آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
رضوانه محمدی؛ آموزه‌هایی مدنی از یک بازداشت سیاسی 


در ایران اتهامات امنیتی به راحتی به فعالان مدنی و سیاسی بسته می‌شود تا جایی که دیگر باور این اتهامات امنیتی از سوی افکار عمومی بسیار سخت شده است ولی اتهامی که به رضوانه محمدی زده شد از عجیب‌ترین اتهامات امنیتی بود. رضوانه محمدی که در شهریور ۹۷ بازداشت شد متهم به «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی از طریق تلاش برای عادی‌سازی روابط همجنس‌خواهانه» بود.

او نزدیک به یک ماه بابت این اتهام در بازداشت به سر برد. او بعدها گفتگویی تفصیلی پیرامون اتهام و بازداشت و روند بازجویی خود داشت که دربردارنده نکات بسیار مهمی است که در زیر تلاش می‌شود به برخی از ابعاد آن پرداخته شود.
خود رضوانه محمدی درباره بازداشت و اتهام خود می‌گوید: «من رضوانه محمدی هستم، متولد سال ۱۳۷۰. در یک شهر کوچک در ایران متولد شدم. بعد از دیپلم، در دانشگاه دوره لیسانس مهندسی پلیمر خواندم و بعد هم فوق لیسانس علوم اجتماعی در موسسه ایران آکادمیا. در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۷ در خیابان توسط ماموران لباس شخصی وزارت اطلاعات دستگیر شدم و پس از آن، یکی از اتهاماتی که به من نسبت داده شد "اقدام علیه امنیت ملی از طریق تلاش برای عادی‌سازی همجنس‌خواهی" بود.»

یکی از نکات مهمی که رضوانه محمدی درباره روند بازجویی‌هایش می‌گوید بحث پیرامون اطلاع‌رسانی درباره وضعیت زندانیان و بازداشتی‌ها است. به گفته او اطلاع‌رسانی گسترده پیرامون وضعیت زندانیان تاثیری مثبت در فرایند وضعیت فرد بازداشت‌شده می‌گذارد. او می‌گوید اگرچه در روزهای نخست بازجویی با «توهین‌های شدید» بازجو مواجه بود ولی دو چیز موجب تغییر رفتار بازجو طی روزهای بعدی شد. او «مقاومت اولیه» و نیز «اطلاع‌رسانی درباره بازداشت» را از عوامل این تغییر رفتار می‌داند. این خود نشان می‌دهد آگاهی‌رسانی پیرامون وضعیت زندانیان تا چه اندازه می‌تواند در بهبود وضعیت آنان موثر باشد.

یکی از افراد نزدیک به رضوانه محمدی همان زمان در گفتگویی با کمپین بین‌المللی حقوق بشر درباره روند بازجویی‌های رضوانه محمدی به نکته‌ای اشاره کرده بود که می‌تواند منظور رضوانه محمدی از «توهین‌های شدید» را بیشتر روشن سازد. به گفته این فرد، این زندانی مدام با توهین‌های جنسیتی مواجه بود و حتی تهدید به تجاوز نیز شده بود. توهین‌ها و تهدیدی که به گفته محمدی پس از آگاهی افکار عمومی از بازداشت او، کاهش پیدا کرد.

ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Rezvaneh_Mohammadi

#رضوانه_محمدی #گزارش #یاری_مدنی_توانا #بازجویی #حقیقت_زندان

@Tavaana_TavaanaTech
نهضت سوادآموزی؛ سازمانی بلندآواز و میان تهی


بعد از انقلاب ۵۷ و با توجه به شعارهای غالب در آن انقلاب که مدعی رویکرد حکومت جدید به طبقات فرودست جامعه بود، علاوه بر جهاد سازندگی که برای عمران و آبادانی مناطق محروم تاسیس شد، به فرمان روح‌الله خمینی سازمان نهضت‌ سواد‌آموزی هم تاسیس شد. این سازمان که در ۷ دی ۱۳۵۸ تشکیل شد، تا سه سال به صورت شورایی اداره می‌شد تا سرانجام محسن قرائتی به ریاست آن منصوب گردید. بیش از چهار دهه صرف بودجه و تبلیغات رسانه‌ای و جمع‌کردن کمک‌های مردمی، در نهایت هیچ دستاورد ملموس و قابل توجهی نداشت و آمار بی‌سوادان در میان جمعیت کشور تغییر چشمگیری نداشت.

اگر بخواهیم از آمارهای جدید در سال‌های اخیر سخن بگوییم، آمارهای رسمی سرشماری سال ۱۳۹۵ حاكی از وجود ۸میلیون و ۷۹۵هزار و۵۵۲ نفر بی‌سواد ۱۰ تا ۴۹ساله در كشور است. اين آمار در حالی اعلام می‌شود كه سازمان نهضت سوادآموزی پيش از اين طی سه برنامه راهبردی كه در سال‌های ۱۳۸۷، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ تدوين كرده دورنمای ريشه‌كنی بی‌سوادی را در جمعيت زير ۵۰ سال، به ترتيب در سال‌های ۱۳۹۳، ۱۳۹۴، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۹ ترسيم كرده است.

پس از آن‌كه هدف ريشه‌كنی بی‌سوادی در سال ۱۳۹۴ محقق نشد، سازمان نهضت سوادآموزی سه سناريو را در برنامه سوم راهبردی خود گنجاند. مطابق سناريو اول ريشه‌كنی بی‌سوادی زير ۵۰ سال تا سال ۱۳۹۴ را پيشبينی كرد. در سناريو دوم وعده ريشه‌كنی بی‌سوادی تا سال ۱۳۹۶ را داد و در سناريو سوم وعده داد كه تا سال ۱۳۹۹ بی‌سوادی از جامعه ريشه‌كن خواهد شد.
اما اين اهداف تا كنون محقق نشده و مهلت تعیین‌شده هم به سر آمده، در حالی كه همچنان نزديک به ۹ ميليون بی‌سواد در كشور وجود دارد. البته آمار بی‌سوادان در كشور تا ۱۱ ميليون نفر نيز گزارش شده است.

از طرفی تعداد باز‌ماندگان از تحصیل و دانش‌آموزان ترک‌تحصیل‌کرده در مقطع ابتدایی هم روز‌به‌روز بیش‌تر می‌شود. مطابق آمارها حدود ۳میلیون کودک از مدرسه دور مانده‌اند که با توجه به شرایط سنی این کودکان، وضعیت آنان بسیار دردناک‌تر از بی‌سوادی افراد روستاییِ پا‌به‌سن‌گذاشته است.

قبل از انقلاب اسلامی سازمان پیکار با بی‌سوادی بنیان‌ نهاده شد و در هشتم تا پانزدهم سپتامبر سال ۱۹۶۵ کنفرانسی جهانی در تهران نیز با همین هدف و به پیشنهاد محمد‌رضاشاه پهلوی تشکیل شد تا بخشی از بودجه‌ نظامی کشورها به ریشه‌کنی بی‌سوادی اختصاص یابد. از همان سال به بعد به پیشنهاد سازمان‌ملل، هشتم سپتامبر هر‌ سال روز مبارزه با بی‌سوادی نام گرفت.

https://tavaana.org/fa/Report_LiteracyOrganization

#نهضت_سوادآموزی #گزارش #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نقش قوه مجریه جمهوری اسلامی در سرکوب معترضان


قوه مجریه جمهوری اسلامی و اعضای کابینه آن همیشه تلاش می‌کنند نقش خود در سرکوب و اختناق در جمهوری اسلامی را انکار کنند و این تاکید بر عدم ایفای نقش در این میزان از خفقان، طی یکی دو دهه اخیر و با افزایش فشارهای حقوق بشری، بیش‌تر شده است؛ به‌ویژه اگر به یاد بیاوریم که به عنوان نمونه چه اندازه محمدجواد ظریف تلاش می‌کرد در برابر پرسش‌های حقوق بشری، به اصطلاح توپ را به زمین قوه قضاییه بیندازد و از «تفکیک قوا» در ایران سخن بگوید. 

در حالی که بسیاری می‌دانند با توجه به این‌که وزارت اطلاعات و وزارت دادگستری عملا زیر نظر قوه مجریه است و نیز با توجه به این‌که وزارت کشور نیز زیر نظر قوه مجریه است و رییس قوه مجریه نیز به عنوان «رییس‌جمهور» نقش رییس شورای عالی امنیت ملی را بازی می‌کند - و البته به دلایلی دیگر - نمی‌توان قوه مجریه را در سرکوب معترضان، مسئول ندانست؛ بلکه قوه مجریه یکی از قوای اصلی سرکوب در ایران است. روایت‌ها و شواهد متعددی از این مسئله وجود دارند.

«رضا خندان» - فعال و روزنامه‌نگار - در گفتگویی که در بهار ۱۴۰۰ انجام داده بود با توجه به پرونده همسر زندانی‌اش، خانم «نسرین ستوده» و دیگر پرونده‌های سیاسی تاکید کرد: «همه این‌ها دست وزارت اطلاعات بوده و هست. در همه دوره‌ها هم این اتفاق افتاده است. خانم من (نسرین ستوده) هم در دوران احمدی‌نژاد و هم در دوران روحانی بازداشت شد. در دوره آقای احمدی‌نژاد به او ابتدا یازده سال و بعد شش سال حکم دادند. در دوره آقای روحانی حکمش حکمی‌ شد که آدم سرگیجه می‌گیرد. (۳۳ سال حبس تعزیری) حتی اگر اشد آن را هم بگیریم، ما فکر می‌کردیم دوازده سال است و بعدا البته متوجه شدیم که در پرینت زندان هفده سال نوشته‌اند.»

رضا خندان همچنین روی این نکته نیز تاکید دارد که اگر قوه مجریه در جمهوری اسلامی بخواهد و اراده کند می‌تواند تاثیرات مثبتی بگذارد. او تاکید می‌کند این قوه با توجه به بودجه، امکانات و وزارت‌خانه‌ها و نیروهای اداری که دارد می‌تواند تاثیرات مثبتی بگذارد ولی اگر به سمت این تغییرات نمی‌رود به این علت است که اساسا اراده آن را ندارد. به گفته او اگر هم شعارهایی در دوران «انتخابات» داده می‌شود به این علت است که قدرت و مقام و پست و صندلی بگیرند.

ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Government_And_Human_Rights

#گزارش #قوه_مجریه #دولت_جمهوری_اسلامی #سرکوب #وزارت_اطلاعات #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
انور اقدم؛ تجربه یک زندانبان در ایران

تجربه زندانبانی در جمهوری اسلامی می‌تواند تجربه خاصی باشد و برای کسانی که تلاش می‌کنند از شعله انسانیت در درون خود پاسداری کنند، تجربه‌ای تلخ. «انور اقدم» که قرار بود مددکار اجتماعی زندان شود، تحت فشار مسئولان زندان مهاباد مجبور شد زندانبان شود و به پست‌های مختلفی در حوزه زندانبانی گماشته شد. 

او خود اذعان می‌کند که اصلا این شغل را دوست نداشت ولی به علت خانواده و نیاز به درآمد، مجبور شد آن را بپذیرد. او که اکنون در یکی از کشورهایی اروپایی زندگی می‌کند، تاکید می‌کند که خود را این گونه تسکین می‌داد که در همین پست زندانبانی تلاش می‌کرد نقش مثبت و مفید بازی کند. 

انور اقدم مشخصا درباره زندان مهاباد می‌گوید که این زندان ۳۵ سال پیش درست شده بود و گنجایش ۲۰۰ نفر را دارد ولی بعضی از وقت‌ها میزان و تعداد زندانیان از ۷۰۰ نفر هم بالاتر می‌رفت. او که در گفتگو با بنیاد عبدالرحمن برومند در سال ۱۳۹۸ این حقایق را بازگو می‌کرد روی وضعیت نامطلوب این زندان تاکید می‌کند و می‌گوید در اتاقی با ظرفیت شش نفره بعضا ۴۰ نفر زندگی می‌کردند و بسیاری نیز بودند که تخت نداشتند.

او درباره وجود فساد اداری در سازمان‌ زندان‌ها که زیر نظر قوه قضاییه است به یک تجربه‌ای که خود مشاهده کرده بود، استناد می‌کند و می‌گوید یک کارمند زندان را به علت اعتیاد بازداشت کردند ولی او را یک روز نیز مجازات نکردند و صرفا او را از زندان مهاباد به زندان نقده منتقل کردند. این فردی بود که حتی مواد مخدر به زندانی‌ها نیز می‌فروخت ولی با این وجود فساد نهادینه‌شده در قوه قضاییه و سازمان زندان‌ها اجازه مجازات عادلانه چنین شخصی را نمی‌داد.
 
او همچنین با تاسف بسیار از فروش سیگار توسط کارمندان به زندانی‌ها یاد می‌کند و می‌گوید در دوره‌ای به علت ممنوعیت فروش سیگار، یک بسته سیگار تا پانصدهزار تومان فروخته می‌شد و این علی‌رغم این بود که بسیاری از مسئولان رده‌بالای زندان از این وضعیت باخبر بودند. او به طور کلی سوءاستفاده مالی از زندانیان را بسیار رایج می‌داند. بخش تاسف‌بار دیگر سخن اقدم این است که می‌گوید مسئولان زندان حتی تلاش می‌کردند با استفاده از وضعیت بد زندانی با همسر یا خواهر زندانی نیز ملاقات کنند و با استفاده از وضعیت بد زندانی او را مجاب کنند به خواسته‌های جنسی آن‌ها تن بدهد.

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Prison_In_Islamic_Republic

#انور_اقدم #گزارش #زندان_مهاباد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
چرخ‌دنده‌های بی‌رحم حجاب اجباری

جمهوری اسلامی همیشه تلاش می‌کند این نگاه را ترویج کند که مسئله اعتراض به حجاب اجباری از سوی گروهی کوچک پیگیری می‌شود و آن‌ها نیز افرادی هستند که در پی «بی‌بند و باری» یا «فروپاشی بنیان‌های اخلاقی» و مسائلی از این دست هستند. فراتر از این، جمهوری اسلامی حتی تلاش می‌کند معترضان به حجاب اجباری را به عنصر خارجی وصل کند و خواست آزادی پوشش را یک توطئه خارجی جلوه دهد.
 به عنوان نمونه، خامنه‌ای در اسفند ۱۳۹۶ در واکنش به اعتراض بسیار تاثیرگذار و نمادین «دختران خیابان انقلاب» ضمن تحقیر این حرکت، تلاش کرد آن را حرکتی از پیش سازماندهی‌شده بخواند و چنین گفت: «آن‌همه هزینه، فکر و تبلیغات کردند که در نتیجه آن چند دختر، فریب بخورند و در گوشه و کنار، روسری از سر بردارند و همه تلاش‌هایشان در این نتیجه کوچک و حقیر خلاصه شد که این، مسئله‌ای نیست اما آنچه بنده را حساس می‌کند، طرح مسئله حجاب اجباری از دهان برخی خواص است.»

محسنی اژه‌ای -  سخنگوی وقت قوه قضاییه - نیز با صراحت بیش‌تری تلاش کرد مسئله دختران خیابان انقلاب و اعتراض نمادین آنان به حجاب اجباری را مسئله‌ای امنیتی جلوه دهد و چنین گفت: «آن‌ها سه گروه بودند، گروهی فریب‌خورده بودند و اعمال کودکانه انجام دادند، گروهی مواد مخدر صنعتی مصرف کرده بودند و گروه دیگری به صورت باندی و سازماندهی شده به این کار اقدام کردند.»

همه این‌ها ولی این واقعیت را انکار نمی‌کند که خواست آزادی پوشش نه تنها یک خواست گسترده مدنی در جامعه ایران است که از ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ همراه با یک تظاهرات گسترده آغاز شده و تا امروز ادامه دارد بلکه حجاب اجباری تاثیرات بسیار منفی نیز گذاشته است. با توجه به مجال اندکی که در این‌جا است، صرفا به یادآوری رخدادی که اخیرا برای یک کارگر زن جوان اتفاق افتاده است پرداخته می‌شود؛ مرضیه طاهریان.

در آبان ۱۴۰۰ بود که خبر رسید یک کارگر زن ۲۱ساله بر اثر گیرکردن مقنعه در دستگاه ریسندگی در شهرک صنعتی شرق سمنان جان شیرین خود را به نحوی بسیار دلخراش از دست داد. جدای از وجه عدم توجه به آسیب‌های فراوانی که در محیط‌های کاری به کارگران وارد می‌شود و بخش عمده‌ای از آن، ناشی از بی‌توجهی و بی‌تفاوتی کارفرما و حکومت است، در نمونه مرضیه طاهریان مسئله حجاب اجباری به عنوان یکی از دلایل اصلی مرگ این زن جوان خودنمایی می‌کند؛ مرگی که از آن می‌توان به قتل غیرمستقیم مرضیه طاهریان توسط جمهوری اسلامی یاد کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Compulsory_Hijab_In_Iran

#حجاب_اجباری #گزارش #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بنجامین بریر؛ توریست فرانسوی در تله جمهوری اسلامی

بازداشت شهروندان دو تابعیتی ایرانی یا شهروندان غربی طی دهه اخیر در جمهوری اسلامی اوج گرفته است. بسیاری از تحلیلگران علت این مسئله را در باج‌گیری جمهوری اسلامی از کشورهای غربی می‌دانند. به علت اهمیتی که کشورهای غربی برای امنیت شهروندان خود قائل هستند، در بسیاری از مواقع آن‌ها حاضر هستند، خواسته‌های جمهوری اسلامی را تامین کنند تا بتوانند جان شهروندان خود را حفظ کنند. مخالفان جمهوری اسلامی از این روش به عنوان گروگان‌گیری نام می‌برند.

لیستی از این دست زندانیان می‌توان تهیه کرد که مشخصا بسیاری از آنان نیز شهروندان غربی هستند و بخش قابل‌توجهی از آنان از ایرانیانی هستند که تابعیت یکی از کشورهای غربی را دارند. به اغلب این زندانیان نیز اتهام «جاسوسی» یا دیگر اتهامات امنیتی زده می‌شد و می‌شود.
یکی دیگر از این شهروندان که اکنون در زمان تهیه این گزارش - دی ۱۴۰۰ - در زندان‌ مشهد به سر می‌برد «بنجامین بریر» شهروند فرانسوی است که سفری توریستی به ایران داشت ولی در خرداد ۱۳۹۹ به اتهاماتی همچون جاسوسی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی بازداشت شد. اتهام جاسوسی به این توریست وارد شد چون از یک هلی‌کم توریستی برای عکاسی استفاده کرد؛ وسیله‌ای که به گفته خواهرش شبیه یک اسباب‌بازی است و همه می‌توانند تهیه کنند و او نیز آن را آنلاین خریده بود.
https://tavaana.org/fa/Prison_France_Islamic_Republic_Benjamin_Briere

#گزارش
#یاری_حقوقی_توانا
#گروگانگیری

@Tavaana_TavaanaTech
انوشه آشوری؛ گروگان ایرانی‌-بریتانیایی


در مرداد ۱۳۹۶ بود که «انوشه آشوری» در ایران بازداشت شد؛ مرد ۶۵ ساله‌ای که تابعیت بریتانیانیی نیز داشت و ساکن بریتانیا بود و برای دیدار از مادر بیمارش به ایران رفته بود.

انوشه آشوری مهندس و نماینده شرکت تکنوخلاق در بریتانیا بود. این شرکت در زمینه ساخت شبکه‌های فلزی فعالیت می‌کند و اساسا هیچ نسبتی با زمینه‌های سیاسی ندارد؛ ولی نیروهای جمهوری اسلامی اصلی‌ترین اتهام انوشه آشوری را جاسوسی برای موساد اسراییل اعلام کردند. اتهامی که البته غیرقابل باور بود و است و روشن است که نوعی سناریوسازی جمهوری اسلامی برای برآورده‌سازی مقصود خویش است.

وزیر وقت امور خارجه بریتانیا در سال ۲۰۱۸ به سناریوسازی جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت که جمهوری اسلامی ایران از زندانیان دو تابعیتی همانند مهره سرباز در صفحه شطرنج استفاده می‌کند.

ولی در عین‌حال همان‌طور که انتظار می‌رفت سفارت جمهوری اسلامی در لندن این ادعا را رد کرده است و گفته است: «آقای آشوری به دلیل جرایم مرتبط به امنیت ملی توسط دستگاه قضایی ایران محاکمه و محکوم شده و نامبرده امکان و حق دفاع از خود را در دادگاه دارد و از خدمات درمانی نیز بهره مند است.» 

«الیکا آشوری» - یکی از دو فرزند انوشه - اتهام واردشده به پدرش را «خنده‌دار» توصیف کرده است. «شهرزاد ایزدی» - همسر انوشه آشوری - نیز درباره اتهام همسرش می‌گوید: «غیرسیاسی‌ترین افرادی بود که می‌شد، تصور کرد… او هرگز به اسرار محرمانه هیچ دولتی آگاه نبود و زندگی بسیار معمولی داشت…همسر من هرگز برای هیچ بخش دولتی کار نکرد و هرگز درگیر مسئله‌ای سیاسی نبود و هرگز وابستگی سیاسی نداشت.»

انوشه آشوری که تحصیلات مهندسی خود را نیز در انگلیس گذرانده است پس از آن‌که در ۳۰ سالگی با شهرزاد ایزدی ازدواج می‌کند، به ایران بازمی‌گردد ولی در اواخر دهه ۸۰ خورشیدی به علت تحصیل دو فرزندشان در انگلیس، دگرباره به آن کشور باز می‌گردند و این‌ بار آن‌جا را برای اقامت دائم انتخاب می‌کنند. هیچ مشکلی در این میان نبود و همه چیز عادی پیش می‌رفت تا این‌که - همان‌طور که در بالا اشاره شد - انوشه آشوری برای دیدار از مادر بیمارش به ایران می‌آید و این‌ بار توسط ماموران جمهوری اسلامی بازداشت می‌شود.

کسانی که پیگیر آزادی انوشه آشوری هستند می‌گویند علت اصلی بازداشت آشوری ادعای مالی جمهوری اسلامی نسبت به انگلیس است....

https://tavaana.org/fa/Anoosheh_Ashouri

#گزارش #انوشه_آشوری #گروگانگیری #دوتابعیتی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ماشالله پسرکهن؛ شکنجه و حبس یک یهودی ایرانی

شاید در دنیای امروز برای توطئه‌پندارترین اذهان نیز مضحک و خنده‌دار باشد که بفهمند یک شهروند یهودی چند سال را در زندان گذرانده است صرفا به این علت که از پدر خود در کشور اسراییل بازدید کرده است!

در جمهوری اسلامی ولی چنین اتفاقی رخ داده است؛ «ماشالله پسرکهن» شهروندی یهودی است که طبق اطلاعاتی که بنیاد حقوق بشری عبدالرحمن برومند به نقل از خبرگزاری هرانا ارائه داده است، در پاییز ۹۸ در حال سپری‌کردن محکومیت سه‌ساله خود در زندان اوین بود. ماشالله پسرکهن در سال ۱۳۹۶ بازداشت شد. 

آقای پسرکهن درباره این مسئله نامه‌ای نوشته و در آن به تشریح وضعیت خود پرداخته بود. در بخشی از این نامه او چنین نوشت: «تنها گناه من دیدار از پدر ۹۰ ساله‌ام بود که به علت‌های مختلف به کشور اسرائیل بازگشته بود. مریض بود و به دیدارش رفتم تا از او عیادت کنم. در دین ما و در اکثر ادیان و چه به لحاظ اخلاقی دیدار از پدر و مادر و رسیدگی به آن‌ها ضروری است و به همین دلیل به دیدار پدرم رفته بودم. وقتی برگشتم آن‌ها مرا دستگیر کردند و شکنجه‌های فراوانی را فقط به جرم ملاقات از پدرم تحمل کردم.»

ماشالله پسرکهن در سال ۱۳۹۶ بازداشت شد. پس از یک هفته بازجویی همراه با شکنجه به قید وثیقه آزاد شد و نهایتا شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست صلواتی او را بابت «ورود به کشور اسرائیل» به ۳ سال حبس تعزیری محکوم کرد و این محکومیت توسط دادگاه تجدیدنظر تهران تایید شد.

ماشالله پسرکهن که ۵۹ ساله است در این نامه همچنین اذعان می‌کند که او را در حمام بازداشت کردند: «فردی یهودی، تنها و غمگین در بند هستم. همه موها و ریش‌هایم سفید شده است و از بیماری‌های گوارشی رنج می‌برم. دندان‌هایم خراب شده و غذای این‌جا را نمی‌توانم بخورم. مرا در حالی که در حمام بودم بدون آن‌که به من اخطاری دهند دستگیر کردند و با دست و چشم‌های بسته تحت شکنجه و بازجویی قرار دادند. بعد از دو روز مرا تحت‌الحفظ با دستبند و چشم بند به زندان اوین آوردند. ... همه توان خود را از دست داده‌ام. شماره چشمم بالاتر رفته و توان بالا رفتن از پله‌های بند را ندارم.»

ادامه مطلب:
https://tavaana.org/fa/Mashaallah_Pesarkohan

#گزارش #یاری_مدنی_توانا #ماشاالله_پسرکهن

@Tavaana_TavaanaTech
بکتاش آبتین؛ از مبارزه با سانسور تا جدال با مرگ

بکتاش آبتین شاعر، فیلمساز و کارگردان، متولد ۱۳۵۳ در شهر ری است. از او کتاب‌هایی با عناوین «و پای من که قلم شد نوشت برگردیم»، «مژه‌ها، چشم‌هایم را بخیه کرده‌اند»، «شناسنامه‌ خلوت»، «پُتک» و «در میمون خودم پدربزرگم» منتشر شده است. همچنین در سال ۱۳۹۱ مجموعه شعر «پتک»، کتاب برگزیده‌ هفتمین دوره‌ جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد. او به ‌عنوان مستندساز نیز فیلمی درباره‌ علیشاه مولوی، شاعر برجسته، به نام «کاملا خصوصی برای آگاهی عموم» را در کنار فیلم و مستندهای دیگری از جمله «۱۳ اکتبر ۱۹۳۷» درباره‌ لوریس چکناوریان در کارنامه‌ کارگردانی خود دارد.

آبتین در شهریور ۱۳۹۳ به ‌عنوان یکی از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و درسال ۱۳۹۶ به‌ عنوان یکی از بازرسان این کانون انتخاب شد.

در سال ۱۳۹۸ بکتاش آبتین به همراه کیوان باژن و رضاخندان ‌مهابادی، دو عضو دیگر کانون نویسندگان ایران، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به شش سال زندان محکوم شد و از روز پنجم مهر سال ۱۳۹۹ و در اوج بحران شیوع کووید-۱۹ برای اجرای حکم خود به زندان منتقل شدند.

آبتین ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ به دلیل ابتلا به کووید به بیمارستان اعزام و سپس در بهداری مرکزی زندان اوین بستری شد، اما پس از چهار روز با وجود مثبت‌بودن نتیجه‌ تست کرونا و اسکن ریه،‌ در حالی به بند عمومی زندان اوین بازگردانده شد که دچار سرفه‌های شدید، از‌دست‌دادن حس چشایی و بویایی، تب و بدن‌درد شدید بود و برای حفظ جان و سلامت دیگر زندانیان بند ۸، خود را در حسینیه‌ بند قرنطینه کرد. در همین زمان بود که تصویری از او در فضای مجازی منتشر شد و او را با پابند بسته‌شده به تخت بیمارستان نشان می‌داد. این عکس واکنش‌های زیادی برانگیخت و مقامات قضایی را نیز به عکس‌العملی عاری از حقیقت مبنی بر پیگیری مقصران این اتفاق وادار نمود.

اما در روزهای پایانی آذرماه ۱۴۰۰ خبری مبنی بر ابتلای مجدد او به کرونا منتشر شد. در ابتدا بکتاش آبتین را با وجود داشتن علائم کرونا به بیمارستان اعزام نکرده و هر بار با چند قرص معمولی او را به بند زندان برگردانده بودند تا این‌که به دلیل وخامت حالش، او به بیمارستان طالقانی اعزام می‌شود.


ادامه مطلب:
https://tavaana.org/fa/Baktash_Abtin

#گزارش #بکتاش_آبتین #حق_درمان #زندانی_سیاسی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بکتاش آبتین درگذشت

کانون نویسندگان ایران طی اطلاعیه‌ای خبر داد که «حکومت آزادی‌ستیزان، گُردی از دلاوران آزادی‌خواه ‌را از ما گرفت:
بکتاش آبتین درگذشت.

بکتاش آبتین (۱۴۰۰- ۱۳۵۳)، شاعر، فیلمساز و عضو پایدار و برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران که جان شیرین خود را فدای آزادی کرد، از میان ما رفت.»

کانون نویسندگان ایران در این اطلاعیه خبر داد که تا ساعاتی دیگر با صدور بیانیه‌ای افکار عمومی را در جریان جزئیات ستمی که بر بکتاش آبتین رفت قرار خواهد داد.

قطعا مسئولیت قتل حکومتی بکتاش آبتین بر عهده حکومت جمهوری اسلامی است که اولا او را به خاطر عقیده‌اش زندانی کرد، ثانیا در درمان او و اعزامش به بیمارستان تعلل کرد.

درباره بکتاش آبتین بیشتر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/Baktash_Abtin

#گزارش #بکتاش_آبتین #حق_درمان #زندانی_سیاسی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech