صبح که داشتم از پله برقی مترو می اومدم بالا تا برسم به خیابون، دوتا جوون رو پله جلویی ما ایستاده بودن و دستهاشون تو دست هم. یکیشون موهاشو بافته بود و رو کمرش جعبه سه تار بود و اون یکی هم شق و رق ایستاده و سر رو به پایین . یه آقایی که کنار من رو پله ایستاده بود زد رو کمر یکی از جوونای جلومون و بهش گفت:"آقا پسر! تو ایرانی هستی، من چند سال خارج زندگی کردم اونجا اگه دوتا مرد دست همو بگیرن یعنی همجنس بازان"، جوون برگشت و گفت:"بله میدونم ، منظورتون هم احتمالا همجنسگراست، این رفیق ماهم چند روزه چشماشو عمل کرده داریم می ریم پیش دکترش"، اینو که گفت رفیقش برگشت و و با عینک آفتابی بدون اینکه چیزی رو ببینه رد صدا رو دنبال کرد. مرد خارج رفته که حالا نگاه همه اطرافیانش به سمتش جلب شده بود، از رو نرفت و با اعتماد به نفس خاصی گفت:" آره، اونجاها همجنس بازا دست همو میگیرن تو خیابون!".
سهند ایرانمهر:
http://bit.ly/1W7NCgc
#همجنسگرا #همجنسباز
عکس تزئینی است.
@Tavaana_TavaanaTech
سهند ایرانمهر:
http://bit.ly/1W7NCgc
#همجنسگرا #همجنسباز
عکس تزئینی است.
@Tavaana_TavaanaTech
Facebook
سهند ایرانمهر - صبح که داشتم از پله برقی مترو می اومدم... | Facebook
صبح که داشتم از پله برقی مترو می اومدم بالا تا برسم به خیابون، دوتا جوون رو پله جلویی ما ایستاده بودن و دستهاشون تو دست هم. یکیشون موهاشو بافته بود و رو کمرش جعبه سه تار بود و اون یکی هم شق و رق ایستاده و سر رو به پایین . یه آقایی که کنار من رو پله ایستاده…