شعر پارسی
68.4K subscribers
308 photos
33 videos
2.17K links
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است ...

فرسته‌ی نخست:
https://t.me/ShearZii/1

تبلیغ و تبادل:
@Rodin66

کانال‌های ادبی:
@vir486
@ShearZii
Download Telegram
ماییم و سکوت تلخی از ناچاری
دلتنگ تر از پنجره‌ای در پاییز

سهیل محمودی / شـــعر پارسی
این روزها عجیب بوی پاییز می‌دهد
به گمانم شهریور عاشق شده است

آرزو ضابتی / شـــعر پارسی
تو جوشِ عاقبتِ ما مَزَن که در صفِ محشر
کسی سوالی اگر کرد می‌دهیم جوابی

حسین جنتی / شـــعر پارسی
‌هر درد را که می‌نگری هست چاره‌ای!
درد محبت است که درمان پذیر نیست.

وحشی بافقی / شـــعر پارسی
‌خنده‌ات طرح لطیفی‌ست، که دیدن دارد
قلب با دیدنِ تو، شورِ تپیدن دارد

کاظم بهمنی / شـــعر پارسی
‌ور گل کند صد دلبری
ای جان، تو چیزی دیگری

مولوی / شـــعر پارسی
روز مرگم،
هرکه شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از مِی انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلمه تـاک زنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــت

وحشی بافقی / شـــعر پارسی
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

عراقی / شـــعر پارسی
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست؛
هم‌چنانش در میانِ جانِ شیرین، منزل‌ست...!

سعدی / شـــعر پارسی
یار با غیر و غمِ عشق در آغوشم بود
مرگ صد بار بِه از زندگیِ دوشم بود

طالب تبریزی / شـــعر پارسی
همچون هلال بهر تو آغوش من تهی است
ای کوکب امید در آغوش کیستی؟

رهی معیری / شـــعر پارسی
از همان روزی كه گفتی
اهل چای و قهوه‌ام

كافه گردی می كنم
شايد تو را پيدا كنم...

حامد فلاحی راد / شـــعر پارسی
‏و تمام جهان هم که بگویند
تو نیستی
من شهادت می‌دهم
که حضور داری...
پس آرام روبروی تو می‌نشینم
و به تو فکر می‌کنم
منی که عاشق تو هستم...

نزار قبانی / شـــعر پارسی
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست های خویش و دامان توام امد به یاد

سهیل محمودی / شـــعر پارسی
جفا کردی ولی هر بار، وفا کردم غزل نشناس
مرا با گریه ول کردی، تو را با شعر می‌بوسم

زهرا عسگری / شـــعر پارسی
‌ماییم و شبِ تار و غمِ یار و دِگر هیچ
صبرِ کم و بی‌تابیِ بسیار و دِگر هیچ ...!

عرفی شیرازی / شـــعر پارسی
شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟

داریوش کشاورز / شـــعر پارسی
من هر چه مولانا شدم
او شمس تبریزم نشد
ای شمس نا تبریزی ام
هرگز فراموشم مکن

مولانا / شـــعر پارسی
حال من با هر غزل گویا که بدتر می‌شود
زخم‌هایم بی‌ردیف و بی‌تناسب می‌شود
خیری از دنیا ندیدم، غافل از یک هم سخن
با نقاب دوستی‌ها؛  دشمنی کم می‌شود
زندگی با هر ورق داغی برایم تازه کرد
در جوانی پیر گشتن همچو بختک می‌شود
دیگر از دنیا ندارم اندکی من آرزو
دیدن لبخند و شادی مثل رویا می‌شود

زهرا عسگری / شـــعر پارسی
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
تا درِ میکده شادان و غزل خوان بروم

حافظ / شـــعر پارسی