«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در سایه حمایت قانون جمهوری اسلامی، سه زن به قتل رسیدند
مردی میانسال در یکی از روستاهای استان کرمانشاه، به دلیل اختلافات خانوادگی، به وسیله یک اسلحه شکاری اقدام به قتل همسر، خواهر همسر و عروس خانواده کرد.
پیشتر آمار زنکشی در سهماهه نخست سال ۱۴۰۲، نشان میداد هر چهار روز یک مورد زنکشی صورت میگیرد این در حالی ست که جمهوری اسلامی آمار رسمی منتشر نکرده است و این تنها تحلیل روزنامهنگاران بوده است.
بر اساس گزارشی که روزنامه شرق منتشر کرده بود:
«تعداد زنانی که خبر قتل آنها بهدلیل خشونتهای مبتنیبر جنسیت منتشر شده، بیش از چیزی است که رسانهها از آن مطلع هستند؛ زیرا «به زعم فعالان حقوق زنان، در نقاط مختلف ایران زنکشیهای زیادی رخ میدهد که عامدانه خبری از آنها به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمیشود.»
#یاری_مدنی_توانا
#زن_کشی
#قتل
#زنان
@Tavaana_TavaanaTech
مردی میانسال در یکی از روستاهای استان کرمانشاه، به دلیل اختلافات خانوادگی، به وسیله یک اسلحه شکاری اقدام به قتل همسر، خواهر همسر و عروس خانواده کرد.
پیشتر آمار زنکشی در سهماهه نخست سال ۱۴۰۲، نشان میداد هر چهار روز یک مورد زنکشی صورت میگیرد این در حالی ست که جمهوری اسلامی آمار رسمی منتشر نکرده است و این تنها تحلیل روزنامهنگاران بوده است.
بر اساس گزارشی که روزنامه شرق منتشر کرده بود:
«تعداد زنانی که خبر قتل آنها بهدلیل خشونتهای مبتنیبر جنسیت منتشر شده، بیش از چیزی است که رسانهها از آن مطلع هستند؛ زیرا «به زعم فعالان حقوق زنان، در نقاط مختلف ایران زنکشیهای زیادی رخ میدهد که عامدانه خبری از آنها به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمیشود.»
#یاری_مدنی_توانا
#زن_کشی
#قتل
#زنان
@Tavaana_TavaanaTech
فردا اول آذرماه سالگرد قتل فروهرها ست.
در ۲۵ مین سالگرد قتل پروانه و داریوش فروهر، به منظور ایستادگی بر حق دادخواهی، فردا چهارشنبه از ساعت چهار تا شش بعدازظهر، در منزل و قتلگاه ایشان برگزار خواهد شد.
داریوش فروهر و پروانه اسکندری اول آذر سال ۱۳۷۷ با ضربات چاقو در منزل شخصیشان به قتل رسیدند. این پرونده همراه با پرونده قتل چند نویسنده دیگر که همه به روشی مشابه و در همان سال به قتل رسیدند به پرونده قتلهای سیاسی زنجیرهای معروف است.
طرح سکوتی بلندتر از فریاد اثر بهنام محمدی
@behtoons
#جمهوری_اسلامی #ایران #قتل #ترور #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتلهای_زنجیره_ای #دادخواهی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ۲۵ مین سالگرد قتل پروانه و داریوش فروهر، به منظور ایستادگی بر حق دادخواهی، فردا چهارشنبه از ساعت چهار تا شش بعدازظهر، در منزل و قتلگاه ایشان برگزار خواهد شد.
داریوش فروهر و پروانه اسکندری اول آذر سال ۱۳۷۷ با ضربات چاقو در منزل شخصیشان به قتل رسیدند. این پرونده همراه با پرونده قتل چند نویسنده دیگر که همه به روشی مشابه و در همان سال به قتل رسیدند به پرونده قتلهای سیاسی زنجیرهای معروف است.
طرح سکوتی بلندتر از فریاد اثر بهنام محمدی
@behtoons
#جمهوری_اسلامی #ایران #قتل #ترور #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتلهای_زنجیره_ای #دادخواهی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو میگوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آنها قید میشده، آنها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافهکار دریافت میکردند. او تاکید میکند که قاتلان عوامل خودسر نبودهاند بلکه از مافوق خود دستور میگرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آنها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل میگرفتند؟
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....
#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنیی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....
#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنیی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز در بیستوپنجمین سالگرد قتل سیاسی پروانه اسکندری و داريوش فروهر مراسمی در خانه و قتلگاهشان برگزار شد.
در این مراسم شعارهای #زن_زندگی_آزادی و #ژن_ژیان_ئازادی در خانه فروهرها طنینانداز شد.
#پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این مراسم شعارهای #زن_زندگی_آزادی و #ژن_ژیان_ئازادی در خانه فروهرها طنینانداز شد.
#پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قتل یک دختر ۹ ساله در تهران توسط پدرش بامداد یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲، یک دختر ۹ ساله در تهران به قتل رسید، مرد که از اتباع افغانستان است، به وسیله کابل برق، کودک را مورد ضربوجرح قرار داده و به قتل رسانده است. متهم پس از بازداشت دلیل این اقدام را عدم رعایت نظافت و به هم ریختگی خانه عنوان کرد.
آمار قتل زنان در جمهوری اسلامی اعلام نمیشود اما در سایه نبود قوانین پیشگیرانه، شاهد چنین فجایع غیر انسانیای هستیم۔
به نظر شما قوانین زنستیزانه جمهوری اسلامی تا چه حد به این اتفاقات دامن میزند و دست قاتل را برای ارتکاب به این نوع قتل باز میگذارد؟
آیا شهروندان میتوانند موجب تغییر در فرهنگ و قانون مسلط بر کشور شوند؟
#یاری_مدنی_توانا #قتل
#دخترکشی
#زن_کشی
#کارتون
#زنان
@Tavaana_TavaanaTech
آمار قتل زنان در جمهوری اسلامی اعلام نمیشود اما در سایه نبود قوانین پیشگیرانه، شاهد چنین فجایع غیر انسانیای هستیم۔
به نظر شما قوانین زنستیزانه جمهوری اسلامی تا چه حد به این اتفاقات دامن میزند و دست قاتل را برای ارتکاب به این نوع قتل باز میگذارد؟
آیا شهروندان میتوانند موجب تغییر در فرهنگ و قانون مسلط بر کشور شوند؟
#یاری_مدنی_توانا #قتل
#دخترکشی
#زن_کشی
#کارتون
#زنان
@Tavaana_TavaanaTech
برای دختر ۹ سالهای که توسط پدرش به قتل رسید
تبریک میگم، دختره!
طرح از مانا نیستانی
https://tavaana.org/congratulations/
#یاری_مدنی_توانا #قتل
#دخترکشی
#زن_کشی
#کارتون
#زنان
@Tavaana_TavaanaTech
@mananey
تبریک میگم، دختره!
طرح از مانا نیستانی
https://tavaana.org/congratulations/
#یاری_مدنی_توانا #قتل
#دخترکشی
#زن_کشی
#کارتون
#زنان
@Tavaana_TavaanaTech
@mananey
اروند حاجیزاده، فرزند حمید حاجیزاده، از قربانیان قتلهای زنجیرهای، از سوی شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر کرمان به پرداخت ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت محکوم شد.
این حکم پس از آن صادر شده که اروند و برادرش ارس حاجیزاده، در جریان اعتراضات اخیر با «پروندهسازیهای متعدد» مواجه شدند.
اروند حاجیزاده در دادگاه بدوی با اتهام «ساختگی» جعل سند به ۴۲ ماه زندان و درج حکم در نشریات اعم از نشریات چاپی و مجازی محکوم شده بود.
دادگاه تجدیدنظر کرمان این حکم را تبدیل به ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت کرده است.
اروند حاجیزاده اسفند سال ۱۴۰۱ با هجوم نیروهای امنیتی به خانهاش بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود.
این دو فرزندان حمید حاجیزاده، از قربانیان قتلهای سیاسی در ایران معروف به قتلهای زنجیرهای هستندکه نیمهشب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ به اتفاق کارون، پسر ۹ سالهاش با ضربات چاقو کشته شد.
منبع خبر: رادیوفردا
- داستان قتل حمید حاجیزاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سالهای اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبههایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.
این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/
#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این حکم پس از آن صادر شده که اروند و برادرش ارس حاجیزاده، در جریان اعتراضات اخیر با «پروندهسازیهای متعدد» مواجه شدند.
اروند حاجیزاده در دادگاه بدوی با اتهام «ساختگی» جعل سند به ۴۲ ماه زندان و درج حکم در نشریات اعم از نشریات چاپی و مجازی محکوم شده بود.
دادگاه تجدیدنظر کرمان این حکم را تبدیل به ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت کرده است.
اروند حاجیزاده اسفند سال ۱۴۰۱ با هجوم نیروهای امنیتی به خانهاش بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود.
این دو فرزندان حمید حاجیزاده، از قربانیان قتلهای سیاسی در ایران معروف به قتلهای زنجیرهای هستندکه نیمهشب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ به اتفاق کارون، پسر ۹ سالهاش با ضربات چاقو کشته شد.
منبع خبر: رادیوفردا
- داستان قتل حمید حاجیزاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سالهای اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبههایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.
این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/
#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجستهای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»
درباره این نویسنده بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/
#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری
@Tavaana_TavaanaTech
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»
درباره این نویسنده بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/
#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«آدمیزاد که خیک ماست نیست که انگشت بزنیم توش جای انگشت هم بیاد. جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بیپناهی و اینها در آدم میمونه. و ادبیات به هر حال اگر نتونه شکل این رد انگشتان بلا رو در درون انسان کشف کنه، پس چه کاره است؟ […] من نمیخوام پردهی سیاهی جلوی چشمم بکشم. و جلوی چشم دیگران بکشم. دوست دارم میهنمو خوب تخیل کنم. دوست دارم مردمانمون رو بانشاط ببینم. امّا نمیتونم مثل بعضیها وانمود کنم که آب از آب تکون نخورده، همه پرنشاط و شاداباند و پرشکوه. جای هیچ نگرانیای هم نیست. این حرفها، کار سیاستکارانه. امّا نویسنده نمیتونه این حقایق رو در قلمش جاری نکنه و نادیده بگیره.»
- محمّد مختاری؛ سخنان ایشان در باب اضطراب و رویکرد روشنفکران در موقعیت اضطراب و سانسور.
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجستهای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/
#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری
@Tavaana_TavaanaTech
«آدمیزاد که خیک ماست نیست که انگشت بزنیم توش جای انگشت هم بیاد. جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بیپناهی و اینها در آدم میمونه. و ادبیات به هر حال اگر نتونه شکل این رد انگشتان بلا رو در درون انسان کشف کنه، پس چه کاره است؟ […] من نمیخوام پردهی سیاهی جلوی چشمم بکشم. و جلوی چشم دیگران بکشم. دوست دارم میهنمو خوب تخیل کنم. دوست دارم مردمانمون رو بانشاط ببینم. امّا نمیتونم مثل بعضیها وانمود کنم که آب از آب تکون نخورده، همه پرنشاط و شاداباند و پرشکوه. جای هیچ نگرانیای هم نیست. این حرفها، کار سیاستکارانه. امّا نویسنده نمیتونه این حقایق رو در قلمش جاری نکنه و نادیده بگیره.»
- محمّد مختاری؛ سخنان ایشان در باب اضطراب و رویکرد روشنفکران در موقعیت اضطراب و سانسور.
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجستهای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/
#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری
@Tavaana_TavaanaTech