گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست
سعدی / شـــعر پارسی
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست
سعدی / شـــعر پارسی
درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم
قیصر امینپور / شـــعر پارسی
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم
قیصر امینپور / شـــعر پارسی
چه کردی با جهانم که به دور از یادِ تو
قلبم؛ نمیلرزد، نمیکوبد، نمیخندد، نمیرقصد...
مجتبی خوشزبان / شـــعر پارسی
قلبم؛ نمیلرزد، نمیکوبد، نمیخندد، نمیرقصد...
مجتبی خوشزبان / شـــعر پارسی
تا نسوزی، عشق را هرگز نمیفهمی که چیست
گاه بخشیدن، گهی آغوش و گه درد و غم است...
بیدل دهلوی / شـــعر پارسی
گاه بخشیدن، گهی آغوش و گه درد و غم است...
بیدل دهلوی / شـــعر پارسی
آنچه پنهان در میان سینه باشد عشق نیست
عاشقان با رسم رسوایی به میدان میروند.
شاهرخ مستان / شـــعر پارسی
عاشقان با رسم رسوایی به میدان میروند.
شاهرخ مستان / شـــعر پارسی
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غم توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟
رودکی / شـــعر پارسی
شادی به غم توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟
رودکی / شـــعر پارسی
شانه کمتر زن که ترسم بشکند آن تار زلف
تار زلف توست اما رشتهی جان من است...
نياز اصفهانى / شـــعر پارسی
تار زلف توست اما رشتهی جان من است...
نياز اصفهانى / شـــعر پارسی
اگر یک تکّه نخ و سوزن داشتم،
خودم را به تو میدوختم!
مثل دکمهی پیراهنت،
باوقار؛ سر برسینهات!
خوشبختترین دکمهی دنیا بودم،
درست روی قلبت...
چیستا یثربی / شـــعر پارسی
خودم را به تو میدوختم!
مثل دکمهی پیراهنت،
باوقار؛ سر برسینهات!
خوشبختترین دکمهی دنیا بودم،
درست روی قلبت...
چیستا یثربی / شـــعر پارسی