آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«امروز سالگرد شهادت "رامین پوراندرجانی" است معروف به پزشک کهریزک. او شاهد شکنجه معترضان به انتخابات سال ۸۸ در کهریزک بود و قرار بود به دادگاه برود و بر آنچه آنجا گذشت گواهی دهد. اما به دادگاه نرسید. مسئولان، علت مرگ این پزشک ۲۶ساله را نخست سکته در خواب و سپس مسمومیت اعلام کردند.
.
جسد رامین پوراندرجانی، بدون اجازه کالبدشکافی به خانواده، به دست نیروی انتظامی دفن شد. پدرش‌ می‌گوید: «زنگ زدند گفتند بیا جنازه‌اش را بگیر و ببر، من چه کار می‌توانستم بکنم... گفتند تصادف کرده. با نام تصادف ما را دعوت به تهران کردند. شب قبلش، من و رامین ۷ یا ۸ دقیقه با هم صحبت کرده بودیم، خیلی حالش خوب بود، خیلی... ما نتوانستیم حتی چهره رامین را پس از مرگ ببینیم».
.
۸ سال پس از مرگش وقتی خبرگزاری ایلنا از سردار «علی قلی فودازی» ریيس وقت بازرسی پلیس تهران از علت مرگ او پرسید گفت: «آن پزشک وظیفه دچار جنون آنی شد و با خوردن قرص خودکشی کرد»! سردار در این مصاحبه همه چیز را انکار کرد و گفت «کسی در کهریزک مورد ضرب و شتم قرار نگرفت و چند نفری که در این جریان کشته شدند به علت سرماخوردگی و ابتلا به مننژیت درگذشته‌اند». حالا این سردار، بازنشسته شده و آسوده از هر محکمه و محاکمه‌ای، درباره کسانی که به اتهام مشارکت در این فاجعه بازداشت شدند گفته است: «من پرونده تمام این مسئولان را پیگیری کردم تا آزاد شوند».
.
سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران که در پرونده شکایت اولیای دمِ یکی از شهدای کهریزک (محسن روح‌الامینی) به اتهام معاونت در قتل عمد به ۵ سال حبس محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر به دلیل «اظهار ندامت» زندانش به ۲ سال تقلیل داده شد. همین ۲ سال را هم نماند و دو ماه پیش، بعد از گذران دو سوم از محکومیتش آزاد شد. بارها به مرخصی رفت و حتی در کربلا دیده شد.
.
دهها تن از معترضان سال ۸۸ با مظلومیت به شهادت رسیدند و پرونده‌های‌شان در بیدادِ کسانی که مدعی اعتقاد به روز قیامت‌اند به بن‌بست رسید؛ اما تاریخ، بی‌رحم‌تر و حوصله‌اش بیش از تصور آنهاست. ۲۲فوریه ۲۰۱۱ قذافی، دیکتاتور لیبی در سخنرانی محکم و حماسی‌اش خطاب به معترضان، آنها را تهدید کرد که: «شبر شبر، بیت بیت، زنقة زنقة...» یعنی «وجب به وجب، خانه به خانه، کوچه به کوچه» آنها را تعقیب خواهد کرد. در لیبی به کوچه بن‌بست می‌گویند «زنقة». دقیقا ۸ماه بعد در ۲۱ اکتبر، در گوشه‌ای بن‌بست به دست همان معترضان افتاد و کشته شد».
.
این متن از اینستاگرام «محمدجواد اکبرین» برداشته شده است.رامین متولد ۱۳۶۲ در تبریز بود.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/32rpEVu
#رامین_پوراندرجانی #جنبش_سبز #سال_۸۸ #سعید_مرتضوی

@Tavaana_TavaanaTech

روز پزشک و یادی دکتر رامین پوراندرجانی، قربانی کهریزک
جان بر سر قسم

«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.»
- پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه‌ی کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک ِ بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان بهداری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در نوزدهم آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.

جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/58wvWW

#روز_پزشک #رامین_پوراندرجانی
@Tavaana_Tavaanatech
«امروز سالگرد شهادت "رامین پوراندرجانی" است معروف به پزشک کهریزک. او شاهد شکنجه معترضان به انتخابات سال ۸۸ در کهریزک بود و قرار بود به دادگاه برود و بر آنچه آنجا گذشت گواهی دهد. اما به دادگاه نرسید. مسئولان، علت مرگ این پزشک ۲۶ساله را نخست سکته در خواب و سپس مسمومیت اعلام کردند.
.
جسد رامین پوراندرجانی، بدون اجازه کالبدشکافی به خانواده، به دست نیروی انتظامی دفن شد. پدرش‌ می‌گوید: «زنگ زدند گفتند بیا جنازه‌اش را بگیر و ببر، من چه کار می‌توانستم بکنم... گفتند تصادف کرده. با نام تصادف ما را دعوت به تهران کردند. شب قبلش، من و رامین ۷ یا ۸ دقیقه با هم صحبت کرده بودیم، خیلی حالش خوب بود، خیلی... ما نتوانستیم حتی چهره رامین را پس از مرگ ببینیم».
.
۸ سال پس از مرگش وقتی خبرگزاری ایلنا از سردار «علی قلی فودازی» ریيس وقت بازرسی پلیس تهران از علت مرگ او پرسید گفت: «آن پزشک وظیفه دچار جنون آنی شد و با خوردن قرص خودکشی کرد»! سردار در این مصاحبه همه چیز را انکار کرد و گفت «کسی در کهریزک مورد ضرب و شتم قرار نگرفت و چند نفری که در این جریان کشته شدند به علت سرماخوردگی و ابتلا به مننژیت درگذشته‌اند». حالا این سردار، بازنشسته شده و آسوده از هر محکمه و محاکمه‌ای، درباره کسانی که به اتهام مشارکت در این فاجعه بازداشت شدند گفته است: «من پرونده تمام این مسئولان را پیگیری کردم تا آزاد شوند».
.
سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران که در پرونده شکایت اولیای دمِ یکی از شهدای کهریزک (محسن روح‌الامینی) به اتهام معاونت در قتل عمد به ۵ سال حبس محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر به دلیل «اظهار ندامت» زندانش به ۲ سال تقلیل داده شد. همین ۲ سال را هم نماند و دو ماه پیش، بعد از گذران دو سوم از محکومیتش آزاد شد. بارها به مرخصی رفت و حتی در کربلا دیده شد.
.
دهها تن از معترضان سال ۸۸ با مظلومیت به شهادت رسیدند و پرونده‌های‌شان در بیدادِ کسانی که مدعی اعتقاد به روز قیامت‌اند به بن‌بست رسید؛ اما تاریخ، بی‌رحم‌تر و حوصله‌اش بیش از تصور آنهاست. ۲۲فوریه ۲۰۱۱ قذافی، دیکتاتور لیبی در سخنرانی محکم و حماسی‌اش خطاب به معترضان، آنها را تهدید کرد که: «شبر شبر، بیت بیت، زنقة زنقة...» یعنی «وجب به وجب، خانه به خانه، کوچه به کوچه» آنها را تعقیب خواهد کرد. در لیبی به کوچه بن‌بست می‌گویند «زنقة». دقیقا ۸ماه بعد در ۲۱ اکتبر، در گوشه‌ای بن‌بست به دست همان معترضان افتاد و کشته شد».
.
این متن از اینستاگرام «محمدجواد اکبرین» برداشته شده است.رامین متولد ۱۳۶۲ در تبریز بود.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/32rpEVu
#رامین_پوراندرجانی #جنبش_سبز #سال_۸۸ #سعید_مرتضوی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در روز پزشک یادی کنیم از رامین پوراندرجانی، پزشک کهریزک که جان در راه قسم نهاد

«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.»
- پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان بهداری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در ۱۹ آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که پوراندرجانی بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد.

جسد این پزشک بدون این‌که به خانواده‌اش اجازه‌ی کالبدشکافی داده شود، توسط نیروی انتظامی دفن شد.

بیشتر بخوانید:
goo.gl/58wvWW

#روز_پزشک #رامین_پوراندرجانی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

در روز پزشک یادی کنیم از رامین پوراندرجانی، پزشک کهریزک که جان در راه قسم نهاد

«بچه‌ها ما وارث اسم‌های بزرگی هستیم، وارث اسم‌های بزرگی مثل جالینوس و بقراط و ابوعلی سینا و حکیم جورجانی. روح خیلی خیلی بزرگ و مقدسی از آن زمان در قلب‌های بزرگی منتقل شده و آمده در لباسی سفید برای ما به میراث گذاشته شده، بچه‌ها ما آمدیم اینجا تا بگوییم که عاشقانه به راه‌مان ادامه می‌دهیم.»
- پوراندرجانی در مراسم فارغ‌التحصیلی

نام رامین پوراندرجانی با فاجعه کهریزک پیوند خورده است. رامین پزشک بازداشتگاه کهریزک بود که در ساختمان بهداری ِ نیروی انتظامی تهران به مرگی مشکوک درگذشت. رامین متولد نوزده خردادماه ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود.

رامین پوراندرجانی، ۲۶ ساله پس از تعطیلی کهریزک در ۱۹ آبان‌ماه ۱۳۸۸ به طرز مشکوکی درگذشت. مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا اعلام کردند که بر اثر سکته قلبی درگذشته است اما در نهایت پزشک قانونی علت مرگ او را مسمومیت اعلام کرد و جسدش بدون کالبدشکافی توسط نیروی انتظامی دفن شد.

بیشتر بخوانید:
goo.gl/58wvWW

#روز_پزشک #رامین_پوراندرجانی #بازداشتگاه_کهریزک #یاری_مدنی_توانا #جنبش_سبز


@Tavaana_TavaanaTech
قتل آیدا رستمی، پزشکی که به یاری مجروحان می‌فت، تاثر بسیاری برانگیخته است.
هدیه کیمیایی در این توییت تصویر آیدا را در کنار تصویر رامین پوراندرجانی گذاشته و نوشته است:
آبان ۸۸ #رامین_پوراندرجانی‌ پزشک کهریزک را به دلیل فاش‌کردن قتل‌های‌ #کهریزک کشتند و گفتند خودکشی کرده، حالا آذر ۱۴۰۱ است و #آیدا_رستمی را به دلیل نجات‌جان معترضان گلوله‌خورده و مجروح شده، کشتند. روایت سال‌ها جنایت جمهوری اسلامی که جهان از درک‌‌ آن ناتوان است‌.
‏پزشکان متعهدی‌‌ که فقط دلیل انجام وظیفه‌‌ای که برایش قسم خورده بودند، کشته شدند‌.

لازم به ذکر است علاوه بر رامین پور اندرجانی، دکتر عبدالرضا سودبخش، استاد دانشگاه و متخصص بیماری‌های عفونی‌که حاضر به گواهی دروغ در‌مورد کشته‌های کهریزک نشد در سال ۸۸ توسط‌دو موتورسوار که هرگز شناسایی نشدند، مقابل مطبش با شلیک گلوله به قتل رسید.

کانال تلگرامی اتحاد پزشکان اعلام کرده است که کادر درمان. در روزهای ۲۸ تا ۳۰ آذر ماه اعتصاب خواهند کرد، این کانال نوشته:
تمامی مطب ها به مانند روزهای تعطیل فعالیتی نخواهند داشت
- تمامی پرسنل درمانی بخشهای غیر اورژانس و غیر حیاتی بیمارستانها به مانند روزهای تعطیل عمل خواهند کرد  و با حداقل تعداد
- تمامی کلینیک های سرپایی و جراحی های الکتیو به مانند روزهای تعطیل فعالیت نخواهند داشت 
- تمامی اینترن های تمامی بخش ها به علت عدم مسئولیت قانونی ترک راند وکشیک خواهند کرد 
- تمامی رزیدنت های بخشهای غیراورژانس و غیر حیاتی ترک راند و کشیک خواهند کرد
- تمامی اتندها و اساتید درمانگاه های سرپایی را تعطیل نمایند

#مهسا_امینی‌ #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافتش را به دیکتاتور نفروخت

✍️مسعود علیزاده، از جان‌به در بردگان کهریزک

نوزدهم آبان؛ چهاردهمین سالگرد درگذشت رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدان را به دیکتاتور نفروخت.

مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت‌هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

برای رامین پوراندرجانی می‌نویسم، پزشکی که مظلومانه کشته شد، پزشکی که به اجبار در بازداشتگاه کهریزک فعالیت می‌کرد. صدایش را بریدند تا در مورد نبض گرفتن ماموران کهریزک با پوتین به کسی حرفی نزند، از گونی‌های سفید حرفی نزند. او را کشتند و خانواده‌‌اش را داغدار کردند فقط به این دلیل که شاهد فجایع کهریزک بود.

سال ۸۸ زمانی که در بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اسیر بودیم متوجه شدیم در آنجا یک کادر پزشکی مشغول به کار است. اگر اشتباه نکنم روز سوم بود شرایط جسمانی چند نفر از بچه‌ها خیلی بد بود از جمله امیر جوادی‌فر که شرایط جسمی خوبی نداشت. در آن زمان چند نفر از بچه‌ها به همراه‌ امیر جوادی‌فر نزد پزشک کهریزک رفتند تا مداوا شوند ولی به گفته آنها پزشک کهریزک آسیب‌دیدگان و امیر را به صورت جدی معاینه نکرد. او به ‌امیر فقط چند تا قرص داد و کمی او را دلداری کرد. بعد از آن دیدار، ما بازداشتی‌های کهریزک دیگر پزشک را ندیدم و از سوی هیچ پزشکی هم معاینه‌‌ای نشدیم و در نهایت سه نفر از همبندی‌های ما به نام‌های محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر به خاطر ضرب و جرح و شرایط سخت نگهداری در کهریزک جان خود را از دست دادند.

پس از آزادی از زندان اوین، من به همراه چند نفر از بچه‌های کهریزک توانستیم در سازمان قضایی نیروهای مسلح از مامورین بازداشتگاه کهریزک و پزشک کهریزک شکایت کنیم. شکایت ما از پزشک کهریزک به این خاطر بود که او به آسیب‌دیدگان توجهی نکرده بود و زمانی که مرا در آنجا شکنجه کرده بودند و تمام زخم‌های بدنم عفونت کرده بود و از تب شدید می‌سوختم از طرف او به عنوان پزشک کهریزک معاینه نشدم. حتی امیر جوادی‌فر که حال وخیمی داشت و بینایی یکی از چشم‌هایش را از دست داده بود را به بیمارستان اعزام نکرده بود.

ادامه را بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p

#رامین_پوراندرجانی #کهریزک #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند

وقتی اسم شخص پلید محمود احمدی‌نژاد در ذهنم می‌پیچه ناخداگاه به یاد چهره‌ی زیبای امیر جوادی‌فر می‌افتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجه‌ها و ضربه‌های باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی می‌افتم که امیر زخم‌هایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشم‌های زیبایش نمی ‌بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشم‌هایت را از دست داده‌ای، به یاد شب‌های سوزان جهنم کهریزک می‌افتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله می‌کرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشم‌هایش را می‌خواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک می‌افتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر می‌کوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی می‌افتم که امیر مظلوم با لب‌های تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.

امیر جانم ! یاد و خاطره‌ات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»

از صفحه اینستاگرام مسعود علی‌زاده از جان‌به‌دربردگان جنایت کهریزک


#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.

رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت‌هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته‌ها نکند. تا صحبت از نبض گرفتن‌ها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی ‌های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانواده‌ات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگه‌ای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجب‌زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشته‌شدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.

رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمی‌توانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامی‌ست!.

تولدت در آسمان‌ها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»

از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___

روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/3webxk4p

رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/

#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر

ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تن‌هامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، می‌رفتیم .. می‌رفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش می‌رسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بی‌تاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب می‌شد و شب آنقدر بلند، که روشنی‌های تیر، تار می‌شد. هر ماه تیری که می‌رسد، شب ناله‌های امیر برایم زنده می‌شود که از مادرش چشم‌هایش را می‌خواست، تصویر لب‌های خشک و تشنه‌اش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که می‌رسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد می‌زدی ! محسن؛ هنوز تنم می‌سوزد ، هنوز ! زخم‌هایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستاده‌تر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!

من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد می‌افتم ، از آنجا که می‌آمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دست‌های زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را می‌گویم! او مدام نگران بود و بی‌قرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.

از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خون‌های ریخته و پایمال شده‌ی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو می‌کند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه می‌رسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخم‌های مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخم‌های آن ماه تیرگی.»
.

✍️ مسعود علیزاده

#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پانزده سال گذشت: هجدهم تیر هشتاد و هشت، بازداشتگاهی به نام کهریزک

ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیده‌اند، دستان گناه‌آلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسان‌های بیگناه به گوش می‌رسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و می‌چرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه می‌شود در امتداد شکنجه تن‌هایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، می‌رویم.. می‌رویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش می‌رسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بی‌تاب کرده.

انگار خورشید مرده است! روز شب می‌شود و شب آنقدر بلند، که روشنی‌های تیر ، تار می‌شد. اینجا صحرا است و همگی‌مان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر می‌کند، اینجا بیابانیست که نیش‌های تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما می‌ریزند، ساعت سه صبح است، صدای ناله‌های امیر در گوشم می‌پیچد که از مادرش چشم‌هایش را می‌خواهد، تصویر لب‌های خشک و تشنه‌اش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..

هر ۱۸ تیری که از راه می‌رسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می‌سوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم می‌سوزد، هنوز ! زخم‌هایت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد و تو ایستاده‌تر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمی‌شناسد.

در تنگاتنگ بدن‌های کوفته و زخمی‌مان، رفیقی دارد جان می‌دهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که می‌درد شب را و صدای ضجه‌های ما که با خود می‌برد باد، اینجا دیوارها خون می‌گیرند و از درون میله‌های قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران می‌آید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد می‌افتم، از آنجا که می‌آمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دست‌های زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را می‌گویم او مدام نگران بود و بی‌قرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»

از اینستاگرام مسعوعلی‌زاده از جان‌به‌دربردگان کهریزک

#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech