شعر پارسی
68.3K subscribers
317 photos
36 videos
2.19K links
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است ...

فرسته‌ی نخست:
https://t.me/ShearZii/1

تبلیغ و تبادل:
@Rodin66

کانال‌های ادبی:
@vir486
@ShearZii
Download Telegram
گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست

گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست

سعدی / شـــعر پارسی
به هم رسیدنمان دیدنش تعجب داشت
و گرنه این نرسیدن که عرف عاشق‌هاست

معین صباغ‌مقدم / شـــعر پارسی
ز شب سیه چه نالم؟ که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند

رهی معیری / شـــعر پارسی
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز

ادیب نیشابوری / شـــعر پارسی
‏از شبیخون ِ خمار ِ صبحدم آسوده‌ایم
مستی ِ دنباله‌دار ِ چشم ِ خوبانیم ما

صائب تبریزی / شـــعر پارسی
همچنان با یاد عشقت می‌تپد در سینه دل
مهربانی‌های تو سدّی به راه مردن است

حسین فروتن / شـــعر پارسی
به درمانم نمی‌کوشی؛ مگر نمیدانی دردم؟

حافظ / شـــعر پارسی
درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم

از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم

قیصر امین‌‌پور / شـــعر پارسی
چه کردی با جهانم که به دور از یادِ تو
قلبم؛ نمی‌لرزد، نمی‌کوبد، نمی‌خندد، نمی‌رقصد...

مجتبی خوش‌زبان / شـــعر پارسی
ای که چشمم زِ فراق تو شبی خواب نرفت
دست من کاش شبی زیرِ سرت خواب رَوَد!

محمدعلی قائدی / شـــعر پارسی
تا نسوزی، عشق را هرگز نمیفهمی که چیست
گاه بخشیدن، گهی آغوش و گه درد و غم است...

بیدل دهلوی / شـــعر پارسی
آنچه پنهان در میان سینه باشد عشق نیست
عاشقان با رسم رسوایی به میدان می‌روند.

شاهرخ‌ مستان / شـــعر پارسی
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غم توام ز غم افزون است

اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟

رودکی / شـــعر پارسی
شانه کمتر زن که ترسم بشکند آن تار زلف
تار زلف توست اما رشته‌ی جان من است...

نياز اصفهانى / شـــعر پارسی
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد

وحشی بافقی / شـــعر پارسی
گر نیمه شبی مست در آغوش من افتد
چندان به لبش بوسه زنم کز سخن افتد

ملک‌الشعرای‌ بهار / شـــعر پارسی
زندگی باید کرد
گاه با یک دلِ تنگ...

سهراب سپهری / شـــعر پارسی
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم...

مولانا / شـــعر پارسی
اگر یک تکّه نخ و سوزن داشتم،
خودم را به تو میدوختم!
مثل دکمه‌ی پیراهنت،
باوقار؛ سر برسینه‌‌ات!
خوشبخت‌ترین دکمه‌‌ی دنیا بودم،
درست روی قلبت...

چیستا یثربی / شـــعر پارسی
گر بود اختیار جهانی به دستِ من
می‌ریختم‌ تمام جهان را به پای تو!

ابوالقاسم حالت / شـــعر پارسی