مسعود فراستی از حکم اعدام تا توبه مسلمانی
مسعود فراستی که در سال ۶۰ به اعدام محکوم شده بود، در زندان توبه کرد و از طرفداران نظام اسلامی درآمد. فراستی میگوید که تحت تاثیر شکنجهگرش قرار گرفته است.
goo.gl/j3UZRN
مسعود فراستی در همهی این سالها به روشنفکران ایران حمله کرده است و سینماگران مستقل ایران را مورد هجمه قرار داده است. او همواره تلاش داشته است که خود را فردی ارزشی معرفی کند.
آنچه بسیاری میدانند این است که مسعود فراستی به گفتهی خودش بیشتر حکومتی است تا منتقدی مستقل و شاید از همینجا باشد که مدام چهرهاش را در سیمای جمهوری اسلامی میبینیم. اما آنچه شاید جمع کثیری از مخاطبان عام تلویزیون ندانند پیشینهی مسعود فراستی است. شاید بسیاری ندانند که مسعود فراستی از یک زندانی محکوم به اعدام سال ۱۳۶۰ به یک طرفدار جمهوری اسلامی رسیده است.
مسعود فراستی میگوید هنگامی که به وسیلهی بازجویش که جوان دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی بود شکنجه میشده - بخوانید تعزیر- به حقانیت جمهوری اسلامی پی برده و دست از باورهای خویش کشیده و توبه کرده است.
مسعود فراستی در گفتوگویی در مورد سابقهی فعالیت سیاسیاش که منجر به حکم اعدام شد و در برابر این پرسش که آیا شما طرفدار انقلاب اسلامی هستید میگوید: «بله! طرفدار انقلاب اسلامی هستم».
آنگاه در مواجهه با این پرسش که آیا بعد از انقلاب مشکلی برایتان به وجود نیامد میگوید:
«بله! بعضی اوقات زندان بودم.» پرسشگر میپرسد که شنیدهام که حکم سنگینی هم داشتید که فراستی پاسخ میدهد: «اعدام!»
مسعود فراستی در سال ۱۳۶۰ به دلیل فعالیتهای سیاسیاش محکوم به اعدام میشود.
او چرایی این حکم را اینگونه توضیح میدهد:
«برای اینکه جزو یکی از گروههای چپ بودم. چپ به قول آن موقع خودمان غیر وابسته. فکر میکردیم. تفکری همچنان وابسته است. چپ غیر تودهای، چون تودهایها غیر از اینکه وابستگی جبههای داشتند، وابستگی جیبی هم داشتند. به ایران آمدیم و از انقلاب دفاع کردیم. در جایی هم نکشیدیم. من هم شل شدم. نه فقط من، عدهای از بچهها اینطوری شدند. در ما انشعاب شد، عدهای مسلحانه علیه حکومت شدند. طیف من منفعل شدند. گفتند این راه غلط است، ولی منفعل شدند. راهی هم جز این نداشتیم، چون مردم آن طرف بودند. ما هم علیه مردم نبودیم. نمیدانستیم چکار کنیم. در یک سال و خردهای آخر کاملاً به بنبست رسیدیم و همه را در یک شب گرفتند.»
فراستی سپس توضیح میدهد که وقتی قرار بود شکنجه - فراستی میگوید تعزیر- بشود از زیر چشمبند، جوان شکنجهگر را دیده که کتی پاره بر تن داشته و از گوشهی چشمش اشک روان بود. این شکنجهگر فراستی را طبق گفتهی خودش تحت تاثیر قرار میدهد به صورتی که فراستی شروع میکند به «خرخوانی» و ۴۰۰ کتاب در حوزهی اسلام و مسلمانی میخواند و از یک چپ مائوئیست به یک مسلمان طرفدار حکومت اسلامی تبدیل میشود.
http://bit.ly/2gsnyKi
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مسعود فراستی که در سال ۶۰ به اعدام محکوم شده بود، در زندان توبه کرد و از طرفداران نظام اسلامی درآمد. فراستی میگوید که تحت تاثیر شکنجهگرش قرار گرفته است.
goo.gl/j3UZRN
مسعود فراستی در همهی این سالها به روشنفکران ایران حمله کرده است و سینماگران مستقل ایران را مورد هجمه قرار داده است. او همواره تلاش داشته است که خود را فردی ارزشی معرفی کند.
آنچه بسیاری میدانند این است که مسعود فراستی به گفتهی خودش بیشتر حکومتی است تا منتقدی مستقل و شاید از همینجا باشد که مدام چهرهاش را در سیمای جمهوری اسلامی میبینیم. اما آنچه شاید جمع کثیری از مخاطبان عام تلویزیون ندانند پیشینهی مسعود فراستی است. شاید بسیاری ندانند که مسعود فراستی از یک زندانی محکوم به اعدام سال ۱۳۶۰ به یک طرفدار جمهوری اسلامی رسیده است.
مسعود فراستی میگوید هنگامی که به وسیلهی بازجویش که جوان دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی بود شکنجه میشده - بخوانید تعزیر- به حقانیت جمهوری اسلامی پی برده و دست از باورهای خویش کشیده و توبه کرده است.
مسعود فراستی در گفتوگویی در مورد سابقهی فعالیت سیاسیاش که منجر به حکم اعدام شد و در برابر این پرسش که آیا شما طرفدار انقلاب اسلامی هستید میگوید: «بله! طرفدار انقلاب اسلامی هستم».
آنگاه در مواجهه با این پرسش که آیا بعد از انقلاب مشکلی برایتان به وجود نیامد میگوید:
«بله! بعضی اوقات زندان بودم.» پرسشگر میپرسد که شنیدهام که حکم سنگینی هم داشتید که فراستی پاسخ میدهد: «اعدام!»
مسعود فراستی در سال ۱۳۶۰ به دلیل فعالیتهای سیاسیاش محکوم به اعدام میشود.
او چرایی این حکم را اینگونه توضیح میدهد:
«برای اینکه جزو یکی از گروههای چپ بودم. چپ به قول آن موقع خودمان غیر وابسته. فکر میکردیم. تفکری همچنان وابسته است. چپ غیر تودهای، چون تودهایها غیر از اینکه وابستگی جبههای داشتند، وابستگی جیبی هم داشتند. به ایران آمدیم و از انقلاب دفاع کردیم. در جایی هم نکشیدیم. من هم شل شدم. نه فقط من، عدهای از بچهها اینطوری شدند. در ما انشعاب شد، عدهای مسلحانه علیه حکومت شدند. طیف من منفعل شدند. گفتند این راه غلط است، ولی منفعل شدند. راهی هم جز این نداشتیم، چون مردم آن طرف بودند. ما هم علیه مردم نبودیم. نمیدانستیم چکار کنیم. در یک سال و خردهای آخر کاملاً به بنبست رسیدیم و همه را در یک شب گرفتند.»
فراستی سپس توضیح میدهد که وقتی قرار بود شکنجه - فراستی میگوید تعزیر- بشود از زیر چشمبند، جوان شکنجهگر را دیده که کتی پاره بر تن داشته و از گوشهی چشمش اشک روان بود. این شکنجهگر فراستی را طبق گفتهی خودش تحت تاثیر قرار میدهد به صورتی که فراستی شروع میکند به «خرخوانی» و ۴۰۰ کتاب در حوزهی اسلام و مسلمانی میخواند و از یک چپ مائوئیست به یک مسلمان طرفدار حکومت اسلامی تبدیل میشود.
http://bit.ly/2gsnyKi
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. مسعود فراستی از حکم اعدام تا توبه مسلمانی #مسعود_فراستی که در سال ۶۰ به #اعدام محکوم شده بود، در #زندان #توبه کرد و از طرفداران نظام اسلامی درآمد. فراستی میگوید که تحت تاثیر شکنجهگرش قرار گرفته است. مسعود فراستی در همهی این سالها به #روشنفکران ایران…
Forwarded from گفتوشنود
قطع دست به اتهام سرقت پنج گوسفند در زندان قم
آیا حکومتهای متمدن با چنین روشی سرقت را به حداقل رساندهاند؟
اخیرا دست یک سارق دیگر را هم در زندان مرکزی قم قطع کرده اند. جرم این فرد سرقت پنج گوسفند بوده! برای مردمی که در فقر و محرومیت زندگی می کنند و خانواده و کودکان آنها گرسنگی می کشند، «سرقت» هم بار معنایی منفی خود را از دست می دهد و به راهی برای زنده ماندن تبدیل می شود.
طبیعی است که این کار در همه جای جهان جرم است و نباید در برابر عادی شدن آن سکوت کرد. اما موضوع اصلی و همیشگی را هم نباید فراموش کرد. سرقت همواره در حال افزایش است اما این موضوع کاملا منطبق با فراز و فرود شاخصهای اقتصادی کشور است! آیا حکومت که شاهد چنین اوضاعی است، تلاشی برای کاهش فقر انجام داده؟ اشتغال و بازار کار در چه وضعیتی است؟
اگر قرار باشد جامعه روز به روز فقیرتر شود و حکومت هم فقط بر جنبه فقهی جرمها تکیه کند، باید در کوچه ها و معابر مدام شلاق بزند و دست قطع کند!
#تعزیر #قطع_دست #احکام_شرعی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا حکومتهای متمدن با چنین روشی سرقت را به حداقل رساندهاند؟
اخیرا دست یک سارق دیگر را هم در زندان مرکزی قم قطع کرده اند. جرم این فرد سرقت پنج گوسفند بوده! برای مردمی که در فقر و محرومیت زندگی می کنند و خانواده و کودکان آنها گرسنگی می کشند، «سرقت» هم بار معنایی منفی خود را از دست می دهد و به راهی برای زنده ماندن تبدیل می شود.
طبیعی است که این کار در همه جای جهان جرم است و نباید در برابر عادی شدن آن سکوت کرد. اما موضوع اصلی و همیشگی را هم نباید فراموش کرد. سرقت همواره در حال افزایش است اما این موضوع کاملا منطبق با فراز و فرود شاخصهای اقتصادی کشور است! آیا حکومت که شاهد چنین اوضاعی است، تلاشی برای کاهش فقر انجام داده؟ اشتغال و بازار کار در چه وضعیتی است؟
اگر قرار باشد جامعه روز به روز فقیرتر شود و حکومت هم فقط بر جنبه فقهی جرمها تکیه کند، باید در کوچه ها و معابر مدام شلاق بزند و دست قطع کند!
#تعزیر #قطع_دست #احکام_شرعی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402