امیر شهیدی، پدر جاویدنام مهرشاد شهیدی، دانشجوی ۲۰ سالهای که چهارم آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی در اراک جان باخت، در نامهای سرگشاده که در سایت خبری امتداد منتشر شده، روایت پررنج و مستندی از روند ناعادلانه، فرسایشی و مغایر قانون در رسیدگی به پرونده قتل فرزندش را بازگو کرده است. مهرشاد، جوانی با استعداد، مهربان، هنرمند و ورزشکار بود که علاقه شدیدی به باریستایی، آشپزی، تدوین و ژیمناستیک داشت. او شب حادثه پس از پایان کار به خانه بازنگشت و با توجه به فضای امنیتی آن روزها، خانوادهاش به جستوجو در بیمارستانها، ارگانهای امنیتی، کلانتریها و مراکز مختلف پرداختند. با وجود اینکه اطلاعات سپاه در جریان کامل حادثه بود، هیچ نهادی پاسخ مشخصی به خانواده نداد تا اینکه صبح روز بعد، در تماس با پزشکی قانونی، از وجود جسدی بینام در سردخانه مطلع شدند. خانواده پیکر مهرشاد را شناسایی کردند و پس از آن، بازجویی در اداره اطلاعات، فشارهای متعدد، و وعدههایی در ازای سکوت آغاز شد.
خانواده شهیدی با طرح شکایتی رسمی، خواستار شناسایی و مجازات عاملان قتل عمد شدند. بابک اسلامی و مصطفی نیلی بهعنوان وکلای خانواده وارد پرونده شدند، اما بازپرس شعبه اول دادسرای اراک، در اقدامی غیرمنتظره، پرونده را مشمول تبصره ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری اعلام کرد که تنها به جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی مربوط است، نه قتل عمد. این تصمیم باعث محرومیت وکلا از مطالعه پرونده شد. در ادامه، بدون امکان دسترسی به محتویات پرونده، بازپرس قرار منع تعقیب درباره قتل عمد صادر کرد. وکلای خانواده در مهلت قانونی به این قرار اعتراض کردند اما دادگاه اعتراض را با استناد به این ادعا که وکلا فاقد سمت هستند رد کرد، در حالی که وکالتنامه آنها پیشتر ضمیمه پرونده شده بود.
در نهایت، شعبه ۱۰۳ کیفری دو برای اتهام ضرب و جرح عمدی و قتل شبهعمد بری سیام اردیبهشت تعیین جلسه کرد. با این حال، حتی با وجود دستور قاضی، مطالعه پرونده از سوی مقامی ناشناس متوقف شد و وکلا همچنان از دسترسی به محتویات پرونده محروم ماندند. امیر شهیدی با تأکید بر اینکه رسیدگی به قتل شبهعمد بدون قطعیت قرار منع تعقیب قتل عمد فاقد وجاهت قانونی است، اعلام کرده که تا فراهم شدن امکان دفاع عادلانه، در این جلسه شرکت نخواهد کرد.
متن کامل نامه و روایت پدر مهرشاد را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/4987m7de
#مهرشاد_شهیدی #دادخواهی #اراک #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانواده شهیدی با طرح شکایتی رسمی، خواستار شناسایی و مجازات عاملان قتل عمد شدند. بابک اسلامی و مصطفی نیلی بهعنوان وکلای خانواده وارد پرونده شدند، اما بازپرس شعبه اول دادسرای اراک، در اقدامی غیرمنتظره، پرونده را مشمول تبصره ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری اعلام کرد که تنها به جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی مربوط است، نه قتل عمد. این تصمیم باعث محرومیت وکلا از مطالعه پرونده شد. در ادامه، بدون امکان دسترسی به محتویات پرونده، بازپرس قرار منع تعقیب درباره قتل عمد صادر کرد. وکلای خانواده در مهلت قانونی به این قرار اعتراض کردند اما دادگاه اعتراض را با استناد به این ادعا که وکلا فاقد سمت هستند رد کرد، در حالی که وکالتنامه آنها پیشتر ضمیمه پرونده شده بود.
در نهایت، شعبه ۱۰۳ کیفری دو برای اتهام ضرب و جرح عمدی و قتل شبهعمد بری سیام اردیبهشت تعیین جلسه کرد. با این حال، حتی با وجود دستور قاضی، مطالعه پرونده از سوی مقامی ناشناس متوقف شد و وکلا همچنان از دسترسی به محتویات پرونده محروم ماندند. امیر شهیدی با تأکید بر اینکه رسیدگی به قتل شبهعمد بدون قطعیت قرار منع تعقیب قتل عمد فاقد وجاهت قانونی است، اعلام کرده که تا فراهم شدن امکان دفاع عادلانه، در این جلسه شرکت نخواهد کرد.
متن کامل نامه و روایت پدر مهرشاد را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/4987m7de
#مهرشاد_شهیدی #دادخواهی #اراک #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از پدران دادخواه ایران، میهمان وریا غفوری در شعبه جدید کافهاش بودند.
وریا غفوری که در کنار خانوادههای دادخواه حضور یافت و تاوانش را با کنار گذاشته شدن از تیم ملی و تیم استقلال تهران داد، چهره محبوبی برای خانوادههای جانباختگان راه آزادی شده است.
پدر یلدا آقلفضلی، پدر متین نادرخانی، پدر امیرمهدی فرخیپور، پدر فرزین معروفی، پدر ابوالفضل امیرعطایی در کنار وریا غفوری
#وریا_غفوری #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وریا غفوری که در کنار خانوادههای دادخواه حضور یافت و تاوانش را با کنار گذاشته شدن از تیم ملی و تیم استقلال تهران داد، چهره محبوبی برای خانوادههای جانباختگان راه آزادی شده است.
پدر یلدا آقلفضلی، پدر متین نادرخانی، پدر امیرمهدی فرخیپور، پدر فرزین معروفی، پدر ابوالفضل امیرعطایی در کنار وریا غفوری
#وریا_غفوری #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر دادخواه جاویدنام علی عباسی از جانباختگان سمیرم در انقلاب مهسا، درباره درگذشت پدر جاویدنام مهران بصیر توانا نوشت:
«حال هیچکدام از ما پدر مادرهای دادخواه خوب نیست درد فراق فرزند به یکطرف، پروندهسازیها و آزار حکومت طرف دیگر و مردمی که در سکوت
و خدایی که به خواب رفته»
علی عباسی، ۲۴ ساله، جوانی ورزشکار (والیبالیست) بود که تازه دو هفته از پایان خدمت سربازیش میگذشت.
او روز ۲۵ آبان ماه در جریان خیزش مردم سمیرم با اصابت گلوله جنگی نیروهای حکومتی به گردنش، جان باخت.
مادرش قرار بود شب یلدا برایش جشن پایان سربازی بگیرد، اما جمهوری اسلامی نگذاشت.
کارت پایان خدمت علی، پس از جانباختنش به در منزلشان رسید، ولی او ۳۸ روز قبلترش جانش را نثار آزادی ایران کرده بود.
خانواده علی عباسی در این مدت خیلی تحت فشار قرار گرفتند. آنها را مجبور کردند تا نوشتههای روی سنگ مزار را پاک کنند.
خانوادههای جانباختگان در طی چند سال اخیر بسیار آزار دیدهاند، بازداشت، تماس تهدیدآمیز در خصوص بازداشت سایر فرزندان یا اعضای خانواده، شکستن سنگ مزار، ممانعت از برگزاری مراسم و ... از جمله آزارها بودهاند.
هم اینک چندین نفر از دادخواهان در زندان هستند. پدر محمدمهدی کرمی، مادر و پدر و عمو و دایی پویا بختیاری و .... از آن جملهاند.
برخی از پدر و مادرهای داغدار در همین چند سال اخیر جان خود را در غم فراق عزیزانشان از دست دادهاند.
این خانوادهها، هزینه زیادی دادهاند و شایسته توجه، همدلی و همباری هستند. تنهایشان نگذاریم و بهترین هدیه به آنها عدم سکوت در برابر ستمگر و تلاش مضاعف برای آزادی ایران است.
#علی_عباسی #سمیرم #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«حال هیچکدام از ما پدر مادرهای دادخواه خوب نیست درد فراق فرزند به یکطرف، پروندهسازیها و آزار حکومت طرف دیگر و مردمی که در سکوت
و خدایی که به خواب رفته»
علی عباسی، ۲۴ ساله، جوانی ورزشکار (والیبالیست) بود که تازه دو هفته از پایان خدمت سربازیش میگذشت.
او روز ۲۵ آبان ماه در جریان خیزش مردم سمیرم با اصابت گلوله جنگی نیروهای حکومتی به گردنش، جان باخت.
مادرش قرار بود شب یلدا برایش جشن پایان سربازی بگیرد، اما جمهوری اسلامی نگذاشت.
کارت پایان خدمت علی، پس از جانباختنش به در منزلشان رسید، ولی او ۳۸ روز قبلترش جانش را نثار آزادی ایران کرده بود.
خانواده علی عباسی در این مدت خیلی تحت فشار قرار گرفتند. آنها را مجبور کردند تا نوشتههای روی سنگ مزار را پاک کنند.
خانوادههای جانباختگان در طی چند سال اخیر بسیار آزار دیدهاند، بازداشت، تماس تهدیدآمیز در خصوص بازداشت سایر فرزندان یا اعضای خانواده، شکستن سنگ مزار، ممانعت از برگزاری مراسم و ... از جمله آزارها بودهاند.
هم اینک چندین نفر از دادخواهان در زندان هستند. پدر محمدمهدی کرمی، مادر و پدر و عمو و دایی پویا بختیاری و .... از آن جملهاند.
برخی از پدر و مادرهای داغدار در همین چند سال اخیر جان خود را در غم فراق عزیزانشان از دست دادهاند.
این خانوادهها، هزینه زیادی دادهاند و شایسته توجه، همدلی و همباری هستند. تنهایشان نگذاریم و بهترین هدیه به آنها عدم سکوت در برابر ستمگر و تلاش مضاعف برای آزادی ایران است.
#علی_عباسی #سمیرم #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ریرا، حکومت کودککش جمهوری اسلامی، تو را از ما گرفت. تو را، صدایت را، خندههایت را، سوالهایت را، شکها و یقینهایت را، تمام آنچه میتوانستی باشی و میتوانستی بشوی را. اما نمیتوانند، عمق نگاهت را، و وعدهی عدالت و دادخواهی را از ما بگیرند.
ریرا، پرندهی کوچک، امروز پانزدهساله میشدی. اما در جهانی بیعدالت، در جغرافیایی که حقیقت را میکشند و کودک را، هنوز صدایت شنیده میشود. نه تنها در دل پدرت و اقوامت، بلکه در دل همهی ما ایرانیان که با اشک و امید به دادخواهی نامت را تکرار میکنیم.
یاد تو، یاد تمام جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲، زنده است. و این صداها، روزی دیوار ظلم را فرو خواهند ریخت.
عدالت خواهد آمد. به نام تو، به نام تمام کودکانی که هرگز نباید قربانی سیاست و جنایت میشدند.
ریرا جان، تولدت مبارک.»
ـ متن ارسالی یکی از مخاطبان توانا، به مناسبت زادروز ریرا اسماعیلیون از کودکان کشته شده در هواپیمای اوکراینی
#ریرا_اسماعیلیون #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی
#ps752justice
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ریرا، پرندهی کوچک، امروز پانزدهساله میشدی. اما در جهانی بیعدالت، در جغرافیایی که حقیقت را میکشند و کودک را، هنوز صدایت شنیده میشود. نه تنها در دل پدرت و اقوامت، بلکه در دل همهی ما ایرانیان که با اشک و امید به دادخواهی نامت را تکرار میکنیم.
یاد تو، یاد تمام جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲، زنده است. و این صداها، روزی دیوار ظلم را فرو خواهند ریخت.
عدالت خواهد آمد. به نام تو، به نام تمام کودکانی که هرگز نباید قربانی سیاست و جنایت میشدند.
ریرا جان، تولدت مبارک.»
ـ متن ارسالی یکی از مخاطبان توانا، به مناسبت زادروز ریرا اسماعیلیون از کودکان کشته شده در هواپیمای اوکراینی
#ریرا_اسماعیلیون #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی
#ps752justice
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ماهم رفت ماهت بمیرد آسمان
دو سال گذشت
دو سال است که فرزندم را کشتند.
نه در میدان جنگ، نه در مقابله با دشمن
در خیابانهای شهر خودش، با دستانی خالی و قلبی پُر از زندگی.
پسرم را کشتند چون "آزادی" میخواست
چون نمیخواست زیر چکمههای استبداد بماند
او فریاد زد، نه تنها برای خودش
بلکه برای نسلی که به تاریکی "نه" میگوید و به زندگی "آری".
اما پاسخ فریادش، گلوله بود
پاسخ رؤیایش، مرگی بیرحم و بیشرم
کشتندش، مثل هزاران جوان دیگر
تا صدا را خاموش کنند، اما نتوانستندچون من به او قول دادم و صدایش را به جهان رساندم
دو سال گذشته
اما زخممان تازهتر از همیشه است
قاتلی محاکمه نشد چون قاتل و قاضی یک نفر بودند
اما من مریم مادر ابولفضل ساکت نماندم دنیا را خبردار کردم و هرروز به جهانیان از پسرم و دردهایش میگویم و ساکت نخواهم ماند
جمهوری اسلامی
با خون پسرم نمیتوانی زنده بمانی
با گلوله دهانها را میبندی
اما نمیتوانی حافظهی ما را پاک کنی
این سالگرد، سالگرد مرگ او نیست
سالگرد رسوایی شماست
سالگرد ننگ کسانیست که دستشان به خون فرزند من آغشته است و روزی جواب پس میدهند
من تا آخرین نفس، دادخواه او هستم.
نام پسرم در حافظهی این سرزمین حک شده،
در کنار نام آزادی
شما او را کشتید
اما هزاران دختر و پسر دیگر از خاکسترش برمیخیزند
و روزی خواهد آمد شما سقوط کردهاید و نام شما در کنار «جنایت کارانی نوشته میشود که برای کردم تمام شدهاند
و نام پسرم را در کنار «آزادی»
پسرم من از تو دورم اما ثانیه به ثانیه در جهان نامت را فریاد میزنم نمیگذارم اتش دادخواهیت خاموش شود
ابولفضل امیرعطایی فرزند مریم »
از صفحه اینستاگرام مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی
#ابولفضل_امیرعطایی
#دادخواهی
#سالگرد
#دلتنگی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دو سال گذشت
دو سال است که فرزندم را کشتند.
نه در میدان جنگ، نه در مقابله با دشمن
در خیابانهای شهر خودش، با دستانی خالی و قلبی پُر از زندگی.
پسرم را کشتند چون "آزادی" میخواست
چون نمیخواست زیر چکمههای استبداد بماند
او فریاد زد، نه تنها برای خودش
بلکه برای نسلی که به تاریکی "نه" میگوید و به زندگی "آری".
اما پاسخ فریادش، گلوله بود
پاسخ رؤیایش، مرگی بیرحم و بیشرم
کشتندش، مثل هزاران جوان دیگر
تا صدا را خاموش کنند، اما نتوانستندچون من به او قول دادم و صدایش را به جهان رساندم
دو سال گذشته
اما زخممان تازهتر از همیشه است
قاتلی محاکمه نشد چون قاتل و قاضی یک نفر بودند
اما من مریم مادر ابولفضل ساکت نماندم دنیا را خبردار کردم و هرروز به جهانیان از پسرم و دردهایش میگویم و ساکت نخواهم ماند
جمهوری اسلامی
با خون پسرم نمیتوانی زنده بمانی
با گلوله دهانها را میبندی
اما نمیتوانی حافظهی ما را پاک کنی
این سالگرد، سالگرد مرگ او نیست
سالگرد رسوایی شماست
سالگرد ننگ کسانیست که دستشان به خون فرزند من آغشته است و روزی جواب پس میدهند
من تا آخرین نفس، دادخواه او هستم.
نام پسرم در حافظهی این سرزمین حک شده،
در کنار نام آزادی
شما او را کشتید
اما هزاران دختر و پسر دیگر از خاکسترش برمیخیزند
و روزی خواهد آمد شما سقوط کردهاید و نام شما در کنار «جنایت کارانی نوشته میشود که برای کردم تمام شدهاند
و نام پسرم را در کنار «آزادی»
پسرم من از تو دورم اما ثانیه به ثانیه در جهان نامت را فریاد میزنم نمیگذارم اتش دادخواهیت خاموش شود
ابولفضل امیرعطایی فرزند مریم »
از صفحه اینستاگرام مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی
#ابولفضل_امیرعطایی
#دادخواهی
#سالگرد
#دلتنگی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم زادروز جاویدنام امید مؤیدی بر سر مزارش برگزار شد
مادرش بر سر مزار فرزندش تولدش را جشن گرفت.
اگر امید را نکشته بودند، او تازه ۲۳ ساله میشد و سالها برای تحقق آرزوهایش زمان داشت.
امید مویدی دانشجوی ۲۰ ساله رشته تربیت بدنی دانشگاه باهنر شیراز بود که هنگام بازگشت از تمرین در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱با شلیک مستقیم ماموران کشته شد.
روز ۲۴ آبان ۱۴۰۱، پسر جوان معترضی روی زمین افتاده است، تعدادی مأمور مسلح او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، مردم قصد کمک دارند، اما ماموران با شلیک تیرهوایی ایجاد رعب و وحشت میکنند تا برای کمک به معترض جلوتر نیایند، امید مؤیدی، دانشجوی سال آخر تربیتبدنی شیراز جلوتر میآید تا به جوانی که کتک میخورد؛ کمک کند، ماموران از پشت امید را هدف گلوله قرار میدهند، تیری به طرف کمر او شلیک میکنند، امید روی زمین میافتد، اما گویی این برای ماموران کافی نیست، دوباره شلیک میکنند، این بار تیر خلاص است به پیشانی امید.
#شیراز #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #امید_مؤیدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادرش بر سر مزار فرزندش تولدش را جشن گرفت.
اگر امید را نکشته بودند، او تازه ۲۳ ساله میشد و سالها برای تحقق آرزوهایش زمان داشت.
امید مویدی دانشجوی ۲۰ ساله رشته تربیت بدنی دانشگاه باهنر شیراز بود که هنگام بازگشت از تمرین در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱با شلیک مستقیم ماموران کشته شد.
روز ۲۴ آبان ۱۴۰۱، پسر جوان معترضی روی زمین افتاده است، تعدادی مأمور مسلح او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، مردم قصد کمک دارند، اما ماموران با شلیک تیرهوایی ایجاد رعب و وحشت میکنند تا برای کمک به معترض جلوتر نیایند، امید مؤیدی، دانشجوی سال آخر تربیتبدنی شیراز جلوتر میآید تا به جوانی که کتک میخورد؛ کمک کند، ماموران از پشت امید را هدف گلوله قرار میدهند، تیری به طرف کمر او شلیک میکنند، امید روی زمین میافتد، اما گویی این برای ماموران کافی نیست، دوباره شلیک میکنند، این بار تیر خلاص است به پیشانی امید.
#شیراز #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #امید_مؤیدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضور حمیده بیغم، مادر جاویدنام بهنام لایقپور، بر سر مزار جاویدنام مهران سماک
مادر بهنام که نتوانسته بود برای تولد مهران بر سر مزار او حاضر شود، امروز به بندرانزلی رفت و بر سر مزار مهران سماک حاضر شده و با او سخن میگوید...
#بهنام_لایق_پور #مهران_سماک #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر بهنام که نتوانسته بود برای تولد مهران بر سر مزار او حاضر شود، امروز به بندرانزلی رفت و بر سر مزار مهران سماک حاضر شده و با او سخن میگوید...
#بهنام_لایق_پور #مهران_سماک #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز زادروز زندهیاد شلر فرهادی بود، مادرش نوشت:
«دوم خرداد؛ تولد شلر من، دختر آزادی
امروز، ۳۸ سال پیش، شلر به دنیا اومد...
دختری با چشمهایی پر از رؤیا، با قلبی که برای همه میتپید.
شلر فقط دختر من نبود، شلر صدای زنانی بود که سکوت رو شکستند،
آیندهای بود که برای دیدنش جنگید،
و جانی که در راه آزادی بخشید.
دلم تنگه برای صداش، آغوشش، و اون لحظههایی که بودنش سادهترین خوشبختی من بود.
اما میدونم اون هنوز زندهست،
در صدای خیابون، در امید نسلهایی که از دل تاریکی میجنگن.
شلر من، تولدت مبارک.
تا همیشه در قلب منی.
تا همیشه در تاریخ این سرزمین.»
ـ «شلر فرهادی» فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. دختر رزمیکاری از ایل سنجابی که در پاییز ۱۳۹۰ در حالی که خود را برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد آماده میکرد، ناپدید شد
پس از گذشت حدود ۵ ماه خانوادهاش او را در حالیکه از لحاظ جسمی به شدت ضعیف بود و در وضعیت روحی بغرنجی قرار داشت از بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین تحویل گرفتند و به روستای خود در کرمانشاه بازگرداندند. ماموران وزارت اطلاعات با این شرط او را به خانوادهاش تحویل دادند که در صورت احضار به زندان مراجعه کند.
علت دستگیری شلر، امضای بیانیهای انتقادی بود که از سوی تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در جریان سفر خامنهای به این شهر (۲۴ مهر ۱۳۹۰) منتشر شد. از اینکه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات چه بر این دختر جوان گذشت اطلاعی در دست نیست اما او پس از بازگشت به خانه، تا هفتهها وضعیت روحی نابسامانی داشت. از همه هراس داشت و از خانه خارج نمیشد و تا ماهها با کسی حرف نمیزد.
۱۰ ماه پس از آزادی، در دی ماه ۱۳۹۴، اداره اطلاعات کرمانشاه «شلر فرهادی» را احضار کرد ولی او پس از آگاهی از این احضار، تفنگ شکاری پدرش را برداشت و با شلیک گلولهای به زندگی خود پایان داد.
سرگذشت این دختر جوان در سکوت خبری، همچنان پر از ابهام مانده، اما چیزی که روشن است اینکه آینده پر از امید او با یک بازداشت و یک تماس تلفنی به یک قطعه خاک در تاریکی و سکوت خلاصه شد.
#شلر_فرهادی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دوم خرداد؛ تولد شلر من، دختر آزادی
امروز، ۳۸ سال پیش، شلر به دنیا اومد...
دختری با چشمهایی پر از رؤیا، با قلبی که برای همه میتپید.
شلر فقط دختر من نبود، شلر صدای زنانی بود که سکوت رو شکستند،
آیندهای بود که برای دیدنش جنگید،
و جانی که در راه آزادی بخشید.
دلم تنگه برای صداش، آغوشش، و اون لحظههایی که بودنش سادهترین خوشبختی من بود.
اما میدونم اون هنوز زندهست،
در صدای خیابون، در امید نسلهایی که از دل تاریکی میجنگن.
شلر من، تولدت مبارک.
تا همیشه در قلب منی.
تا همیشه در تاریخ این سرزمین.»
ـ «شلر فرهادی» فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. دختر رزمیکاری از ایل سنجابی که در پاییز ۱۳۹۰ در حالی که خود را برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد آماده میکرد، ناپدید شد
پس از گذشت حدود ۵ ماه خانوادهاش او را در حالیکه از لحاظ جسمی به شدت ضعیف بود و در وضعیت روحی بغرنجی قرار داشت از بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین تحویل گرفتند و به روستای خود در کرمانشاه بازگرداندند. ماموران وزارت اطلاعات با این شرط او را به خانوادهاش تحویل دادند که در صورت احضار به زندان مراجعه کند.
علت دستگیری شلر، امضای بیانیهای انتقادی بود که از سوی تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در جریان سفر خامنهای به این شهر (۲۴ مهر ۱۳۹۰) منتشر شد. از اینکه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات چه بر این دختر جوان گذشت اطلاعی در دست نیست اما او پس از بازگشت به خانه، تا هفتهها وضعیت روحی نابسامانی داشت. از همه هراس داشت و از خانه خارج نمیشد و تا ماهها با کسی حرف نمیزد.
۱۰ ماه پس از آزادی، در دی ماه ۱۳۹۴، اداره اطلاعات کرمانشاه «شلر فرهادی» را احضار کرد ولی او پس از آگاهی از این احضار، تفنگ شکاری پدرش را برداشت و با شلیک گلولهای به زندگی خود پایان داد.
سرگذشت این دختر جوان در سکوت خبری، همچنان پر از ابهام مانده، اما چیزی که روشن است اینکه آینده پر از امید او با یک بازداشت و یک تماس تلفنی به یک قطعه خاک در تاریکی و سکوت خلاصه شد.
#شلر_فرهادی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام علی فاضلی، شمع تولد سی و دو سالگی فرزندش را بر سر مزار او فوت کرد
علی فاضلی ۶ آبان ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران در آمل کشته شد. ماموران خانواده را مجبور کرده بودند برای تحویل پیکرش، بگویند بسیجی است ما خانواده و دوستان نزدیکاش بعدها آن را افشا کردند.
پروژه بسیجیسازی روی علی در حالی اجرا شد که دوستان و خانواده بارها از شرکت او در تظاهرات گفتهاند. انتشار تصاویر آخرین استوریهای اینستاگرام علی در شبکههای مجازی هم همین را میگفت.
کاربری در توییتر نوشت که علی هر هفته بر سر مزار غزاله چلابی میآمد و برای او گل میآورد. ویدیویی از رقص علی فاضلی نیز بارها در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. حکومت همزمان با علی فاضلی، برای شهروند کشتهشده دیگری در آمل به نام «هادی چاکسری» سناریوی مشابهی پیاده کرده است
https://tavaana.org/fa/AliFA
#علی_فاضلی #آمل #مهسا_امینی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی فاضلی ۶ آبان ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران در آمل کشته شد. ماموران خانواده را مجبور کرده بودند برای تحویل پیکرش، بگویند بسیجی است ما خانواده و دوستان نزدیکاش بعدها آن را افشا کردند.
پروژه بسیجیسازی روی علی در حالی اجرا شد که دوستان و خانواده بارها از شرکت او در تظاهرات گفتهاند. انتشار تصاویر آخرین استوریهای اینستاگرام علی در شبکههای مجازی هم همین را میگفت.
کاربری در توییتر نوشت که علی هر هفته بر سر مزار غزاله چلابی میآمد و برای او گل میآورد. ویدیویی از رقص علی فاضلی نیز بارها در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. حکومت همزمان با علی فاضلی، برای شهروند کشتهشده دیگری در آمل به نام «هادی چاکسری» سناریوی مشابهی پیاده کرده است
https://tavaana.org/fa/AliFA
#علی_فاضلی #آمل #مهسا_امینی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چندی پیش اسرین محمدی با بدرقه خانوادههای دادخواه، به کانادا مهاجرت کرد، مهاجرتی که برای او همراه با اندوه بوده است.
اسرین ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«من اسرینم؛ خواهری دادخواه از بوکان.
به جرم چاپ چند عکس ساده از برادرهای کشتهشدهام برای مراسم اولین سالگردشان، مجرم شناخته شدم؛ بازداشت شدم و زیر شکنجهی روحی و جسمی قرار گرفتم.
به خاطر همین “جرم”، ناچار شدم خاکم را ترک کنم.
و حالا، پس از یک سال و شش ماه بیپناهی و رنج، به مکانی نسبتاً امن رسیدهام.
از صمیم قلبم سپاسگزارم از خانوادههای دادخواه، عزیزتر از جان:
#یلدا_آقافضلی
#متین_نادرخانی
#سپهر_اعظمی
#فرزین_معروفی
#امیرمهدی_فرخی_پور
که کیلومترها راه را طی کردند تا در این لحظات سخت کنارم باشند.
آمدند تا بعد از رفتن من، نگذارند #دایه_مینا وزنِ سنگین تنهایی را تنها به دوش بکشد.
ما مهاجر نیستیم؛
ما تبعیدیانیم. راندهشدگان از خاکی که برایش جنگیدیم، گریختگان از جایی که باید خانهمان میبود.
و حالا در سرزمینی ایستادهایم که دستکم، جان و صدای ما در امان است —
اما دلمان هنوز آنجاست، کنار مزار عزیزانمان،
در خیابانهای زخمی،
در فریادهایی که خاموش نشدند.»
#شهریار_محمدی
#دایه_مینا
#میلاد_محمدی
#اسرین_محمدی
#دادخواهی
از صفحه اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار محمدی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اسرین ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«من اسرینم؛ خواهری دادخواه از بوکان.
به جرم چاپ چند عکس ساده از برادرهای کشتهشدهام برای مراسم اولین سالگردشان، مجرم شناخته شدم؛ بازداشت شدم و زیر شکنجهی روحی و جسمی قرار گرفتم.
به خاطر همین “جرم”، ناچار شدم خاکم را ترک کنم.
و حالا، پس از یک سال و شش ماه بیپناهی و رنج، به مکانی نسبتاً امن رسیدهام.
از صمیم قلبم سپاسگزارم از خانوادههای دادخواه، عزیزتر از جان:
#یلدا_آقافضلی
#متین_نادرخانی
#سپهر_اعظمی
#فرزین_معروفی
#امیرمهدی_فرخی_پور
که کیلومترها راه را طی کردند تا در این لحظات سخت کنارم باشند.
آمدند تا بعد از رفتن من، نگذارند #دایه_مینا وزنِ سنگین تنهایی را تنها به دوش بکشد.
ما مهاجر نیستیم؛
ما تبعیدیانیم. راندهشدگان از خاکی که برایش جنگیدیم، گریختگان از جایی که باید خانهمان میبود.
و حالا در سرزمینی ایستادهایم که دستکم، جان و صدای ما در امان است —
اما دلمان هنوز آنجاست، کنار مزار عزیزانمان،
در خیابانهای زخمی،
در فریادهایی که خاموش نشدند.»
#شهریار_محمدی
#دایه_مینا
#میلاد_محمدی
#اسرین_محمدی
#دادخواهی
از صفحه اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار محمدی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech