آموزشکده توانا
56.4K subscribers
31.4K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سپیده رئیسسادات متولد آذرماه ۱۳۵۹ در تهران است. او از ۹ سالگی ردیف‌های آوازی را نزد پریسا، خواننده‌ی موسیقی سنتی ایران فراگرفت. رئیس سادات نواختن سه‌تار را نزد ارشد طهماسبی و مسعور شعاری آغاز کرد. او شانزده سال داشت که در کلاس درس پرویز مشکاتیان حاضر شد. «کنج صبوری» حاصل همین دوره از زندگی سپیده است که به آهنگ‌سازی و سرپرستی پرویز مشکاتیان و هم‌خوانی علی رستمیان منتشر شد.

رئیس سادات پس از پایان تحصیلات در هنرستان گرافیک در سال ۱۳۸۱ موفق به اخذ مدرک لیسانس با گرایش نقاشی شد و در سال ۱۳۸۷ از دانشکده ادبیات و فلسفه دانشگاه بولونیا در رشته‌ی «موزیکولوژی» فارغ‌التحصیل شد. دانشگاه بولونیا در غرب ایتالیا و در شهر بولونیا بنا شده است. شهر بولونیا در قرن هفدهم میلادی به خاطر موسیقی معروف شد و در سال ۲۰۰۶ یونسکو این شهر را شهر #موسیقی نامید. دانشگاه این شهر یکی از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های اروپا است که در سال ۱۱۰۰ میلادی ساخته شده است.

او هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه بولونیا از محضر محمدرضا لطفی نیز خوشه‌ها برچید. او در مدت اقامت شش ساله‌ی خود در ایتالیا به اجرای موسیقی و هم‌کاری در سازمان‌ها و رسانه‌های یونسکو، واتیکان، رادیو ملی ایتالیا، و بی‌بی‌سی پرداخت و برای شناساندن موسیقی ایران کنسرت‌های مختلفی به هم‌راه نوازندگان ایرانی و غیر ایرانی پرداخت.

سپیده رئیس سادات هم‌اکنون ساکن کانادا است و در دانشگاه تورنتو در رشته‌ی «اتنوموزیکولوژی» یا موسیقی‌شناسی قومی تحصیل و پژوهش می‌کند.

#تصنیف «این خرقه که من دارم» با #خوانندگی و #نوازندگی سه‌تار #سپیده_رئیس_سادات (گروه مشتاق) با شعری از حافظ تقدیم می‌شود به همراهان همیشگی توانا

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سپیده رئیس سادات، استاد آواز و خواننده موسیقی ایرانی، نوشته‌ای در تحسین کنسرت فرضی پرستو احمدی به شرح زیر منتشر کرد:

«تاثیر عمیق کنسرت پرستو احمدی و همکارانش تنها در کیفیت بالای هنری اجرای این گروه خلاصه نمی‌شود. نبوغ این هنرمندان در کنار هم نشاندن مجموعه ای از نمادهای متناقض، این اجرا را ممتاز می‌کند. حضور خواننده‌ای جوان با پوششی مدرن، ساده و آزاد با گلوبندی از نقشه ایران که مدام به سیاهی می‌زند، در هوای باز با معماری سنتی و هویتی ایرانی یعنی کاروانسرا و اجرای قطعاتی قدیمی و خاطره انگیز با تنظیمی مدرن و غربی نمونه‌هایی از همان چیدمان هنرمندانه است. این کنسرت«فرضی»، رویای میلیون‌ها زن ایرانی را به حقیقت پیوند می‌دهد. تلاش‌ها و ترفندهای عامدانه پرستو احمدی برای محقق‌کردن این رویا تاثیر اجرای زیبای او را صد چندان می‌کند. نحوه معرفی قطعات، تشکر صمیمانه‌اش از تماشاچی‌ها و رفتار طبیعی و بی‌پرده‌اش روی صحنه، نگاهی که مدام به تماشاچی‌های فرضی‌اش می‌کند، بجای نگاه به دوربین، بر زنده بودن این کنسرت تاکید دارد. او بوضوح می‌گوید: ببینید اینجا ایران است و من مقابل چشمانتان آزادانه می‌خوانم. اما قطعه ای که بیش از همه در این کنسرت متاثرم کرد «لحظه دیدار» ساخته سهیل فقیه نصیری بود. اخوان ثالث ظاهرا از زبان یک مرد سروده که «های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ/ وای نپریشی صفای زلفکم را دست / آبرویم را نریزی‌دل / ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است». در کنار دیگر مرزها، پرستو احمدی مرزهای جنسیتی موجود در این ترانه را هم می‌شکند. های و هوی اخوان اینجا مثل دل نگرانی‌های هر هنرمندی در لحظه قبل از پا گذاشتن روی صحنه است، همان لحظه‌ای که می‌خواهد آزادانه برای معشوقش بخواند، فارغ از جنسیتش. برای من پرستو نوید نزدیکی ما به لحظه دیدار با تماشاچی‌های واقعی در ایران را می‌دهد. اما سوال اینجاست که چرا حضور ساده و طبیعی یک گروه موسیقی حرفه ای در صحنه عمومی انقدر بیننده ایرانی را متحیر می‌کند؟ ۴۵ سال رفتارهای غیر عادی، مثل خواندن زنان فقط برای زنان، نواختن ساز پشت گلدان، حضور اجباری یک مرد در کنار خواننده زن برای نامفهوم‌کردن آوازش، عادی‌سازی شده. بعید می‌دانم قمر، ملوک ضرابی، ایران ‌لدوله، روح انگیز و بسیاری پیشکسوتان آواز زنان گمان می‌کردند که پس از گذشت یک قرن مردم ایران هنوز از شنیدن آواز یک زن روی صحنه متحیر شوند.»


#پرستو_احمدی
#صدای_زن #زن_زندگی_آزادی #آواز_زنان #سپیده_رئیس_سادات #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech