آموزشکده توانا
53.3K subscribers
34.3K photos
38.8K videos
2.55K files
20K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طاهره خوشکلام، همسر جاویدنام جواد رضایی، ویدیویی از سبزه گره زدن بر سر مزار همسرش منتشر کرد و نوشت:

«در اوج سیاهی و تلخی و رنج هایی که میکشیم به رسم ادای وظیفه و احترام به خون پاکت سبزه‌ات را گره میزنم به امید زدودن غم از دلهای درد کشیده و به امید بازگشت دوباره عشق، شادی و نشاط بر قلب ستم دیده این میهن زخمی‌

به امید اینکه این بهار پایان عمر ظلم و استبداد و شروع دوباره شکوه و عظمت ایران و دمیدن نسیم آزادی باشد و به امید اینکه قلبمان آرام گیرد.»


#جواد_رضایی
#علیه_فراموشی
#نوروز۱۴۰۴ #دادخواهی
#سیزده_بدر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مادر جاویدنام محمدرسول مؤمنی‌زاده نیز روز سیزده بدر را در کنار مزار فرزندش گذراند


محمد رسول مومنی‌زاده ۲۴ ساله در آغوش برادرش جان داد وقتی از پشت به او تیر زدند بیشتر از ۳۰ نفر موتور سوار با باتوم به او حمله کردند. برادرش می‌گوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیر خورده ‌اش که غرق خون بود لگد نخورد.»

زهرا کریمی مادر محمدرسول به یکی از رسانه‌ها گفته است : «وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمی‌کردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچه‌ام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشان‌کشان می‌بردند.»

او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»

برادر محمدرسول در حساب کاربری خود با اشاره به گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد در این گزارش نوشته شده محمد رسول از ناحیه کبد آسیب دیده است، در حالی که گلوله از زیر بغل به برادرش اصابت کرده و در سردخانه قسمت پایین دنده او پاره
شده بود.

یکی از مخاطبان توانا از شهر رشت می‌گوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کرده‌اند که پسر دیگرش را هم از او می‌گیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانه‌شان مزاحمت ایجاد می‌کنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بسته‌اند تا صدای دادخواهی آن‌ها را خاموش کنند، لطفا صدای خانواده‌های دادخواه باشید و آن‌ها را فراموش نکنید.»


#محمدرسول_مومنی_زاده #سیزده_بدر #همبستگی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🌱 «در مسیر انقلاب به سر می‌بریم. خدا وکیلی اگه شهید شدم، همین آهنگو بذارید، می‌خوام برم انقلاب رو‌ کنترات کنم».

🔸مهدی این حرف‌ها را وقتی که به آهنگ « می‌زنم و لولم» از «احمد آزاد» گوشی می‌کرد و در حال رفتن به مراسم چهلم «حدیث نجفی» بود در یک ویدیو منتشر کرد.

۱۵ فروردین، زادروز #مهدی_صالحی‌پور متولد ۱۳۴۹ و اهل کرج بود، او مهندس برق بود و از مادر پیر خود و پسر ۱۴ ساله‌اش مراقبت می‌کرد، دخترش «غزاله صالحی‌پور » فوتبالیست سابق تیم ملی نوجوانان و جوانان ایران، بازیکن ذوب آهن اصفهان، وچان کردستان است که الان ساکن اسپانیا و بازیکن تیم « خوونتود تورمولیتوس» اسپانیا است، روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ راهی آرامستان بهشت سکینه بود تا در مراسم چهلم « حدیث نجفی» شرکت کند، مزدوران به سمت مردم تیر‌اندازی می‌کردند، مهدی در حال کمک کردن به یک دختر بود که تیر خورده و زخمی شده بود اما مزدوران از با شلیک ۷ گلوله به پشت سر او را کشتند، مزدوران با دریافت ۲۵۰ میلیون تومان پول پیکرش را تحویل خانواده دادند و آنها را تهدید کردند که این ماجرا را رسانه ای نکنند و موبایل و ماشین مهدی را هم توقیف کردند، خانواده‌اش قبل از خاکسپاری و مشاهده پیکرش متوجه شدند که مزدوران پایش را هم شکسته‌اند، او را هم در بهشت زهرا قطعه ۳۲۷، ردیف ۷۳، شماره ۷۴ به خاک سپردند.

#علیه_فراموشی #نه_به_جمهوری_اسلامی #مهدی_صالحی_پور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نسیم سیمیاری ، متولد ۲۲ تیرماه ۱۳۶۷، دانش‌آموختۀ رشتۀ معماری، در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط ماموران اطلاعات سپاه در تهران بازداشت شد. پس از بازداشت به بند ۱-الف سپاه منتقل و در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفت. پس از دو ماه به بند ۲_الف و در نهایت در ۴ مهرماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شد.
پس از ۵ ماه بازداشت نسیم با اتهامات « اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و اتهام «بغی» مواجه شد که می‌تواند منجر به صدور احکام سنگینی نظیر اعدام شود. جلسات دادگاه او در ۱۰ تیرماه و ۶مردادماه در شعبۀ ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری برگزار شد. در نهایت در ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲ به ۶ سال حبس تعریزی (۵سال اجرایی)، ۷۴ ضربه شلاق و ۲۰ سال نفی بلد به شهرستان انگوران در استان زنجان محکوم شد.
در حال حاضر نسیم در حال گذراندن دوران حبس خود در بند زنان اوین است.
هم‌بندی‌های نسیم در بند زنان اوین او را اینطور توصیف می‌کنند: شجاع، مهربان، سخت‌کوش در ورزش، بامهارت در آشپزی، آراسته و خلاق در تبریک‌های تولدش به اعضای بند.
به امید آزادی نسیم»

nasim_simiari

#نسیم_سیمیاری
#بند_زنان_اوین
#علیه_فراموشی
#زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز زادروز جاویدنام امیرحسین مصدق‌ شریف‌پور بود

مادر امیرحسین ضمن انتشار این ویدئو نوشت:

«امیرحسینم عشق مامان امروز تولدته.‌‌...تولدِ ۲۳ سالگیت مبارک ..امروز سومین تولدیه که برات میگیرمو بجای روی ماهت سنگ مزارتو می‌بوسم و چقدرررررررر بی توووووو خوب نیستم و فقط لحظه شماری میکنم برای روزی که به تو برسم و محکم در آغوش بگیرمت و ببوسمت😭😭😭😭😭😭😭 به امید هر چه زودتر رسیدن به اون روز 🙏🙏🙏روز تولدته برام دعا کن❤️‍🩹🙏
مامان برات بمیره امیرحسینم 😭🖤🥀
به وقت روز تولد امیرحسینم
1404/1/25
تولدت تو آسمونا مبارک عشق مامان🕊️🤍»

zohre557

- امیرحسین مصدق، ۲۰ ساله، تک‌پسر خانواده، اهل مشهد و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه بجنورد بود. امیرحسین، در آذرماه ۱۴۰۱، در اعتراضات بجنورد با ضربه‌ی نیروهای جمهوری‌اسلامی به سرش، مجروح شد. او به خانواده‌اش چیزی نگفت تا آن‌ها نگران نشوند. امیرحسین ۴ روز بعد، در اثر ضربه مغزی جان باخت.

امیرحسین از جاویدنام‌هایی است که کمتر درباره‌اش سخن گفته شده است.

چه بسیارند جوانان قهرمانی که همچون امیرحسین گمنام مانده‌اند.

#امیرحسین_مصدق_شریف_پور #امیرحسین_مصدق #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۷ فروردین، زادروز جاویدنام احمدرضا قلیجی (قلجی) بود و یکی از هموطنان بر سر مزار او حاضر شد

احمدرضا قلجی، نوجوان ۱۷ ساله متولد ۲۷ فروردین ۱۳۸۴، اهل روستای خاکریز از توابع اسدآباد همدان بود که برای کمک به مخارج خانواده‌اش به تهران آمده و در یک آشکده مشغول به کارگری شده بود. شامگاه پنج‌شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، هنگام خروج از محل کار برای تعمیر تلفن همراه، در حوالی میدان فلسطین با اعتراضات مردمی مواجه شد؛ اعتراضاتی که با دخالت نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد. احمدرضا بر اثر تیراندازی مأموران جان خود را از دست داد.

پیکر بی‌جان او سه روز بعد به خانواده‌اش تحویل و در بهشت زهرا اسدآباد همدان به خاک سپرده شد. بنا بر گواهی پزشکی قانونی، علت مرگ این نوجوان «شوک ناشی از خونریزی، آسیب به احشاء قفسه سینه و شکم و اصابت اجسام پرتابه‌ای پُرشتاب» عنوان شده است.


#احمدرضا_قلیحی #احمدرضا_قلجی #علیه_فراموشی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavsanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محسن شکاری، نامی است که در حافظه تاریخی ملت ایران ماندگار شده است؛ نه صرفاً به عنوان یک فرد، بلکه به‌مثابه نماد نسلی که آرزوی زندگی در سایه آزادی، عدالت و کرامت انسانی را داشت.

جوانی ۲۳ ساله، فعال و زحمتکش، که در سوم مهر ۱۴۰۱ در خیابان ستارخان تهران، در میانه اعتراضات، برای طرح خواسته‌ای مدنی و انسانی به خیابان آمد. محسن همانند هزاران جوان ایرانی، رؤیای ایرانی آزاد، آباد و بدون تبعیض را در سر داشت.

تنها ۷۵ روز پس از بازداشت، در سحرگاه ۱۷ آذر، در زندان رجایی‌شهر، در حالی به دار آویخته شد که افکار عمومی در شوک و ناباوری از سرعت صدور و اجرای حکم بود. حکومتی که تاب تحمل صدای معترض را ندارد، او را به اتهام «محاربه» به طناب دار سپرد. اما آنچه آنان پایان می‌پنداشتند، در واقع آغاز ماندگاری محسن در قلب یک ملت بود.

مادر و خواهرش، با صدایی لرزان اما راسخ، نامش را فریاد زدند: «آی محسن...»؛ و آن صدا، پژواکش در قلب میلیون‌ها ایرانی نشست.

محسن، علاقه‌مند به بازی «خدای جنگ» بود، اما سرنوشتش را این‌گونه رقم زد که خود به جنگجویی بی‌سلاح، اما پرتوان، بدل شود؛ جنگجویی در راه آزادی.

هر بار شنیدن نام محسن و یاد او، قلب‌ها را می‌لرزاند و مردم ما را در راهی که به سوی آزادی انتخاب کرده‌اند، استوارتر.


#محسن_شکاری #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام علی سیدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم
شعاری بود که جوانان‌مان فریاد می‌زدند؛ نشانه‌ای از اتحاد، از پشت‌هم‌نزدن، از جوانمردانه ایستادن شانه به شانه.
این خون‌ها را فراموش نکنید...

#چهارشنبه_غم
#چهارم_آبان
#چهارشنبه_خونین

از هر چهارشنبه‌ای که می‌گذرد بیزارم.
داغ دلم تازه‌تر می‌شود، و جگرم بیشتر آتش می‌گیرد؛ چهارشنبه‌ای که آخرین استوری‌ات را گذاشتی، همانی که خطاب به نامردها نوشتی:
«چرا بچه رو می‌زنی؟ بیا منو بزن!»

به چه جرمی زدنت، پسرم؟
به این جرم که خودت را سپر کردی؟
به این جرم که گفتی: «چرا خواهرامونو می‌زنید؟»

همین کافی بود تا اسلحه را بگذارند پهلویت... و شلیک کنند.
ننگ‌شان، مرگ‌شان، که حتی خبر هم ندادند بیایم ببینمت...
تا صبح ناله زدم، ذره‌ذره مُردم، بی‌آن‌که خبری ازت داشته باشم.

پنج‌شنبه گفتند شهید شدی...
فهمیدم تا صبح، تن بی‌جانت را در ماشین کلانتری نگه داشته بودند، بی‌آنکه ما را باخبر کنند.

و جمعه... که نگذاشتند در پزشک قانونی ببینمت. گفتند: «اگر صدایت دربیاید، گمنام دفنش می‌کنیم.»

بعد از سه روز، شنبه، تن بی‌جانت را بی‌صدا سپردند به خاک.
تمام آرزوهایت، تمام جوانی‌ات، خاموش شد.
همه عکس‌ها و فیلم‌هایت در گوشی‌ات را پاک کردند...
و فقط همان استوری‌ات باقی ماند.
همانی که نشان داد نترسیدی... شجاعانه و با شرافت از وطن و خواهران و برادرانت دفاع کردی.

اما صد افسوس، هزاران افسوس...
من مانده‌ام و این غم بزرگ.

بیایید فراموش نکنیم
چه جوان‌هایی را از دست دادیم...
چه خون‌های بی‌گناهی ریخته شد...

#اتحاد_رمز_پیروزی
#علی_سیدی
#محمد_حسینی

zh.khakpoor

#دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
کشتار تابستان ۶۷؛ بی‌سابقه در تاریخ معاصر ایران

کشتار تابستان ۶۷ را می‌توان مخوف‌ترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانه‌ای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدام‌ها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئت‌هایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند».

البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استان‌ها و باقی نقاط کشور نیز هیئت‌های دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندان‌های اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپگرا نیز محسوب می‌شد.

این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید می‌افتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی می‌کردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی می‌پرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شده‌اند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را می‌دهد و می‌گوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».

درباره این جنایت بیش‌تر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/Koshtar_67


#خاوران #علیه_فراموشی #نه_به_اعدام #دهه_شصت #تابستان۶۷#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech