سینما یا دستگاه پولشویی؟!
ساسان آقایی روزنامه نگار در رشته توییتی نوشت:«چندماهی با خودم کلنجار رفتم که اینها را بنویسم یا نه، چون ربطی به حوزهی من نداشت اما به نظرم زدن رد فساد، حوزهی عمومی روزنامهنگاران است، این شما و سه نمونه تیپ پولشویی در سینمای ایران:
تهیهکنندهی یک فیلم بدون قصه اما پرهزینه با گیشهی ۱۴ میلیاردی که به شکل عجیب و غریبی همه حتا فراستی از آن تمجید میکند، درگیر معاملهای صوری با بانکی زمستانی! بوده که در آن چند صد میلیارد تومان را با فروش زمین بیقیمتی، به جیب زدهاند. وقتی فیلم را در جشنواره دیدم ...
جز طراحی صحنه و زرق و برق پرخرج آن، سینمایی در کار نبود و راز اینهمه تعریف را نفهمیدم، بعدتر البته دانستم.
تیپ کار ساده است. شما یکپنجم از پول هنگفت غارت کرده را وارد سینما میکنید، با آن ۵ فیلم پرخرج میسازید و با یک صورتحساب ناچیز هم همه را به نفع فیلمهاتان میخرید ..
چهارپنجم پول را در چرخهی فاکتورهایی به شکل هزینهکرد و درآمدنمایی از محل فروش و اسپانسرینگ فیلم میشویید و با یک از این جیب به آن جیب کردن، ثروت هنگفتتان را طیب و طاهر میکنید، و البته یک اتیکت مفت فرهنگی هم صاحب شدهاید و از خوان خوشرنگ سینما بهرهمند
یک فیلم مسخره به تمام معنا که از پرده پایین نیامده،بخش سومش برای 'فیلمبرداری در برزیل' در حال برنامهریزیست، به شکل روشن در انتقال پول کلان به خارج از ایران نقش دارد؛ پولهایی که اسمن با هدف دورزدن تحریم و درعمل برای از دسترس خارج شدن ثروتهای غارتشده بیرون میروند
آیا در سالهای اخیر بر حجم ابتذالهای خارج کشوری! با حضور چندستاره که در حال زیست غیرفرهنگیاند و یک دوربین به اسم فیلم ساختن آنها را همراهی میکند، افزوده نشده؟ و آیا اتفاقن تمام این 'ماقبل فیلمها' پرفروش نشدهاند؟!
رازش در تیپ دیگری ازپولشویی در سینمای ایران است ..
انتقال پول از ایران به خارج دچار مشکل است، چه راه سادهتری برای انتقالش به عنوان بودجه ساخت فیلم که هم دارای توجیه فرهنگی و گاه برخورداری از معافیتهایی در کشور مقصد است؟
چند روزی با مجوز رسمی و چند ستاره قابل سرچ که به ساخت فیلم توجیه و بدگراند میدهد، به ددر میروید و ...
در ضمن عشق و حالات غیرفرهنگی با عزیزاندل خارجی، ثروت هنگفتی را به اسم مخارج فیلم به بیرون منتقل میکنید! ممکن است بعدها حتا به عنوان "بسیجی اقتصاد" مانند روزگاری خوش بابک خان، لوح تقدیر هم بگیرید.
.
شاید حالا بفهمید که چرا این کمدیهای خارجددری بیکیفیت، در صدر جدولهای فروش قرار دارند و یکی تمامنشده، دنبالهی بعدی برای فلان مقصد در حال برنامهریزیست! آن جدول فروش، توجیهکنندهی خیلی حساب و کتابها و حسابسازیهاست.
یک سریال خانگی در حال تولید است(پخش نشده). بازیگر مرد آن که به شکل غریبی در این سالها فیلمها و تئاترهای مشکوک را مونوپول کرده، قرارداد ماهانه ۷۰۰ میلیون تومانی بسته! یعنی فقط حضور او در سریال کمابیش ۷ میلیارد تمام میشود. رقم بازیگر زن هم تنها کمی، کمتر است و نه فقط دو بازیگر که چند بازیگر با رقمهای مشابه در کار حضور دارند.
سرجمع هزینهی اسمی دستمزدهای سریال، بیش از ۲۰ میلیارد میشود و هزینههای ساخت هم که سر به فلک کشیده. این پول در بازاری که مخاطب برای دیدن اثر پول نمیپردازد، قرار است چگونه بازگردد؟
چند میلیون نفر باید دست در جیب کنند و ۵ تومن،۵ تومن بپردازند تا فقط سرمایهی سریال بازگشت داده شود؟ توجیه مالی این پروژه چیست؟ شما به من بگویید که در این مورد چه تیپ پولشویی به کار رفته؟ و آیا این تیپ سوم با توجه به اژدهای چند سر فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان و سرریز آن در یک سریال موفق چند سال پیش، آیا کمی دمده نشده؟ لاکردار انگار هنوز هم جواب میدهد!
#پول_شویی #سینمای_ایران #صندوق_ذخیره_فرهنگیان #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ساسان آقایی روزنامه نگار در رشته توییتی نوشت:«چندماهی با خودم کلنجار رفتم که اینها را بنویسم یا نه، چون ربطی به حوزهی من نداشت اما به نظرم زدن رد فساد، حوزهی عمومی روزنامهنگاران است، این شما و سه نمونه تیپ پولشویی در سینمای ایران:
تهیهکنندهی یک فیلم بدون قصه اما پرهزینه با گیشهی ۱۴ میلیاردی که به شکل عجیب و غریبی همه حتا فراستی از آن تمجید میکند، درگیر معاملهای صوری با بانکی زمستانی! بوده که در آن چند صد میلیارد تومان را با فروش زمین بیقیمتی، به جیب زدهاند. وقتی فیلم را در جشنواره دیدم ...
جز طراحی صحنه و زرق و برق پرخرج آن، سینمایی در کار نبود و راز اینهمه تعریف را نفهمیدم، بعدتر البته دانستم.
تیپ کار ساده است. شما یکپنجم از پول هنگفت غارت کرده را وارد سینما میکنید، با آن ۵ فیلم پرخرج میسازید و با یک صورتحساب ناچیز هم همه را به نفع فیلمهاتان میخرید ..
چهارپنجم پول را در چرخهی فاکتورهایی به شکل هزینهکرد و درآمدنمایی از محل فروش و اسپانسرینگ فیلم میشویید و با یک از این جیب به آن جیب کردن، ثروت هنگفتتان را طیب و طاهر میکنید، و البته یک اتیکت مفت فرهنگی هم صاحب شدهاید و از خوان خوشرنگ سینما بهرهمند
یک فیلم مسخره به تمام معنا که از پرده پایین نیامده،بخش سومش برای 'فیلمبرداری در برزیل' در حال برنامهریزیست، به شکل روشن در انتقال پول کلان به خارج از ایران نقش دارد؛ پولهایی که اسمن با هدف دورزدن تحریم و درعمل برای از دسترس خارج شدن ثروتهای غارتشده بیرون میروند
آیا در سالهای اخیر بر حجم ابتذالهای خارج کشوری! با حضور چندستاره که در حال زیست غیرفرهنگیاند و یک دوربین به اسم فیلم ساختن آنها را همراهی میکند، افزوده نشده؟ و آیا اتفاقن تمام این 'ماقبل فیلمها' پرفروش نشدهاند؟!
رازش در تیپ دیگری ازپولشویی در سینمای ایران است ..
انتقال پول از ایران به خارج دچار مشکل است، چه راه سادهتری برای انتقالش به عنوان بودجه ساخت فیلم که هم دارای توجیه فرهنگی و گاه برخورداری از معافیتهایی در کشور مقصد است؟
چند روزی با مجوز رسمی و چند ستاره قابل سرچ که به ساخت فیلم توجیه و بدگراند میدهد، به ددر میروید و ...
در ضمن عشق و حالات غیرفرهنگی با عزیزاندل خارجی، ثروت هنگفتی را به اسم مخارج فیلم به بیرون منتقل میکنید! ممکن است بعدها حتا به عنوان "بسیجی اقتصاد" مانند روزگاری خوش بابک خان، لوح تقدیر هم بگیرید.
.
شاید حالا بفهمید که چرا این کمدیهای خارجددری بیکیفیت، در صدر جدولهای فروش قرار دارند و یکی تمامنشده، دنبالهی بعدی برای فلان مقصد در حال برنامهریزیست! آن جدول فروش، توجیهکنندهی خیلی حساب و کتابها و حسابسازیهاست.
یک سریال خانگی در حال تولید است(پخش نشده). بازیگر مرد آن که به شکل غریبی در این سالها فیلمها و تئاترهای مشکوک را مونوپول کرده، قرارداد ماهانه ۷۰۰ میلیون تومانی بسته! یعنی فقط حضور او در سریال کمابیش ۷ میلیارد تمام میشود. رقم بازیگر زن هم تنها کمی، کمتر است و نه فقط دو بازیگر که چند بازیگر با رقمهای مشابه در کار حضور دارند.
سرجمع هزینهی اسمی دستمزدهای سریال، بیش از ۲۰ میلیارد میشود و هزینههای ساخت هم که سر به فلک کشیده. این پول در بازاری که مخاطب برای دیدن اثر پول نمیپردازد، قرار است چگونه بازگردد؟
چند میلیون نفر باید دست در جیب کنند و ۵ تومن،۵ تومن بپردازند تا فقط سرمایهی سریال بازگشت داده شود؟ توجیه مالی این پروژه چیست؟ شما به من بگویید که در این مورد چه تیپ پولشویی به کار رفته؟ و آیا این تیپ سوم با توجه به اژدهای چند سر فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان و سرریز آن در یک سریال موفق چند سال پیش، آیا کمی دمده نشده؟ لاکردار انگار هنوز هم جواب میدهد!
#پول_شویی #سینمای_ایران #صندوق_ذخیره_فرهنگیان #توانا
@Tavaana_TavaanaTech