سوأل شرمآور در مسابقهی شبکه ۲ تلویزیون:
بر سر این دو راهی کدامیک را ترجیح میدهید؟
-نداشتن فرزند
-داشتن فرزند معلول
مروجانِ انقلابیِ «ضدیت با غربالگری»، حالا علنیتر، روی آوردهاند به تبلیغِ «فرزند معلول» بهتر از «بیفرزندی» است! چون سقط جنین، حتی در شرایطی تماماً منطقی را برنمیتابند!
- از حساب کاربری @Faghihimostafa1
#غربالگری #قانون_جوانی_جمعیت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر سر این دو راهی کدامیک را ترجیح میدهید؟
-نداشتن فرزند
-داشتن فرزند معلول
مروجانِ انقلابیِ «ضدیت با غربالگری»، حالا علنیتر، روی آوردهاند به تبلیغِ «فرزند معلول» بهتر از «بیفرزندی» است! چون سقط جنین، حتی در شرایطی تماماً منطقی را برنمیتابند!
- از حساب کاربری @Faghihimostafa1
#غربالگری #قانون_جوانی_جمعیت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
در سالهای اخیر، سیاستهای جمعیتی جمهوری اسلامی، بهویژه با تصویب «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، به یکی از پرمناقشهترین حوزههای مداخله دولت در زندگی خصوصی مردم بدل شده است. این قانون با محدودسازی سقط جنین، کاهش دسترسی به ابزارهای پیشگیری، تبلیغ فرزندآوری و مشروطسازی برخی خدمات دولتی به وضعیت تاهل و فرزنددار بودن، عملاً تصمیمگیریهای باروری را از حوزه فردی خارج و به عرصه سیاست دولتی وارد کرده است. بسیاری از تحلیلگران این اقدامات را نه سیاستگذاری جمعیتی، بلکه تلاشی برای کنترل بدن و زندگی جنسی و تولیدمثلی شهروندان میدانند.
نقطه عطف این نگرانیها، انتشار یک نقلقول منتسب به دبیر ستاد ملی جمعیت بود که گفت: «اگر خانوادهها فرزند نیاورند، مجبوریم جور دیگری عمل کنیم». اگرچه این جمله بهطور رسمی تایید نشد، اما موجی از واکنشهای منفی در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی برانگیخت. از نظر بسیاری، این جمله و لحن تهدیدآمیزی که داشت یادآور سیاستهای جمعیتی در حکومتهای تمامیتخواه بود، جایی که بدن انسان نه بهمثابه یک حق، بلکه بهعنوان ابزار اجرای ایدئولوژی تلقی میشود.
در یک مقایسه تاریخی، چنین رویکردی بیارتباط با اقدامات خمرهای سرخ در کامبوج نیست. در رژیم پل پوت، ازدواجها ، روابط جنسی و فرزندآوری اجباری بود و مردم موظف بودند در چارچوبهای تحمیلی حکومت برای «خلق نسل انقلابی» فرزندآوری کنند. امتناع از این کار میتوانست به اتهام خیانت و اعدام منجر شود. بدن و خانواده در خدمت نظامی قرار میگرفت که هدفش، مهندسی اجتماعی و بازتولید ایدئولوژیک جامعه بود.
در هر دو مورد، آنچه مشترک است، فلسفه کنترل بدن و خانواده و تبدیل انسان به ابزاری برای پیشبرد اهداف حکومتی است. تفاوت در روشها – یکی عریان و خشن، دیگری قانونی و تدریجی – باعث نمیشود که شباهت ساختاری نادیده گرفته شود. در ایران، فشار بیشتر به شکل مقررات، حذف خدمات درمانی، تبلیغات رسمی و محرومیتهای شغلی اعمال میشود، اما پیامد آن، همان انکار عاملیت فردی در تصمیمهای بنیادین زندگی است.
در نهایت، چه در کامبوج با زور نظامی و چه در ایران با قانونگذاری ایدئولوژیک، هدف یکیست: مدیریت بدن، جنسیّت و تولید مثل انسانها برای حفظ نظم مورد نظر حکومت. تجربه تاریخی نشان میدهد که چنین سیاستهایی، بهرغم فشار و تبلیغ، عموما با نارضایتی، مقاومت پنهان، و در نهایت شکست روبرو میشوند؛ چرا که بدن انسان را نمیتوان برای همیشه به ابزاری در خدمت قدرت فروکاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #خمرهای_سرخ #قانون_جوانی_جمعیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در سالهای اخیر، سیاستهای جمعیتی جمهوری اسلامی، بهویژه با تصویب «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، به یکی از پرمناقشهترین حوزههای مداخله دولت در زندگی خصوصی مردم بدل شده است. این قانون با محدودسازی سقط جنین، کاهش دسترسی به ابزارهای پیشگیری، تبلیغ فرزندآوری و مشروطسازی برخی خدمات دولتی به وضعیت تاهل و فرزنددار بودن، عملاً تصمیمگیریهای باروری را از حوزه فردی خارج و به عرصه سیاست دولتی وارد کرده است. بسیاری از تحلیلگران این اقدامات را نه سیاستگذاری جمعیتی، بلکه تلاشی برای کنترل بدن و زندگی جنسی و تولیدمثلی شهروندان میدانند.
نقطه عطف این نگرانیها، انتشار یک نقلقول منتسب به دبیر ستاد ملی جمعیت بود که گفت: «اگر خانوادهها فرزند نیاورند، مجبوریم جور دیگری عمل کنیم». اگرچه این جمله بهطور رسمی تایید نشد، اما موجی از واکنشهای منفی در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی برانگیخت. از نظر بسیاری، این جمله و لحن تهدیدآمیزی که داشت یادآور سیاستهای جمعیتی در حکومتهای تمامیتخواه بود، جایی که بدن انسان نه بهمثابه یک حق، بلکه بهعنوان ابزار اجرای ایدئولوژی تلقی میشود.
در یک مقایسه تاریخی، چنین رویکردی بیارتباط با اقدامات خمرهای سرخ در کامبوج نیست. در رژیم پل پوت، ازدواجها ، روابط جنسی و فرزندآوری اجباری بود و مردم موظف بودند در چارچوبهای تحمیلی حکومت برای «خلق نسل انقلابی» فرزندآوری کنند. امتناع از این کار میتوانست به اتهام خیانت و اعدام منجر شود. بدن و خانواده در خدمت نظامی قرار میگرفت که هدفش، مهندسی اجتماعی و بازتولید ایدئولوژیک جامعه بود.
در هر دو مورد، آنچه مشترک است، فلسفه کنترل بدن و خانواده و تبدیل انسان به ابزاری برای پیشبرد اهداف حکومتی است. تفاوت در روشها – یکی عریان و خشن، دیگری قانونی و تدریجی – باعث نمیشود که شباهت ساختاری نادیده گرفته شود. در ایران، فشار بیشتر به شکل مقررات، حذف خدمات درمانی، تبلیغات رسمی و محرومیتهای شغلی اعمال میشود، اما پیامد آن، همان انکار عاملیت فردی در تصمیمهای بنیادین زندگی است.
در نهایت، چه در کامبوج با زور نظامی و چه در ایران با قانونگذاری ایدئولوژیک، هدف یکیست: مدیریت بدن، جنسیّت و تولید مثل انسانها برای حفظ نظم مورد نظر حکومت. تجربه تاریخی نشان میدهد که چنین سیاستهایی، بهرغم فشار و تبلیغ، عموما با نارضایتی، مقاومت پنهان، و در نهایت شکست روبرو میشوند؛ چرا که بدن انسان را نمیتوان برای همیشه به ابزاری در خدمت قدرت فروکاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #خمرهای_سرخ #قانون_جوانی_جمعیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402