارف قزوینی (نه قدرت كه با وی نشينم)
آواز: حافظ (راهی بزن كه آهی بر ساز آن توان زد)
نوازندگان: شهناز-بهاری-افتتاح

@ShearZii
تو مپندار کز این در به مَلامت بروم
که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام...

سعدی / شـــعر پارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میان اهل دل و اهل ریا همین فرق است
که داغ ماست به دل، و داغ او به پیشانی!

عارف قزوینی / شـــعر پارسی
گر بر سر نَفس خود امیری، مَردی
بر کور و کر ار نکته نگیری، مَردی

مَردی نبود فتاده را پای زَدن
گر دست فتاده‌ای بگیری، مَردی...

رودکی / شـــعر پارسی
تا دل از آن تو شد
دیده فرودوختم

هر چه پَسند شماست
بر همه عالم حَرام...

سعدی / شـــعر پارسی
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حَلال است و آب بی تو حَرام...

سعدی / شـــعر پارسی
گویند صَبر کن که بیاید نگار تو
آن روز صبر رفت که رفت از بَرَم نگار...

قاآنی / شـــعر پارسی
مُطرب روح من تویی
کَشتی نوح من تویی

فَتح و فتوح من تویی
یارِ قدیم و اولین...

مولانا / شـــعر پارسی
گفتم مگر زِ رفتن غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری

سعدی / شـــعر پارسی
گر من سخن نگویم در وصف روی و مویَت
آیینه‌ات بگوید پنهان که بی‌نظیری...

سعدی / شـــعر پارسی
تلخ بُود غمِ بشر
وین غم عشق چون شکر

این غم عشق را دگر
بیش به چشم غم مبین...

مولانا / شـــعر پارسی
هر کس هَوَسِ سخن فروشی داند
من بندهٔ آنم که خموشی داند

مولانا / شـــعر پارسی
دیدی آرام، آرام، آرام
دلمان به بی‌کَسی
صدایمان به سکوت
و چشم‌هایمان به تاریکی عادت کرده‌اند! ‌

سیدعلی صالحی / شـــعر پارسی