زهرا و زهره دادرس جهت اجرای حکم حبس به زندان لاکان رشت منتقل شدهاند و نُه فعال دیگر که در این پرونده به حبسهای سنگین محکوم شدهاند، بر اساس احضار تلفنی صبح امروز شنبه ۲۳ تیر خود را به اجرای احکام و زندان معرفی کردند و با بدرقه دوستان و خانواده خود راهی زندان لاکان رشت شدند.
خانوادههای این افراد روزهای سختی را گذراندند و تا چند سال روزهای پر اضطرابی را خواهند گذراند. کنارشان باشیم و تنهایشان نگذاریم.
پینوشت: تا این لحظه فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاهسیاه و آزاده چاوشیان به زندان لاکان رشت رفتهاند.
#سارا_جهانی
#شیوا_شاهسیاه
#فروغ_سمیعنیا
#جلوه_جواهری
#متین_یزدانی
#آزاده_چاوشیان
#نگین_رضایی
#یاسمین_حشدری
#هومن_طاهری
#زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانوادههای این افراد روزهای سختی را گذراندند و تا چند سال روزهای پر اضطرابی را خواهند گذراند. کنارشان باشیم و تنهایشان نگذاریم.
پینوشت: تا این لحظه فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاهسیاه و آزاده چاوشیان به زندان لاکان رشت رفتهاند.
#سارا_جهانی
#شیوا_شاهسیاه
#فروغ_سمیعنیا
#جلوه_جواهری
#متین_یزدانی
#آزاده_چاوشیان
#نگین_رضایی
#یاسمین_حشدری
#هومن_طاهری
#زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر زهرا و زهره دادرس، دو تن از فعالان حقوق زنان محبوس در زندان لاکان رشت، در گزارشی کوتاه از ملاقات با دخترانش، نوشت که آنها در زندان هم در پی رفع تبعیض و برقراری عدالت هستند.
این مادر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ برای ملاقات کابینی زهرا و زهره تنها نبودم و بنیامین پسر کوچک زهرا که روز دوشنبه(روز ملاقات آقایون) درگیر کلاس درس بود ،امروز همراهم بود و تونست مامان و خاله را ببینه. زهرا و زهره هنوز تو بخش قرنطینه هستند و درسته که زهرا کمی از نظر فیزیکی لاغر شده ولی هر دو از لحاظ روحی قوی و محکم هستند. بیشترین حوزه فعالیت زهرا و زهره در سالهای اخیر، مبارزه با تبعیض و هدفشون برابری و عدالت بوده،این روزها هم هر دو داخل زندان تلاش میکنند که خواسته ها و امکاناتی که در ساختمان مجاور یعنی بخش مردان زندان لاکان و خیلی زندانهای دیگه در دسترس هست که البته خیلی هم حداقلی هست، برای بخش زنان زندان لاکان فراهم بشه زهرا و زهره ایمان دارند که به هدفشون میرسند.»
#زهرا_دادرس
#زهره_دادرس
#زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این مادر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ برای ملاقات کابینی زهرا و زهره تنها نبودم و بنیامین پسر کوچک زهرا که روز دوشنبه(روز ملاقات آقایون) درگیر کلاس درس بود ،امروز همراهم بود و تونست مامان و خاله را ببینه. زهرا و زهره هنوز تو بخش قرنطینه هستند و درسته که زهرا کمی از نظر فیزیکی لاغر شده ولی هر دو از لحاظ روحی قوی و محکم هستند. بیشترین حوزه فعالیت زهرا و زهره در سالهای اخیر، مبارزه با تبعیض و هدفشون برابری و عدالت بوده،این روزها هم هر دو داخل زندان تلاش میکنند که خواسته ها و امکاناتی که در ساختمان مجاور یعنی بخش مردان زندان لاکان و خیلی زندانهای دیگه در دسترس هست که البته خیلی هم حداقلی هست، برای بخش زنان زندان لاکان فراهم بشه زهرا و زهره ایمان دارند که به هدفشون میرسند.»
#زهرا_دادرس
#زهره_دادرس
#زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، از اول مرداد ماه ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا به سر میبرد. پنج تن از زندانیان سیاسی زندان لاکان رشت در بیانیهای اعلام کردهاند که در همراهی با او، آنها هم دست به اعتصاب غذا میزنند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
« مردم شریف و آزادیخواه ایران
اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی میرود. زيرا به خطر انداختن كالبدجسمى، گاه او را با آسیبهای جسمى و روحى جبرانناپذیری روبرو میكند.
پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست كه یک زندانی از مهمترین داشتهاش دست میشوید؟
منوچهر فلاح، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از پانزده ماه بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد.
در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش كه غير از پدرش كسى را ندارد، بودهایم. او همچنين دلنگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانوادهاش ( داماد و تنها خواهرش ) است.
دلسوزی و مهربانی منوچهر، اين كارگر زحمتكش، زبانزد همبندیهای او دربند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی میباشد.
درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشندهای که عدم پیگیری پروندهاش را هم در بر میگیرد، بخش کوچکی از ناگفتههای منوچهر فلاح است.
لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری
مرداد ماه ۱۴۰۳، زندان لاکان رشت
#منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هومن_طاهری #ساسان_خانزاده #محمد_میری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
« مردم شریف و آزادیخواه ایران
اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی میرود. زيرا به خطر انداختن كالبدجسمى، گاه او را با آسیبهای جسمى و روحى جبرانناپذیری روبرو میكند.
پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست كه یک زندانی از مهمترین داشتهاش دست میشوید؟
منوچهر فلاح، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از پانزده ماه بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد.
در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش كه غير از پدرش كسى را ندارد، بودهایم. او همچنين دلنگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانوادهاش ( داماد و تنها خواهرش ) است.
دلسوزی و مهربانی منوچهر، اين كارگر زحمتكش، زبانزد همبندیهای او دربند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی میباشد.
درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشندهای که عدم پیگیری پروندهاش را هم در بر میگیرد، بخش کوچکی از ناگفتههای منوچهر فلاح است.
لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری
مرداد ماه ۱۴۰۳، زندان لاکان رشت
#منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هومن_طاهری #ساسان_خانزاده #محمد_میری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارشی که به آموزشکده توانا رسیده است، امروز صبح سارا جهانی در دستشویی دچار اسپاسم عضلانی شد و کنترلی روی پا نداشت. زمین خورد و بالای چشمش پاره شد و چند بخیه زدند.
خدمات بهداری به او ندادند و پزشک بهداری زندان را اجازه ویزیت ندادند و فقط یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
سایر زندانیان گفتند علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون میآمد. بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمتر کار این بود که به بیمارستان منتقل و اقدامات بالینی انجام میشد و سونوگرافی و اسکن میشد.
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان است كه به تازگى براى اجراى حكم حبسش به زندان لاکان رشت رفته است.
او پیش از رفتن به زندان در ویدیویی گفته بود:
«اگه فقط اجازه بدید زنده بمونیم!
بازم بلند میشیم و میگیم:
"زن، زندگی، آزادی»
لازم به ذکر است، پیشتر مسئولان پزشک قانونی رشت بهصورت شفاهی به خانواده سارا جهانی اعلام کرده بودند که بهواسطه ابتلا به بیماری و شدت آن، او توان تحمل کیفر را ندارد، اما در تناقضی آشکار و برخلاف قوانین صریح و روشن مرتبط با بیماریهای این فعال حقوق زنان، کارشناسان پزشک قانونی رای به تحمل کیفر این سارا جهانی را صادر کردهاند.
#سارا_جهانی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خدمات بهداری به او ندادند و پزشک بهداری زندان را اجازه ویزیت ندادند و فقط یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
سایر زندانیان گفتند علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون میآمد. بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمتر کار این بود که به بیمارستان منتقل و اقدامات بالینی انجام میشد و سونوگرافی و اسکن میشد.
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان است كه به تازگى براى اجراى حكم حبسش به زندان لاکان رشت رفته است.
او پیش از رفتن به زندان در ویدیویی گفته بود:
«اگه فقط اجازه بدید زنده بمونیم!
بازم بلند میشیم و میگیم:
"زن، زندگی، آزادی»
لازم به ذکر است، پیشتر مسئولان پزشک قانونی رشت بهصورت شفاهی به خانواده سارا جهانی اعلام کرده بودند که بهواسطه ابتلا به بیماری و شدت آن، او توان تحمل کیفر را ندارد، اما در تناقضی آشکار و برخلاف قوانین صریح و روشن مرتبط با بیماریهای این فعال حقوق زنان، کارشناسان پزشک قانونی رای به تحمل کیفر این سارا جهانی را صادر کردهاند.
#سارا_جهانی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این فایل صوتی سارا جهانی، زندانی سیاسی اتفاقی را که روز گذشته افتاد و حالش بد شد، شرح میدهد.
متاسفانه خبردار شدیم که صبح امروز ۲۴ مرداد هم، مجددا سارا جهانی دچار اسپاسم عضلانی شد و دقایقی در دستشویی بند زنان افتاده و سپس با کمک همبندیها به وضعیتش رسیدگی شد.
مسئولان زندان و سازمان زندانها مقامات قضایی به این مهم توجهی ندارند.
حتی برای درمان او را به بیمارستان منتقل نمیکنند.
طبق گزارشی که به آموزشکده توانا رسیده است، امروز صبح سارا جهانی در دستشویی دچار اسپاسم عضلانی شد و کنترلی روی پا نداشت. زمین خورد و بالای چشمش پاره شد و چند بخیه زدند.
خدمات بهداری به او ندادند و پزشک بهداری زندان را اجازه ویزیت ندادند و فقط یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
سایر زندانیان گفتند علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون میآمد. بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمتر کار این بود که به بیمارستان منتقل و اقدامات بالینی انجام میشد و سونوگرافی و اسکن میشد.
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان است كه به تازگى براى اجراى حكم حبسش به زندان لاکان رشت رفته است.
او پیش از رفتن به زندان در ویدیویی گفته بود:
«اگه فقط اجازه بدید زنده بمونیم!
بازم بلند میشیم و میگیم:
"زن، زندگی، آزادی»
لازم به ذکر است، پیشتر مسئولان پزشک قانونی رشت بهصورت شفاهی به خانواده سارا جهانی اعلام کرده بودند که بهواسطه ابتلا به بیماری و شدت آن، او توان تحمل کیفر را ندارد، اما در تناقضی آشکار و برخلاف قوانین صریح و روشن مرتبط با بیماریهای این فعال حقوق زنان، کارشناسان پزشک قانونی رای به تحمل کیفر این سارا جهانی را صادر کردهاند.
#سارا_جهانی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متاسفانه خبردار شدیم که صبح امروز ۲۴ مرداد هم، مجددا سارا جهانی دچار اسپاسم عضلانی شد و دقایقی در دستشویی بند زنان افتاده و سپس با کمک همبندیها به وضعیتش رسیدگی شد.
مسئولان زندان و سازمان زندانها مقامات قضایی به این مهم توجهی ندارند.
حتی برای درمان او را به بیمارستان منتقل نمیکنند.
طبق گزارشی که به آموزشکده توانا رسیده است، امروز صبح سارا جهانی در دستشویی دچار اسپاسم عضلانی شد و کنترلی روی پا نداشت. زمین خورد و بالای چشمش پاره شد و چند بخیه زدند.
