جرات اندیشیدن داشته باش!
«هر گونه ایمان جزمی، هر گونه اعتقاد موروثی و تمامی باورهای از پیش داده و مفت به چنگ آمدهای، که محمل سوارشدن قیمها بر تودهی صغیر به حساب آمدهاند، باید از نو، آزادانه و نقادانه، اندیشه شوند.
جرات اندیشیدن در عین حال اعتماد به همان عقل مشترکی است، که به باور دکارت به تساوی به هر انسانی داده شده است، حتی اگر قرار بنابر آن باشد که با این عقل حدود وسعه همین عقل را مبرهن کنند. جرات اندیشیدن یعنی همان به کار انداختن عقل روشمندانهی عقل یا فعلیت بخشیدن به امکانی که هر کس از عهدهی آن برمیآید.»
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2X54hXo
#توانا
#فلسفه #عقلانیت #شک #نواندیشی
@Tavaana_Tavaanatech
«هر گونه ایمان جزمی، هر گونه اعتقاد موروثی و تمامی باورهای از پیش داده و مفت به چنگ آمدهای، که محمل سوارشدن قیمها بر تودهی صغیر به حساب آمدهاند، باید از نو، آزادانه و نقادانه، اندیشه شوند.
جرات اندیشیدن در عین حال اعتماد به همان عقل مشترکی است، که به باور دکارت به تساوی به هر انسانی داده شده است، حتی اگر قرار بنابر آن باشد که با این عقل حدود وسعه همین عقل را مبرهن کنند. جرات اندیشیدن یعنی همان به کار انداختن عقل روشمندانهی عقل یا فعلیت بخشیدن به امکانی که هر کس از عهدهی آن برمیآید.»
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2X54hXo
#توانا
#فلسفه #عقلانیت #شک #نواندیشی
@Tavaana_Tavaanatech
جرات اندیشیدن داشته باش!
«هر گونه ایمان جزمی، هر گونه اعتقاد موروثی و تمامی باورهای از پیش داده و مفت به چنگ آمدهای، که محمل سوارشدن قیمها بر تودهی صغیر به حساب آمدهاند، باید از نو، آزادانه و نقادانه، اندیشه شوند.
جرات اندیشیدن در عین حال اعتماد به همان عقل مشترکی است، که به باور دکارت به تساوی به هر انسانی داده شده است، حتی اگر قرار بنابر آن باشد که با این عقل حدود وسعه همین عقل را مبرهن کنند. جرات اندیشیدن یعنی همان به کار انداختن عقل روشمندانهی عقل یا فعلیت بخشیدن به امکانی که هر کس از عهدهی آن برمیآید».
آیا شما نیز با این اندیشه همراه هستید که جمهوری اسلامی تلاش میکند پیش از هر چیز جرئت اندیشیدن را از ما بگیرد؟ اگر بلی، به نظر شما در این هدف، کامیاب شده است؟
به کتابخانه توانا سر بزنید و بیشتر بخوانید:
https://is.gd/OxMXZr
#توانا #یاری_مدنی_توانا #فلسفه #عقلانیت #شک #نواندیشی
@Tavaana_TavaanaTech
«هر گونه ایمان جزمی، هر گونه اعتقاد موروثی و تمامی باورهای از پیش داده و مفت به چنگ آمدهای، که محمل سوارشدن قیمها بر تودهی صغیر به حساب آمدهاند، باید از نو، آزادانه و نقادانه، اندیشه شوند.
جرات اندیشیدن در عین حال اعتماد به همان عقل مشترکی است، که به باور دکارت به تساوی به هر انسانی داده شده است، حتی اگر قرار بنابر آن باشد که با این عقل حدود وسعه همین عقل را مبرهن کنند. جرات اندیشیدن یعنی همان به کار انداختن عقل روشمندانهی عقل یا فعلیت بخشیدن به امکانی که هر کس از عهدهی آن برمیآید».
آیا شما نیز با این اندیشه همراه هستید که جمهوری اسلامی تلاش میکند پیش از هر چیز جرئت اندیشیدن را از ما بگیرد؟ اگر بلی، به نظر شما در این هدف، کامیاب شده است؟
به کتابخانه توانا سر بزنید و بیشتر بخوانید:
https://is.gd/OxMXZr
#توانا #یاری_مدنی_توانا #فلسفه #عقلانیت #شک #نواندیشی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
اندیشه سیاسی در اسلام معاصر
حمید عنایت
معرفی کتاب
برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت.
خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/political-thought-in-islam/
#اسلام #اسلامگرایی #اندیشه_اسلامی #تجدد_دینی #نوگرایی_دینی #نواندیشی_دینی #حمید_عنایت #رواداری
@Dialogue1402
حمید عنایت
معرفی کتاب
برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت.
خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/political-thought-in-islam/
#اسلام #اسلامگرایی #اندیشه_اسلامی #تجدد_دینی #نوگرایی_دینی #نواندیشی_دینی #حمید_عنایت #رواداری
@Dialogue1402