آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
۵۷ سال از مرگ آلبر کامو گذشت

آلبر کامو، بیگانه‌ی طاغی
goo.gl/q9bQ2f

تنها سی‌وچهار سال سن داشت که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد و در چهل‌وهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناخته‌اند.

آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در روستایی در نزدیکی شهر امروزین «عنابه» در شمال شرقی الجزایر دیده به جهان گشود. پدرش «لوسین کامو» فراسوی‌الاصلی فقیر بود که در کشور الجزایر بر روی زمین کار می‌کرد. او در آنجا با زنی اسپانیایی که خدمتکار بود و اهل اسپانیا آشنا می‌شود و این آشنایی به ازدواج منجر می‌شود. حاصل این ازدواج دو فرزند شد که یکی از آن‌ها «آلبر» نام گرفت. برادر دیگر آلبر که هم‌نام پدر، لوسین نام داشت پس از به دنیا آمدن آلبر در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد. پس از این حادثه آلبر به هم‌راه مادر به خانه‌ی مادربزرگ در الجزیره می‌رود.
کامو چهارده سال سن داشت که پدر را از دست داد. مادر کامو زنی کم‌حرف و بی‌سواد بود که به گفته‌ی کامو، «تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف می‌زد.» کودکی کامو در تنگ‌دستی گذشت.

او در تابستان برای دریافت دستمزد کمی ناچار بود در مغازه‌ها کار کند. کامو در مورد فقری که دست به گریبانش بود می‌گوید: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.»

کامو با کمک یکی از آموزگارانش در یکی از آزمون‌هایی که پس از موفقیت تقبل کمک‌هزینه‌ی دانش‌آموز را می‌کردند پذیرفته می‌شود و به هزینه‌ی دولت وارد دبیرستان می‌شود. در همین زمان او به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی نیز آشنا شد. کامو به فوتبال نیز بسیار علاقه‌مند بود و در این رشته توانست موفقیت‌هایی نیز به دست آورد. او در سال ۱۹۲۹ دروازه‌بان تیم جوانان دانشگاه ریسینگ الجزیره شد. کامو پس از دریافت دیپلم و در همان سال نشانه‌هایی از بیماری سل را در خود می‌یابد. فوتبال را نیمه‌کاره رها می‌کند. او در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه گرفت و در سال ۱۹۳۶ پایان‌نامه‌ی خود را در مورد فلوطین، فیلسوف یونانی نوشت. کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب کمونیست پیوست. او پیش‌تر گفته بود که «آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بل خود آن را در دل فقر شناختم.»

کامو در «انسان طاغی» می‌نویسد: «آزادی مطلق، عدالت را یک مضحکه جلوه می‌دهد. عدالت مطلق هم آزادی را انکار می‌کند. این دو مفهوم می‌بایست یکدیگر را محدود کنند (…) انسان طاغی راستین فقط هنگامی دست به اسلحه می‌برد که بخواهد خشونت را محدود کند و نه برای آنکه خشونت را قانونی جلوه دهد و آن را موجه سازد. فقط هنگامی مردن برای انقلاب ارزش دارد که ثمره انقلاب الغای مجازات اعدام باشد. (…) اگر هدف، مطلق باشد، می‌توان بسیاری چیزها را قربانی هدف کرد. اما در غیر این‌صورت فقط انسان خودش را به کشتن می‌دهد.»

آلبر کامو در بعدازظهر چهارم ژانویه سال ۱۹۶۰ و در سن ۴۶ سالگی بر اثر یک تصادف رانندگی در نزدیکی «سن» در شهر ویلبلویل درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/kQtqIY

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توجه توجه! در مسیر شهربابک به میمند، فرشته‌ای مشاهده شده با نام مستعار مجید اسدی!
.
سالهاست که به همراه همسرش و با وانت آبی‌رنگش می‌کوشد تا درختانِ مسیر #شهر‌بابک به #میمند در کنار جاده بی‌آب نمانند. مجید می‌گوید: اگر بنزین بشود لیتری ده‌هزارتومان، بازهم نذر کرده‌ام که تا زنده‌ام به آبیاری این درختان ادامه دهم ...
. .
#آلبر_کامو می‌گوید: "آنجا که هیچ امیدی نیست، برماست تا ابداعش کنیم". و این دقیقاً همان کاری است که #مجید_اسدی عزیز و همسر همراهش در حد بضاعت‌شان انجام داده و چراغ خود را در یکی از مناطق بیابانی ایران که به شدت از کمبود آب و ریزش‌های آسمانی، آسیب دیده، روشن نگه می‌دارند تا با افتخار به آلبومِ#بهانه_های_سرکردن_زمستان افزوده شوند.
.
باورم همیشه این بوده: آنهایی که بی‌منت برای بهبود زندگی زیستمندان گیاهی و جانوری می‌کوشند، فرشته‌های آسمانی در هیبتی زمینی‌اند....

از اینستاگرام محمد درویش
فعال محیط زیست

مطلب مرتبط:
نگهبان درخت
https://bit.ly/2EOaCzH

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت آلبر کامو

آلبر کامو، بیگانه‌ی طاغی

تنها چهل‌وچهار سال سن داشت که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد و در چهل‌وهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناخته‌اند.

آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در روستایی در نزدیکی شهر امروزین «عنابه» در شمال شرقی الجزایر دیده به جهان گشود. پدرش «لوسین کامو» فراسوی‌الاصلی فقیر بود که در کشور الجزایر بر روی زمین کار می‌کرد. او در آنجا با زنی اسپانیایی که خدمتکار بود و اهل اسپانیا آشنا می‌شود و این آشنایی به ازدواج منجر می‌شود. حاصل این ازدواج دو فرزند شد که یکی از آن‌ها «آلبر» نام گرفت. برادر دیگر آلبر که هم‌نام پدر، لوسین نام داشت پس از به دنیا آمدن آلبر در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد. پس از این حادثه آلبر به هم‌راه مادر به خانه‌ی مادربزرگ در الجزیره می‌رود.
کامو چهارده سال سن داشت که پدر را از دست داد. مادر کامو زنی کم‌حرف و بی‌سواد بود که به گفته‌ی کامو، «تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف می‌زد.» کودکی کامو در تنگ‌دستی گذشت.

او در تابستان برای دریافت دستمزد کمی ناچار بود در مغازه‌ها کار کند. کامو در مورد فقری که دست به گریبانش بود می‌گوید: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.»

کامو با کمک یکی از آموزگارانش در یکی از آزمون‌هایی که پس از موفقیت تقبل کمک‌هزینه‌ی دانش‌آموز را می‌کردند پذیرفته می‌شود و به هزینه‌ی دولت وارد دبیرستان می‌شود. در همین زمان او به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی نیز آشنا شد. کامو به فوتبال نیز بسیار علاقه‌مند بود و در این رشته توانست موفقیت‌هایی نیز به دست آورد. او در سال ۱۹۲۹ دروازه‌بان تیم جوانان دانشگاه ریسینگ الجزیره شد. کامو پس از دریافت دیپلم و در همان سال نشانه‌هایی از بیماری سل را در خود می‌یابد. فوتبال را نیمه‌کاره رها می‌کند. او در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه گرفت و در سال ۱۹۳۶ پایان‌نامه‌ی خود را در مورد فلوطین، فیلسوف یونانی نوشت. کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب کمونیست پیوست. او پیش‌تر گفته بود که «آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بل خود آن را در دل فقر شناختم.»
.
کامو در «انسان طاغی» می‌نویسد: «آزادی مطلق، عدالت را یک مضحکه جلوه می‌دهد. عدالت مطلق هم آزادی را انکار می‌کند. این دو مفهوم می‌بایست یکدیگر را محدود کنند (…) انسان طاغی راستین فقط هنگامی دست به اسلحه می‌برد که بخواهد خشونت را محدود کند و نه برای آنکه خشونت را قانونی جلوه دهد و آن را موجه سازد. فقط هنگامی مردن برای انقلاب ارزش دارد که ثمره انقلاب الغای مجازات اعدام باشد. (…) اگر هدف، مطلق باشد، می‌توان بسیاری چیزها را قربانی هدف کرد. اما در غیر این‌صورت فقط انسان خودش را به کشتن می‌دهد.»

آلبر کامو در بعدازظهر چهارم ژانویه سال ۱۹۶۰ و در سن ۴۶ سالگی بر اثر یک تصادف رانندگی در نزدیکی «سن» در شهر ویلبلویل درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/kQtqIY

#آلبر_کامو

@Tavaana_TavaanaTech
«یک رهبر، یک ملت؛ یعنی یک سرور و میلیون‌ها بنده»

آلبر کامو (۱۹۶۰-۱۹۱۳) نویسنده و برنده جایزه نوبل است.

مرتبط:
آلبر کامو؛ بیگانه‌ی طاغی
https://tavaana.org/fa/Albert_Camus

#توانا #پوستر #دموکراسی #آلبر_کامو
#tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«هربار که سخنرانی‌ سیاسی می‌شنوم یا سخنرانی ‌های رهبرانمان را می‌خوانم، از این که سال‌ها هیچ حرفی که بار انسانی داشته باشد نشنیده‌ ام، به وحشت می ‌افتم...
همیشه همان کلمات است که همان دروغ‌ ها را تکرار می ‌کند. و این حقیقت که مردم پذیرای آنها هستند، که خشم مردم این دلقک ‌های تو خالی را از بین نبرده است، به نظرم دال بر این واقعیت می ‌نماید که مردم اهمیتی به این که چگونه بر آنها حکومت شود نمی ‌دهند؛ آری راست است، آنها با بخش کاملی از زندگی شان و به اصطلاح «علایق حیاتیشان» بازی می ‌کنند،
آری، بازی...»

#آلبر_کامو

متن و ویدیو ارسالی مخاطبان

@Tavaana_TavaanaTech