Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم این شعر هست
سال ۵۷
چه کردیم با میهن مهربان؟
فراموش کردیم عهد گران!
در آنجا که غفلت نماید خروش
بیاید ز خشم و ز کین، خون به جوش
ز مردم بگرداند اندیشه روی
نشیند به جای خرد، یاوهگوی
چو از جهل بر شاه خود تاختیم
همه عزت خویش را باختیم
چو بر عقل و اندیشه کردیم پشت
شنیدیم بسیار حرف درشت
فقط در زمین دشمنی کاشتیم
و ای کاش یک جو خرد داشتیم!
فراموش کردیم چون فرّ شاه
وطن را نمودیم اینسان تباه
محمدرضا بود و میهنپرست
و با رفتنش میهن از هم گسست
به کار جهان مرد دانسته بود
پدر بود و انسان وارسته بود
چه سال بدی بود، پنجاه و هفت،
که آبادی میهن از دست رفت!
ندانسته رفتیم سوی فنا
به جوش آمد از ظلم، قهر خدا
عجب ظلم کردیم بر خویشتن!
چه کردیم با مادر خود، وطن؟!
به پندار اینکه حسینی شدیم
به میدان تیر خمینی شدیم!
یکایک جوانان این سر زمین
فرو خفته در خون، به میدان مین!
و اهریمنان گرم بیدادشان
نمیآمد از کشتگان یادشان
چنین بخت برگشت از خاک ما
ببین میهن پیرهنچاک ما!
به بیدانشی اینک آوارهایم
همه دربهدر در پی چارهایم
به نیرنگ دین خاممان کردهاند
درون قفس راممان کردهاند
به فرمانشان سر نهادیم، حیف!
چو برگی که در چنگ بادیم، حیف!
یکی فکر نان و یکی فکر جان
شده بغض در قعر سینه نهان
فرومایگان کاخها ساختند!
و فرزانگان عمرها باختند!
از این بازی روزگار زبون
که افکنده میهن به گرداب خون-
چه گویم؟... که صبح وطن تیرهاست!
و دشمن چنان شب به ما چیرهاست!
اگر شاهد درد ملت خداست
پس آزادی مردم ما کجاست؟!
من آزادهام، اهل آئین مهر
به ما باز گرد، ای شکوه سپهر!
اگر بردهام سالها رنج عشق
نه مأیوسم از بردن گنج عشق!
بگیرم به کف پرچمت، خاک پاک!
کنم دشمن خیرهات را هلاک
سکوتِ شب تار باید شکست
به زیرِ ستمها نباید نشست
بزن کوس فریاد را، هموطن!
بگو با من خسته از جان سخن
بگو با همیم و کنار همیم
به زخمِ عمیق وطن مرهمیم
شود میهن از غیرت آباد و شاد
جهان، مفت چیزی به مردم نداد
علی رضا جعفری
#مهسا_امینی #اشتباه۵۷ #انقلاب_ملی #ادببات_اعتراضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اسم این شعر هست
سال ۵۷
چه کردیم با میهن مهربان؟
فراموش کردیم عهد گران!
در آنجا که غفلت نماید خروش
بیاید ز خشم و ز کین، خون به جوش
ز مردم بگرداند اندیشه روی
نشیند به جای خرد، یاوهگوی
چو از جهل بر شاه خود تاختیم
همه عزت خویش را باختیم
چو بر عقل و اندیشه کردیم پشت
شنیدیم بسیار حرف درشت
فقط در زمین دشمنی کاشتیم
و ای کاش یک جو خرد داشتیم!
فراموش کردیم چون فرّ شاه
وطن را نمودیم اینسان تباه
محمدرضا بود و میهنپرست
و با رفتنش میهن از هم گسست
به کار جهان مرد دانسته بود
پدر بود و انسان وارسته بود
چه سال بدی بود، پنجاه و هفت،
که آبادی میهن از دست رفت!
ندانسته رفتیم سوی فنا
به جوش آمد از ظلم، قهر خدا
عجب ظلم کردیم بر خویشتن!
چه کردیم با مادر خود، وطن؟!
به پندار اینکه حسینی شدیم
به میدان تیر خمینی شدیم!
یکایک جوانان این سر زمین
فرو خفته در خون، به میدان مین!
و اهریمنان گرم بیدادشان
نمیآمد از کشتگان یادشان
چنین بخت برگشت از خاک ما
ببین میهن پیرهنچاک ما!
به بیدانشی اینک آوارهایم
همه دربهدر در پی چارهایم
به نیرنگ دین خاممان کردهاند
درون قفس راممان کردهاند
به فرمانشان سر نهادیم، حیف!
چو برگی که در چنگ بادیم، حیف!
یکی فکر نان و یکی فکر جان
شده بغض در قعر سینه نهان
فرومایگان کاخها ساختند!
و فرزانگان عمرها باختند!
از این بازی روزگار زبون
که افکنده میهن به گرداب خون-
چه گویم؟... که صبح وطن تیرهاست!
و دشمن چنان شب به ما چیرهاست!
اگر شاهد درد ملت خداست
پس آزادی مردم ما کجاست؟!
من آزادهام، اهل آئین مهر
به ما باز گرد، ای شکوه سپهر!
اگر بردهام سالها رنج عشق
نه مأیوسم از بردن گنج عشق!
بگیرم به کف پرچمت، خاک پاک!
کنم دشمن خیرهات را هلاک
سکوتِ شب تار باید شکست
به زیرِ ستمها نباید نشست
بزن کوس فریاد را، هموطن!
بگو با من خسته از جان سخن
بگو با همیم و کنار همیم
به زخمِ عمیق وطن مرهمیم
شود میهن از غیرت آباد و شاد
جهان، مفت چیزی به مردم نداد
علی رضا جعفری
#مهسا_امینی #اشتباه۵۷ #انقلاب_ملی #ادببات_اعتراضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech