شعر پارسی
68K subscribers
325 photos
36 videos
2.2K links
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است ...

فرسته‌ی نخست:
https://t.me/ShearZii/1

تبلیغ و تبادل:
@Rodin66

کانال‌های ادبی:
@vir486
@ShearZii
Download Telegram
لبت دانم که یاقوت است و تن سیم
نمی‌دانم دلت سنگ است یا روی

سعدی / شـــعر پارسی
شب رسید و درد عشقت باز هم شدّت گرفت
مثل دندان‌درد، شب ها یادِ آدم می‌کنی...!

فرهاد شریفی / شـــعر پارسی
می‌کشیدم کاش تنها درد تنهایی ولی
شعر گفتن درد ها را صد برابر می‌کند

حسین مرادی / شـــعر پارسی
به روز مرگ هم حتی تفاهم نیست بین ما
که من رختم سفید است و سیاهم را تو میپوشی

محمودرضا خرازی‌فرد / شـــعر پارسی
چون سپند دور ز آتش در شب هجران یار
ناله‌ها در دل گره داریم و خاموشیم ما

میرزاابراهیم همدانی / شـــعر پارسی
میبینمت
حتی با چشم هایِ بسته
می شنوی‌ام
حتی وقتی چیزی نمی‌گویم...

معصومه صابر / شـــعر پارسی
باید از سمت خدا معجزه نازل بشود
تا دلم، باز دلم، باز دلم دل بشود

مهدی ازوج / شـــعر پارسی
سکوتم را به معنای فراموشی ندان ای یار
که در پشت سکوتم مثل قبلا عاشقم بسیار

اگر چیزی نگفتم، دور ماندم، مصلحت این بود
برای حال خوب تو کشیدم بینمان دیوار

کنار من تلاطم بود و غم بود و شکستن بود
تو اما مثل گلبرگ و به دور از طاقت آزار

میان بدتر و بد بوده تنها انتخاب من
کنار من تلاطم یا بدون من رهی هموار

گذشتم از تو تا سختی نبینی شادمان باشی
برای دیدن خوشبختی تو می‌کنم هر کار

تو خوشحالی و من از دیدن خوشحالی‌ات شادم
فدای تار موهایت اگر از حسرتم سرشار

صدایم کن که دنیا را به هم می‌ریزم از عشقت
نبودم را به پای بی‌خیالی از خودت نگذار

نماندن معنی اش در باور من بی‌وفایی نیست
نماندن از سر عشقت که باشد می شود ایثار

هنوزم قلب من در هر تپش درگیر یاد توست
تو باشی یا نباشی عاشقت هستم چه بی‌مقدار

نمی‌دانی که دوری از تو با قلبم چه ها کرده
شبیه آنچه کرده با بخارا حمله‌ی تاتار

حمیدرضا گلشن / شـــعر پارسی
ای مونس دلسوخته‌ی دیرینه دریاب
تا چند سخن با در و دیوار کند دل

شهریار / شـــعر پارسی
نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من
نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو

مولانا / شـــعر پارسی
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک

حافظ / شـــعر پارسی
چون چشم ترم دیدی، لب بر لب خشکم نِه
آن شربت هجران را تلخی به شکر بشکن

سیف فرغانی / شـــعر پارسی
گفتند که نامحرمی و بوسه حرام است...
دل گفت که محرم تر از این عشق کدام است؟!

بوسیدم و لب دادم و آغوش کشیدم
نامحرم من، محرمی و کار تمام است...

رهی معیری / شـــعر پارسی
هر شب دلم بهانه‌ی تو
هیچ بگذریم...
امشب دلم دوباره تو را...
هیچ شب بخیر...

صادق طهرانی‌زاده / شـــعر پارسی
خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال
هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش

مولانا / شـــعر پارسی
آن که دل اسیرمش، در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من، با ز سر بگیرمش

مولانا / شـــعر پارسی
گاهی کشم سری به گریبان خویشتن
از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است

حزین لاهیجی / شـــعر پارسی
موی فر، چشمان عسل، ابرو قجر، گیسو کمان
آب قندم را بیاور، چَشمم سیاهی می‌رود

ارس آرامی / شـــعر پارسی
از درون آشفته و ظاهر چو کوهی استوار
رنج ها اینگونه ما را مَرد بار آورده‌اند

شیدا صیادی‌پور / شـــعر پارسی
کوه غم بودم ولی در چهره‌ام لبخند بود
دختری آسوده اما این دلم در بند بود

هر که من را دید گفتش خوشبحالت ای جوان
در جوانی پیر گشتم، خنده‌ها ترفند بود

یک خزان عاشق شدم در مهرماهی آتشین
چشمِ او هم ظاهراً از دیدنم خرسند بود

آمدم بر خود که دیدم شاعر چشمش شدم
منبع الهامِ اشعارم همان دلبند بود

رفتی اما دلبرم این رسم مجنون‌ها نبود
رفتنت در فصل سردِ مُردنم، اسفند بود

زهرا عسگری / شـــعر پارسی