آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
قوی باش رفیق!
صدای منتشر نشده‌ای از فرزاد کمانگر

#فرزادکمانگر، معلم و فعال حقوق بشر که سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ماه ۸۹ به همراه علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان در زندان اوین به دار آویخته شد، در عمر کوتاه خود بواسطه دغدغه های انسانی و قلم توانمند خود نامه های سرگشاده ای را خطاب به جامعه ایرانی نوشت. نامه هایی که مملو از احساسات انسانی، امید، مقاومت و صلح و برابری است. نامه "قوی باش رفیق"، از جمله آخرین نامه هایی است که توسط فرزاد در اردیبهشت ماه ۸۹ نوشته شد. مضمون این نامه خطاب به معلمان زندانی وقت است.

در این نامه #کمانگر بعنوان یک معلم بر رسالت انسانی معلمان علیرغم تمام محدودیت‌ها دست می‌گذارد و از همکاران خود (بصورت نمادین، رسول بداقی و محمد داوری) در آستانه هفته معلم می‌خواهد قوی باشند و به راهی که در پیش گرفته اند ادامه دهند.

«قوی باش رفیق»

یکی بود یکی نبود ماهی سیاه کوچولویی بود که با مادرش در جویبار زندگی می کرد ، ماهی از ۱۰۰۰۰ تخمی که گذاشته بود تنها این بچه برایش مانده بود بنابراین ماهی سیاه یکی یک دانه ی مادرش بود، یک روز ماهی کوچولو گفت: مادر من می خواهم از اینجا بروم. مادرش گفت کجا؟ می خواهم بروم ببینم جویبار آخرش کجاست.

هم‌بندی ، هم‌درد سلام

شما را به خوبی می‌شناسم. معلم، آموزگار، همسایه ی ستاره های خاوران، همکلاسی ده ها یار دبستانی که دفتر انشایشان پیوست پرونده هایشان شد و معلم دانش آموزانی که مدرک جرمشان اندیشه های انسانیشان بود. شما را به خوبی می شناسم، همکاران صمد و خان علی هستید.
مرا هم که به یاد دارید

منم ، بندی بند اوین
منم دانش آموز آرامِ پشت میز و نیمکت های شکسته ی روستاهای دورافتاده ی کردستان که عاشق دیدن دریاست
منم به مانند خودتان راوی قصه های صمد اما در دل کوه شاهو

منم عاشق نقش ماهی سیاه کوچولو شدن

منم، همان رفیق اعدامیتان
حالا دیگر کوه و دره تمام شده بود و رودخانه از دشت همواری می گذشت. از راست به چپ رودخانه های کوچک دیگری هم به آن پیوسته بودند و آبش را چند برابر کرده بودند…ماهی کوچولو از فراوانی آب لذت می برد…ماهی کوچولو خواست ته آب برود .می توانست هرقدر دلش خواست شنا کند و کله اش به جایی نخورد ناگهان یک دسته ماهی را دید ، ۱۰۰۰۰تایی میشدند،که یکی از آنها به ماهی سیاه گفت:به دریا خوش آمدی رفیق.
همکار دربند، مگر می توان پشت میز صمد شدن نشست و به چشمهای فرزندان این آب و خاک خیره شد و خاموش ماند ؟

مگر می توان معلم بود و راه دریا را به ماهیان کوچولوی این سرزمین نشان نداد؟ حالا چه فرقی می کند از ارس باشد یا کارون، سیروان باشد یا رود سرباز، چه فرقی می کند وقتی مقصد دریاست و یکی شدن، وقتی راهنما آفتاب است. بگذار پاداشمان هم زندان باشد.

مگر می توان بار سنگین #مسئولیت معلم بودن و بذر آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیاورد ؟ . مگر می توان بغض فروخورده #دانش‌آموزان و چهره ی نحیف آنان را دید و دم نزد ؟

مگر می توان در قحط سال #عدل و داد معلم بود ، اما “الف” و “بای” امید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم به #اوین و مرگ شود؟

نمی توانم تصور کنم در سرزمین” صمد”،” خانعلی” و “عزتی” معلم باشیم و همراه ارس جاودانه نگردیم. نمی توانم تجسم کنم که نظاره گر رنج و #فقر مردمان این سرزمین باشیم و دل به رود و دریا نسپاریم و طغیان نکنیم؟

می دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی ها و مرارت های آن نشان افتخاری خواهد شد “برای تو #معلم آزاده” ، تا همه بدانند که معلم ، معلم است حتی اگر سدّ راهش فیلتر #گزینش باشد و #زندان و #اعدام ، که آموزگار نامش را ، و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیده اند ، نه مرغان ماهیخوار.
ماهی کوچولو آرام و شیرین در سطح دریا شنا میکرد و و با خود می گفت: حالا دیگر مردن برای من سخت نیست، تأسف آور هم نیست، حالا دیگر مردن هم برای من…که ناگهان مرغ ماهی خوار فرود آمد و او را برداشت و برد. ماهی بزرگ قصه اش را تمام کرد و به ۱۲۰۰۰ بچه و نوه اش گفت حالا دیگر وقت خواب است.۱۱۹۹۹ ماهی کوچولو شب بخیر گفتند و مادر بزرگ هم خوابید اما این بار ماهی کوچولوی سرخ رنگی هرکاری کرد خوابش نبرد. فکر برش داشته بود…
معلم اعدامی زندان اوین

فرزاد کمانگر – اردیبهشت ماه ۱۳۸۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* قوی باش رفیق ؛ مادربزرگ دانش آموزم یاسین در روستای «مارآب» که هشت سال پیش داستان معلم مدرسه «ماموستا قوتابخانه» را با نوار کاستی برایم گذاشت گفت: می دانم سرنوشت تو هم مانند معلم این شعرو نوار اعدام است، اما “قوی باش رفیق ” . مادر بزرگ این را گفت و پک عمیقی به سیگارش زد و به کوهستان خیره شد.

برگرفته از صفحه‌ی خبرگزاری هرانا

@Tavaana_TavaanaTech
قوی باش رفیق!
صدای منتشر نشده‌ای از فرزاد کمانگر

#فرزادکمانگر، معلم و فعال حقوق بشر که سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ماه ۸۹ به همراه علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان در زندان اوین به دار آویخته شد، در عمر کوتاه خود بواسطه دغدغه های انسانی و قلم توانمند خود نامه های سرگشاده ای را خطاب به جامعه ایرانی نوشت. نامه هایی که مملو از احساسات انسانی، امید، مقاومت و صلح و برابری است. نامه "قوی باش رفیق"، از جمله آخرین نامه هایی است که توسط فرزاد در اردیبهشت ماه ۸۹ نوشته شد. مضمون این نامه خطاب به معلمان زندانی وقت است.

در این نامه #کمانگر بعنوان یک معلم بر رسالت انسانی معلمان علیرغم تمام محدودیت‌ها دست می‌گذارد و از همکاران خود (بصورت نمادین، رسول بداقی و محمد داوری) در آستانه هفته معلم می‌خواهد قوی باشند و به راهی که در پیش گرفته اند ادامه دهند.

«قوی باش رفیق»

یکی بود یکی نبود ماهی سیاه کوچولویی بود که با مادرش در جویبار زندگی می کرد ، ماهی از ۱۰۰۰۰ تخمی که گذاشته بود تنها این بچه برایش مانده بود بنابراین ماهی سیاه یکی یک دانه ی مادرش بود، یک روز ماهی کوچولو گفت: مادر من می خواهم از اینجا بروم. مادرش گفت کجا؟ می خواهم بروم ببینم جویبار آخرش کجاست.

هم‌بندی ، هم‌درد سلام

شما را به خوبی می‌شناسم. معلم، آموزگار، همسایه ی ستاره های خاوران، همکلاسی ده ها یار دبستانی که دفتر انشایشان پیوست پرونده هایشان شد و معلم دانش آموزانی که مدرک جرمشان اندیشه های انسانیشان بود. شما را به خوبی می شناسم، همکاران صمد و خان علی هستید.
مرا هم که به یاد دارید

منم ، بندی بند اوین
منم دانش آموز آرامِ پشت میز و نیمکت های شکسته ی روستاهای دورافتاده ی کردستان که عاشق دیدن دریاست
منم به مانند خودتان راوی قصه های صمد اما در دل کوه شاهو

منم عاشق نقش ماهی سیاه کوچولو شدن

منم، همان رفیق اعدامیتان
حالا دیگر کوه و دره تمام شده بود و رودخانه از دشت همواری می گذشت. از راست به چپ رودخانه های کوچک دیگری هم به آن پیوسته بودند و آبش را چند برابر کرده بودند…ماهی کوچولو از فراوانی آب لذت می برد…ماهی کوچولو خواست ته آب برود .می توانست هرقدر دلش خواست شنا کند و کله اش به جایی نخورد ناگهان یک دسته ماهی را دید ، ۱۰۰۰۰تایی میشدند،که یکی از آنها به ماهی سیاه گفت:به دریا خوش آمدی رفیق.
همکار دربند، مگر می توان پشت میز صمد شدن نشست و به چشمهای فرزندان این آب و خاک خیره شد و خاموش ماند ؟

مگر می توان معلم بود و راه دریا را به ماهیان کوچولوی این سرزمین نشان نداد؟ حالا چه فرقی می کند از ارس باشد یا کارون، سیروان باشد یا رود سرباز، چه فرقی می کند وقتی مقصد دریاست و یکی شدن، وقتی راهنما آفتاب است. بگذار پاداشمان هم زندان باشد.

مگر می توان بار سنگین #مسئولیت معلم بودن و بذر آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیاورد ؟ . مگر می توان بغض فروخورده #دانش‌آموزان و چهره ی نحیف آنان را دید و دم نزد ؟

مگر می توان در قحط سال #عدل و داد معلم بود ، اما “الف” و “بای” امید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم به #اوین و مرگ شود؟

نمی توانم تصور کنم در سرزمین” صمد”،” خانعلی” و “عزتی” معلم باشیم و همراه ارس جاودانه نگردیم. نمی توانم تجسم کنم که نظاره گر رنج و #فقر مردمان این سرزمین باشیم و دل به رود و دریا نسپاریم و طغیان نکنیم؟

می دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی ها و مرارت های آن نشان افتخاری خواهد شد “برای تو #معلم آزاده” ، تا همه بدانند که معلم ، معلم است حتی اگر سدّ راهش فیلتر #گزینش باشد و #زندان و #اعدام ، که آموزگار نامش را ، و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیده اند ، نه مرغان ماهیخوار.
ماهی کوچولو آرام و شیرین در سطح دریا شنا میکرد و و با خود می گفت: حالا دیگر مردن برای من سخت نیست، تأسف آور هم نیست، حالا دیگر مردن هم برای من…که ناگهان مرغ ماهی خوار فرود آمد و او را برداشت و برد. ماهی بزرگ قصه اش را تمام کرد و به ۱۲۰۰۰ بچه و نوه اش گفت حالا دیگر وقت خواب است.۱۱۹۹۹ ماهی کوچولو شب بخیر گفتند و مادر بزرگ هم خوابید اما این بار ماهی کوچولوی سرخ رنگی هرکاری کرد خوابش نبرد. فکر برش داشته بود…
معلم اعدامی زندان اوین

فرزاد کمانگر – اردیبهشت ماه ۱۳۸۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* قوی باش رفیق ؛ مادربزرگ دانش آموزم یاسین در روستای «مارآب» که هشت سال پیش داستان معلم مدرسه «ماموستا قوتابخانه» را با نوار کاستی برایم گذاشت گفت: می دانم سرنوشت تو هم مانند معلم این شعرو نوار اعدام است، اما “قوی باش رفیق ” . مادر بزرگ این را گفت و پک عمیقی به سیگارش زد و به کوهستان خیره شد.

برگرفته از صفحه‌ی خبرگزاری هرانا

@Tavaana_TavaanaTech
در اردیبهشت ۱۳۹۳ ناظم یک مدرسه ابتدایی در غرب تهران نیز به اتهام آزار جنسی ۶ کودک ۸ تا ۱۱ ساله بازداشت شده بود. با این حال برخی گزارش‌ها نیز از تعداد بیشتری از کودکانی می‌گفت که مورد آزار جنسی این ناظم قرار گرفته بودند. جالب آن‌که وقتی شاکیان پرونده دنبال محاکمه این ناظم متجاوز بودند، یکی از آن‌ها در طی مصاحبه‌ای گفت که از حراست کل آموزش و پرورش به او گفته‌اند پیگیر این قضیه نباشد زیرا «چنین اتفاق‌هایی در آموزش و پرورش می‌افتد».
.
اما نکته عجیب تر درباره پرونده، نوع اظهارنظر «مظفر الوندی» - دبیر مرجع ملی حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری – بود که در یک گفتگو حدود دو ماه پس از رسانه ای شدن این پرونده از وجود «کشش دوطرفه» بین ناظم متجاوز و کودکان مورد تجاوز گفت. او در سخنان خود گفته بود: «از نظر علمی نیز برخی اعتقاد دارند این کشش‌ها و گرایش‌ها به صورت دو طرفه در برخی مقاطع سنی وجود دارد. بنابراین باید زمینه این گونه گرایش‌ها از بین برود؛ فضاهای مجازی و ماهواره بر روی کودکان تاثیر می‌گذارند».
.
اما «شیرزاد عبداللهی» - کارشناس آموزش و پرورش – ضمن رد این اظهارات، این نگاه را «ظالمانه» می داند که هراس و ترس کودکان از ناظم مدرسه و ناآگاهی آنان از عمل انجام شده را در نظر نمی گیرد. او درباره چرایی چنین اتفاقی در مدارس نیز می گوید: «هر چند شناخت افراد پدوفایل (کودک آزار جنسی)کار آسانی نیست. اما تمرکز گزینش روی مسایل اعتقادی و سیاسی امکان عبور افراد منحرف از فیلتر گزینش را با ظاهرسازی فراهم کرده است».
.
بیش‌تر بخوانید:
https://bit.ly/2UrZ35C

#کودک_آزاری_جنسی #آزار_جنسی_کودکان #پدوفیل #گزینش #نظام_آموزشی
.
امروز ۴ جون (ژوئن) روز جهانی کودکان قربانی تجاوز است.

@Tavaana_TavaanaTech
‌در اردیبهشت ۱۳۹۳ ناظم یک مدرسه ابتدایی در غرب تهران نیز به اتهام آزار جنسی ۶ کودک ۸ تا ۱۱ ساله بازداشت شده بود. با این حال برخی گزارش‌ها نیز از تعداد بیشتری از کودکانی می‌گفت که مورد آزار جنسی این ناظم قرار گرفته بودند.

وقتی شاکیان پرونده دنبال محاکمه این ناظم متجاوز بودند، یکی از آن‌ها در طی مصاحبه‌ای گفت که از حراست کل آموزش و پرورش به او گفته‌اند پیگیر این قضیه نباشد زیرا «چنین اتفاق‌هایی در آموزش و پرورش می‌افتد».

اما نکته عجیب‌تر درباره پرونده، نوع اظهارنظر «مظفر الوندی» - دبیر مرجع ملی حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری – بود که در یک گفتگو حدود دو ماه پس از رسانه‌ای شدن این پرونده از وجود «کشش دوطرفه» بین ناظم متجاوز و کودکان مورد تجاوز گفت!

او در سخنان خود گفته بود: «از نظر علمی نیز برخی اعتقاد دارند این کشش‌ها و گرایش‌ها به صورت دو طرفه در برخی مقاطع سنی وجود دارد. بنابراین باید زمینه این گونه گرایش‌ها از بین برود؛ فضاهای مجازی و ماهواره بر روی کودکان تاثیر می‌گذارند»!

اما «شیرزاد عبداللهی» - کارشناس آموزش و پرورش – ضمن رد این اظهارات، این نگاه را «ظالمانه» می‌داند که هراس و ترس کودکان از ناظم مدرسه و ناآگاهی آنان از عمل انجام‌شده را در نظر نمی‌گیرد.

او درباره چرایی چنین اتفاقی در مدارس نیز می‌گوید: «هر چند شناخت افراد پدوفیل (کودک آزار جنسی) کار آسانی نیست. اما تمرکز گزینش روی مسائل اعتقادی و سیاسی امکان عبور افراد منحرف از فیلتر گزینش را با ظاهرسازی فراهم کرده است».

بیش‌تر بخوانید:

https://bit.ly/2UrZ35C

#کودک_آزاری_جنسی ٓزار_جنسی_کودکان #پدوفیل #گزینش #نظام_آموزشی

@Tavaana_Tavaanatech
‌در اردیبهشت ۱۳۹۳ ناظم یک مدرسه ابتدایی در غرب تهران نیز به اتهام آزار جنسی ۶ کودک ۸ تا ۱۱ ساله بازداشت شده بود. با این حال برخی گزارش‌ها نیز از تعداد بیشتری از کودکانی می‌گفت که مورد آزار جنسی این ناظم قرار گرفته بودند.

وقتی شاکیان پرونده دنبال محاکمه این ناظم متجاوز بودند، یکی از آن‌ها در طی مصاحبه‌ای گفت که از حراست کل آموزش و پرورش به او گفته‌اند پیگیر این قضیه نباشد زیرا «چنین اتفاق‌هایی در آموزش و پرورش می‌افتد»!

اما نکته عجیب‌تر درباره پرونده، نوع اظهارنظر «مظفر الوندی» - دبیر مرجع ملی حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری – بود که در یک گفتگو حدود دو ماه پس از رسانه‌ای شدن این پرونده از وجود «کشش دوطرفه» بین ناظم متجاوز و کودکان مورد تجاوز گفت!

اما «شیرزاد عبداللهی» - کارشناس آموزش و پرورش – ضمن رد این اظهارات، این نگاه را «ظالمانه» می‌داند که هراس و ترس کودکان از ناظم مدرسه و ناآگاهی آنان از عمل انجام‌شده را در نظر نمی‌گیرد.

او درباره چرایی چنین اتفاقی در مدارس نیز می‌گوید: «هر چند شناخت افراد پدوفیل (کودک آزار جنسی) کار آسانی نیست. اما تمرکز گزینش روی مسائل اعتقادی و سیاسی امکان عبور افراد منحرف از فیلتر گزینش را با ظاهرسازی فراهم کرده است».

- آموزشکده توانا به زودی دوره‌‌ای آموزشی را برگزار خواهد کرد که طی آن طراحان این دوره بنا دارند با معرفی مفهوم آموزش لیبرال و مباحث مرتبط با آن، به مرور نظام آموزش و پرورش در ایران و ظرفیت آن برای پیاده‌سازی مفاهیم مرتبط با دموکراسی و حقوق بشر در جامعه از طریق آموزش و پرورش بپردازند.

این دوره در پیوند با دوره «دموکراسی در کلاس درس» طراحی شده است. مرجع و منبع مورد استفاده در طراحی این دوره، «مرکز آموزش مدنی» و «موسسه دانشگاه مینه‌سوتا در زمینه منابع آموزشی حقوق بشر برای پیوند جامعه» است.

برای ثبت‌نام در این دوره می‌توانید وارد این لینک شوید
https://bit.ly/3gS9v1o

#کودک_آزاری_جنسی ٓزار_جنسی_کودکان #پدوفیل #گزینش #نظام_آموزشی

@Tavaana_TavaanaTech
«سلام. من از انقلاب ۵۷ تا دلتون بخواد آسیب دیدم. من را از گزینش دانشگاه رد کردند و من از بچگی برای نجات از دست خانواده مادریم که سرپرست من بودن وخیلی خشن بودن تلاش می‌کردم خوب درس بخونم و برم دانشگاه تا ازشون دور بشم.

ولی به خاطر انقلاب ۵۷ یکی از دایی هام را به دلیل شراب خوری وسط میدون شهر شلاق زدند و یکی دیگه رو بهش اعدام دادند ولی بعد تبرئه شد. یکی از خاله‌هام کمونیست بود و یکی از دایی‌هام توده‌ای. خلاصه همه اینها به علاوه علاقه من به موسیقی باعث شد همیشه تومدرسه اذیت شم ودرنهایت گزینش ردم کرد. مجبورشدم ازدواج کنم بارها کتک خوردم بچه هام کتک خوردند از معلم از همسرم درصورتیکه بچه هام شاگرد ممتازبودن فقط به خاطر اینکه معلم قرآن از سوا‌لهای پسرم خوشش نمیومد. کتکی که معلم قرآن زد کتک عادی نبود بچه م بی هوش شده بود و بعد از شاید ۱۰ساعت بستری شدن فقط تونست بگه من خودم نیفتادم آقا معلم منو زد تو رو خدا مامان نگیا بازم من را میزنه.

خلاصه چی بگم الان هم ۵ساله توترکیه باترس وافسردگی داریم ذره ذره می‌میریم.

ازهمون موقع بچه م شب ها می‌لرزید و باید من و برادرش موقع خواب می‌خوابوندیمش وسط خودمون نصف شبی جیغ میزد و دست وپا میزد.

اگه قانون از زن وبچه بی پناه حمایت می‌کرد من از ترس جون بچه‌ام الان آواره وبی حامی توغربت نبودم اینجا از مردمش میترسیم که از ایرانی ها بدشون میاد مخصوصا اگه بفهمند پسرم همجنس‌گرا هست دیگه به چشم بد نگاه میکنن».

- روایت یکی از همراهان از اثرات منفی انقلاب ۵۷ بر زندگی شخصی‌اش

#خمینی #جمهوری_اسلامی #حکم_شرع #انقلاب_۵۷ #گزینش

عکس تزئینی است. تصویری است از اوایل انقلاب. زمانی که دیوارهای شهرها، به خصوص دانشگاه‌ها پر بود از تصاویر رهبران و جان‌باختگان گروه‌های سیاسی مختلف

@Tavaana_TavaanaTech
سایه سنگین ایدئولوژی بر سر معلمان

«دو سال در نیمه دهه ۶۰، معلم حق‌التدریسی بودم. بدون بیمه و دریافت دستمزد هر سه ماه، یک بار. زیر نگاه و بار ایدئولوژیک. این‌که مدیر مدرسه گوش بایستد و درس‌دادنت را گوش کند. چرا؟ چون از کتاب‌های غیرحکومتی برای دانش‌آموزان می‌خواندم. روز معلم بر همه معلمان میهنم مبارک».

این توییتی است که «روزبه بوالهری» - خبرنگار و روزنامه‌نگار شاغل در رادیو فردا - در توییتر خود به عنوان خاطره‌ای تلخ منعکس کرده است. دهه ۶۰ دهه غریب تاریخ ایران است که حجم سرکوب حکومتی در آن قابل مقایسه با هیچ دوره دیگری نیست ولی به جرئت می‌توان گفت که سیاست‌های کلی آن دوره و سرفصل‌های حکومتی که در آن زمان اجرا می‌شدند، در دهه‌های بعد نیز تداوم خود را حفظ کردند.

به عنوان نمونه می‌توان به همین حضور ایدئولوژی در مدارس اشاره کرد. اکنون در سال ۱۴۰۰ به سر می‌بریم و در بیانیه‌ای که کانون صنفی معلمان در اردیبهشت ۱۴۰۰ صادر کرده است به خوبی می‌توان این دغدغه را نیز مشاهده کرد. این بیانیه «ترویج تفکر علمی و دوری‌گزیدن از القائات ایدئولوژیک»، «ایجاد فرصت برای تجربه‌کردن نظریه‌های نوین آموزشی مطرح در سطح جهان» را از جمله لازمه‌های تغییرات بنیادی در وضعیت فاجعه‌بار کنونی آموزش در ایران می‌داند. نام‌بردن از این مسائل در بیانیه کانون در روزی که به نام معلم نامیده شده است به‌خوبی عمق فاجعه را نشان می‌دهد.

در واقع در بیش‌تر بحث‌هایی که پیرامون حضور ایدئولوژی در مدارس ایجاد شده است، به تاثیر ایدئولوژی بر دانش‌آموزان اشاره شده است و نگرانی‌ها از این بابت بوده است و در نسبت با این بحث، کم‌تر به حضور سنگین ایدئولوژی حکومتی بالای سر معلمان اشاره شده است. در حالی که این بحث نیز خود بحثی حاد و قابل پرداخت است و نباید گذاشت زیر ساطور عادت خرد شده و به فراموشی سپرده شود.

«مینو امامی» - که خود یک دبیر بازنشسته است - در یادداشتی به پدیده دوگانگی ارزشی اشاره می‌کند که بر اثر حاکمیت ایدئولوژیک بر مدارس در رفتار معلمان نیز تجلی پیدا می‌کند. او در بیان تجربیات خود می‌گوید: «به خاطر دارم که کارمندان اداره آموزش و پرورش می‌گفتند ما به خوبی می‌دانیم کدام یک از همکاران زن، چادری واقعی هستند و کدام یک صرفا به دلیل رعایت ملاحظات اداری، چادر سر کرده‌اند.»

بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Iran_Teachers

#معلمان #معلم #روز_معلم #گزینش #ایدئولوژی #نظام_آموزشی

@Tavaana_TavaanaTech
ریاضی فیزیک چه ربطی به قوانین اسلام دارد؟!

« علیرضا کاظمی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش گفت: "در گزینش دانشجویان، پای بندی به حجاب و ساده پوشی معلمانی که وارد آموزش و پرورش می‌شوند و نوع نگاه مخاطبین و ورودی‌ها برای ما حائز اهمیت است.

مهم‌ترین نکات در گزینش دانشجویان جدیدالورود آشنایی و مأنوس بودن فرد با قرآن و نماز است.

یکی دیگر از معیار‌های گزینش دانشجومعلمان، میزان برنامه‌ریزی و انگیزه فرد، برای ورود به کلاس است و در این مسیر باید معلمان با تجربه، با ارائه یافته‌ها و تجربیات خود، معلمان جدیدالورود را راهنمایی کنند.

تحقیقات نشان داده است؛ در برخی از دروس مانند دروس پایه (ریاضی، فیزیک) و درس زبان، هر چه معلمان به تربیت و قوانین اسلامی پای‌بند‌تر و معتقدتر باشند، تأثیر بیشتری بر منش و رفتار دانش‌آموزان خواهند داشت"»

- متن برگفته از کانال تلگرامی «اخبار معلم»
https://t.me/moalempress1


- تجربه شما از «گزینش» در جمهوری اسلامی چیست؟

چه تجربه‌ای از نظام آموزشی ایدئولوژیک در جمهوری اسلامی دارید؟

#گزینش #آموزش_و_پرورش #نظام_آموزشی

@Tavaana_TavaanaTech
یک معلم که توسط هسته گزینش آموزش و پرورش واجد شرایط کار کردن دانسته نشده، برای ما پیامی فرستاده و گفته دلایلی که برای ردکردن او به طور شفاهی به او گفته شده، از چه قرار است که در تصویر می‌بینید.

معیارهای گزینش کارمندان در جمهوری اسلامی همچنان سرسپردگی به معیارهای ایدئولوژیک است.

آیا شما هم چنین تجربه‌هایی داشته‌اید؟

برای ما از تجربه‌تان بنویسید.

به نظرتان نتیجه این گزینش‌ها برای جامعه چه بوده است؟

#گزینش #جمهوری_اسلامی #معلم #ایدئولوژی #تخصص #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«این مطلبی که در مورد رد صلاحیت یه معلم به خاطر مسائل دینی نوشتین کاملا واقعیت داره،
من خودم جزء بهترین و قدیمی‌ترین آموزش‌دهنده‌های کامپیوتر تو شهر خودمون بودم.
حتی خیلی از رئیس روسای وقت ادارات و کلی از پزشکای دولتی از من کامپیوتر رو یاد گرفتند.
اما ۸ سال پیش به دلیل این که حاضر به آزار و اذیت یه دانش‌آموز اقلیت بهائی تو کلاسهام نشدم، صرفا با این توجیه که اگه فشار بهشون بیاریم دینشون رو عوض می‌کنند، منو از کار بیکار کردند و با دیدن پست شما کلی داغ دلم تازه شد. اما وقتی می‌بینم اون دانش‌آموز اقلیت بهایی و یه عالمه از بهایی‌های دیگه الان از بهترین متخصصان کامپیوتر و برنامه نویسی دنیا هستند، به خودم می‌بالم.
تو دلم میگم ولللش، بالاخره شب ما هم تو ایران روز میشه...
می‌دونم که درستش نیست که برای یه پیج مهم مثل شما پیام خصوصی بدم. ببخشید بخاطر ارتش سایبری و حفظ جون خودم اینجا پیام دادم.

اگه دوست داشتین این متن رو منتشر کنین تا برسه به دست اون قرمساقی که به خیال خودش زندگی منو نابود کرد، اما من پیش وجدان خودم روسفیدم.
اسمم رو لطفا منتشر نکنین
برای اون دانش‌آموز بهایی سابق خودم و پروفسور امروز از راه دور آرزوی سلامتی می‌کنم.

موفق و پیروز باشید هر روز بیشتر از دیروز»

- متن فوق را یکی از مخاطبان توانا ارسال کرده است.

این معلم گرچه توسط گزینش رد صلاحیت شده، اما پیش وجدان خودش رو سفید است.
این موضوع بسیار مهم است: بی‌تفاوت‌نبودن در برابر رنجی که به دیگری تحمیل می‌شود و دیگری را جزیی از خود دانستن.

درود بر این انسان با شرافت که حاضر به آزار‌دادن یک کودک نشد، با آنکه خودش آسیب دید.


#یاری_مدنی_توانا #بیتفاوت_نباشیم #معلم #گزینش #بهایی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این خطابه غرّای انگلیسی رییس شورای اسلامی شهر خرم‌آباد، خطاب به دولت آمریکا و شخص ترامپ را به یاد می‌آورید؟

آقای «ولی‌الله رستمی‌نژاد» در اینجا سعی کرد به زبان انگلیسی سخنان «امام خمینی» را نیز به آمریکاییان یادآوری کند!

حرف خاصی نداریم؛ گوش کنید و لذت ببرید!

ولی ناگفته نگذاریم که از نظر ما انگلیسی ندانستن اصلا عیب نیست؛ آنچه عیب است تظاهر به دانستن چیزی‌ست که از آن سررشته‌ای نداری.

همانند حسن روحانی و محمود احمدی‌نژاد و کثیری از مقامات جمهوری اسلامی که زبان خارجی بلد نیستند ولی تظاهر می‌کنند آن را می‌دانند!

متاسفانه پس از انقلاب ۵۷، شایسته‌سالاری اساسا حذف شد و کسانی به بالاترین مقامات رسیدند که توانایی بیشتری در جذب و جلب نگاه قدرت مستقر داشتند؛ توانایی در بیان سخنان «امام خمینی». چنانکه آقای رستمی‌نژاد انجام می‌دهد!

#انقلاب۵۷ #خمینی #گزینش #شایسته_سالاری
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزیر علوم دانشگاه‌های آمریکا را تقبیح کرده و افتخار کرده که در دانشگاه‌های جمهوری اسلامی هیچگاه پلیس برای سرکوب اعتراضات وارد نشده است.

در تیر ماه ۷۸ پلیس جمهوری اسلامی به کوی دانشگاه تهران حمله کرد؛ عزت ابراهیم نژاد کشته و سعید زینالی مفقود شد.
در دهم مهرماه ۱۴۰۱ نیروهای لباس شخصی به دانشگاه صنعتی شریف هجوم بردند.
و البته از این حمله‌ها بسیار....
اما پرسش من از وزیر این است:
کدام دانشگاه در دنیا را می‌شناسید که دستگاه تفتیش عقیده‌‌ای همچون مرکز جذب استادان وزارت علوم را داشته باشد؟
@hassan_bagherinia

#دانشگاه #سرکوب #تفتیش_عقیده #گزینش #گزینش_اساتید #آموزش_ایدئولوژیک #مغالطه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech