آموزشکده توانا
53.4K subscribers
33.7K photos
38.6K videos
2.55K files
19.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مختار آلبوشوکه، پانزده سال است که تنها به دلیل یک فعالیت مسالمت‌آمیز فرهنگی در زندان شیبان اهواز به سر می‌برد و در سال‌های جوانیش متحمل شکنجه و رنج‌های بسیاری شده است.
اخیرا ماموران خواهر مختار را تنها به دلیل تماس با برادرش، مورد تهدید قرار داده‌اند و او در نامه‌ای به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن بیان این نکته گفته که «در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانواده‌ام دیگر توان صبوری ندارم.»

او در بخشی از این نامه نوشته:
«پس از پانزده سال تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برای‌مان تدارک دیدند،‌ متوجه نشده‌ام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.»

جناب آقای محسنی اژه‌ای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی

سلام علیکم

الان که از پس ديوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجه‌های جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت می‌نویسم؛ نمی‌دانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر می‌شود که کسی آن را بخواند!؟ اما بی‌پروای نهادهای امنیتی خوزستان(ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دست‌درازی آنها به حریم خانه و خانواده‌ام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دست‌کم شاید در حکم وصیت‌نامه‌ای مختصر برای خودم باشد.

جناب آقای اژه‌ای

پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیت های فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادری‌مان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برای‌مان تدارک دیدند،‌ متوجه نشده‌ام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.

چندی پیش هم که نمی‌دانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه داده‌اند، به گونه‌ای که دکتر خودشان گفت:« اگر بیشتر شکنجه‌اش کنید با وجود بیماری‌های که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.


جناب آقای اژه‌ای

اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کرده‌اند که هیچ انسان آزاده‌ای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بی‌پروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانواده‌ام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟

جناب آقای اژه‌ای

نمی‌دانم دارم با خودم واگویه می‌کنم یا واقعا شما این رنج‌نامه را می‌خوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانواده‌ام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل می‌کنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود می‌دانم.

در آخر خوب است مستحضر باشید ؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پرونده‌اش می‌گوید، طبق شنیده‌های موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط می‌شود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان ‌پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پرونده‌سازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.

والسلام علیکم

مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴

نامه دی ماه ۱۴۰۳ مختار را هم اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mvkck9br

#مختار_آلبوشوکه #اهواز #زندان_شیبان_اهواز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه آغاز اعتصاب غذای مطلب احمدیان زندان اوین – ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

من، مطلب احمدیان، زندانی سیاسی کُرد، اکنون در چهل‌ودو سالگی و در شانزدهمین سال حبس خود، تصمیم گرفته‌ام از دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، در اعتراض به نقض فاحش حق درمان و بی‌عدالتی مستمر دستگاه قضایی، دست به اعتصاب غذا بزنم. من به جرم ایستادگی در برابر تبعیض، به ۳۰ سال حبس محکوم شده‌ام؛ نیمی از آن را تاکنون گذرانده‌ام. در این سال‌ها، از شکنجه‌های طاقت‌فرسا در سلول انفرادی و شکستن سه مهره از ستون فقراتم تا محرومیت از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی، بارها مرز مرگ و زندگی را لمس کرده‌ام. اما اکنون، وضعیت سلامت جسمی‌ام به مرحله بحران رسیده است. بر اساس نظر صریح پزشکان زندان، بهداری اوین، پزشکی قانونی و پزشکان معتمد دستگاه قضایی، به دلیل توده مشکوک در اثنی‌عشر، فتق شکمی، پارگی دیافراگم، شکستگی مهره‌های کمر و نارسایی نخاعی، باید هرچه سریع‌تر تحت چندین عمل جراحی سنگین و پی‌در‌پی قرار گیرم و دوران نقاهت را در شرایطی خارج از زندان سپری کنم. علیرغم وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی که تمامی توان خانواده‌ام را شامل می‌شود و کفالت هفت وکیل و کارمند رسمی دولت، دادستان تهران، بی‌هیچ توجیه قانونی و تنها با لجاجت سیاسی، با توقف حکم و اعزام من به بیرون از زندان برای درمان مخالفت کرده است. من با آگاهی کامل از پیامدهای این تصمیم اعلام می‌کنم که این اعتصاب غذا صرفاً برای خودم نیست. این فریاد اعتراض علیه نظامی است که در ۴۶ سال گذشته حقوق و کرامت هزاران زندانی، به‌ویژه حق درمان را لگدمال کرده است. مسئولیت هرگونه آسیبی که در پی این اعتصاب متوجه من شود، بر عهده‌ی قوه قضائیه، دادستان تهران و نهادهای امنیتی است. آنان باید پاسخگوی این بی‌عدالتی و پیامدهای آن باشند. امروز از من تنها جان رنجورم باقی مانده؛ اما همین جان را به سلاحی برای افشاگری و اعتراض بدل می‌کنم. در برابر ظلم سکوت نخواهم کرد، حتی اگر بهایش جانم باشد.

#مطلب_احمدیان زندان اوین – ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ #زندان_اوین #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاسمن آریانی:
«این فقط یه ویدیو نیست.
یه تکه از انقلاب شخصی منه.»

یاسمن آریانی، بازیگر تئاتر و زندانی سیاسی سابق، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
 
«من معمولاً از خودم عکس و ویدیو نمی‌ذارم،
اما امروز دلم خواست این تکه از زندگی رو باهاتون شریک شم.

از وقتی یادم میاد، عاشق اریل دنس یا هر نوع هنر نمایشی بودم؛
ولی هیچ‌وقت فرصت اینکه حرفه‌ای دنبالش کنم برام فراهم نشده بود.

یادمه اون روزا که هنوز اوین بودم، نیلوفر اومد و پیشنهاد داد یه تئاتر اجرا کنیم.
منم که دلم لک زده بود برای صحنه، با جون و دل قبول کردم.
شروع کردم به نوشتن نمایشنامه، و با کمک مژده، متن رو به اجرا درآوردیم.

اون نمایش برام فقط یک اجرا نبود.
یه جور جبران بود؛ جبران همه‌ی خاک‌خوردن‌های صحنه،
همه‌ی نمایش هایی که حق اجرا کردنشون ازم گرفته شد

با خودم می‌گفتم:
اگه بیرون از زندان نذاشتن اجرا کنم،
همین‌جا، تو دل دیوارهای زندان، صحنه ام رو میسازم

برای یکی از اپیزودها، دو تا پارچه بلند رو به‌هم گره زدم،
از سقف آویزون کردم و باهاش نمایش ساختم.

حالا، بعد از سال‌ها، دارم اولین ویدیوی اریل دنس‌م رو منتشر می‌کنم.
نه چون بهترینه،
نه چون آماده‌ام،
بلکه چون دلم می‌خواد دوباره زندگی کنم.

من صحنه‌مو، رقص‌مو، حرکت‌مو پس می‌گیرم.
برای خودم،
برای بدنم،
برای همه‌ی زن‌هایی که هنوز در جست‌وجوی نَفَسن.

و ممنونم از مربی فوق‌العاده‌م، که کمکم کرد دوباره به بدنم اعتماد کنم.که بهم یاد داد چطور صدای درونم رو بشنوم،
و چگونه بی بال پرواز کنم
این شروع رو با تو شریک شدن، برام باارزشه. piinkfly
پ.ن : این فقط یه ویدیو نیست.
یه تکه از انقلاب شخصی منه.»
yasamanaryani


#یاسمن_آریانی #زندان #نمایش #رقص #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حامد قره‌اوغلانی حدود یک ماه است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد. به گفته منابع آگاه وضعیت جسمانی‌ این زندانی وخیم است و در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه، از تاریخ ۲۲ فرودین‌ماه دست به اعتصاب زده است.
به گزارش «هرانا» حامد قره‌اوغلانی امروز، شنبه ۲۰ اردی‌بهشت‌ماه، با ویلچر به بهداری زندان منتقل شده است و به‌رغم ضعف شدید، از دریافت سرم خودداری کرده. او سپس بار دیگر به سلول انفرادی بازگردانده شد.

او به بیماری صرع مبتلا است و جانش در خطر است.
حامد قره‌اوغلانی می‌گوید با توجه به اینکه یک سوم حبس خود را متحمل شده است، باید شامل آزادی مشروط بشود.

این زندانی پیش از این هم در بهمن ۱۴۰۳ برای دستیابی به این حق خود دست به اعتصاب غذا زده بود که مقامات زندان به او وعده داده بودند که درخواست او را قبول خواهند کرد اما تمام این وعده‌ها توخالی بوده است.

حال حامد قره‌اوغلانی پس از ناامیدشدن از آزادی مشروط خود، یک ماه است که اعتصاب غذا کرده و هم‌اکنون وضعیت جسمی و روحی مناسبی ندارد..

حامد قره‌اوغلانی، دانشجوی کارشناسی ارشد معماری و متولد ۱۳۶۵، در تیرماه ۱۳۹۹ توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد.
۳۰ بهمن همان سال از سوی دادگاه انقلاب از بابت اتهامات «شرکت در دوره‌های نظامی»، «حمله به پایگاه‌های بسیج»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات» و «توهین به رهبری» به ۱۳ سال حبس محکوم شد.
او بارها اعلام کرده که اتهامات انتسابی به او بی پایه و اساس بوده و چندین بار اعتصاب غذا کرده است.


مرتبط:
روایت یک پرونده؛ حامد قره‌اوغلانی، زندانی سیاسی

https://youtu.be/e8X9XGKoQUg

روایت حامد قره‌اوغلانی از زندان ارومیه
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/51239


#زندان #حامد_قره‌_اوغلانی
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمین (احسان) خدایاری، جوان‌ترین زندانی محبوس در بند سیاسی زندان لاکان رشت که اینک در مرخصی به سر می‌برد، در ویدیویی از همبندی‌های خود که محکوم به اعدام شده‌اند، حمایت کرد.

منوچهر فلاح و پیمان فرح‌آور، زندانیان سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت هستند، که به اعدام محکوم شده‌اند.

#احسان_خدایاری #آرمین_خدایاری #منوچهر_فلاح #پیمان_فرح_آور #زندان_لاکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
آینده زندانیان سیاسی: به کدام سو خواهیم رفت؟

با وجود تمامی حساسیت‌هایی که در مورد مسئله زندانیان سیاسی وجود دارد و فعالیت‌هایی که در این زمینه انجام می‌شود، ارائه آماری دقیق از زندانیان سیاسی در کشورهای مختلف جهان در شرایط فعلی تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد.
اگر ارائه آمار زندانیان سیاسی فعلی کاری بسیار دشوار باشد چگونه می‌توان درباره آینده وضعیت زندانیان سیاسی در جهان اندیشید و پیش‌بینی و راه‌کار ارائه داد؟
کشورهایی که در آن‌ها شهروندان به دلایل مخالفت سیاسی زندانی می‌شوند، اغلب الگو و مثال ثبات و آرامش نیستند و هر از گاهی شاهد اعتراضات و ناآرامی‌هایی هستند که در نتیجه آن تعداد بازداشت‌شدگان سیاسی تغییر می‌کند. از سوی دیگر، مسائل جهانی خاصی وجود دارند که بر وضعیت آزادی و حقوق بشر تاثیر می‌گذارند. متاسفانه باید گفت که بعضی تغییرات ملی و بین‌المللی نشانگر این است که آمار زندانیان سیاسی در جهان ممکن است در آینده نزدیک با افزایش روبرو شود.

بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/future-political-prisoners/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
فراخوانی از پشت میله‌ها: برای ایران، متحد شوید

به قلم #عباس_واحدیان_شاهرودی زندانی سیاسی، عضو بیانیه ۱۴، محبوس در بند ۶/۱ #زندان_وکیل‌آباد مشهد

خامنه‌ای و جمهوری اسلامی برای بقا، حاضر به هر نوع معامله پنهانی با آمریکا هستند؛ معامله‌هایی که کوچک‌ترین سودی برای مردم ایران نخواهد داشت و تنها با هدف تداوم عمر این حکومت جنایتکار و سرکوبگر صورت می‌گیرد. این توافق‌ها نه نشانه‌ی اصلاح، بلکه ابزاری برای بقای استبداد هستند.

من، به‌عنوان کسی که سال‌های زیادی از عمرم را پشت میله‌های زندان گذرانده‌ام، در این برهه حساس تاریخی از همه نیروهای اپوزیسیون، گروه‌های سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی تقاضا دارم که برای یک بار هم که شده، اختلافات را کنار بگذارند و با هدف مشترک سرنگونی این رژیم سرکوبگر، با یکدیگر متحد شوند.

فرصتی شش‌ماهه را تصور کنید: شش ماه وحدت، همدلی، و تمرکز صرف بر پایان دادن به جمهوری اسلامی. شش ماهی که در آن همه‌ی ما، فارغ از مرام سیاسی و سابقه تشکیلاتی، دست در دست هم به جهانیان و دولت‌ها نشان دهیم که مردم ایران خواهان تغییر حکومت‌اند؛ که مردم ایران آزادی می‌خواهند و پایان استبداد را.

بیانیه ۱۴، که خود یکی از امضاکنندگان آن هستم، نمونه‌ای روشن از چنین اتحاد تاریخی است. در این بیانیه، افراد با گرایش‌های مختلف – پادشاهی‌خواه، جمهوری‌خواه، مجاهد، و سایر گروه‌ها – در کنار هم ایستادند، چون هدف، ایران بود، نه منافع شخصی یا گروهی.

اکنون بیش از هر زمان دیگر به این اتحاد نیاز داریم. به خاطر ایران، دعواهای سیاسی را کنار بگذارید. این‌که امروز دعوا بر سر چیست، در برابر فاجعه‌ای که هر روز در ایران جریان دارد، هیچ اهمیتی ندارد. پیش از هر چیز، باید بر سر اصل اول به تفاهم برسیم: سرنگونی جمهوری اسلامی. جنگ قدرت را بگذارید برای فردای آزادی؛ آن روز که مردم ایران با رأی آزاد خود، شکل نظام آینده را تعیین خواهند کرد.

بیایید برای ایران، به خاطر مردمی که زیر فشار، زندان، فقر و گلوله نفس می‌کشند، اختلافات را کنار بگذاریم. اگر هم‌صدا نشویم، صدایمان هرگز شنیده نخواهد شد.

عباس واحدیان شاهرودی
بند ۶/۱ زندان وکیل‌آباد مشهد
اردیبهشت ۱۴۰۴

#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech

یاشار تبریزی، فعال سیاسی، تصاویری از مجید روشنی را منتشر کرد و نوشت:

#مجید_روشنی یکی از معترضان و زندانیان سیاسی فراموش شده است که به خاطر آتش سوزی شب اوین حکم تحمل ۶ سال حبس و ۷۰ ضربه شلاق برای ایشان صادر شده است.
ایشان اکنون در #زندان_تهران_بزرگ تیپ۴سالن۴بند{عمومی ارازل و اوباش}هستند و پس پس از سپری شدن۳سال حبس، اصلاً وضعیت و شرایط مناسبی ندارند

در شب فاجعه آتش سوزی زندان اوین و سرکوب زندانیان ایشان از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و پس از دو ماه انفرادی تحت عمل جراحی{ عکس متعلق به دوران بستری ایشان در بیمارستان می باشد.}

نگذاریم صدای این عزیزان در میان سلبریتی‌ها و بلاگرهای سیاسی گم شود.


ـ آتش‌سوزی اوین در سال ۱۴۰۱ واقعه‌ای بود که هنوز زوایای پنهان بسیاری دارد. اما حکومت تا کنون چندین نفر از زندانیان را مقصر جلوه داده و محکوم کرده است.

#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
مرگ یک زندانی محکوم به اعدام در زندان ایران‌شهر به دلیل عدم رسیدگی پزشکی
نام این زندانی «عزیز کبدانی» اعلام شده است. این زندانی محکوم به اعدام از بابت جرایم غیر سیاسی، پیشتر هم با عدم رسیدگی پزشکی در زندان ایرانشهر مواجه شده بود، در نهایت روز گذشته شنبه ۲۷ اردیبهشت، به دلیل مشکلات ناشی از بیماری‌های کلیوی جان خود را از دست داد.
به گزارش «حال‌وش» عزیز کبدانی، ۵۴ ساله، فرزند عثمان، متاهل، پدر شش فرزند از جمله یک فرزند معلول جسمی، اهل و ساکن زاهدان، بوده است.

در این گزارش آمده است:
در تاریخ ۲۰ اردیبهشت‌، عزیز کیدانی از بند دو زندان ایرانشهر به دلیل وخامت وضعیت جسمی ناشی از عفونت شدید کلیه و نارسایی حاد کلیوی، به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان خاتم‌الانبیای این شهر منتقل می‌شود.
به دلیل بی‌توجهی مسئولان زندان ایرانشهر به وخامت حال آقای کبدانی، نبود امکانات کافی در درمانگاه زندان، عدم رسیدگی پزشکی مناسب و تأخیر در انتقال به مرکز درمانی تخصصی، روند درمان اثربخش واقع نشد و او جان خود را از دست داد.

بر اساس این گزارش، عزیز کبدانی سه سال پیش در شهرستان ایرانشهر بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود. وی تا زمان مرگ در زندان ایرانشهر نگهداری می‌شد.

صدای زندانیان باشیم صدای زندانیان گمنام که از حقوق ابتدایی زندگی هم محروم هستند.
مسئول مستقیم مرگ زندانیان، رهبر جمهوری اسلامی است. یک زندانی با هر اتهامی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی به‌موقع جان خود را از دست داده است. اتهام و حتی جرم این زندانی هر چه باشد جمهوری اسلامی باید امکان دریافت مراقبت‌های پزشکی برای زندانیان را فراهم کند.

دلیل شما برای گفتن نه به جمهوری اسلامی چیست؟

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا #زندان #زندانی
@Tavaana_TavaanaTech

مریم ابراهیم‌وند، زندانی سیاسی سابق و کارگردان، در اینستاگرام از رفتار و سخنان بازجویی که ادعای خدایی می‌کرد و تاثیر آن بر انتخابش در زندگی، چنین نوشت:

«وقتی بازجو جای خدا نشست، من ایمانم را دفن کردم و با عقل برخاست ادعای خدایی بازجو، برای من فقط یک توهین نبود؛ لحظه تولد آگاهی بود. همان‌جا، در سلولی تنگ و سرد، جایی میان سکوت شکنجه و نور بی‌رحم بازجویی، تخم شکی در من کاشته شد . شک به آنچه به نام خدا، دین، سیاست و عرف، در من نهادینه شده بود. این شک نه زخم، که چراغی شد در مسیری که تصمیم گرفتم تا زنده‌ام با مطالعه، تحقیق و بازاندیشی، آن را ادامه دهم. در سال ۱۳۹۴، روزی که برای نخستین‌بار بازداشت شدم و به انفرادی دو-الف منتقل شدم، وارد مرحله‌ای از زندگی شدم که میشل فوکو آن را «جایگاه انضباط» می‌نامد جایی که بدن‌ها نه‌فقط کنترل، بلکه تولید می‌شوند بدنی فرمان‌پذیر، رام، و مطیع. اما بدن من دیگر آن بدن نبود. در همان سلول فهمیدم چیزی که ما به آن می‌گوییم عرف، سنت، یا هویت مذهبی، ساختاری‌ست که برای بازتولید سلطه طراحی شده است. من از زیستی آمده بودم که پر بود از تقدس‌گرایی رسمی در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردم، عکس خامنه‌ای و قاسم سلیمانی در دفترم نصب بود، و گمان می‌کردم این، بخشی از شرافت اجتماعی من است. ارنست گلنر می‌گوید ملی‌گرایی در جوامع مدرن، هویت را از بالا به پایین القا می‌کند و من، بدون آن‌که بدانم، یکی از هزاران قربانی این فرایند بودم. در اتاق بازجویی، همان جایی که قدرت خود را نه با قانون، که با بدن عریان تو تنظیم می‌کند، من درسی گرفتم که هیچ نظام آموزشی نمی‌آموزد. بازجو گفت: تو از عکس‌ها سوءاستفاده کردی. و با خشمی عجیب از من پرسید چرا آن‌ها را نصب کرده‌ام گویی تقدس‌زدایی از عکس‌ها کردم و خود یک جرم است. شروع کرد به پرسیدن سوالاتی از کودکی‌ام تا اکنون. مجبور بودم پاسخ دهم، حتی وقتی همان سوال چندین بار تکرار می‌شد. و وقتی گفتم: به خدا قبلاً جواب دادم در جوابم گفت: اینجا خدا منم. بنویس … در آن لحظه، انگار صدای سیلویا فدریچی را در ذهنم شنیدم که می‌گوید: قدرت سیاسی، بدن تو را از آنِ خود می‌داند. و زیلا آیزنشتاین به من آموخته بود که قانون، دین، و حتی عشق، تا وقتی در چارچوب مردسالاری معنا شوند، ابزار کنترل‌اند. آن بازجویی، برای من یک آیین‌گذر بود گذر از پیروی کورکورانه، به کنش آگاهانه. از بازتولید سنت، به نقد ایدئولوژی. من آموختم که خدا، دین، و حتی رهبر، مفاهیمی‌اند که نظام قدرت برای مشروعیت خود، بر دوش مردم می‌گذارد. و بازجو، با ادعای خدایی‌اش، نه تنها من را تحقیر نکرد، بلکه حقیقت را فاش کرد: قدرت، خود را در قالب خدا بازسازی می‌کند. و این، همان فاشیسم ابدی‌ست که اومبرتو اکو درباره‌اش هشدار داد.

امروز، من دختری ام که در میان ویرانه‌های ایمانِ رسمی معبدی از تفکر ساخته‌ام.
و تا زمانی که زبان دارم، کتاب می‌خوانم، نقد می‌کنم، روایت می‌کنم چون همان‌طور که فوکو می‌گوید:
قدرت همه‌جا هست، اما مقاومت هم همه‌جا می‌تواند باشد…
و حالا فهمیدم سیاست، اگر نفهمیده در آن غرق شوی، تو را به سرباز بی‌اراده نظام تبدیل می‌کند.
اما همان سیاست، اگر بخوانی‌اش، اگر بفهمی‌اش، می‌تواند شمشیری شود برای شکافتن پرده‌های دروغ باشد.
مریم ابراهیم وند»


مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
https://tavaana.org/prison-in-iran/

زانو نمی‌زنيم!؛ نامه‌هايی از زندانيان سياسی و عقيدتی
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/

#مریم_ابراهیم_وند #زندان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech