کوثر افتخاری از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها در سرکوب خیزش انقلابی ۱۴۰۱، در سالگرد مصدوم شدنش نوشت:
«دو سال شد که من جهان را با یک چشم میبینم.
دو سالیست که پارادوکسی سهمگین در زندگیم فغان میکند.
گاه و بیگاه ساعتها در آینه ساکت میمانم که کجاست آن چشم زیبایم.
من و این زخم سنگین که در این دو سال در انزوایی روز را به شب رساندهایم و شب را با چنبرهای از تاریکی سهمگین سحر کردهایم.»
گفتگوی توانا با کوثر افتخاری را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/friday-30/
#کوثر_افتخاری #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #زن_رندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دو سال شد که من جهان را با یک چشم میبینم.
دو سالیست که پارادوکسی سهمگین در زندگیم فغان میکند.
گاه و بیگاه ساعتها در آینه ساکت میمانم که کجاست آن چشم زیبایم.
من و این زخم سنگین که در این دو سال در انزوایی روز را به شب رساندهایم و شب را با چنبرهای از تاریکی سهمگین سحر کردهایم.»
گفتگوی توانا با کوثر افتخاری را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/friday-30/
#کوثر_افتخاری #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #زن_رندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرسده شاهینکار از مصدومان چشم در اثر شلیک عامدانه به نقاط حساس مردم در خیزش انقلابی ۱۴۰۱، در سالگرد مصدومشدنش، ضمن انتشار تصاویر از خود و جمعی از مصدومان انقلاب مهسا، نوشت:
«روز ۲۳ مهر آمد،
دو سال پیش همینموقعها کارهای خونه رو انجام دادم، به تکالیف مدرسه رزا رسیدگی کردمو پا به خیابان با دستانی خالی گذاشتم و جواب اعتراضم به نداشتن هزاران حق پایمال شده مردمم، گلوله پینتبال به چشم راستم شد، نور چشمم رفت ولی نور چشم خیلیها روشن شد.
امسال در کنار انسانهای شریف و باغیرتی هستم با شیرزنان و شیرمردان خواهر و برادر شدیم،
ما همخون شدیم،
چون خونهایمان در کف خیابانها ریخته و باهم آمیخته شده و چه افتخاری بالاتر از این.
دومین سالگرد قویتر شدنممبااارک.»
گفتگوی توانا با مرسده شاهینکار
https://tavaana.org/friday9/
#مرسده_شاهین_کار #چشم_برای_آزادی
#اتحاد_رمز_پیروزی #ایران_من #ایران_آزاد #ما_ادامه_داریم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«روز ۲۳ مهر آمد،
دو سال پیش همینموقعها کارهای خونه رو انجام دادم، به تکالیف مدرسه رزا رسیدگی کردمو پا به خیابان با دستانی خالی گذاشتم و جواب اعتراضم به نداشتن هزاران حق پایمال شده مردمم، گلوله پینتبال به چشم راستم شد، نور چشمم رفت ولی نور چشم خیلیها روشن شد.
امسال در کنار انسانهای شریف و باغیرتی هستم با شیرزنان و شیرمردان خواهر و برادر شدیم،
ما همخون شدیم،
چون خونهایمان در کف خیابانها ریخته و باهم آمیخته شده و چه افتخاری بالاتر از این.
دومین سالگرد قویتر شدنممبااارک.»
گفتگوی توانا با مرسده شاهینکار
https://tavaana.org/friday9/
#مرسده_شاهین_کار #چشم_برای_آزادی
#اتحاد_رمز_پیروزی #ایران_من #ایران_آزاد #ما_ادامه_داریم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهبانو (کوثر) خشنودیکیا، از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها، در متنی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، نوشت که بر خلاف انتظار ظالمان، ستمی که توسط حکومت بر مردم روا داشته شده، باعث همدلی و همبستگی قربانیان شده و آنها را تبدیل به یک خانواده کرده است.
متن نوشته خانم خشنودیکیا به شرح زیر است:
«ظلم نشأت گرفته از ضعفه و ظالم در توهم قدرت قرار میگیره، انتظار میره ثمره ظلم خمودگی، تاریکی و خفقان درونی و بیرونی باشه اما ظالم بیخبر از اینکه نتیجه ظلمش همبستگی و لبخند توأم با احساس در آغوش گرفتن باشه کماکان به ظلم روا داشتنش ادامه داده.
اینو وقتی فهمیدم که دیدم چطوری با یه سری آدمها از غریبه تبدیل به آشنا شدیم. کسایی که از یه سنگر بودیم اما دور از هم، کسایی که برای در آغوش کشیدن هم لحظه شماری میکنیم، کسایی که همه با هم از دست دادیم؛ یکی سلامتیش رو، یکی عزیزش رو، یکی گذر روزهای زندگیش رو، و همه با هم تاب آوردیم. اینو وقتی فهمیدم که کنار هم بودنمون باعث شد درد زخمهامون کمتر بشه. وقتی که من از چشمم گفتم و خواهر از برادرش، مادر از پسرش، دختر از مادرش و برادر از برادرش... ظلمِ ظالم ما رو یک خانواده کرد. مگر نه اینکه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؟ وگرنه چطور میشد تنها ادامه داد!»
- کوثر (مهبانو) خشنودیکیا، مهندس عمران و نایب قهرمان تیراندازی با کمان آسیا از جمله افرادی است که در جریان خیزش انقلابی مردم ایران از ناحیه چشم آسیب دیده است.
این ورزشکار کرمانشاهی، روز ۱۸ آذر ۱۴۰۱ در بلوار طاق بستان کرمانشاه از ناحیه چشم چپ هدف تیراندازی نیروهای یگان ویژه قرار گرفت.
مهندس مهبانو خشنودیکیا، عضو تیم ملی کامپوند زنان ایران و نایب قهرمان مسابقات تیراندازی با کمان آسیا در سال ۱۴۰۰ است که در سال ۱۴۰۱ از تیم ملی انصراف داده بود.
مهبانو، دختر با شهامتی است که میگوید: «بمیرد دلی که بترسد»
مهبانو، اسم چشم مصنوعیاش را سوفیا گذاشته است.
#سوفیا💙 #مهبانو_خشنودی_کیا #کوثر_خشنودی_کیا #بمیرد_دلی_که_بترسد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن نوشته خانم خشنودیکیا به شرح زیر است:
«ظلم نشأت گرفته از ضعفه و ظالم در توهم قدرت قرار میگیره، انتظار میره ثمره ظلم خمودگی، تاریکی و خفقان درونی و بیرونی باشه اما ظالم بیخبر از اینکه نتیجه ظلمش همبستگی و لبخند توأم با احساس در آغوش گرفتن باشه کماکان به ظلم روا داشتنش ادامه داده.
اینو وقتی فهمیدم که دیدم چطوری با یه سری آدمها از غریبه تبدیل به آشنا شدیم. کسایی که از یه سنگر بودیم اما دور از هم، کسایی که برای در آغوش کشیدن هم لحظه شماری میکنیم، کسایی که همه با هم از دست دادیم؛ یکی سلامتیش رو، یکی عزیزش رو، یکی گذر روزهای زندگیش رو، و همه با هم تاب آوردیم. اینو وقتی فهمیدم که کنار هم بودنمون باعث شد درد زخمهامون کمتر بشه. وقتی که من از چشمم گفتم و خواهر از برادرش، مادر از پسرش، دختر از مادرش و برادر از برادرش... ظلمِ ظالم ما رو یک خانواده کرد. مگر نه اینکه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؟ وگرنه چطور میشد تنها ادامه داد!»
- کوثر (مهبانو) خشنودیکیا، مهندس عمران و نایب قهرمان تیراندازی با کمان آسیا از جمله افرادی است که در جریان خیزش انقلابی مردم ایران از ناحیه چشم آسیب دیده است.
این ورزشکار کرمانشاهی، روز ۱۸ آذر ۱۴۰۱ در بلوار طاق بستان کرمانشاه از ناحیه چشم چپ هدف تیراندازی نیروهای یگان ویژه قرار گرفت.
مهندس مهبانو خشنودیکیا، عضو تیم ملی کامپوند زنان ایران و نایب قهرمان مسابقات تیراندازی با کمان آسیا در سال ۱۴۰۰ است که در سال ۱۴۰۱ از تیم ملی انصراف داده بود.
مهبانو، دختر با شهامتی است که میگوید: «بمیرد دلی که بترسد»
مهبانو، اسم چشم مصنوعیاش را سوفیا گذاشته است.
#سوفیا💙 #مهبانو_خشنودی_کیا #کوثر_خشنودی_کیا #بمیرد_دلی_که_بترسد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متین حسنی، یکی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها در آبان ۹۸، در این گفتگو میگوید که مثل یلدا آقافضلی، هیچوقت ابراز پشیمانی نکرده است.
متین ضمن تاکید بر اینکه مردم صدای کسانی باشند که در زندان هستند. میگوید روز ۲۶ آبان ۹۸ در راه شرفش چشمش را داده است و تاکید میکند که «شرفم را هیچوقت نفروختم و هیچوقت نخواهم فروخت»
متین حسنی، چندی پیش پس از تحمل حدود یک ماه حبس، از زندان آزاد شده است.
#متین_حسنی #چشم_برای_آزادی #شرافت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متین ضمن تاکید بر اینکه مردم صدای کسانی باشند که در زندان هستند. میگوید روز ۲۶ آبان ۹۸ در راه شرفش چشمش را داده است و تاکید میکند که «شرفم را هیچوقت نفروختم و هیچوقت نخواهم فروخت»
متین حسنی، چندی پیش پس از تحمل حدود یک ماه حبس، از زندان آزاد شده است.
#متین_حسنی #چشم_برای_آزادی #شرافت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احضار حسین جعفری، از مصدومان چشم و از بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، به دادگاه انقلاب کرج
حسین جعفری از مجروحان و بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در ایران به دادگاه انقلاب کرج احضار شده است.
بر اساس احضاریهای که حسین در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، این احضار از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب انجام گرفته است و از حسین جعفری خواسته شده در تاریخ ۱۹ آبان ماه جاری در محل شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج حضور یابد.
پیش از این در فروردین ماه سال جاری، پروندهای با اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و عضویت در سته و گروه برای بر هم زدن امنیت کشور» علیه حسین جعفری گشوده شده بود.
#حسین_جعفری #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین جعفری از مجروحان و بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در ایران به دادگاه انقلاب کرج احضار شده است.
بر اساس احضاریهای که حسین در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، این احضار از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب انجام گرفته است و از حسین جعفری خواسته شده در تاریخ ۱۹ آبان ماه جاری در محل شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج حضور یابد.
پیش از این در فروردین ماه سال جاری، پروندهای با اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و عضویت در سته و گروه برای بر هم زدن امنیت کشور» علیه حسین جعفری گشوده شده بود.
#حسین_جعفری #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل رنجکش از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها در خیزش انقلابی ۱۴۰۱، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«حدوداً یک هفته دیگه، ۲۴ آبان ماه، دومین سالگرد از دست دادن چشم راست و کم بینا شدن چشم چپمه...
+پشیمونی؟
-نه، من به زندگی برگشتم!
اگه برنمیگشتم و پشت سرم رو نگاه نمیکردم، الان دومین سالگرد خودم بود، نه چشمم؛ پس زنده موندنم، از دست دادن چشمم و دووم آوردنم، قطعاً دلیلی داره، دلیلش اسمم، روایتم و آثاریه که در حال خلق شدن هستن...
وقتی به خودت و دنیا ثابت میکنی تو قوی هستی و از پسش برمیای، زندگی یکی یکی مانع هاش رو به قصدِ زمین زدنت میفرسته؛
ولی تو از یک جایی به بعد، نه اینکه کم بیاری، احساس میکنی "سر" شدی، این سر شدن، مساوی با ناامید شدنته؛ درست همونجایی که تصمیم میگیری تنهایی از پس هر چیزی برمیای، همونجا شکست میخوری، انگار باید یادبگیری برای ادامه دادن، بتونی دردت رو به زبون بیاری، اشک بریزی و درخواست کمک کنی؛
درخواست کردن و بروز دادن احساساتت ممکنه سخت تر از خودِ "درد" باشه؛ اما اگه بتونی از پسش برمیای، میتونی باز هم ادامه دهنده باقی بمونی، اینارو برای تو مینویسم غزل، که احساس تنهایی نکنی، که بدونی قرار نیست همه چیز رو تنهایی به دوش بکشی...
پ.ن: احساس کردم ممکنه یک هفته پیش رو، برام سخت باشه، شاید امسال برخلاف پارسال، اشک بریزم، با خودم خلوت کنم و...
و دوست داشتم تو این ویدئو از تصویر لحظههایی استفاده کنم که خیلی شکننده بودم ولی اون لحظه رو زندگی کردم:)»
#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«حدوداً یک هفته دیگه، ۲۴ آبان ماه، دومین سالگرد از دست دادن چشم راست و کم بینا شدن چشم چپمه...
+پشیمونی؟
-نه، من به زندگی برگشتم!
اگه برنمیگشتم و پشت سرم رو نگاه نمیکردم، الان دومین سالگرد خودم بود، نه چشمم؛ پس زنده موندنم، از دست دادن چشمم و دووم آوردنم، قطعاً دلیلی داره، دلیلش اسمم، روایتم و آثاریه که در حال خلق شدن هستن...
وقتی به خودت و دنیا ثابت میکنی تو قوی هستی و از پسش برمیای، زندگی یکی یکی مانع هاش رو به قصدِ زمین زدنت میفرسته؛
ولی تو از یک جایی به بعد، نه اینکه کم بیاری، احساس میکنی "سر" شدی، این سر شدن، مساوی با ناامید شدنته؛ درست همونجایی که تصمیم میگیری تنهایی از پس هر چیزی برمیای، همونجا شکست میخوری، انگار باید یادبگیری برای ادامه دادن، بتونی دردت رو به زبون بیاری، اشک بریزی و درخواست کمک کنی؛
درخواست کردن و بروز دادن احساساتت ممکنه سخت تر از خودِ "درد" باشه؛ اما اگه بتونی از پسش برمیای، میتونی باز هم ادامه دهنده باقی بمونی، اینارو برای تو مینویسم غزل، که احساس تنهایی نکنی، که بدونی قرار نیست همه چیز رو تنهایی به دوش بکشی...
پ.ن: احساس کردم ممکنه یک هفته پیش رو، برام سخت باشه، شاید امسال برخلاف پارسال، اشک بریزم، با خودم خلوت کنم و...
و دوست داشتم تو این ویدئو از تصویر لحظههایی استفاده کنم که خیلی شکننده بودم ولی اون لحظه رو زندگی کردم:)»
#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راحله امیری، از مصدومان شلیک عامدانه به چشمهای معترضان در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، در دومین سالگرد مصدوم شدنش با انتشار این ویدیو میگوید هرگز از رفتن به خیابان پشیمان نیست و اگر هزار بار برگردم به عقب باز هم این مسیر را پیش میروم و باز برای زن، زندگی، آزادی به خیابان میروم.
#۲۴آبان
دو سال شد✌🏻
و
همچنان
#زن_زندگی_آزادی
راحله امیری، روانشناسی که در پی شلیک گلوله ساچمهای ماموران حکومتی یک چشم خود را از دست داده است، امیدش این است که با آزادی ایران، او و سایر افرادی که ناچار به زندگی در تبعید شدهاند به وطن بازگردند.
راحله چه وقتی که در ایران بود و چه وقتی که از ایران رفت، دیدگاههای انتقادیاش را در صفحه اینستاگرام خود بازتاب داده است.
او یکبار در اینستاگرام نوشت: «امروز یکی ازم پرسید ارزشش رو داشت؟ گفتم آره، شدیدا.»
مصدومان چشم، شاهدان زنده جنایتی هستند که توسط جمهوری اسلامی علیه مردم معترض اتفاق افتاده است. رژیم جمهوری اسلامی صدها هموطن را نابینا کرده است، عزیزانی که اتفاقا بیناتر از سردمداران حکومت هستند.
#زن_زندگی_آزادی #راحله_امیری
#نه_به_جمهوری_اسلامی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#۲۴آبان
دو سال شد✌🏻
و
همچنان
#زن_زندگی_آزادی
راحله امیری، روانشناسی که در پی شلیک گلوله ساچمهای ماموران حکومتی یک چشم خود را از دست داده است، امیدش این است که با آزادی ایران، او و سایر افرادی که ناچار به زندگی در تبعید شدهاند به وطن بازگردند.
راحله چه وقتی که در ایران بود و چه وقتی که از ایران رفت، دیدگاههای انتقادیاش را در صفحه اینستاگرام خود بازتاب داده است.
او یکبار در اینستاگرام نوشت: «امروز یکی ازم پرسید ارزشش رو داشت؟ گفتم آره، شدیدا.»
مصدومان چشم، شاهدان زنده جنایتی هستند که توسط جمهوری اسلامی علیه مردم معترض اتفاق افتاده است. رژیم جمهوری اسلامی صدها هموطن را نابینا کرده است، عزیزانی که اتفاقا بیناتر از سردمداران حکومت هستند.
#زن_زندگی_آزادی #راحله_امیری
#نه_به_جمهوری_اسلامی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از فعالان ایرانی، از جمله یاسر الوندیانی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها، در اعتراض به صدور حکم اعدام برای بچههای اکباتان، در شهر بن آلمان، در برابر دفتر وزارت امورخارجه آلمان، دست به تحصن زدهاند و یاسر الوندیانی اعتصاب غذا کرده است، امروز روز دوم تحصن و اعتصاب آنهاست.
alvandiranzamin1
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
alvandiranzamin1
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #بچههای_اکباتان #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متین حسنی، جوانی که روز ۲۶ آبان ۹۸ با شلیک ماموران به چشمش، بینایی یک چشم را از دست داد، در پنجمین سالگرد آن واقعه، تاکید میکند که همچنان قوی و استوار ایستاده است.
matin.hasani_
متین زمانیکه ۱۹ سال بیشتر نداشت در جریان آبان ۹۸ در شهر بوکان، با شلیک مستقیم گلوله جنگی، بینایی یک چشم خود را از دست داد.
او همواره در کنار مردم بود و در جریان انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱، در اعتراضات میکرد و بر مزار کشتهشدگان حضور مییافت.
او استوریهایی از حضورش بر مزار مهسا، نیکا شاکرمی و کیان پیرفلک همرسانی کرده بود.
متین پیشتر نوشته بود:
«قبل اینکه این اتفاق برام پیش بیاد داشتم زندگی خودمو میکردم. باشگاه بوکس میرفتم خیلی انگیزه زیادی داشتم که شما ازم گرفتید. بعد این اتفاق دیگه نتونستم ادامه بدم. دکتر گفت نباید بوکس رو ادامه بدی، برای چشمت خطره. امیدوارم این روزا زود تمام بشه.»
#متین_حسنی #بوکان #چشم_برای_آزادی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
matin.hasani_
متین زمانیکه ۱۹ سال بیشتر نداشت در جریان آبان ۹۸ در شهر بوکان، با شلیک مستقیم گلوله جنگی، بینایی یک چشم خود را از دست داد.
او همواره در کنار مردم بود و در جریان انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱، در اعتراضات میکرد و بر مزار کشتهشدگان حضور مییافت.
او استوریهایی از حضورش بر مزار مهسا، نیکا شاکرمی و کیان پیرفلک همرسانی کرده بود.
متین پیشتر نوشته بود:
«قبل اینکه این اتفاق برام پیش بیاد داشتم زندگی خودمو میکردم. باشگاه بوکس میرفتم خیلی انگیزه زیادی داشتم که شما ازم گرفتید. بعد این اتفاق دیگه نتونستم ادامه بدم. دکتر گفت نباید بوکس رو ادامه بدی، برای چشمت خطره. امیدوارم این روزا زود تمام بشه.»
#متین_حسنی #بوکان #چشم_برای_آزادی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«محمدحسین عرفان تنها ۲۴ سال داشت که در ۲۶ آبان ۱۳۹۸ بینایی خود را از دست داد. ارادهی او به او کمک کرد تا بر هر مانعی غلبه کند، او شجاعانه و بدون دلسردی به راه خود ادامه داد. او باید اینجا میبود تا داستانش را خودش برای ما تعریف میکرد. او لایق خیلی چیزهای بیشتری بود. ما سعی کردهایم داستان او را بازگو کنیم، با این آگاهی که هرگز مانند زمانی که خودش فرصت تعریف کردن آن را داشت، نخواهد شد.»
Mohammad Hossein Erfan was just 24 years old when he was blinded on 16 November 2019. His resolve helped him to overcome any obstacles, and he bravely continued his path undeterred. He should have been here to tell us his story himself. He deserved so much more. We have attempted to tell his story, knowing that it will never be the same as if he had had a chance to tell it himself
از صفحه:
eyesofarevolution
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
#چشمهای_یک_انقلاب #چشم_برای_آزادی #محمدحسین_عرفان #eyesofarevolution #eyesforfreedom #MohammadHosseinErfan #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«محمدحسین عرفان تنها ۲۴ سال داشت که در ۲۶ آبان ۱۳۹۸ بینایی خود را از دست داد. ارادهی او به او کمک کرد تا بر هر مانعی غلبه کند، او شجاعانه و بدون دلسردی به راه خود ادامه داد. او باید اینجا میبود تا داستانش را خودش برای ما تعریف میکرد. او لایق خیلی چیزهای بیشتری بود. ما سعی کردهایم داستان او را بازگو کنیم، با این آگاهی که هرگز مانند زمانی که خودش فرصت تعریف کردن آن را داشت، نخواهد شد.»
Mohammad Hossein Erfan was just 24 years old when he was blinded on 16 November 2019. His resolve helped him to overcome any obstacles, and he bravely continued his path undeterred. He should have been here to tell us his story himself. He deserved so much more. We have attempted to tell his story, knowing that it will never be the same as if he had had a chance to tell it himself
از صفحه:
eyesofarevolution
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیبدیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حملهور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آنها میروند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب میبیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست میدهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیفتر میشود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار میدهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او میگیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی میکنند.
محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.
#چشمهای_یک_انقلاب #چشم_برای_آزادی #محمدحسین_عرفان #eyesofarevolution #eyesforfreedom #MohammadHosseinErfan #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech