آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
محمدرضا عالی‌پیام (هالو) به بیمارستان اعزام شد

محمدرضا #عالی‌پیام، شاعر #زندانی، به بیمارستان قلب تهران اعزام شد.

محمدرضا عالی پیام، دیروز یکشنبه ششم دیماه، از زندان رجاییشهر کرج به بیمارستان قلب تهران منتقل شد.

محمدرضا عالی پیام در بند دو زندان رجاییشهر نگهداری می شود. بند دو زندان رجایی شهر موسوم به دارالقرآن، عموما ویژه زندانیانی است که با حفظ و قرائت قرآن و انجام تشریفات مذهبی از مزایای خاصی نظیر مرخصی و بخشش بهره‌مند می شوند. به جز آقای عالی پیام تعداد دیگری از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیز بر خلاف اصل #تفکیک جرائم در این بند نگهداری می شوند.

محمدرضا عالی پیام متخلص به #هالو که سابقه بازداشت های متعددی دارد، سال گذشته از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیرعباسی به یک‌سال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.

#اتهامات وی #تبلیغ علیه نظام، توهین به #مقدسات، توهین به آیت الله خمینی و #رهبری و #توهین به ریاست جمهوری و مسئولین نظام عنوان شده بود و محمل همه اتهامات نیز اشعار #طنز و #انتقادی این #شاعر بود.

آقای عالی پیام چهارشنبه دوم اردیبهشت ماه ۹۴ خود را جهت تحمل #حبس به زندان اوین معرفی کرد، وی ابتدا به بند هشت #اوین و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شد، این زندانی هم اینک در بند دو #زندان رجایی شهر وارد نهمین ماه حبس شده است.

هرانا

#توانا


@Tavaana_TavaanaTech
وزیر محترم بهداشت و درمان
جناب آقای دکتر هاشمی

من محمدرضا عالی پیام، #فیلمساز ممنوع کار و #شاعر #طنزپرداز متخلص به #هالو به عنوان #زندانی_سیاسی این #نامه را از #زندان رجایی شهر، بند دو، سالن شش، برای شما می نویسم.

هرچند قبلن نیز طی نامه هایی از شما دعوت کرده بودیم سری به این زندان بزنید و از نزدیک شاهد وضعیت بهداشتی و درمانی و تغذیه ای ما باشید که چه والذاریاتی است. نمی دانم وقت شما ایجاب نکرد، یا زندانیان جزء جمعیت کشور به حساب نمی آیند، یا سلامتی آنها مهم نیست، یا شما وزیر زندانی ها نیستید، یا شاید اصلن نامه های ما به دست شما نرسیده است.

اما این نامه را نه برای توصیف وضعیت بهداشتی زندان، که به عنوان شکایت از مسئولین و کارکنان بیمارستان امام خمینی می نویسم. هرچند امید رسیدگی نمی رود.

در تاریخ ۶ دی ماه من با ۵۸ سال سن که علاوه بر فشار خون و آرتروز، مبتلا به بیماری صرع می باشم، ساعت ۹ صبح دچار حمله ی عصبی و تشنج شدم همبندان مرا به سرعت به درمانگاه زندان رساندند. درآنجا ضمن معاینه از من نوار قلب گرفتند و اعلام نارسایی کامل خون به قلب کردند که پس از وصل یک سرم با آمبولانس به بیمارستان امام خمینی اعزام گردیدم.

هنوز ساعت ۱۲ ظهر نشده بود وارد بیمارستان شدم. روی یک برانکار چرخدار، دستبند به دست و پابند به پا در گوشه ی راهرویی قرارم دادند. جایی که تابلو (اورژانس شماره یک) را در رو به رو می دیدم. تا ساعت هفت و سی دقیقه بعدازظهر یعنی حدود هشت ساعت، نه تنها ویزیت نشدم، حتی یک نفر نیامد اسمم را بپرسد. بگوید زنده ای یا مرده ای. یک گوشی به قلبم بگذارد. فشارم را بگیرد. نبضم را بگیرد. فقط هر چند وقت یکبار یکی از کادر بیمارستان رد می شد و می گفت این را چرا اینجا گذاشتید، راه را بند آورده است. بعد من را از این طرف به آن طرف می بردند. حتی یکبار به قسمتی که پشت پرده ای قرار داشت بردند که خانومی وارد شد و فریاد زد: این را کی آورده اینجا؟ زود ببریدش بیرون.

جناب آقای دکتر هاشمی
در تمام مدت ۸ ساعتی که در بیمارستان بودم از سرما به خود می لرزیدم و یک نفر پیدا نشد که یک پتو روی من بیندازد. این علاوه بر دو ساعتی بود که در آمبولانس لرزیدم. چون موقع حمله ی عصبی دوستان مرا با همان لباس داخل بند به بهداری بردند و لباس مناسب فضای بیرون به تن نداشتم.

لازم است بگویم آمبولانسی که مرا انتقال داد، فاقد هرگونه امکانات اولیه ی پزشکی، حتی اکسیژن بود و به جز مامورین بدرقه، هیچ کادر درمانی همراه ما نبود.

در بیمارستان هیچ کس نگفت تو معده هم داری؟ گرسنه ات نیست؟ از ساعت ۹ صبح که مرا به بهداری بردند تا ۱۰ و نیم شب که به زندان برگشتم، حتی کیک و آب میوه ای را هم که فرزندم خرید، اجازه ی خوردن ندادند. مامورین گفتند: ممنوع است. با احتساب شامی که شب قبل ساعت ۶ بعدازظهر خورده بودم تا ده و نیم شب که بازگشتم، من ۲۸ ساعت و نیم گرسنه بودم.

جناب آقای دکتر هاشمی
سرمی را که ساعت ۱۰ صبح در بهداری زندان به دست من وصل کردند، ساعت ۱۲ تمام شد و هیچ کس نبود که آن را از دستم جدا کند. از هر کسی که رد می شد می پرسیدم: آقا این سرم هشت ساعت است تمام شده.کی از دست من باز می کنه؟ یکی می گفت: پرستار و رد می شد. پرستار می گفت : دکتر باید دستور دهد و رد می شد.

وقتی پسرم در قسمت پذیرش در مقام اعتراض به خانم شیما حیدری گفت: چرا به پدرم رسیدگی نمی کنید؟ آن خانوم که فهمیده بود من سیاسی هستم، گفت: من اصلن نمی دانم سیاست چی هست.

جناب آقای دکتر هاشمی
طبیعی است که کادر بیمارستان امام خمینی ندانند سیاست چیست. اما آیا نمی دانند معنی بیمار اورژانسی چیست؟ نمی دانند نارسایی خون به قلب چیست؟ نمی دانند تشنج یک بیمار مبتلا به صرع چیست؟ اصلن می دانند بیمار چیست؟ قلب چیست؟ مغز چیست؟ فشار خون چیست؟ خون چیست؟

پس از هشت ساعت معطلی و توهین و تحقیر در گوشه ی راهرو، چون فشار دستبند و پابند و سرما و گرسنگی امانم را بریده بود، از مامورین خواس
تم مرا به زندان برگردانند تا لااقل داروهایم را بخورم. چون آنجا اگر از ناراحتی قلب و مغز نمی مردم، حتمن از سرما و گرسنگی تلف می شدم. در نتیجه ساعت هفت و نیم بیمارستان را بدون هیچ گونه اقدامی از پرسنل و پزشکان ترک کردم.

جناب آقای دکتر هاشمی
اگر وضعیت اعزام یک بیمار اورژانسی و رسیدگی در بیمارستان های شما این است، بدین وسیله رسمن درخواست می کنم در صورت بروز هرگونه مشکلی برای من مرا به بیمارستان اعزام نکنند و مسئولیت مرگ من یا هر اتفاق ناگوار دیگری برگردن مسئولین پزشکی کشور و در راس همه خود شما خواهد بود.

این نامه را چون نمی دانستم به چه طریق باید به شما رساند، در صفحه ی فیس بوکم قرار دادم تا شاید یک آشنا آن را به شما برساند.
فایده ای هم دارد؟

والسلام
بااحترام، عالی پیام
@Tavaana_Tavaanatech
"لوله خرطومی اکسیژن با چسبی به دهان و سرم از طریق یکی از رگ‌های دست راست هوا و غذا به او می‌رسانند. پای راستش به تخت زنجیر شده و صدای خس، خس نفسی که به‌زحمت می‌رود و می‌آید شنیده می‌شود. یک دکتر و دو سه پرستار دورش جمع شده‌اند. پلک‌هایش را باز می‌کنند. دکتر به قفسه سینه‌اش فشار می‌آورد و مرتب نامش را صدا می‌زند: رمضان! رمضان... اما پاسخی نمی‌گیرد."

امروز به اورژانس شماره یک بیمارستان امام خمینی رفتم تا سراغی از رمضان احمد کمال بگیرم. هنوز در کما است. این را همان دکتر می‌گوید. تا الان ۴۸ ساعت می‌شود. از دکتر جویای احوالش می‌شوم، می‌گوید: تحریکش که می‌کنیم پاسخ می‌دهد و سرفه می‌کند، اما متاسفانه در کما است و باید منتظر بمانیم. می‌پرسد تو چه کاره‌اش هستی، خیلی خلاصه برایش توضیح می‌دهم. می‌پرسد گلوله‌ها را چه کسی به او زده و خانواده‌اش کجا هستند. وقتی می‌گویم کوبانی در سوریه، با تأسف می‌گوید اصلاً معلوم نیست آن‌ها (خانواده‌اش) هم زنده باشند.

رمضان به‌زور سی‌وسه سال دارد. از اهالی #کوبانی سوریه است. اما وقتی نگاهش می‌کنی ۴۰ ساله می‌زند. به کمک برخی از دوستان و همراهی #زندان رجایی شهر، برای پذیرش به بیمارستان ساسان منتقل شد، اما مسئولان بیمارستان ساسان با دیدن وضعیت وخیم او، حاضر به پذیرش او نشدند و پس از چند ساعت به‌رغم قبولی ریاست بیمارستان به بهانه این‌که تخت خالی ندارند او را بستری نکردند.

امیدوارم مسئولان #بیمارستان شرایط بهتری را برای او فراهم کنند. تا کمتر زجر بکشد. اگرچه شاید این روزها، از معدود زمان‌هایی است که دردِ دائمی دست و پایش را حس نمی‌کند ...
بیشتر بخوانید:
http://amouei.com/spip.php?article354
#حقوق_بشر #زندانی #حقوق_زندانیان
@Tavaana_Tavaanatech
محمد سیف زاده، #وکیل #زندانی آزاد شد
محمد سیف‌ زاده، وکیل زندانی و فعال #حقوق_بشر، با تجمیع جرائم و پایان حبس، دیروز از #زندان رجاییشهر کرج آزاد شد.

به گزارش هرانا، محمد سیف زاده، عضو کانون مدافعان حقوق بشر، طی دو پرونده جداگانه به دو و شش سال حبس محکوم شده بود که با اعمال ماده ۱۳۴ و تجمیع جرائم مطابق قانون جدید مجازات اسلامی، حکم وی امروز به پایان رسید.

این فعال حقوق بشر در آبان ماه سال ۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران به ۹ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد. در تیرماه ۱۳۹۰، شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تهران این حکم را به دو سال حبس کاهش داد.

سیف زاده در زمان اعلام رای دادگاه تجدید نظر در زندان بود چون در فرودین ماه ۱۳۹۰ در ارومیه توسط نیروهای امنیتی به اتهام خروج غیر قانونی و اقدام علیه امنیت کشور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از دو ماه بازجویی به زندان اوین منتقل شد و یک ماه نیز در سلول #انفرادی این زندان بود و سپس به بند عمومی انتقال داده شد.

این وکیل زندانی پنجم دی ماه ۱۳۹۱ به زندان رجایی شهر منتقل شد. سیف زاده در دوران زندان در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس محکوم شد.

حکم دو سال حبس او برای پرونده اولش در فروردین ماه ۱۳۹۲ به پایان رسید

خبرگزاری هرانا
@Tavaana_TavaanaTech
⁧ پزشک جبهه و جنگ از زندان آزاد شد

#فواد_مقدم شهروند #بهائی و از مسئولین سابق #دانشگاه_آنلاین_بهائیان اصفهان
روز گذشته با دستورتوقف حکم، از #⁧زندان⁩ ⁧رجایی شهر⁩ آزادشد.

آقای مقدم #پزشک بند ⁧زندانیان سیاسی⁩ و عقیدتی رجاییشهر بود و سه سال هم به عنوان پزشک در بیمارستان‌های خط مقدم جبهه جنگ با هشت ساله با عراق حضور داشته است.

فواد مقدم در خرداد ماه سال ۹۰ و همزمان با یورش گسترده به مرتبطین با دانشگاه آنلاین #بهائیان در اصفهان بازداشت و پس از ۳۵ روز با قرار وثیقه از #زندان_اوین آزاد شده بود.
وی در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد.

عکس: توییتر مسعود باستانی
@Tavaana_TavaanaTech
سعید شیرزاد با دوختن لبانش اعتصاب غذا کرد

سعید شیرزاد ، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به وضعیت زندانیان بیمار و فقدان امنیت زندانیان عقیدتی از امروز با دوختن لبانش دست به اعتصاب غذا زده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زندانی سیاسی سعید شیرزاد که در زندان رجایی شهر کرج تحمل حبس می کند در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار در ایران و همینطور فقدان امنیت زندانیان سیاسی با دوختن لبان خود دست به اعتصاب غذا زد.

آقای شیرزاد ضرب و شتم مهدی فراحی شاندیز توسط مسئولین زندان را از جمله مثالهای فقدان امنیت در زندان و موارد اعتراضی خود اعلام کرده است.

این زندانی در نامه ای که تصویر آن در پی می آید به مسئولان زندان اعلام کرده است به دلایلی از جمله “توهین مستمر ماموران به خانواده های زندانیان، عدم قبول نامه های رسمی اعتصاب غذا که موجب سلب مسئولیت پزشکی از مسئولان زندان میشود، بازداشت اعضای خانواده های زندانیان سیاسی در سالن ملاقات، جلوگیری از اعزام زندانیان سیاسی بیمار به مراکز درمانی، ضرب و شتم زندانیان سیاسی و اعزام اجباری به دادگاه توسط مامورین و نهایتا جلوگیری از گردش هوا در سالن با جوشکاری در و پنجره ها که سلامت زندانیان را در معرض خطر می اندازد” دست به این اعتصاب غذا می زند.
لازم به یادآوری است سعید شیرزاد ، ۲۷ ساله، فعال سیاسی و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان از ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۳ در بازداشت به سر می‌برد. او بیش از ۲ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی و بدون داشتن ارتباط با خانواده و وکیل خود به سر برد.

دادگاه این فعال سیاسی، ۲۱ شهریور ۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی و با حضور وکیل او امیرسالار داودی پس از گذشت پانزده ماه از تاریخ بازداشتش برگزار شد. وی در نهایت به اتهام «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و حکم صادره در روز چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ به وکیل وی ابلاغ شد.
goo.gl/6dDMF0

مطالب مرتبط:

حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
قطعه ۳۱۰ بهشت زهرا، ردیف ۱۶، شماره ۱۸

۳۱ خرداد، سالروز درگذشت افشین اسانلو

افشین اسانلو متولد ۱۳۵۰، برادر منصور اسانلو، رئیس پیشین هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و از فعالان کارگری و زندانی سیاسی بود که در خرداد ۱۳۹۲ در زندان رجایی شهر درگذشت. دلیل مرگ وی سکته قلبی اعلام شد.

اسانلو در سال ۱۳۸۹ در پی اعتراضات خیابانی دستگیر و به ۵ سال زندان محکوم شد. او در دوران حبس تحت شکنجه و فشار قرار داشت، به گونه‌ای که زمستان سال ۹۰ به دلیل "جراحات ناشی از شکنجه" در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. هم‌بندی‌های افشین اسانلو اظهار کرده‌اند که رئیس زندان از فرستادن افشین به بیمارستان خودداری کرد و باعث تشدید مشکلات قلبی وی شد.

مراسم تشییع و خاکسپاری افشین اسانلو، روز ۳ تیر ۱۳۹۲ در تهران و تحت تدابیر امنیتی برگزار شد.

خانواده افشين اسانلو تحت فشار قرار گرفتند تا مراسم هفت او را برگزار نکنند.

يکی از نزديکان خانواده افشين اسانلو در اين باره گفته بود: «برای مراسم شب هفت،‌ مسجد الجواد در ميدان هفت تير در نظر گرفته شده بود که با فشار دستگاه‌های امنيتی، مسئولان مسجد مراسم را به طور يک جانبه لغو کردند. همچنين مسجد ديگری در خيابان ستارخان برای برگزاری مراسم تعيين شد که آن هم بعد از يک ساعت لغو شد.»
goo.gl/b6JMZC

مطلب مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL

@Tavaana_TavaanaTech
رنجنامه‌ی واحد خلوصی: "به رغم قبولی، مجاز به تحصیل در ایزوله‌ترین سلول‌های زندان نیستم."

طی روزهای گذشته، مشخص شده است که حدود ۶۰ نفر پذیرفته‌شده‌ی کنکور سراسری، به دلیل باور به آئین بهاییت از حق تحصیل در دانشگاه محروم شده‌اند. آماری که هر روز بر تعداد آن افزوده می‌شود.

واحد خلوصی، فعال حقوق بشر و یکی از شهروندان بهایی محروم از تحصیل که در حال تحمل ۵ سال حبس تعزیری در زندان رجایی شهر کرج بسر می‌برد و از زندان در کنکور سراسری شرکت کرده نیز با پیغام نقص در پرونده مواجه شده است.

واحد خلوصی رنج‌نامه‌ای در مورد محرومیت از تحصیل نوشته است که متن آن را در زیر می‌خوانید:

از زندان می‌نویسم، بعد از پانزده سال محرومیت از تحصیل که همچون سالگرد شومی هرسال تکرار می‌شود. هیچ ستاره‌ای در پرونده که هیچ، در آسمان هم ندارم. به صرف اعتقادم طعم تلخ انواع محرومیت‌ها از اخراج، عدم ثبت نام و نقص پرونده را در این سالیان چشیده‌ام و به رغم قبولی، مجاز به تحصیل در ایزوله‌ترین سلول‌های زندان نیستم. زندانی که نتیجه پیگیری‌های قانونی‌ام برای ابتدایی‌ترین حقم بود.#حق_تحصیل

شاید "الحاق تبصره پذیرش دانشجو" از منظری نمایشی فریبنده به‌نظر آید، اما هنوز ریشه‌های نا‌خشکیده امید بر‌آنم می‌دارد که با حسن نیت به آن بنگرم و آن را سنگ بنایی بدانم برای پاسداشت حقوق شهروندی در کشور عزیزم ایران، که ای کاش میتوانست به فرزندان تحصیل‌کرده‌ و آینده‌سازش ببالد. فرزندانی که حل بحران تحصیل را فردی ندیده‌اند و خواهان حل فرایندی آن هستند.

ضمن آرزوی تلاش راستین دولتمردان و مجلسیان برای دفاع و تصویب آن، مایلم جهت اثبات صدق گفتار خود، در زندان، میزبان هر مسئول آزاده‌ای باشم که معتقد به "تحصیل برای همگان" است. همچنین مطالعه پرونده قضائی‌ام می‌تواند گواهی باشد خلاصه و واضح از تمام رنج‌ها و محرومیت‌های تحصیلی بی‌دلیل، بر من و سایر هموطنان بهایی شما.

#واحد_خلوصی
#دانشجوی_محروم_از_تحصیل_بهایی
#زندان_رجایی_شهر

در مورد آقای خلوصی لازم به یادآوری است این فعال حقوق بشر در تاریخ ۲۶ مردادماه ۱۳۹۰ و در پی دریافت احضاریهٔ کتبی و مراجعه به شعبه سوم دادسرای اوین بازداشت و مدت ۲۱ روز را در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین به سر برد و پس از آن به زندان رجایى شهر تبعید شد. وی در خردادماه ۱۳۹۰ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تأیید شد. اتهامات وی “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، عضویت و فعالیت موثر در جامعه بهایی و تبلیغ گسترده آن، عضویت و فعالیت موثر در تشکلات مدافع حق تحصیل، سازمان‌های مدافع حقوق بشر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی” عنوان شده بود.

@Tavaana_TavaanaTech
زندانیان سنی‌مذهب زندان رجاییشهر کرج در سرما نگهداری می‌شوند و همواره مورد توهین و تهدید واقع می‌شوند.

به گزارش هرانا، بندی که زندانیان سنی‌مذهب در آن نگهداری می‌شوند، فاقد سیستم گرمایشی است و شرایط بسیار نامناسبی دارد.
زندانیان این بند در زندان رجاییشهر روزهای جمعه و شنبه در اعتراض به این شرایط بد در محل افسر نگهبانی تجمع کردند که اقدامشان با توهین و تهدید ولی محمدی، مدیر داخلی زندان و رییس اندرزگاه چهار خاتمه یافته است.

طبق گزارش نزدیکان برخی از این زندانیان، «علاوه بر این، مسئولان زندان لباس‌ها و لوازمی که از خارج زندان و توسط خانواده زندانیان تهیه شده باشد را تایید نمی‌کند و به همین دلیل آن‌ها در سرما فاقد لباس مناسب هستند».

جمهوری اسلامی حکومتی‌ست که ابعاد اقدامات تبعیض‌آمیز آن علیه شهروندان ایرانی حد و مرزی ندارد و حتی در جایی که شهروندان در بند و گرفتار حکومت هستند هم گسترده است.

#یاری_حقوقی_توانا #زندانیان_سنی #زندانیان_سنی_مذهب #زندان_رجایی_شهر

@Tavaana_TavaanaTech
درخواست تشکیل پرونده اتهامی جدید علیه زندانیان زندان رجایی شهر

طبق خبرهای دریافتی، در روزهای اخیر جلسه‌ای با حضور رییس زندان، رییس حفاظت اطلاعات و سایر مقامات امنیتی در زندان رجایی شهر برگزار شده است. حاصل این جلسه نامه‌ای بود که از زندان رجایی شهر به دادسرای امنیت مستقر در اوین ارسال شده و اتهامات جدیدی به چند نفر از زندانیان سیاسی محبوس در این زندان وارد شده و تقاضای محاکمه مجدد آن‌ها مطرح شده است.
در این نامه مشخصا آقایان عبدالرسول مرتضوی، علی موسی‌نژاد فرکوش، رضا محمدحسینی و مهدی مسکین‌نواز به تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی و توهین به رهبری از طریق انتشار بیانیه و ارسال فایل‌های صوتی به رسانه‌های به اصطلاح معاند متهم شده و از مقام قضایی درخواست محاکمه مجدد آن‌ها مطرح شده است.
نامه به امضای افراد متعددی از جمله الله کرم عزیزی رییس زندان، کولیوند مسئول واحد امور قضایی، حسن قبادی رییس اصلاح و تربیت، حقیقی نماینده بازرسی و علی نادمی رییس حفاظت زندان رسیده است.
در این نامه از عبدالرسول مرتضوی به عنوان لیدر این اتفاقات نام برده شده و عنوان شده است که او از طریق خانواده‌اش اقدام به انتشار این فایل‌های صوتی می‌کند. لازم به ذکر است که عبدالرسول مرتضوی اخیرا از داخل زندان اقدام به راه اندازی کمپینی با عنوان نه به روحانیون کرده بود.

این نخستین بار نیست که برای زندانیان سیاسی، پرونده‌سازی می‌شود. هدف این کار به سکوت واداشتن زندانیانی است که با وجود زندانی‌شدن، مطالبه‌گری و کنش‌گری را رها نکرده‌اند.

- به نظر شما چگونه می‌توان فشار را از روی زندانیان سیاسی برداشت؟
چرا زندانی نباید حق ابراز نظر و بیان عقاید خود را داشته باشد؟ چرا اصولاً این افراد باید در زندان باشند؟ مگر ادعای این حکومت گسترش آزادی بیان نبود؟

لینک تصویر

#زندانیان_سیاسی #زندان_رجایی_شهر #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامش محمدحسین حقیقت‌منش است، محمدحسین حقیقت‌منش زندانی‌ای است که ناگفته‌ها و ناپیداهای بسیاری از دوران بازجویی و انفرادی دارد و مدتی است که به زندان رجایی شهر منتقل شده و می‌گویند ده سال حکم گرفته است، اما در سیستم زندان نوع محکومیت و نام زندانی ثبت نشده و پرونده‌اش در دیوان در حال بررسی است.
او اکنون بیش از پنجاه روز است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد و به هیچ وجه حاضر به شکستن اعتصاب خود نیست، حتی خواسته‌اش را هم بیان نمی‌کند.
از نظر بسیاری از همبندیانش ایشان قطعا نیاز به مراحل درمانی اعصاب و روان دارد، نه حبس و انفرادی.

در اینترنت جستجو می‌کنیم، در رسانه‌های داخلی گفته شده که این فرد در اسفند ماه ۹۹ قصد داشته یک هواپیما را برباید و از مشهد به اهواز ببرد!، آن هم با یک اسلحه پلاستیکی و مقداری چوب و مقوا که به خودش بسته بود و گفته بود جلیقه انتحاری است!

از جزئیات روند دادرسی او خبری نداریم، اینکه وکیل داشته یا خیر؟ چگونه بازجویی شده، چه اتفاقی در این یک سال گذشته برایش افتاده؟ انگیزه‌اش چه بوده؟

الان هیچ یک از این موارد مهم نیست، مهم این است که جان او در خطر است و روز به روز پیش چشم هم‌بندی‌های خود دارد آب می‌شود. حال او بسیار وخیم گزارش شده است.

از همه فعالان و نهادهای حقوق بشری، وکلای شریف و آزاده و هر کسی که کاری می‌تواند بکند، تقاضا داریم که شرایط حال او را جدی بگیرند، این زندانی در خطر مرگ قرار دارد.

#محمدحسین_حقیقت_منش #زندان_رجایی_شهر #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مهدی مسکین‌نواز، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر، از رفتار ظالمانه با زندانیان سیاسی می‌گوید.
او از فردی از مسیئولین زندان به نام ولی علی‌محمدی نام می‌برد که رفتار او با زندانیان خلاف قاعده و قانون و غیر اخلاقی است.

ولی علی‌محمدی از مدیران داخلی زندان رجایی شهر است که بارها در گزارش‌های متعدد از او در جریان آزار زندانیان سیاسی نام برده شده است.

#انفرادی #شکنجه #زندان_رجایی_شهر #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرسول مرتضوی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر به سلول انفرادی منتقل شد. او پیش از انتقال به انفرادی این پیام صوتی را منتشر کرد.
آقای مرتضوی علت انتقال به انفرادی را فایل صوتی شوخی با رهبری بیان می‌کند و پیشنهاد می‌دهد که برای آزادی ایران مردم سهیم شوند و عده زیادی به زندان بروند.

#عبدالرسول_مرتضوی #زندان_رجایی_شهر #سلول_انفرادی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

این صدای مهدی مسکین‌نواز است، از زندانیان سیاسی بند ۴ زندان رجاییشهر که در واکنش به انتقال عبدالرسول مرتضوی به سلول انفرادی، خطاب به رهبر جمهوری اسلامی سخن می‌گوید.
پیام این زندانی مشروطه‌خواه این است که «ما تکثیر می‌شویم.»

سلول انفرادی از مصادیق شکنجه است. زندانیان سیاسی با شهامت اما می‌گویند ما ترسی نداریم و صدای ما خاموش نمی‌شود و هر جا که باشیم از جنایت‌های حکومت سخن می‌گوییم. صدای ما از گلوی کسی دیگر بلند خواهد شد.

#مهدی_مسکین_نواز #عبدالرسول_مرتضوی #سلول_انفرادی #شکنجه #زندان_رجایی_شهر #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

چند روزی است که عبدالرسول مرتضوی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر به سلول انفرادی منتقل شده است. این کار در واکنش به فایل صوتی انتقادی آقای مرتضوی انجام شده است.
رضا محمدحسینی در این فایل درباره وضعیت سلول‌های انفرادی رجاییشهر معروف به سوییت سخن می‌گوید.
سلول انفرادی مصداق بارز شکنجه است‌.
آقای مرتضوی از جانبازان جنگ است که یک پای خود را در جنگ هشت ساله از دست داده است.

#زندان_رجایی_شهر #عبدالرسول_مرتضوی #رضا_محمدحسینی #سلول_انفرادی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدی‌راغب، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر کرج، در پیامی صوتی از مردم خواسته‌است تا علیه حکومت به پا خیزند.

وی در این پیام، تنها راه پیروزی را همبستگی مردم در مقابل دیکتاتور عنوان می‌کند.

#زرتشت_احمدی_راغب #یاری_حقوقی_توانا #زندانیان_سیاسی #زندان_رجایی_شهر #بیانیه


@Tavaana_TavaanaTech
تشدید برخورد با زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر

طبق گزارش‌های دریافتی از طریق آشنایان زندانیان، بعد از انتقال بازداشت‌شدگان اعتراضات اخیر به زندان رحایی‌شهر و برای ایجاد رعب و وحشت در میان زندانیان سابق و جدیدالورود، برخوردهای خشونت آمیز با زندانیان رجاییشهر به شدت افزایش پیدا کرده است.

‌ مهدی مسکین‌نواز زندانی سیاسی محبوس در این زندان روز دوشنبه ۲۸آذر به دلیل عفونت دندان همراه با تب و لرز شدید به بهداری زندان مراجعه می‌کند که با رفتار خشونت‌آمیز افسر جانشین «قاسم صحرایی» با یکی از زندانی سیاسی به نام فرهاد میثمی مواجه می‌شود که نسبت به این رفتار خشونت‌آمیز اعتراض می‌کند که متاسفانه قاسم صحرایی به همراه ۸ نفر دیگر از مامورین اقدام به ضرب و شتم شدید مهدی مسکین‌نواز با ضربات باتوم و شوکر برقی می‌کنند.

لازم به ذکر است مهدی مسکین‌نواز پیش از این برای عمل جراحی زانو و ستون فقرات بارها درخواست مرخصی درمانی با تودیع وثیقه مناسب کرده بود، که مورد موافقت مسئولان زندان قرار نگرفته بود و در پی این برخورد خشونت آمیز روز ۲۸ آذر ماموران زندان رجایی شهر با او ، علاوه بر مشکلات جسمی پیشین ؛ ایشان دچار استفراغ‌های متوالی و آسیب‌های جسمانی دیگری نیز شده است.

از قاسم صحرایی، پیش‌تر رفتارهای خشونت‌باری با رضا محمدحسینی، بهنام موسیوند و سهیل عربی هم گزارش شده بود.
رفتار این فرد با زندانیان جرایم عادی نیز بسیار خشن گزارش شده است.

چندی پیش تعدادی از زندانیان رجاییشهر طی نامه‌ای از نهادهای بین‌المللی حقوق بشری خواستار اعزام کمیته حقیقت‌یاب به این زندان و بررسی وضعیت بسیار اسفبار ضد بشری حاکم بر آنجا شده بودند.

#مهدی_مسکین_نواز #قاسم_صحرایی #زندان_رجایی_شهر #مهسا_امینی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
انتقال مهدی مسکین‌نواز، زندانی سیاسی مشروطه‌خواه به مکانی نامعلوم

روز گذشته، در پی هجوم نیروهای حفاظت اطلاعات زندان رجاییشهر به بند ۱۰ سالن ۳۳، با حضور قاسم صحرایی افسرجانشین زندان، پس از تفتیش و ضبط لوازم شخصی زندانیان، مهدی مسکین‌نواز را از بند به مکانی نامعلوم منتقل کردند.

لازم به ذکر است، روز گذشته عسل، دختر ۱۷ ساله آقای مسکین‌نواز، در مسیر رفتن به مدرسه، ربوده شد و از محل نگهداری او و علت ربودنش خبری در دست نیست.
پرونده‌سازی و فشار بر اعضای خانواده، از روش‌های معمول نهادهای اطلاعاتی ج.ا برای به سکوت کشاندن زندانیان سیاسی است.

لازم به ذکر است، چندی پیش در گزارشی که به دستمان رسیده بود، از ضرب و شتم با شوکر مهدی مسکین‌نواز توسط قاسم صحرایی خبر داده بودیم و بعد از تکرار رفتار خشن این فرد در مورد آرشام رضایی و محمدحسین حقیقت‌منش از حضور چنین فرد نامتعادلی در زندان رجاییشهر ابراز نگرانی کرده بودیم.

#مهدی_مسکین_نواز #عسل_مسکین_نواز
#زندان_رجایی_شهر #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech