آموزشکده توانا
61.5K subscribers
27.9K photos
34.9K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
۱۶ آذر، روز دانشجو

بهاره هدایت؛ #مبارز #خستگی‌ناپذیر جنبش دانشجویی

بهاره هدایت فعال #حقوق_زنان و #حقوق_بشر است که حکم ۱۰ ساله حبس دارد و چندین بهار را تا امروز در #زندان #اوین گذرانده است. گناه‌اش چه بود؟ توجه به #اخراج و نقض حقوق بشری دانشجویان و دانشگاهیان در ایران و اعتراض به آن از هر راه مسالمت آمیزی که برایش امکان داشته است.

بهاره در #سازماندهی #تظاهرات و اعتراضات دانشجویی برای دفاع از همکاران و اعضای علمی دانشگاه‌ها کمک کرده است؛ در کنفرانس‌های جهانی در مورد مسائل دانشجویان ایرانی از راه دور شرکت کرده و سخنرانی داشته است؛ و از وقتی عضو دفتر تحکیم وحدت، بزرگ ترین تشکل #منتقد دانشجویی، شد عضو ساده نمانده و درخشیده است. او در چارچوب مبارزات زنان هم فعال بوده و نقش مهمی در «#کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین #تبعیض آمیز علیه زنان» داشته است.

بهاره در آغاز بهار در ۱۶ فروردین ۱۳۶۰ متولد شده و از بیست سالگی وارد فعالیتهای #دانشجویی شد. از زمان شروع فعالیت ۵ بار بازداشت شد درنهایت به حکم ده سال زندان رسید. در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ در تجمع اعتراضی #زنان در میدان هفت تیر تهران شرکت کرد که آن تجمع در واقع آغاز شکل‌گیری کمپین یک میلیون امضا شد. نیروهای امنیتی به آن تجمع حمله کردند و شماری از شرکت کنندگان از جمله #بهاره_هدایت را بازداشت کردند. آن زمان حکم دو سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال گرفت چون در "تجمع غیرقانونی" شرکت کرده بود. ۱۸ تیرماه ۱۳۸۶، در سالروز حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۷۸ به همراه اعضای شورای مرکزی دفتر #تحکیم وحدت در مقابل #دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) دست به #تحصن اعتراضی زد و دوباره #بازداشت شد و یک ماه را در سلول #انفرادی گذراند و بعد با وثیقه آزاد شد. در سال بعد دوبار به زندان رفت. ابتدا در تیرماه ۱۳۸۷ و سپس در اسفند ماه همان سال به جرم شرکت در تجمع آرام خانواده‌های #زندانیان_سیاسی در مقابل اوین بازداشت شد.

#توانا
https://tavaana.org/fa/Bahare-Hedaiat

@Tavaana_TavaanaTech
گردهمایی ساکنان واشنگتن در پاسخ به پیام زهرا رهنورد

جمعی از ساکنان واشگنتن دی‌سی در آمریکا در پاسخ به پیام «یادآر، ز شمع مرده یادآر» زهرا رهنورد و دعوت کارزار مردمی به یاد دارم / I remember با در دست داشتن پلاکاردهایی با تصاویر رهبران جنبش سبز، در میدان دوپان این شهر گردهم جمع شدند و خواستار آزادی آن‌ها و زندانیان سیاسی دربند شدند.

در بخشی از بیانیه این تجمع که یکی از حاضران آن را قرائت کرد، آمده است:

در آستانه حبس خانگی ۵ ساله موسوی، کروبی و رهنورد در اینجا جمع شده‌ایم تا بگوییم که نام رهبران نمادین جنبش سبز همچون مقاومت و ایستادگی‌شان در ذهن ما زنده است و بر عهد مان بر دفاع از حقوق آن‌ها و مطالبات جنبش سبز ایستاده‌ایم.

آنچه در این چند سال گذشت باعث آشکار شدن حقانیت بیش‌تر خواست آنان و رسوایی بیش‌تر سلسله جنبانان استبداد دینی و دشمنان کمر بسته حاکمیت مردم و #دمکراسی شده است. شعری که خانم رهنورد از اشعار زنده یاد علی اکبر دهخدا برگزیده‌اند، یادآور روزگار بعد از به توپ بستن مجلس صدر مشروطه و کشتار آزادی‌خواهان است. انتخاب این شعر تاکیدی بر سوختن شمع و آب شدن آن برای نشان دادن راه در تاریکی‌ها است.

مقاومت آنان سرمایه‌ای ارزنده را پدید آورده است تا #جنبش_سبز در زمان مقدر چون سمندری از آتش زیر خاکستر برخیزد.

البته از سال ۸۸ به بعد و همچنین در سال‌های پیش از آن جمعی از زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده اند که از دایره توجه افکارعمومی دور بوده و در گمنامی مشقت حبس را تحمل کرده اند. پای‌بندی به موازین حقوق بشری و حمایت غیر #تبعیض آمیز نیازمند توجه متوازن به وضعیت تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

ما اعلام می‌کنیم تمایل به مبارزه با استبداد و تلاش برای #آزادی محصوران و دیگر #زندانیان سیاسی و عقیدتی و پایان دادن به فضای پلیسی و امنیتی در لایه های مختلف جامعه همچنان جاری است. افت و خیز فعالیت ها تاثیری در فرجام محتوم ناپذیر زوال #استبداد دینی نخواهد داشت. این ایام خزان به پایان می رسد و روسیاهی از آن #حصر کنندگان خواهد بود.

همچنین ما هم در کنار برپا دارندگان کارزار مردمی "به یاد دارم / I remember" تا شنیدن پیامی از سوی #زهرارهنورد به اعتراضات خود ادامه خواهیم داد.»
#یادآر #حقوق_بشر #زندانی_سیاسی

@Tavaana_TavaanaTech
فوتبالیست‌های زن ایران و مساله پوشش اجباری

شاید به جرات بتوان گفت که اصلی‌ترین مساله در فوتبال زنان ایران،مساله پوشش بازیکنان است. مسئولان ورزشی جمهوری اسلامی حجاب بازیکنان زن را مانع پیشرفت ندانسته و بر حفظ پوشش اسلامی بازیکنان در بازی‌ها تاکید دارند، اما فیفا تبلیغ یک ایدئولوژی خاص با پوششی خاص را ممنوع می‌داند.البته فیفا یک استدلال دیگر هم در رد پوشش سر هنگام بازی‌ها دارد.فیفا استدلال می‌کند که داشتن روسری یا مقنعه هنگام بازی فوتبال خطرناک است، چون حین مسابقه و هنگام جدال بازیکنان دو تیم بر سر تصاحب توپ،امکان کشیده شدن روسری یا مقنعه توسط بازیکن تیم مقابل و خطر خفگی برای بازیکن باحجاب وجود دارد.

به هرحال،شاید بتوان بزرگ‌ترین ضربه تفاوت پوشش بازیکنان زن ایرانی با دیگر کشور‌ها را در بازی‌های مقدماتی المپیک ۲۰۱۲ ردیابی کرد. در آن بازی‌ها،ایران در چارچوب یک دیدار مقدماتی در اردن به دیدار این تیم رفت اما داور بحرینی به علت نوع پوشش بازیکنان ایرانی،از برگزاری مسابقه خودداری کرد.داور مسابقه بر این نکته تاکید داشت که زنان ملی‏‌پوش ایران باید حجاب‏شان را کنار بگذارند و مانند اردنی‏‌ها بازی کنند. اما مسئولین فدراسیون فوتبال ایران کوتاه نیامدند و همین موجب حذف تیم ملی فوتبال زنان از مسابقات مقدماتی المپیک شد.

با این حال بعدا فیفا پذیرفت که زنان فوتبالیست می‌توانند از کلاه یا روسری هنگام بازی‌ها استفاده کنند.البته مسئولان ایرانی نیز هیچ‌گاه سر مساله حجاب فوتبالیست‌های زن کوتاه نیامدند. یک بار بهرام افشارزاده، دبیر وقت کمیته المپیک ایران،در پاسخ به این پرسش که چرا در گرما و شرجی فوتبالیست‌های زن ایران باید حجاب را رعایت کنند در حالیکه - به عنوان مثال - بازیکنان تیم ملی فوتبال زنان کشور مسلمان ترکیه در هنگام بازی‌ها حجاب ندارند، این موضوع را به کم اعتقادی ترکیه‌ای‌ها نسبت داد! یا مهدی تاج، نایب رییس وقت فدراسیون فوتبال،با لحنی جالب توجه تاکید کرد که فیفا مجبور است با این قضیه (حجاب بازیکنان) کنار بیاید و جمهوری اسلامی بر سر حرفش مبنی بر بازی فوتبالیست‌های زن با حجاب می‌ایستد!

اما حتی اگر فیفا حجاب فوتبالیست‌های زن ایرانی را بپذیرد باز این بازیکنان در ابعاد دیگر این مشکل را سد راه پیشرفت خود می‌بینند. می‌توان از بهناز خیاط،دروازه‌بان وقت تیم ملی #فوتسال زنان ایران،نام برد که حجاب مانع از حضور او در لیگ اسپانیا شد.او که چندسال پیش با تیم «تجارتخانه بندرعباس» در یک تورنمنت دوستانه در اسپانیا شرکت کرده بود توجه یک تیم اسپانیایی را به خود جلب کرد و چون دروازه‌بان بود حتی در مرحله اول پوشش او مشکل‌ساز نشد اما در ‌‌نهایت فدراسیون فوتبال اسپانیا با حجاب او موافقت نکرد و خیاط از بازی در لیگ اسپانیا بازماند.

خود او می‌گوید:«ما از رفتن به یک کشور اروپایی استقبال کرده بودیم،آن هم کشوری مثل اسپانیا که مهد فوتسال است.ما اگر می‌توانستیم در آن کشور بازی کنیم،هم برای تجربه خودمان خوب بود و هم به هر حال می‌توانستیم آن تجربیاتی که در آن کشور به‌دست می‌آوریم را در تیم ملیمان هم به کار بگیریم و برای تیم ملیمان مفید‌تر از گذشته باشیم.ولی خوب برای حضور ما در کشورهای اروپایی فعلا مشکل حجاب مطرح است.»

درواقع اگرچه به نظر می‌رسد فوتبالیست‌های زن ایرانی با مساله حجاب کنار آمده‌اند، اما انکارناپذیر است که مساله #حجاب و پوشش، دغدغه بخش عمده‌ای از زنان ایرانی است که نمی‌خواهند حجاب بر سر و تن داشته باشند. در واقع خیلی از #زنان هستند که اگر چه تحت پوشش اجباری قرار دارند اما صدایی و رسانه‌ای برای اعتراض ندارند و اگر مساله فوتبالیست‌های #زن مطرح می‌شود، شاید به خاطر مشهور و معروف بودن آن‌ها و اهمیت این مساله است.همین یکی دو ماه پیش بود که مریل استریپ، سوپر استار آمریکایی، در «کنفرانس زنان جهان» از «مسیح علی‌نژاد»، فعال زن ایرانی، برای فعالیت‌هایش در راستای اختیاری کردن حجاب در ایران تقدیر کرد.

علی‌نژاد در آن کنفرانس گفته بود: «حجاب اجباری فرهنگ ایران نیست، قانونی است #تبعیض آمیز که توسط حکومت ایران اعمال شده است… ما دوست داریم وقتی مردم ایران می‌خواهند صدایشان را بلند کنند، بی‌تفاوت نباشید.از شما نمی‌خواهیم بیایید و زنان ایران را نجات دهید زیرا آنها خودشان به اندازه کافی شجاع و باهوش هستند تا صدای خودشان را بلند کنند. نگویید که #حجاب_اجباری قانون است. برده‌برداری هم قانونی بود و اگر کسی علیه برده‌داری اعتراض نمی‌کرد، هنوز هم #برده‌داری وجود داشت.»

سعید سبزیان،از مدرسان توانا،نیز می‌کوشد با نگاهی فراتر به این مساله شرح دهد چگونه در ایران تفاوت‌های جسمیتی و #جنسیتی با هم گره می‌خورند و بر پایه کلیشه‌های شناختی، انسان‌هایی که با معیارهای تثبیت شده از #جسمیت تفاوت دارند،از #حقوق_شهروندی محروم می‌شوند.
رایگان دانلود کنید و بخوانید؛
http://ow.ly/V3BW300WFbf
شما در این بحث‌های پیش آمده کجا می‌ایستید؟

فدراسیون جهانی شطرنج میزبانی رقابت‌های قهرمانی بانوان جهان را به ایران داده است. این به آن معنا است که زنانی از سراسر جهان برای بازی به ایران خواهند آمد. برخی از این زنان در گفت‌وگوهایی با مسیح علی‌نژاد، گفته‌اند که حاضر نیستند با روسری به ایران بیایند و به قانون حجاب اجباری گردن نمی‌گذارند.

در این چند روز موافقان و مخالفانی در مورد این تصمیم شطرنج‌بازان خارجی واکنش نشان داده‌اند. برخی گفته‌اند از آن‌جا که حجاب اجباری در ایران قانون است دیگران باید به این قانون احترام بگذارند و در مقابل کسانی گفته‌اند که لزوما انسان موظف نیست به قوانین تبعیضآمیز گردن بگذارد و برای مثال اگر در تاریخ معاصر به این بهانه به قوانین برده‌داری یا تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی احترام می‌گذاشتند هنوز این قوانین ناعادلانه در جهان جاری و ساری بود. برخی از زاویه‌ای دیگر معترض هستند.

برای مثال غنچه قوامی در صفحه‌ی فیس‌بوک خود می‌نویسد:«گرفتن میزبانی مسابقات شطرنج از ایران به بهانه حجاب اجباری، تنها به ضرر ورزش زنان در ایران خواهد بود. این روند اگر باب شود تنها زنان ایرانی هستند که از عرصه های جهانی ورزشی حذف می شوند.»

مژده فرجی در زیر همین پست غنچه قوامی نوشته است:
«شركت كردن ورزشكاران ايرانی در مسابقات بين‌المللی كه فقط در حالت ميزبانی ايران اتفاق نميفته!»

و این سخن معنایش این است که آن‌هایی که مخالف حضور شطرنج‌بازان خارجی در ایران هستند به هیچ‌وجه نظرشان تحریم پرزش نیست و زنان ایرانی می‌توانند هم در کشور خود و هم در بیرون ایران در عرصه‌های ورزشی شرکت کنند و تنها از شطرنج‌بازان دیگر کشورها می‌خواهند که به این قوانین تبعیضآمیز به سود زنان ایران گردن نگذارند.

مسیح علی‌نژاد در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی می‌گوید:
«هدف ما تحریم ورزش زنان ایران نیست، مشکل آن است که جمهوری اسلامی ابزار سلطه خودش را در همه جهان گسترده می‌کند.»

و در مقابل نگین حسینی معتقد است:

« اینکه زنان ایرانی بتوانند ورزش کنند، تحصیل کنند و با همتایان خودشان در خارج از کشور در ارتباط باشند اولویت بیشتری دارد.»

علی کریم‌زاده در صفحه‌ی فیس‌بوک خود با زبانی طنز می‌گوید که اعتراض به حجاب اجباری مسئله‌ای مهم‌تر از این است که دو زن شطرنج‌باز خارجی با به خاطر حجاب به کشور بیایند و یا نیایند.

او می‌آورد:
«در "Banana Republic" یا همون «جمهوری موز» خودمون که سال دیگه قراره میزبان جام جهانی منچ با مانع زنان باشه٬ زن‌ها رو حتی هر زن خارجی‌ای که بخواد وارد کشور بشه ختنه می‌کنن. امیدوارم زنان کشورهای دیگه ضمن احترام به قوانین و فرهنگ اون کشور٬ این جام رو تحریم نکنن که جلوی پیشرفت‌های ورزشی زنان «جمهوری موز» گرفته نشه!»
goo.gl/06dNzX
نظر شما در مورد این مباحث پیش آمده چیست؟

@Tavaana_TavaanaTech
آتنا دائمی صدای اعتراض ماست
goo.gl/GWR6Qd
چند روز پیش آتنا دائمی، فعال مدنی که همین اواخر به ۷ سال زندان محکوم شده است و پیش از این نیز زندانی سیاسی بوده است نامه‌ای به «فدراسیون بین المللی شطرنج زنان» زنان نوشت. او در پایان نامه خواسته‌اش را این‌گونه مطرح کرد:

«از شما درخواست میکنم که نسبت به تضییع حقوق زنان دنیا از جمله میلیون ها زن ایرانی بی تفاوت نباشید. این سرکوب را تحت عنوان تفاوت های فرهنگی و احترام به فرهنگ ما توجیه نکنید و از میزبان مسابقات بخواهید تا شرایط برگزاری مسابقات طبق استاندارد های بین المللی را در ایران فراهم کند. ما مردم ایران خواهان تحمیل یک قانون تبعیض آمیز به هیچ یک از زنان دنیا نیستیم و زور و اجبار جزء فرهنگ ملت ما نیست. به همین دلیل هم خواهان برگزاری مسابقات شطرنج در کشورمان هستیم و هم خواهان تسلیم نشدن در برابر قانونی که حجاب را به تمام زنان دنیا تحمیل می کند. از شما میخواهیم چنانچه شرایط بین المللی میزبانی ایران فراهم نشد حضور پر افتخار ورزشکاران کشورمان را در کشوری دیگر فراهم کنید.»

حال پتیشنی با عنوان «آتنا دائمی صدای اعتراض ماست» به راه افتاده که با امضای آن مطالبات بخش کثیری از زنان ایران در آن مطرح می‌شود.

لینک پتیشن برای امضا:
http://bit.ly/2dpsSw8

مطالب مرتبط:

مطالب مرتبط:
نبرد ده ساله زنان ادامه دارد: تکاپوی ورود به ورزشگاه‌ها
http://bit.ly/1yNyrLH
سی و پنج سال در حجاب؛ نقض گسترده حقوق زنان در ایران
http://bit.ly/2dqa1mK
زنانه جنگیدن در میدان ورزشی
http://bit.ly/2dd2wOn

@Tavaana_TavaanaTech
#کولبران_یخ_زده
مسوولان خواب زده
goo.gl/1Hi9fV

سیروان محمودی/پژوهشگر اجتماعی

متاسفانه در پرداختن به مسائل اجتماعی کشور هم درگیر تفکرات "مرکز-حاشیه" هستیم! انگار فقط مسائل "مرکز" مهم تلقی می شوند. مرکزی که شاید یک شهر مثل تهران باشد یا یک قوم خاص باشد. لذا پرداختن به مسائل اجتماعی، اقتصادی مناطق "حاشیه" مشکل تر می باشد زیرا ما هنوز طبق تعصبات و پیشداوری های ذهنی و خیالی با واقعیت ها برخورد می کنیم. اهل قلم و اندیشه بودن، "حاشیه، مرکز" نمی شناسد و طبق این جغرافیای سیاسی و نژادی، نمی نویسد.
وظیفه مهم روشنفکر یا فعال اجتماعی یا هر منتقد و نویسنده ای این است که در درجه اول ، بنا بر مبانی "انسانیت" و "آزادی انسان ها" قلم در دست بگیرد و مسوولیت روشنفکری را در هر جغرافیا و هر زمانی بجا بیاورد. هر روز و هر هفته در این کشور شاهد یک فاجعه هستیم. در همین مدت کوتاه گذشته شاهد برخورد دو قطار در سمنان، سوختن دو کودک کار در انبار ضایعات، حادثه پلاسکو، سیل در سیستان و بلوچستان، طوفان گردوخاک در اهواز و الان هم جان باختن ۴ کولبر زیر بهمن در سردشت! کولبرانی که جدا از کوله بارشان، صدها برچسب و انگ هم باید تحمل کنند. قرار نیست حتما بعد از رخ دادن حادثه دست به قلم یشویم، بلکه بارها در مورد کولبران و آثار آن و رواج این پدیده مطالعه شده و متن ها چاپ شده و مستندها گرفته شده.. اما کو گوش شنوا؟ حتما باید یک حادثه یا فاجعه رخ بدهد تا چند روزی در شوک آن بمانیم و شاید تلنگری به ما بخورد اما آن هم به خاطره تبدیل می شود...
وجود پدیده کولبری در شهرهای کردنشین دال بر وضعیت اسفناک اقتصادی آن مناطق می باشد. چرا در یک شهر مرزی مثل سردشت، تا این اندازه کولبری رواج دارد؟! چرا از پتانسیل درگاه های مرزی استفاده نمی شود؟ چرا شهرک صنعتی آن گرد وخاک می خورد؟ چرا با وجود طبیعت زیبا و بکر آن، گردشگری آن را تقویت نمی کنند؟ و ده ها سوال دیگر...
کولبران جوان ۱۸ و ۲۱ ساله، هیچ امیدی جز کولبری نداشتند؟ جوان ۱۸ ساله باید زیر بهمن یخ بزند و جنازه منجمدش را برای خانواده اش بفرستند؟
نتیجه #توسعه_نامتوازن و #تبعیض_آمیز چیزی جز این نمی شود. تا وقتی که گرفتار تفکرات "مرکز-حاشیه" باشیم، و سیاست های اقتصادی و اجتماعی ما منطقه ای باشند باید شاهد این فجایع باشیم. همچنین تا وقتی که نگاه ها به سمت سردشت و کردستان "امنیتی" باشد، اوضاع بهتر از این نخواهد بود. اینجا امنیتی نیست. اینجا شهر است با شهروندانش...

کولبرانی که سینه شان با گلوله شکافته می شود یا زیر بهمن منجمد می شوند، نه انسان نماها و نه طبیعت با آنها همدم و همیار نیستند، نمی خواهم به دنبال قهرمان ساختن و تحلیل های آبکی از این فاجعه باشم، فاجعه خیلی وقت ها پیش صورت گرفته است از همان موقعی که جوانان این شهر را بیکار کردند و به سمت لابراتورهای شیسه کشاندند یا به سمت عضویت در سازمان های خاصی درآوردند...
کولبر، قاچاقچی نیست، ضد اقتصاد و تولید داخلی نیست. حتی طبق قوانین هم شهروندان مرزنشین می توانند برای تامین مایحتاج خود کالاها را از مرز وارد یا خارج کنند. انگ چسباندن به کولبران جهت توجیه سیاست های غلط اقتصادی و اجتماعی، اصلا کار شایسته ای نیست.

بجای اینکه از پتانسیل های بالقوه و بالفعل سردشت و اکثر شهرهای کردستان استفاده کنیم، بیشتر باعث افزایش بیکاری و رواج مهاجرت های اجباری به شهرهای دیگر و افزایش لابراتورهای شیشه در آنجا و کنترل نکردن عامدانه آنها... شده ایم. سردشت یک بار قربانی شده و صدها تن شهید و مصدوم شیمایی داشته است، اولین شهر غیرنظامی شیمیایی شده می باشد. حق و لیاقت آن این نیست که مردمانش زیر برف منجمد شوند....

سیروان(مدیر کانال علوم اجتماعی)
@Social_Science

مطالب مرتبط:

کولبران کُرد
http://bit.ly/2jjd99N

مبارزه حکومت ایران با کولبری از رواج آن نکاسته است؛ چرا؟
http://bit.ly/2jjd99N

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
نکته عجیب و غم انگیز این است که شما حتی اگر نماینده مجلس باشی و بیش از یک میلیون رای از مردم گرفته باشی یا حتی اگر سفیر هم باشی برای خروج از کشور نیاز به مجوز همسرت داری اگر زن باشی!

در مصاحبه خانم «طیبه سیاوشی» - نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی - با روزنامه شرق او نکاتی را گوشزد می کند که ضرورت تغییر این قانون تبعیض آمیز را دوچندان می کند؛

«راستش خيلي دردناک بود که ‌زنان را از يک حق محروم کنند. اينکه به ‌محض اينکه يک خانواده به مشکل برمي‌خورد، مرد براي ضربه‌زدن به زن از حق قانوني‌اش سوءاستفاده کند، واقعا دردناک است. فکر مي‌کنم دولت با توجه به هزينه‌هايي که براي اين خانم‌ها صرف کرده است، حق اين را دارد که اجازه خروج را براي خانم‌ها کسب کند...

زماني که من با پاسپورت سياسي يا خدمت بخواهم از کشور خارج شوم، مشکلي ندارم، البته براي همين پاسپورت هم مجوز همسر لازم است. وقتي بخواهم با پاسپورت خودم از کشور خارج شوم قطعا همسرم بايد بيايد و اين اجازه را به من بدهد. زماني که شما در شرايط زندگي سالم خانوادگي به ‌سر مي‌بريد، براي همسرم هم عذاب‌آور است که مجبور است زماني را بگذارد و بيايد اين اجازه را بدهد...

همه زنان متأهل كه گذرنامه سياسي يا خدمت دارند، مانند دارندگان گذرنامه عادي، براي خروج از كشور نياز به اجازه همسر دارند، با اين تفاوت كه اجازه همسر در اداره گذرنامه و رواديد وزارت امور خارجه كه متولي صدور گذرنامه‌هاي خدمت و سياسي است، كفايت كرده و نيازي به اجازه محضري ندارند.»

goo.gl/NWEsuw

مطالب مرتبط؛

خروج از کشور برای زنان
goo.gl/9pwkHd

دوره آموزشی حمایت از حقوق زنان
مهرانگیز کار
goo.gl/4zEgi8

@Tavaana_TavaanaTech
دیروز پادشاه عربستان دستوری صادر کرد که بر مبنای آن زنان در عربستان سعودی می توانند از این پس گواهینامه رانندگی بگیرند و مانند مردان رانندگی کنند. این لطف پادشاه نبود! این نتیجه سال ها تلاش زنان عربستانی بود که برای لغو این سنت زشت و تبعیض آمیز تلاش کردند. یکی از این زنان «منال شریف» است. زنی که این تابو را شکست و زنان عربستانی را تشویق کرد که رانندگی کنند و حاکمان را مجبور کنند که خواسته آنان را بپذیرند.
زنی که متولد سال ۱۹۷۹ در شهر مکه است و وقتی فهمید منع رانندگی زنان در کشورش یک قانون نیست بلکه ناشی از فشار سنت های تبعیض آمیز است تن به خطر داد و با اتوموبیل برادرش رانندگی کرد و از رانندگی خود فیلمی در یوتیوب قرار داد و در این راه زندان و توهین و تحقیر را تحمل کرد اما بالاخره مزد تلاش خود و همراهانش را گرفت.
goo.gl/QYojJ1

روایت این زن شجاع را از خودش ببینید و بشنوید؛ زنی که جرات کرد و در عربستان سعودی رانندگی کرد:
http://bit.ly/2w9KEhD

مطالب مرتبط؛
کنش های کوچک ایستادگی:
https://goo.gl/meeP0A
نافرمانی مدنی، اثر هنری دیوید ثورو
http://bit.ly/1oqL9bw
رزا پارکس در برابر ظلم قد خم نکرد
https://goo.gl/U0DDaq

@Tavaana_TavaanaTech