میراث #نیاکان
بازخوانی قطعاتی از #موسیقی خراسان
کاری از گروه موسیقی #میراث تقدیم به شما همراهان همیشگی آمورشکده توانا
مجید جوادی: #خواننده و #نوازنده #دف
مهسا گلمکانی: #سنتور
کامبیز طیبی: #تار و #سهتار
لینک ویدیو:bit.ly/1US1XZX
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
بازخوانی قطعاتی از #موسیقی خراسان
کاری از گروه موسیقی #میراث تقدیم به شما همراهان همیشگی آمورشکده توانا
مجید جوادی: #خواننده و #نوازنده #دف
مهسا گلمکانی: #سنتور
کامبیز طیبی: #تار و #سهتار
لینک ویدیو:bit.ly/1US1XZX
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
miras music band ( clip 1) - majid javadi / گروه موسیقی میراث ( کلیپ 1 ) - مجید جوادی
کلیپ آلبوم جدید گروه موسیقی میراث با نام میراث نیاکان ( بخش اول ) خواهشمند است با اشتراک گذاری دوستانتان باعث حمایت و دلگرمی بیشتر ما شوید ضمن سپاس پیشاپیش ا...
زادروز پرویز مشکاتیان، یگانهای در #موسیقی
پرویز مشکاتیان، #آهنگساز، #موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به همراه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و همچنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به همکاری با رادیو پرداخت که پس از واقعهی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسهی #چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه همکاری نزدیک داشت که محصول این همکاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزشمند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.
پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به همکاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجهی این همکاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظهی مردم ایران ثبت شده است. در همهی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگساز بود و هم نوازندهی #سنتور و علاوه بر اینها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازندهی #سهتار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگساز همکاری کرد.(منبع همشهریآنلاین) پرویز #مشکاتیان در همکاری با نوازندگانی چون حسین علیزاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و همچنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.
همکاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری همچون ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به همکاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار میشد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشانکشیدنها برای موسیقی شروع شد و دستهدسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آنهایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیشتر از سبکهای دیگر موسیقی از گزند گزمههای موسیقیستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیتهای فراوانی روبهرو شد.
پرویز مشکاتیان که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمیدانیم. اما شلاقزن ِ حرفهای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما میگوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه میدارم. انسان، انسان را نمیزند. من نمیخواهم قصاص کنم.» از آخرین کارهای مشکاتیان میتوان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سالها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.
پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطهی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. همچنین مراسم نکوداشتی نیز در دانشگاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما همدانشگاهی بودیم و بین موسیقیدانها و مجسمهسازها ارتباطهایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر میشد و ما میفهمیدیم بین حجمهایی که ما میسازیم با ملودیهایی که بچههای موسیقی خلق میکنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز مشکاتیان، #آهنگساز، #موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به همراه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و همچنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به همکاری با رادیو پرداخت که پس از واقعهی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسهی #چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه همکاری نزدیک داشت که محصول این همکاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزشمند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.
پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به همکاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجهی این همکاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظهی مردم ایران ثبت شده است. در همهی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگساز بود و هم نوازندهی #سنتور و علاوه بر اینها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازندهی #سهتار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگساز همکاری کرد.(منبع همشهریآنلاین) پرویز #مشکاتیان در همکاری با نوازندگانی چون حسین علیزاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و همچنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.
همکاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری همچون ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به همکاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار میشد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشانکشیدنها برای موسیقی شروع شد و دستهدسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آنهایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیشتر از سبکهای دیگر موسیقی از گزند گزمههای موسیقیستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیتهای فراوانی روبهرو شد.
پرویز مشکاتیان که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمیدانیم. اما شلاقزن ِ حرفهای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما میگوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه میدارم. انسان، انسان را نمیزند. من نمیخواهم قصاص کنم.» از آخرین کارهای مشکاتیان میتوان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سالها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.
پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطهی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. همچنین مراسم نکوداشتی نیز در دانشگاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما همدانشگاهی بودیم و بین موسیقیدانها و مجسمهسازها ارتباطهایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر میشد و ما میفهمیدیم بین حجمهایی که ما میسازیم با ملودیهایی که بچههای موسیقی خلق میکنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
پرویز مشکاتیان؛ یگانهای در موسیقی
او که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی انقلاب اسلامی ساخته بود، نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران #ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد. فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر…
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
goo.gl/b6mxWQ
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/b6mxWQ
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی . پرویز یاحقی: یک عمر توان به ساز دمساز شدن ور ساز نواختن سرافراز شدن صد سال توان به تار مضراب زدن اما نتوان جلیل شهناز شدن محمدرضا #شجریان: «من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است…
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت جلیل شهناز . پرویز یاحقی: یک عمر توان به ساز دمساز شدن ور ساز نواختن سرافراز شدن صد سال توان به تار مضراب زدن اما نتوان جلیل شهناز شدن محمدرضا #شجریان: «من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران #ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد. فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech