شعر پارسی
67.3K subscribers
352 photos
38 videos
2.23K links
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است ...

فرسته‌ی نخست:
https://t.me/ShearZii/1

تبلیغ و تبادل:
@Rodin66

کانال‌های ادبی:
@vir486
@ShearZii
Download Telegram
قاصد ز بَرم رفت که آرد خبر از یار
باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد

ولی دشت‌بیاضی / شـــعر پارسی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی؟

همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی

عراقی / شـــعر پارسی
خمار و سردم،
آری، در رگم همواره جاری کن
شراب و آفتابی را که در بوسیدنت داری...

حسین منزوی / شـــعر پارسی
و گر به خشم رَوی
صَد هزار سال ز من

به عاقبت به من آیی
که مُنتهات مَنم...

مولانا / شـــعر پارسی
گفتی چه کَسی؟
درچه خیالی؟
به کجائی؟

بیتاب تُواَم
مَحو تُواَم
خانه خَرابم....

بیدل دهلوی / شـــعر پارسی
هزار بار مرا مرگ
به از این سختی است

برای مردم بدبخت،
مَرگ خوشبختی است...

میرزاده عشقی / شـــعر پارسی
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بَتَر از دیگر شوریده و دیوانه

مولانا / شـــعر پارسی
چو عمر رفته ندارم امید برگشتن
غنیمت است که گاهی به ياد می‌آیم

بیدل دهلوی / شـــعر پارسی
گفتمش در وصل خواهی کشتنم یا در فراق؟
گفت بی‌تابی مکن، خواهیم کردن زین دو یَک

فیض کاشانی / شـــعر پارسی
گفتم بهار کو؟
تابوتی در غروب نشانم داد
بر شانه‌های مردان
در شیون زنان
با لاله‌ای که سرخ و سراسیمه رسته بود
از لای درز آن.

منصور اوجی / شـــعر پارسی
غروب را نتوان ، مرگ آفتاب انگاشت
که زندگیش فرو رفتن و سر زدن است

حسین منزوی / شـــعر پارسی
دیدی آرام، آرام، آرام
دلمان به بی‌کَسی
صدایمان به سکوت
و چشم‌هایمان به تاریکی عادت کرده‌اند! ‌

سیدعلی صالحی / شـــعر پارسی
چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
با لاله‌رخی اگر تُرا فرصت هست

مِی نوش به خرّمی، که این چرخ کبود
ناگاه تُرا چو خاک گرداند پَست...

خیام / شـــعر پارسی
دیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟
بر ما ز هجرِ یار دو چندان همی رود

همام‌الدین تبریزی / شـــعر پارسی
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه‌ی غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ.

فریدون مشیری / شـــعر پارسی
ﻧﻤﯽﺁﯾﯽ، ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻧﯽ، ﻧﻤﯽﺟﻮﯾﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ
ﺧﺪﺍ ﻧﺎﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺩﻝ، ﺭﻧﺠﺸﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ؟!

ﺻﺎﺋﺐ ﺗﺒﺮﯾﺰی / شـــعر پارسی
تا خداحافظی‌اش هیچ نمی دانستم
زندگی بیشتر از مرگ، مصیبت‌بار است

علی صفری / شـــعر پارسی
با یادِ تو دیشب به کجاها که نرفتم
نفرین به من و شرم و حیایی که ندارم...

مهدی دهاقین / شـــعر پارسی
تا به کِی باشی و من پِی به حضورت نبرم؟
آرزوی منی ای کاش به گورت نبرم

کاظم بهمنی / شـــعر پارسی
درین شهرِ پر از جنجالِ و غوغایی از آن شادم
که با خیلِ غمش خلوت‌سرای دیگری دارم

مهدی اخوان‌ثالث / شـــعر پارسی