خدمات بهداری به او ندادند و پزشک بهداری زندان را اجازه ویزیت ندادند و فقط یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
سایر زندانیان گفتند علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون میآمد. بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمتر کار این بود که به بیمارستان منتقل و اقدامات بالینی انجام میشد و سونوگرافی و اسکن میشد.
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان است كه به تازگى براى اجراى حكم حبسش به زندان لاکان رشت رفته است.
او پیش از رفتن به زندان در ویدیویی گفته بود:
«اگه فقط اجازه بدید زنده بمونیم!
بازم بلند میشیم و میگیم:
"زن، زندگی، آزادی»
لازم به ذکر است، پیشتر مسئولان پزشک قانونی رشت بهصورت شفاهی به خانواده سارا جهانی اعلام کرده بودند که بهواسطه ابتلا به بیماری و شدت آن، او توان تحمل کیفر را ندارد، اما در تناقضی آشکار و برخلاف قوانین صریح و روشن مرتبط با بیماریهای این فعال حقوق زنان، کارشناسان پزشک قانونی رای به تحمل کیفر این سارا جهانی را صادر کردهاند.
#سارا_جهانی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارا دلدار، از بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت، بهدلیل کمک به معترضان مجروح در خلال قیام، بازداشت و به حبس محکوم شد. او به دلیل عفونت ناشی از ساچمههای فراوان در تن خود، جان خود را از دست داد.
سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری بود، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:
«اول مرداد هزار و چهارصد و سه
فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمیها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و وجز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.
روزها گذشت داخل زندان و تا حکمام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خوردهای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.
از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.
وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.
روزها گذشت. هماش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…
حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…
و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونتها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کمخونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچههایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینهای گرفتن
ولی با تمام این رنجها و دردها ساچمههای تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »
saray.deldar
#سارا_دلدار #رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری بود، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:
«اول مرداد هزار و چهارصد و سه
فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمیها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و وجز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.
روزها گذشت داخل زندان و تا حکمام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خوردهای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.
از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.
وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.
روزها گذشت. هماش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…
حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…
و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونتها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کمخونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچههایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینهای گرفتن
ولی با تمام این رنجها و دردها ساچمههای تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »
saray.deldar
#سارا_دلدار #رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر زهرا دادرس خبر داد که فرزندش با اتمام مرخصی درمانی به زندان بازگشت. این مادر که فرزند دیگرش زهره نیز در زندان است، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، زهرا با اتمام مرخصی درمانی به زندان زنان لاکان رشت برگشت، زهره و زهرا از داخل زندان تماس گرفتند و حال هر دو خوب هست. زهرا پس از انجام آخرین کارهای درمانی و خرید کیف و لوازم تحریر سال جدید تحصیلی برای بنیامین پسر کوچکش و پختن و فریز کردن غذا و ...، دیشب به همراه پسرهاش علی و بنیامین پیش ما بود، از بیش از دو ماه قبل که زهره به وسیله مامورهای لباس شخصی، ناگهانی و بدون ابلاغ قضایی بازداشت شد، به وسایل اتاقش دست نزدیم تا شاید به زودی خودش بیاد، کتاب زندگی در زندان ... نوشته بهمن احمدی امویی کنار تخت زهره بود و زهرا این جملات را ازش برام خوند:
"زمانه سیاه سپری میشود، روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران مینشیند آسمان صاف خواهد شد، آرامش فرا خواهد رسید و شوربختیها پایان میگیرد اما تا این همه در رسد،چه رنجها که بر ما نخواهد رفت"»
زهرا و زهره دادرس از جمله فعالان حقوق زنان در رشت هستند که به احکام سنگین مبتلا شدند.
زهره دادرس به ۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود که ۶ سال و یک روز آن قابل اجراست
و زهرا دادرس نیز به ۶ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود که سه سال و ۶ ماه از آن قابل اجراست.
#زهرا_دادرس #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، زهرا با اتمام مرخصی درمانی به زندان زنان لاکان رشت برگشت، زهره و زهرا از داخل زندان تماس گرفتند و حال هر دو خوب هست. زهرا پس از انجام آخرین کارهای درمانی و خرید کیف و لوازم تحریر سال جدید تحصیلی برای بنیامین پسر کوچکش و پختن و فریز کردن غذا و ...، دیشب به همراه پسرهاش علی و بنیامین پیش ما بود، از بیش از دو ماه قبل که زهره به وسیله مامورهای لباس شخصی، ناگهانی و بدون ابلاغ قضایی بازداشت شد، به وسایل اتاقش دست نزدیم تا شاید به زودی خودش بیاد، کتاب زندگی در زندان ... نوشته بهمن احمدی امویی کنار تخت زهره بود و زهرا این جملات را ازش برام خوند:
"زمانه سیاه سپری میشود، روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران مینشیند آسمان صاف خواهد شد، آرامش فرا خواهد رسید و شوربختیها پایان میگیرد اما تا این همه در رسد،چه رنجها که بر ما نخواهد رفت"»
زهرا و زهره دادرس از جمله فعالان حقوق زنان در رشت هستند که به احکام سنگین مبتلا شدند.
زهره دادرس به ۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود که ۶ سال و یک روز آن قابل اجراست
و زهرا دادرس نیز به ۶ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود که سه سال و ۶ ماه از آن قابل اجراست.
#زهرا_دادرس #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد جاویدنام #مهرگان_زحمتکش
مهرگان قرار بود ۲۸ مهرماه ١۴٠١ تولد سی سالگی خود را جشن بگیرد، اما ١٧ مهر با شلیک "سه گلوله جنگی" ماموران #زندان_لاکان_رشت ، شمع زندگیاش برای همیشه خاموش شد.
#علیه_فراموشی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
ارسالی مخاطبان توانا
- - یکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ در بحبوحه خیزش سراسری مردم ایران، خبری مبنی بر درگیری و آتشسوزی در زندان لاکان رشت منتشر شد، برخی خانوادهها برای آگاهی از وضعیت سلامتی فرزندانشان مقابل ورودی این زندان تجمع کردند. در ادامه نیروهای امنیتی برای جلوگیری از حضور بیشتر خانوادهها و معترضان، راههای ارتباطی به این زندان را مسدود کردند.
یکی از زندانیان کشتهشده در این شب هولناک، مهرگان زحمتکش بود.
مهرگان جانش را سپر کرد تا به زندانیان خیزش انقلابی کمک کند، او با یک حکم کوتاه مدت در زندان بود و قرار بود آزاد شود...
ماجرای دلاوری مهرگان را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/49br7ep8
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهرگان قرار بود ۲۸ مهرماه ١۴٠١ تولد سی سالگی خود را جشن بگیرد، اما ١٧ مهر با شلیک "سه گلوله جنگی" ماموران #زندان_لاکان_رشت ، شمع زندگیاش برای همیشه خاموش شد.
#علیه_فراموشی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
ارسالی مخاطبان توانا
- - یکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ در بحبوحه خیزش سراسری مردم ایران، خبری مبنی بر درگیری و آتشسوزی در زندان لاکان رشت منتشر شد، برخی خانوادهها برای آگاهی از وضعیت سلامتی فرزندانشان مقابل ورودی این زندان تجمع کردند. در ادامه نیروهای امنیتی برای جلوگیری از حضور بیشتر خانوادهها و معترضان، راههای ارتباطی به این زندان را مسدود کردند.
یکی از زندانیان کشتهشده در این شب هولناک، مهرگان زحمتکش بود.
مهرگان جانش را سپر کرد تا به زندانیان خیزش انقلابی کمک کند، او با یک حکم کوتاه مدت در زندان بود و قرار بود آزاد شود...
ماجرای دلاوری مهرگان را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/49br7ep8
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز ۱۵ مهر ماه، دو روز پیش، مادر جاویدنام مهرگان زحمتکش این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«آخرین نگاه، اخرین اغوش، آخرین بوسه، آخرین دیدار...
همیشه آخرینهایی هستند که با فکرکردن بهشون ناراحتی میاد سراغمون،
دوسال پیش در چنین روزی ,یعنی(۱۴۰۱/۷/۱۵)آخرین زنگ از طرف مهرگان عزیزم زده شد یعنی اخرین باری بود که صداشو شنیدم😭😭😭
تنها دو روز به دومین سالگرد پر کشیدن مهرگان مونده، و من بیتابتر از همیشهام. هرچند که توی این دوسال هر لحظه از نبودنش در رنج و عذاب بودم، اما امروز جور دیگری در غم و غصه غرق شدهم. امروز روزیه که مهرگانم آخرین تماسش را با من گرفت؛ ظهر پانزدهم مهر بود که تو همین ساعتها شمارهی زندان رو روی صفحهی گوشیم دیدم، دستم بند بود ولی در هرحال باید جوابشو میدادم وگرنه باز هم باید کلی صف میموند تا دوباره بهم زنگ بزنه. تلفنش رو جواب دادم؛ صداش یجورایی پر از غم بود، یعنی اون مهرگان همیشگی نبود. گفتم چته پسر چرا صدات انقدر گرفتست؟ گفت مامان اعصابم خرابه چون زندون خیلی شلوغ شده ،،بیرون چه خبره اخه کلی بچههای کم سن و سال رو گرفتن و آوردن که دیدنشون واقعا عذابم میده ،، من الان باید بیرون میبودم باید جلوی اینهمه ظلم میایستادم وکلی حرفهای دیگه....
انگار یک صدایی از درونم بهم میگفت که این آخرین باریه که صداشو میشنوم،،
بهش گفتم عزیزم نگران نباش انشالله همین روزا ازاد میشی مادر😭😭😭
اما چرخ زمونه خیلی بی رحم تر از این حرفاست، دقیقا دو روز بعدش، مهرگان برای همیشه آزاد شد... برای همیشه از زندان که نه از زندگی دراین دنیای پر از دروغ و ریا و درد آزاد شد؛ اما من همچنان در حسرتش میسوزم چون ماهها بود که بچم ازمن دور بود و ارزوی یکبار دیگه دیدن و بغل کردنش و لمس کردن دستاش، بوییدن عطر تنش و اینکه بشینه کنارم و ساعتها دردو دل کنیم به دلم مونده؛
باید تا آخر عمرم در حسرتش ،،حسرتش بسوزم و بسوزم.»
یکی از زندانیان کشتهشده در شب هولناک آتشسوزی زندان لاکان رشت در ۱۷ مهر ۱۴۰۱، مهرگان زحمتکش بود.
مهرگان جانش را سپر کرد تا به زندانیان خیزش انقلابی کمک کند، او با یک حکم کوتاه مدت در زندان بود و قرار بود آزاد شود...
ماجرای دلاوری مهرگان را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/49br7ep8
#مهرگان_زحمتکش #آزادی #مهسا_امینی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آخرین نگاه، اخرین اغوش، آخرین بوسه، آخرین دیدار...
همیشه آخرینهایی هستند که با فکرکردن بهشون ناراحتی میاد سراغمون،
دوسال پیش در چنین روزی ,یعنی(۱۴۰۱/۷/۱۵)آخرین زنگ از طرف مهرگان عزیزم زده شد یعنی اخرین باری بود که صداشو شنیدم😭😭😭
تنها دو روز به دومین سالگرد پر کشیدن مهرگان مونده، و من بیتابتر از همیشهام. هرچند که توی این دوسال هر لحظه از نبودنش در رنج و عذاب بودم، اما امروز جور دیگری در غم و غصه غرق شدهم. امروز روزیه که مهرگانم آخرین تماسش را با من گرفت؛ ظهر پانزدهم مهر بود که تو همین ساعتها شمارهی زندان رو روی صفحهی گوشیم دیدم، دستم بند بود ولی در هرحال باید جوابشو میدادم وگرنه باز هم باید کلی صف میموند تا دوباره بهم زنگ بزنه. تلفنش رو جواب دادم؛ صداش یجورایی پر از غم بود، یعنی اون مهرگان همیشگی نبود. گفتم چته پسر چرا صدات انقدر گرفتست؟ گفت مامان اعصابم خرابه چون زندون خیلی شلوغ شده ،،بیرون چه خبره اخه کلی بچههای کم سن و سال رو گرفتن و آوردن که دیدنشون واقعا عذابم میده ،، من الان باید بیرون میبودم باید جلوی اینهمه ظلم میایستادم وکلی حرفهای دیگه....
انگار یک صدایی از درونم بهم میگفت که این آخرین باریه که صداشو میشنوم،،
بهش گفتم عزیزم نگران نباش انشالله همین روزا ازاد میشی مادر😭😭😭
اما چرخ زمونه خیلی بی رحم تر از این حرفاست، دقیقا دو روز بعدش، مهرگان برای همیشه آزاد شد... برای همیشه از زندان که نه از زندگی دراین دنیای پر از دروغ و ریا و درد آزاد شد؛ اما من همچنان در حسرتش میسوزم چون ماهها بود که بچم ازمن دور بود و ارزوی یکبار دیگه دیدن و بغل کردنش و لمس کردن دستاش، بوییدن عطر تنش و اینکه بشینه کنارم و ساعتها دردو دل کنیم به دلم مونده؛
باید تا آخر عمرم در حسرتش ،،حسرتش بسوزم و بسوزم.»
یکی از زندانیان کشتهشده در شب هولناک آتشسوزی زندان لاکان رشت در ۱۷ مهر ۱۴۰۱، مهرگان زحمتکش بود.
مهرگان جانش را سپر کرد تا به زندانیان خیزش انقلابی کمک کند، او با یک حکم کوتاه مدت در زندان بود و قرار بود آزاد شود...
ماجرای دلاوری مهرگان را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/49br7ep8
#مهرگان_زحمتکش #آزادی #مهسا_امینی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام مهران عباسپور اقدم، این ویدیو را به مناسبت سالگرد جانباختن او منتشر کرد و نوشت:
«خدا اااا میبینی حجله مهرانمو میبینی خدا»
مهران عباسپوراقدم، متولد ۱۳۷۰ اهل رشت .بود پیشهاش صافکاری بود مهران دوره محکومیتی را در زندان لاکان رشت سپری میکرد و بنا بود ۹ آبان ۱۴۰۱ آزاد شود. در ۱۷ مهر ۱۴۰۱، به حمایت از بازداشتشدگان نوجوان انقلاب زن زندگی آزادی که تحت شکنجه بودند به همراه سایر زندانیان به اعتراض برخاست. نیروهای سرکوب با گاز اشکآور و سپس گلوله جنگی پاسخ دادند. مهران بر اثر شدت خونریزی جان باخت.
#مهران_عباسپور_اقدم #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خدا اااا میبینی حجله مهرانمو میبینی خدا»
مهران عباسپوراقدم، متولد ۱۳۷۰ اهل رشت .بود پیشهاش صافکاری بود مهران دوره محکومیتی را در زندان لاکان رشت سپری میکرد و بنا بود ۹ آبان ۱۴۰۱ آزاد شود. در ۱۷ مهر ۱۴۰۱، به حمایت از بازداشتشدگان نوجوان انقلاب زن زندگی آزادی که تحت شکنجه بودند به همراه سایر زندانیان به اعتراض برخاست. نیروهای سرکوب با گاز اشکآور و سپس گلوله جنگی پاسخ دادند. مهران بر اثر شدت خونریزی جان باخت.
#مهران_عباسپور_اقدم #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech