آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


«اسمش سالار است، ۲۳ ساله و اهل کرج.
در ۲۴ آبان سال ۱۴۰۱ در شهر کرج، سالار از ناحیه صورت، گوش، گردن و قفسه سینه مورد اصابت بیش از ۲۰ ساچمه قرار می‌گیرد که در این نیان اصابت چند ساچمه مستقیما به چشم راستش برخورد می‌کند.
سالار به دوستش می‌گوید احساس کردم یک ساچمه پشت گوشم خورده تا پشت سر را نگاه کردم از فاصله ۵ متری دوباره شلیک شد و چشم و بدنم پر از ساچمه شد.
او تا کنون چندین مرتبه مورد عمل جراحی قرنیه قرار گرفته است، لنز چشمش ۳ بار عوض شده است.
پزشکان تهران به او گفتند باید حقیقت را بپذیرد که بینایی را از دست داده است.
اما دو عمل او در شیراز انجام شده که دکترهای شیراز تایید کرده‌اند عمل جراحی قرنیه باید انجام شود.
در حال حاضر چشم راستش هیچ دیدی ندارد، حتی وقتی چشم را باز می‌کند متوجه بسته یا باز بودن آن نمی‌شود.
سالار در ترکیه زندگی می‌کرد، اما در سال ۱۴۰۰ به خاطر بیماری ام اس مادرش به ایران رفت تا مدتی در کنار مادر و خواهر کوچکش باشد.
او سرپرست خانواده و هنرمند آینده‌داری است.
تکست‌های زیبایی نوشته و دکلمه کرده است که یکی از آن‌ها را انتخاب کرده‌ایم.»
salar__vatan

سپاس از ادمین از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

- مصدومان چشم، شاهدان زنده جنایت جمهوری اسلامی هستند، جنایتی که بی مکافات نخواهد ماند.

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom #صدای_چشم_ها_بلندتر_از_هر_فریادیست #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«متین چکاو جوانی ۱۸ ساله از استان ایلام است. او هنگامی که
در شهرستان آبدانان استان ایلام از باشگاه ورزشی برمی‌گشت، در بین جمعیت مردم در حال عبور از خیابان بود، که مأموران سرکوبگر به مردم شلیک کردند. همه مردم در حال فرار بودند.

متین می‌گوید: "چشمم آسیب دید و بدنم پر از ساچمه شد و چشم راستم  به شدت درد گرفت، دستمو که گذاشتم روی چشمم، دستم پر از خون شده بود و حس کردم که چشم راستم کور شده. اون لحظه اصلا هیچ جا رو نمی‌تونستم ببینم، یه نفر با ماشینش برای کمک جلوی ما ایستاد. و ما را به مکانی برد و چشمم را یه کم پانسمان کردن که جلوی خونریزیش گرفته شد. همان شب سریعا از ایلام به سمت تهران حرکت کردیم که حدود یک روز پس از وقوع جنایت در یکی از بیمارستان‌های تهران  برای جلوگیری از خونریزی و پارگی چشم یک جراحی روی چشمم انجام شد.
حدود یک هفته بعد عمل دیگه‌ای جهت چسباندن شبیکه چشمم انجام گرفت. چون شبکیه چشمم به دلیل برخورد ساچمه کاملا پاره شده بود. تنها کاری که دکترها توانستند انجام بدهند  ظاهر چشم احیا، اما از بینایی قطع امید کردند."

اون اوایل روحیه‌اش را باخته بود. اما با رسانه‌ای شدن اخبار دیگر قربانیان چشم، متوجه شده که تنها نیست و با این موضوع کنار آمده و حس می‌کند یک خانواده همدرد پیدا کرده است.
متین دوست دارد افرادی که مثل خودش چشمشان آسیب دیده هیچ وقت نا امید نشوند و به زندگی با قدرت ادامه بدهند و یک کمپین برای حمایت آنها راه‌اندازی بشود وو مردم نسبت به ظلمی که به متین و امثال متین رخ داده بی تفاوت نباشند.»


صفحه چشم برای آزادی این گزارش را به نقل از یکی از اقوام متین منتشر کرده است.
chashm.baraye.azadi

صفحه اینستاگرام متین چکاو:
matin_chakav.2021

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه #متین_چکاو
#چشم_برای_آزادی  #eye_for_freedom #آبدانان #صدای_چشم_ها_بلندتر_از_هر_فریادیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سامان همتی ۲۲ ساله اهل آبداناندر ۲۸ آبان ۱۴۰۱، از ناحیه چشم راست از فاصله حدود ۲۰ متری مورد اصابت ساچمه قرار گرفت.

پس از انتقال به دزفول و معاینه اولیه او را به تهران اعزام کردند. در یک جراحی سه ساعته، پارگی چشم بخیه و ظاهر چشم احیا شد و خوشبختانه چشمش تخلیه نشد و نور را تشخیص می‌دهد‌
سامان جوانی با روحیه بالا است و برای همه صدمه دیدگان آرزوی درمان دارد.

سپاس از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

hemmati.saman98

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #سامان_همتی
#eye_for_freedom
#مهسا_امینی. #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی میقانی، ۱۹ ساله و ساکن اراک است.
او در روز ۲۹ شهریور ، حدود ساعت ۹ شب در خیابون جهانپناه، همراه دوستانش در حال گذر بودند که خیابان شلوغ می‌شود و مامورین یگان ویژه در محل حضور پیدا می‌کنند و از فاصله حدود ۱۰ متری به سمت آن‌ها شلیک می‌شود. چشم راستش مورد اصابت دو ساچمه قرار می‌گیرد. با چشم خونی فرار می‌کند تا دستگیر نشود.
زنی که شاهد این صحنه بود در خانه‌اش را به روی مهدی باز می‌گذارد و او به داخل خانه می‌رود.
پس از اینکه خیابان خلوت می‌شود همراه دوستش به بیمارستان راه‌آهن اراک می‌رود که در ابتدا او را پذیرش نمی‌کنند. در نهایت عکس رادیولوژی از جمجمه او می‌گرند. دکتر از او می‌خواهد تا به بیمارستان فارابی تهران برای درمان برود.
پس از تماس با خانواده، همراه با مادر به تهران و بیمارستان فارابی می‌رود.
ساعت ۲ شب بود دکتر معاینه کرد گفت نیاز به تخلیه چشم نیست چون همچنان نور را می‌داد اما همه چیز را تیره می‌دید.
پس از عمل جراحی یکی از ساچمه‌ها خارج و دومی چون نزدیک به عصب بود و احتمال پارگی رگ‌های عصبی و نابینایی کامل را داشت در انتهای چشم باقی می‌ماند.
عمل دوم عمل شبکیه است که حدود سه هفته بعد انجام می‌گیرد. در حال حاضر قادر به دیدن فاصله حدود نیم متری است و همچنان باید تحت عمل جراحی و ادامه درمان قرار گیرد.

چهار سال بوکس کار می‌کرد، اما به دلیل آسیبی که به چشمش خورد نتوانست دیگر ادامه بدهد
او دارای مدال طلای مسابقات استانی بوکس اراک است.
به رغم علاقه‌مندی به ادامه تحصیل به دلایلی مجبور به ترک تحصیل و اشتغال در کار تاسیسات شد.
اما امید به آینده در او موج می‌زند.

@_metimeighanii_

با سپاس از صفحه چشم برای آزادی
@chashm.baraye.azadi

#چشم_برای_آزادی #مهدی_میقاتی #اراک #مهسا_امینی‌
#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه #یاری_مدنی_توانا
#eye_for_freedom

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

«سارا ۲۱ ساله از کرج
۱۲ آبان ۱۴۰۱ به خاطر چهلم حدیث نجفی، بهشت سکینه شلوغ بود
به همراه مادرم رفتم و و مسیر بسته شده بود گاز اشک‌آور زدند، هرکس از طرفی فرار کرد و عده‌ای از مردم محاصره شده بودند و صدای تیراندازی نزدیک بود. نیروهای سرکوب از دور می‌آمدند،  من پشت چراغ برق پنهان شدم و یک لباس شخصی از پشت موتور آمد پایین و با هم چشم تو چشم شدیم، مادرم پشت ماشین پنهان شده بود و منتظر بود که من برم پیشش که به سمت او شلیک کرد و شیشه‌های ماشین خرد شد اما مادرم آسیب ندید و از این موضوع خوشحالم. بعد من سمت چپ صورتم داغ شد و تیر اصابت کرد، اما داد نزدم و به زمین نیفتادم چون نمی‌خواستم او افتادن من را ببیند.
اما آبشار خون راه افتاد که در اثر اصابت ۲۸ ساچمه به چشم چپ وسر و صورت و بینی و لثه بود.
پس از رفتن ضارب، مادر من رو کشان کشان به خانه‌ای برد. تنها جمله‌ای که گفتم لطفا کمک کنید که در را باز نکنند.
نزدیک ۳ ساعت خون‌ریزی داشتم تا به محل سکونت برسم. به کمک یکی از دوستان ساچمه‌ها را از صورت در آوردند. چشم راستم کوبیده شده بود و پر از خون بود، اما ساچمه در چشم چپ و هفت ساچمه در لثه و نزدیکی مغز ماند.
پس از سه عمل جراحی بینایی چشم تا ۱۸ درصد بهمراه انحراف چشم و دید چشمم تار است و نور ندارد و فقط سایه می‌بینم.
پیام سارا این است که از دعواها پرهیز کنید، کنار همدیگه باشیم، تا مسیر آزادی هموار شود. ظلم پایدار نمی‌ماند.
ما ساده‌ترین حق یک انسان را می‌خواستیم و پاسخ گلوله بود.
مردم، کشورم و خانواده ارزشش را داشت.
خواستند ما خودکشی کنیم اما ما قوی‌تر ایستاده‌ایم تا روز آزادی را ببینیم. هرگز پشیمان نیستم.»

مصاحبه از ادمین صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

- سارا جان، ما به تو افتخار می‌کنیم. قطعا با همبستگی پیروز می‌شویم. مردم کف خیابان چون شما، بهتر از خیلی سیاستمداران می‌فهمند و با هدف به پیش می‌روند و درگیر اختلافات سیاسیون نمی‌شوند.

#چشم_برای_آزادی
#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#eye_for_freedom
#مهسا_امینی‌ #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نعمت افشار (بیرنگ) ۳۵ ساله اهل قزوین، در ۲۹ شهریور سال ۱۴۰۱ مورد اصابت ساچمه قرار گرفت.
birang79

او در پست اینستاگرام خود لحظه از دست دادن چشم خود را چنین می‌نویسد:

«من در اوج اعتراض‌ها تیر خوردم، رهگذر یا تماشاچی نبودم.
سرکوبگران به ما حمله کردند. یکی از آن‌ها نشست و به صورت من شلیک کرد و چشم چپم رو کور کرد چندتا ساچمه هم به اطراف چشم راستم خورد که آسیب جدی وارد نکرد، از میدان فرار کردم، سه ماه خودم به زخم‌هایی خودم رسیدگی کردم تا تونستم ساچمه‌ها رو از بدنم در آوردم و چشمم رو شستشو دادم.
بعد سه ماه به بیمارستان فارابی تهران رفتم دکتر عکس گرفت و معاینه کرد و گفت ساچمه به عصب چشمت خورده و دید چشمت دیگه بر نمی‌گرده، فقط باید پرده چشمت رو عمل کنی، تا چشمت به مرور زمان کوچیکتر نشه، هزینه عمل سنگین بود و جواب دکتر ناامید کننده، قید عمل رو زدم، هنوز هم اطراف رو با یک چشم به سختی تشخیص میدم. گاهی وقتا پام به جایی گیر میکنه و تعادلم رو از دست میدم. وقتی یکی از فاصله ده متری به من سلام میده نمی‌تونم صورتش رو تشخیص بدم، گاهی احساس غم عمیقی می‌کنم چون قراره تا اخر عمرم فقط با یک چشمی که آن هم هر لحظه ضعیف‌تر میشه زندگی کنم، اما هیچ‌وقت پشیمان نبودم که به خاطر حقم وطنم و برای آزادی جنگیدم. نه شکنجه نه زندان نه کور شدن نه تجاوز و نه مرگ هرگز باعث نمیشه که من برای آزادی نجنگم چون تنها دارایی یک انسان آزادی اونه. من از مرگ جسمم نمی‌ترسم، اما از مرگ انسان بودنم میترسم اگر روزی برسه که دیگه درد دیگران رو حس نکنم.
من برای انسان آزاده جان هم میدم، چشم که چیزی نیست، برای اون پسری که تو مترو از فاصله‌ای نزدیک تیر خورد و افتاد و فریاد زد جانم فدای ایران و برای اون دختری که از زندان آزاد شد و جلوی همون در زندان فریاد آزادی سرداد.»

نعمت نزدیک ۱۰ سال ورزش بوکس را بصورت حرفه‌ای دنبال می‌کرد علاوه بر مقام‌های استانی، تا ۲۵ سالگی هشت بار مقام اول، سه بار مقام دوم و پنج بار مقام سوم کشور را به دست آورد، در مقطعی هم مربی بوکس بود. اما به دلیل مشکلات زندگی از جمله مخارج سرسام‌آور و سرپرستی مادر، از ورزش کناره‌گیری کرد.

با سپاس از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«کمال پیشوند ۴۱ ساله از مهاباد از دیگر مصدومان چشم در انقلاب ملی ایران است.
۲۰ مهر ماه ۱۴۰۱ خیابان منبع مهاباد خیلی شلوغ بود، سر چهار راه حدود ۲۰۰ نفر از ارگان‌های نظامی مختلف به فاصله حدود ۵۰ متری از مردم ایستاده بودند.
من ضارب چشم کمال را دیدم و شناختم.
اهل مهاباد بود و با ساچمه به سمت مردم شلیک می‌کرد و در اثر این شلیک یک ساچمه به چشم چپ کمال و ساچمه دیگر به بالای آبروی راست او اصابت کرد. کمال روی زمین افتاد.
جعفر به همراه دوستان خواست به کمال کمک کند که دوباره شلیک کردند و سه تا ساچمه هم توی چشم جعفر خورد.
(بزودی گزارش جعفر را برای پیج شما میفرستم)
ضارب چشم کمال توسط مردم مهاباد، با ضربات چاقو و نیمه باتون در مقعد "مجازات میدانی" شد.

کمال توسط مردم به کوچه‌ای و در نهایت به بیمارستان تبریز برده شد.
چشم او تا کنون دو بار جراحی شده که عمل اول تخلیه عفونت و پانسمان و عمل دوم ترمیم قرنیه و شبکیه بود که به گفته پزشک، قرنیه متلاشی شده و شدت آسیب دیدگی شبکیه که نگهدارنده قرنیه است به حدی است که امکان پیوند قرنیه را با مشکل روبرو می‌کند. او به زودی عمل قرنیه را انجام خواهد داد و در صورت موفقیت در این عمل احتمال بینایی تنها تا ۱۰ درصد را دارد.

کمال متاهل است و یک پسر نوجوان دارد.
شغل او آزاد است که کمی با دردسر مواجه شده است.
ما برای کمال و عمل پیش رویی که دارد آرزوی موفقیت داریم.»

- از صفحه چشم برای آزادی، به نقل از یکی از آشنایان کمال
chashm.baraye.azadi

صفحه کمال پیشوند:
kamalpishvand1361

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom #مهاباد #انقلاب_ملی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«محمد وکیلی ۳۱ ساله از همدان

روز ۳۰ شهریور بود که خیابان شلوغ و مردم در حال شعار دادن بودند.
شغل دوم محمد قنادی است و او مثل من و دیگر مغازه‌داران جلوی مغازه در خیابان ایستاده بود.
حدودا ۱۲ موتورسوار دو پشته با لباس چریکی و مسلح وارد خیابان شدند و با اسلحه ساچمه‌ای و پینت بال شروع به تیراندازی به سمت مردم کردند.
بالای ۱۰۰ ساچمه به بدن او اصابت کرد که ۱۰ ساچمه به صورت و یک ساچمه به چشم راست و یک ساچمه به گوشه چشم چپ برخورد می‌کند که به چشم چپ آسیب نمی‌زند. اما چشم راست آسیب جدی می‌بیند.

همزمان با محمد چند تا از مغازه‌داران دیگر از جمله خود من مجروح شدیم، اما نه مثل محمد.

محمد به مغازه رفت و کف مغازه پر از خون شد. بعد از تماس با خانواده، برادر او به مغازه آمد و محمد را به بیمارستان بعثت بردند.
تشخیص اولیه دکتر تخلیه چشم بود. عفونت از چشم او خارج اما چشم تخلیه نشد.
پس از آن به کلینیک نور در تهران فرستاده شد، اما از پذیرش کسانی که ساچمه خورده بودند، جلوگیری می‌کردند.
در نهایت او را به بیمارستان فارابی بردند و در آنجا تحت عمل شبکیه قرار گرفت.
چند وقت پیش هم یک عمل آب مروارید انجام داده و روغن سیلیکون در چشم ریختند.
همچنان ساچمه پشت چشم است و امکان خروج آن تنها با تخلیه چشم میسر است.

چشم محمد الان در حد سایه، نور می‌بیند و توان تشخیص تصویر را ندارد، چشمش انحراف زیاد پیدا کرده بود، اما پس از عمل کمتر شد و تا حدودی زیبایی چشم احیا شد.

محمد شکوائیه تنظیم کرده و به مراجع قانونی فرستاده، ضارب را مامورهای امنیتی نام برده، اما به جرم اتهام‌زدن! تهدید شده
و حالا پرونده شکایتش بدون پیگیری، بلاتکلیف مانده است.

محمد متاهل است ما برای درمان و زندگی او آروزهای خوب می‌کنیم.»

برگرفته از صفحه چشم برای آزادی، به نقل از یکی از مغازه‌داران همسایه محمد وکیلی
chashm.baraye.azadi

صفحه محمد وکیلی
mohamad.vakili0094

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom #همدان #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصطفی مطلبی ۳۴ساله و ساکن جنوب تهران است.

به گفته یکی از دوستان مصطفی، او در روز ۲۵ آبان در اعتصابات سراسری بازار آهن شادآباد تهران، مورد حمله شلیک ساچمه‌ای سرکوب‌گران قرار گرفت. ۱۷ ساچمه به کتف و گردن و یک ساچمه به چشم او اصابت کرده که هیچ کدام هنوز از بدن خارج نشده‌اند.

با وجود انجام سه عمل جراحی چشم، هنوز موفق به برگرداندن بینایی چشم او نشده‌اند.
به گفته پزشکان، او بینایی چشم چپ خود را ۹۰ درصد از دست داده است، در نهایت پزشکان توانستند تنها، شکل و ظاهر چشمش را حفظ کنند.
پدر و برادر مصطفی به فاصله ۲ سال فوت شده‌اند و او سرپرست مادر سالخورده خود بوده است.
از وقتی این جنایت برای مصطفی رخ داده، او دیگر نتوانسته به کار خود ادامه دهد و در تنگنا قرار گرفته است.

بایک چشم راه رفتن خیلی سخت است، وقتی شاهد زمین خوردن این آسیب‌دیدگان باشی بسیار دردآور است.

اما نسبتا روحیه خوبی دارد و می‌گوید اگر چه چشم خود را از دست داده است، اما محبت مردم و دوستان خود را به دست آورده و در این شرایط به او و خانواده‌اش خیلی لطف داشته‌اند.»

- متن و ویدیو از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

صفحه شخصی مصطفی مطلبی
mostafamotalebi210


#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom
#مهسا_امینی #مصطفی_مطلبی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهروز ۲۱ ساله اهل فولادشهر اصفهان

در ۲۴ آبان ۱۴۰۱، ماموران سرکوب پیاده، به سمت مردم یورش آوردند و مردم با ترقه‌هایی که همراه داشتند مانع از نزدیک‌شدن آن‌ها می‌شدند. ناگهان موتورسواران که همه لباس بسیج بر تن داشتند از سمت دیگری پیچیدند جلوی مردم و شروع به شلیک کردند.
بهروز گوشه‌ای ایستاده بود و یک دختر بچه پشت او پناه گرفته بود که از فاصله نزدیک یکی از موتوری‌ها با شات‌گان به سمتش شلیک کرد.
موتوری‌ها که با مقاومت مردم روبه‌رو شده بودند، از محوطه فرار کردند و ناگهان نیروهای پیاده به سمت مردم شروع به تیراندازی کردند.
من و خانواده‌ام، بهروز را سوار ماشین کردیم و از آنجا دور شدیم.
چند تا ساچمه توی پای بهروز خورده بود و یکی از ساچمه‌ها به چشم چپ او اصابت کرده بود.
او تا کنون چند بار مورد عمل جراحی قرار گرفته که در عمل اول تشخیص بر تخلیه چشم داده شد.
ساچمه خیلی نزدیک به قرنیه بود، ولی خوشبختانه بدون تخلیه چشم خارج شد.
در عمل‌های بعدی تزریق روغن سیلکون، ترمیم اثر گودی چشم بر اثر اصابت ساچمه، تخلیه روغن، و در صورت جدا نشدن شبکیه از چشم، امکان بازگشت حداقلی از بینایی را دارد.

بهروز پیشتر کارگر شرکت نفت بود که اخراج شده بود و همچنان به دنبال درمان است تا بلکه بتواند پس از درمان امکان اشتغال در کاری مناسب را به دست آورد.
behrooz_751

از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi
ما نیز برای بهروز و تمامی آسیب دیدگان آرزوی بهبودی داریم.

#چشمش_را_گرفتی_اما_میلیون_ها_قلب_تپید
#چشمم_را_هدف_گرفتی_قلبم_هنوز_میتپه
#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom
#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech