اقتصاد سیاسی شریعت
با شکل‌گیری خلافت عثمانی در سده‌ی چهاردهم میلادی و #سلطنت صفوی در سده‌ی شانزدهم میلادی #شریعت دستخوش تحولاتی بنیادی شد. #اقتصاد شریعت یکی از سویه‌های اساسی این تغییر است. نهاد شریعت از این دوره به بعد چه سرشت و کارکردی یافت؟ شریعت چه تأثیری بر روابط اقتصادی و شکلی که مردم به مناسبات اقتصادی می‌نگریستند گذاشت؟ عناصر اصلی برای فهم #اقتصاد_سیاسی شریعت چیست؟
@Tavaana_Tavaanatech
فایل های این جلسه را ببینیم و بشنویم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
با شکل‌گیری خلافت عثمانی در سده‌ی چهاردهم میلادی و #سلطنت صفوی در سده‌ی شانزدهم میلادی #شریعت دستخوش تحولاتی بنیادی شد. #اقتصاد شریعت یکی از سویه‌های اساسی این تغییر است. نهاد شریعت از این دوره به بعد چه سرشت و کارکردی یافت؟ شریعت چه تأثیری بر روابط اقتصادی و شکلی که مردم به مناسبات اقتصادی می‌نگریستند گذاشت؟ عناصر اصلی برای فهم #اقتصاد_سیاسی شریعت چیست؟
@Tavaana_Tavaanatech
فایل های این جلسه را ببینیم و بشنویم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مطالب ارسالی همراهان توانا
۱.
الهی بمیرم برا دل مادراشون ...
تو شرایطی که هنوز همه چشم شون دنبال یه نور امید هست ، یه روزنه یه نفر یه نفس ... مرتیکه بی شعور تو مصاحبه ش میگه دیگه عملیات از این حرفا گذشته به خاک برداری رسیدیم ... اونا که اون زیر هستند نسبتی با تو ندارند پس خودت رو اذیت نکن ...
یه امار از اونایی که این بالان دارید ؟؟؟ چند نفر کشته شدن ؟؟؟ آوار رو برداشتید که خاکش برداشته بشه ؟؟؟ ۳۰ ساعت یه آتیش خاموش نشد ؟؟؟ جنگل های آمازون رو دارین خاموش می کنید ؟؟؟
خبرنگار داره میگه شما که موبایل به دست ها رو گفتید بیل مکانیکی مجانی رو هم بگید ، می اندازنش بیرون
حسن بیا تقی بیا نقی بیا همساده یاری کنید که قالیباف بتونه یه ساختمون رو جمع کنه ... حداقل غذا بدین بخورن که راه برن
سی نفر اون زیرن ... اگه از آجر و آهن در رفته باشند گرفتار آتیش و نبود اکسیژن میشن تازه اگه طاقت سرما رو بیارن و همه اینا رورد کنند تازه میرسند به ۳۰ ساعت گرسنگی با اون همه جراحت احتمالی ...
و همه اینا به کنار اگه ژنرال قالیباف نخاد با بلدزر از روشون رد بشه
خوب پس کلا مبحث زنده بودن رو بیخیال ، جنازه هاشون کو ؟؟؟
خجالت بکشید ... کاش زلزله بیاد همه تهرون با هم خراب بشه ، اولینش هم خودم باشم دیگه این همه رو نبینم ...
این شکنجه بی پایان رو تموم کنید
۲.
چقدر باید برای آتش نشانهای فداکار گریست و ادای احترام کرد؟! اما حتی سالها هم بگرییم و ادای احترام کنیم باز هم فاجعه رخ داده است و آن مردان آن پدران و آن همسران هیچ وقت به خانه باز نخواهند گشت. هیچ وقت.
#پلاسکو نماد تجدد ایرانی نماد سرمایه داری وارداتی و تجاری؛ نماد چند دهه تلاش برای تجدد از بالا و برخورد آن با سنت بود. پلاسکو روح تهران و تاریخ #اقتصاد_سیاسی نیم قرن اخیر ایران بود، اقتصاد سیاسی بی بنیه و بی بته ای که مبتنی بر رشد قارچ گونه ی ظواهر مدرنیته است. محصول توسعه ی نامتوازنی که هیچ مبنای نظری و تئوریک و پیش بینی شده ای ندارد.
فروپاشی پلاسکو نماد فروپاشی شهری است که زیر پای سرمایه داری رانتی و فسادهای اداری سازمانهایی چون #شهرداری در نبود نخبگان و ناجیانش فرو میریزد. سرمایه داری تجاری، که نه مبتنی بر تولید و ایجاد اشتغال، که مبتنی بر واردات و ساخت و سازهای مال ها و فروشگاه های بزرگی که پس از انقلاب چندصدبرابر شدند... و روشنفکران و اساتید و جامعه ی مدنی که مانند آتش نشانهایش فقط در آخرین لحظات برای نجات به کار می آیند نه پیش از بحران، هنگامی که دیگر کاری از کسی ساخته نیست و ناجیان نیز زیر آوار میمانند.
پلاسکو نماد شهر سست عنصری است که با یک حادثه و زلزله ی چند ریشتری میلیونها کشته برجای می گذارد، و ما به فاجعه و بحران عادت کرده ایم و اساساً تا زمانی که آوار بر سرمان خراب نشود هیچ کدام از این مفاهیم را فهم نمی کنیم.
۳.
صدای زنگ خطر از گلوی پلاسکو
مانند ساختمان پلاسکو، نظام اجتماعی ایران در حال فرو ریختن است، و فرومی‌ریزد؛ اگر نوسازی نشود، اگر به نیازهای فوری آن توجه نکنند، اگر سایۀ سیاست را از سر آن برندارند، اگر همۀ مردم را با هر عقیده و مرام و دین، در مدیریت آن سهیم نکنند، اگر مهربانی و همدلی جایگزین کینه‌ها نشود، اگر خرد جمعی را به میدان نیاوریم، اگر همدیگر را نبخشیم و دست یک‌دیگر را نگیریم، اگر سهم هر ایرانی را به اندازه حق مُشاعش از همۀ منابع طبیعی و غیر طبیعی کشور نپردازیم، اگر ایرانی بودن برای سهم داشتن از آب و خاک ایران کافی نباشد، اگر منافع ملی از حاشیه به متن نیاید، اگر کار گروهی را نیاموزیم، اگر تجربه‌های جهانی بشر را نادیده بگیریم، اگر پیروزی را از جنگ تمنا کنیم، اگر انصاف نورزیم، اگر گورخواب‌ها را فراموش کنیم، اگر عینک سیاست را از چشم دین و اخلاق و زندگی برنداریم، اگر صدای شکستن استخوان‌های اخلاق و مروت را به دست هیولای فقر و تبعیض نشنویم، اگر فردا را نبینیم.
پلاسکو فروریخت تا زنگ‌های خطر را به صدا درآورد. پلاسکو خود را کشت که وجدان ما بیدار شود.
رضا بابایی
نکته: برخی مطالب که همراهان می فرستند از یک کانال یا گروه کپی یا فوروارد می کنند.
سپاس از همه عزیزان
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۱.
الهی بمیرم برا دل مادراشون ...
تو شرایطی که هنوز همه چشم شون دنبال یه نور امید هست ، یه روزنه یه نفر یه نفس ... مرتیکه بی شعور تو مصاحبه ش میگه دیگه عملیات از این حرفا گذشته به خاک برداری رسیدیم ... اونا که اون زیر هستند نسبتی با تو ندارند پس خودت رو اذیت نکن ...
یه امار از اونایی که این بالان دارید ؟؟؟ چند نفر کشته شدن ؟؟؟ آوار رو برداشتید که خاکش برداشته بشه ؟؟؟ ۳۰ ساعت یه آتیش خاموش نشد ؟؟؟ جنگل های آمازون رو دارین خاموش می کنید ؟؟؟
خبرنگار داره میگه شما که موبایل به دست ها رو گفتید بیل مکانیکی مجانی رو هم بگید ، می اندازنش بیرون
حسن بیا تقی بیا نقی بیا همساده یاری کنید که قالیباف بتونه یه ساختمون رو جمع کنه ... حداقل غذا بدین بخورن که راه برن
سی نفر اون زیرن ... اگه از آجر و آهن در رفته باشند گرفتار آتیش و نبود اکسیژن میشن تازه اگه طاقت سرما رو بیارن و همه اینا رورد کنند تازه میرسند به ۳۰ ساعت گرسنگی با اون همه جراحت احتمالی ...
و همه اینا به کنار اگه ژنرال قالیباف نخاد با بلدزر از روشون رد بشه
خوب پس کلا مبحث زنده بودن رو بیخیال ، جنازه هاشون کو ؟؟؟
خجالت بکشید ... کاش زلزله بیاد همه تهرون با هم خراب بشه ، اولینش هم خودم باشم دیگه این همه رو نبینم ...
این شکنجه بی پایان رو تموم کنید
۲.
چقدر باید برای آتش نشانهای فداکار گریست و ادای احترام کرد؟! اما حتی سالها هم بگرییم و ادای احترام کنیم باز هم فاجعه رخ داده است و آن مردان آن پدران و آن همسران هیچ وقت به خانه باز نخواهند گشت. هیچ وقت.
#پلاسکو نماد تجدد ایرانی نماد سرمایه داری وارداتی و تجاری؛ نماد چند دهه تلاش برای تجدد از بالا و برخورد آن با سنت بود. پلاسکو روح تهران و تاریخ #اقتصاد_سیاسی نیم قرن اخیر ایران بود، اقتصاد سیاسی بی بنیه و بی بته ای که مبتنی بر رشد قارچ گونه ی ظواهر مدرنیته است. محصول توسعه ی نامتوازنی که هیچ مبنای نظری و تئوریک و پیش بینی شده ای ندارد.
فروپاشی پلاسکو نماد فروپاشی شهری است که زیر پای سرمایه داری رانتی و فسادهای اداری سازمانهایی چون #شهرداری در نبود نخبگان و ناجیانش فرو میریزد. سرمایه داری تجاری، که نه مبتنی بر تولید و ایجاد اشتغال، که مبتنی بر واردات و ساخت و سازهای مال ها و فروشگاه های بزرگی که پس از انقلاب چندصدبرابر شدند... و روشنفکران و اساتید و جامعه ی مدنی که مانند آتش نشانهایش فقط در آخرین لحظات برای نجات به کار می آیند نه پیش از بحران، هنگامی که دیگر کاری از کسی ساخته نیست و ناجیان نیز زیر آوار میمانند.
پلاسکو نماد شهر سست عنصری است که با یک حادثه و زلزله ی چند ریشتری میلیونها کشته برجای می گذارد، و ما به فاجعه و بحران عادت کرده ایم و اساساً تا زمانی که آوار بر سرمان خراب نشود هیچ کدام از این مفاهیم را فهم نمی کنیم.
۳.
صدای زنگ خطر از گلوی پلاسکو
مانند ساختمان پلاسکو، نظام اجتماعی ایران در حال فرو ریختن است، و فرومی‌ریزد؛ اگر نوسازی نشود، اگر به نیازهای فوری آن توجه نکنند، اگر سایۀ سیاست را از سر آن برندارند، اگر همۀ مردم را با هر عقیده و مرام و دین، در مدیریت آن سهیم نکنند، اگر مهربانی و همدلی جایگزین کینه‌ها نشود، اگر خرد جمعی را به میدان نیاوریم، اگر همدیگر را نبخشیم و دست یک‌دیگر را نگیریم، اگر سهم هر ایرانی را به اندازه حق مُشاعش از همۀ منابع طبیعی و غیر طبیعی کشور نپردازیم، اگر ایرانی بودن برای سهم داشتن از آب و خاک ایران کافی نباشد، اگر منافع ملی از حاشیه به متن نیاید، اگر کار گروهی را نیاموزیم، اگر تجربه‌های جهانی بشر را نادیده بگیریم، اگر پیروزی را از جنگ تمنا کنیم، اگر انصاف نورزیم، اگر گورخواب‌ها را فراموش کنیم، اگر عینک سیاست را از چشم دین و اخلاق و زندگی برنداریم، اگر صدای شکستن استخوان‌های اخلاق و مروت را به دست هیولای فقر و تبعیض نشنویم، اگر فردا را نبینیم.
پلاسکو فروریخت تا زنگ‌های خطر را به صدا درآورد. پلاسکو خود را کشت که وجدان ما بیدار شود.
رضا بابایی
نکته: برخی مطالب که همراهان می فرستند از یک کانال یا گروه کپی یا فوروارد می کنند.
سپاس از همه عزیزان
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