"لوله خرطومی اکسیژن با چسبی به دهان و سرم از طریق یکی از رگهای دست راست هوا و غذا به او میرسانند. پای راستش به تخت زنجیر شده و صدای خس، خس نفسی که بهزحمت میرود و میآید شنیده میشود. یک دکتر و دو سه پرستار دورش جمع شدهاند. پلکهایش را باز میکنند. دکتر به قفسه سینهاش فشار میآورد و مرتب نامش را صدا میزند: رمضان! رمضان... اما پاسخی نمیگیرد."
امروز به اورژانس شماره یک بیمارستان امام خمینی رفتم تا سراغی از رمضان احمد کمال بگیرم. هنوز در کما است. این را همان دکتر میگوید. تا الان ۴۸ ساعت میشود. از دکتر جویای احوالش میشوم، میگوید: تحریکش که میکنیم پاسخ میدهد و سرفه میکند، اما متاسفانه در کما است و باید منتظر بمانیم. میپرسد تو چه کارهاش هستی، خیلی خلاصه برایش توضیح میدهم. میپرسد گلولهها را چه کسی به او زده و خانوادهاش کجا هستند. وقتی میگویم کوبانی در سوریه، با تأسف میگوید اصلاً معلوم نیست آنها (خانوادهاش) هم زنده باشند.
رمضان بهزور سیوسه سال دارد. از اهالی #کوبانی سوریه است. اما وقتی نگاهش میکنی ۴۰ ساله میزند. به کمک برخی از دوستان و همراهی #زندان رجایی شهر، برای پذیرش به بیمارستان ساسان منتقل شد، اما مسئولان بیمارستان ساسان با دیدن وضعیت وخیم او، حاضر به پذیرش او نشدند و پس از چند ساعت بهرغم قبولی ریاست بیمارستان به بهانه اینکه تخت خالی ندارند او را بستری نکردند.
امیدوارم مسئولان #بیمارستان شرایط بهتری را برای او فراهم کنند. تا کمتر زجر بکشد. اگرچه شاید این روزها، از معدود زمانهایی است که دردِ دائمی دست و پایش را حس نمیکند ...
بیشتر بخوانید:
http://amouei.com/spip.php?article354
#حقوق_بشر #زندانی #حقوق_زندانیان
@Tavaana_Tavaanatech
امروز به اورژانس شماره یک بیمارستان امام خمینی رفتم تا سراغی از رمضان احمد کمال بگیرم. هنوز در کما است. این را همان دکتر میگوید. تا الان ۴۸ ساعت میشود. از دکتر جویای احوالش میشوم، میگوید: تحریکش که میکنیم پاسخ میدهد و سرفه میکند، اما متاسفانه در کما است و باید منتظر بمانیم. میپرسد تو چه کارهاش هستی، خیلی خلاصه برایش توضیح میدهم. میپرسد گلولهها را چه کسی به او زده و خانوادهاش کجا هستند. وقتی میگویم کوبانی در سوریه، با تأسف میگوید اصلاً معلوم نیست آنها (خانوادهاش) هم زنده باشند.
رمضان بهزور سیوسه سال دارد. از اهالی #کوبانی سوریه است. اما وقتی نگاهش میکنی ۴۰ ساله میزند. به کمک برخی از دوستان و همراهی #زندان رجایی شهر، برای پذیرش به بیمارستان ساسان منتقل شد، اما مسئولان بیمارستان ساسان با دیدن وضعیت وخیم او، حاضر به پذیرش او نشدند و پس از چند ساعت بهرغم قبولی ریاست بیمارستان به بهانه اینکه تخت خالی ندارند او را بستری نکردند.
امیدوارم مسئولان #بیمارستان شرایط بهتری را برای او فراهم کنند. تا کمتر زجر بکشد. اگرچه شاید این روزها، از معدود زمانهایی است که دردِ دائمی دست و پایش را حس نمیکند ...
بیشتر بخوانید:
http://amouei.com/spip.php?article354
#حقوق_بشر #زندانی #حقوق_زندانیان
@Tavaana_Tavaanatech