فرزانه قرهحسنلو، زندانی سیاسی، که دوران حبس خود را در تبعید و در شهر مشهد میگذراند، طی نامهای از شرایط غیرانسانی بند ۵ زندان وکیلآباد از جمله گرمای شدید، نبود تهویه، ممنوعیت تردد، و فشار روانی شدید بر او، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار میگوید.
او در بخشی از این نامه نوشته است:
«از ۱۵ آذر (۱۴۰۳)، یعنی بیش از چهار ماه است که درِ این بند بهروی ما بسته شده و تردد کاملاً ممنوع شده است. اکنون با گرم شدن هوا، شرایط بسیار طاقتفرسا و غیرقابل تحمل شده است. گرمای شدید در فضا حاکم است و هیچگونه تهویه مناسبی وجود ندارد. اغلب اوقات نفس کشیدن برایمان دشوار است و بسته بودن در، فشار روانی زیادی به ما وارد کرده است.
با وجود اعتراضهای مکرر در این مدت، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت انجام نشده و شرایط هر روز بدتر میشود.
برای برقراری یک تماس تلفنی، باید از سه در قفلزده عبور کنیم تا به اتاقکی بسیار کوچک و گرم با ابعاد حدود ۲ در ۲ متر برسیم؛ اتاقی بدون هیچگونه تهویه، در شلوغترین و بدترین نقطه زندان، با سر و صدای زیاد. تنها در آنجا میتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم.
در ابتدا اعلام کرده بودند که درهای تمام بندها بسته خواهند شد، اما در حال حاضر تردد در همه بندها باز است و فقط بند ۵ همچنان بسته مانده. حتی برای خرید یک بطری آب باید مدت زیادی پشت در منتظر بمانیم تا اجازه خروج داده شود.
بارها گفتهایم که اینجا زندان نیست؛ اینجا شبیه اردوگاه اجباری آشویتس نازیهاست. ما بیآنکه جرمی مرتکب شده باشیم، در بدترین شرایط ممکن نگه داشته میشویم.
اگر درِ بند باز نشود، ناچار خواهیم بود که تماسهای تلفنی و ملاقاتها را قطع کنیم و در صورت تداوم این وضعیت، دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. زیرا در چنین شرایطی، خوردن یا نخوردن غذا برای ما تفاوتی ندارد. ما در فشار روانی و شرایط غیرانسانی طاقتفرسایی به سر میبریم.
متأسفانه تمام این فشارها فقط بر ما سه نفر—من، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار (سپند آذر)—تحمیل میشود. حتی سایر زندانیان نیز به این رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز اعتراض کردهاند.»
او در بخش دیگری از این نامه، با اشاره به موضوع مذاکره دولت آمریکا با ایران، حکومت جمهوری اسلامی را فاقد مشروعیت و فاقد شایستگی برای مذاکره به عنوان نماینده مردم ایران دانسته و خواستار مذاکره با ملت ایران شده است. خانم قرهحسنلو نماینده خودشان را شاهزاده رضا پهلوی دانستهاند.
#بیانیه #فرزانه_قره_حسنلو #فاطمه_سپهری
#زهرا_کهنه_کار #بیانیه #زندان_وکیل_آباد_مشهد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در بخشی از این نامه نوشته است:
«از ۱۵ آذر (۱۴۰۳)، یعنی بیش از چهار ماه است که درِ این بند بهروی ما بسته شده و تردد کاملاً ممنوع شده است. اکنون با گرم شدن هوا، شرایط بسیار طاقتفرسا و غیرقابل تحمل شده است. گرمای شدید در فضا حاکم است و هیچگونه تهویه مناسبی وجود ندارد. اغلب اوقات نفس کشیدن برایمان دشوار است و بسته بودن در، فشار روانی زیادی به ما وارد کرده است.
با وجود اعتراضهای مکرر در این مدت، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت انجام نشده و شرایط هر روز بدتر میشود.
برای برقراری یک تماس تلفنی، باید از سه در قفلزده عبور کنیم تا به اتاقکی بسیار کوچک و گرم با ابعاد حدود ۲ در ۲ متر برسیم؛ اتاقی بدون هیچگونه تهویه، در شلوغترین و بدترین نقطه زندان، با سر و صدای زیاد. تنها در آنجا میتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم.
در ابتدا اعلام کرده بودند که درهای تمام بندها بسته خواهند شد، اما در حال حاضر تردد در همه بندها باز است و فقط بند ۵ همچنان بسته مانده. حتی برای خرید یک بطری آب باید مدت زیادی پشت در منتظر بمانیم تا اجازه خروج داده شود.
بارها گفتهایم که اینجا زندان نیست؛ اینجا شبیه اردوگاه اجباری آشویتس نازیهاست. ما بیآنکه جرمی مرتکب شده باشیم، در بدترین شرایط ممکن نگه داشته میشویم.
اگر درِ بند باز نشود، ناچار خواهیم بود که تماسهای تلفنی و ملاقاتها را قطع کنیم و در صورت تداوم این وضعیت، دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. زیرا در چنین شرایطی، خوردن یا نخوردن غذا برای ما تفاوتی ندارد. ما در فشار روانی و شرایط غیرانسانی طاقتفرسایی به سر میبریم.
متأسفانه تمام این فشارها فقط بر ما سه نفر—من، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار (سپند آذر)—تحمیل میشود. حتی سایر زندانیان نیز به این رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز اعتراض کردهاند.»
او در بخش دیگری از این نامه، با اشاره به موضوع مذاکره دولت آمریکا با ایران، حکومت جمهوری اسلامی را فاقد مشروعیت و فاقد شایستگی برای مذاکره به عنوان نماینده مردم ایران دانسته و خواستار مذاکره با ملت ایران شده است. خانم قرهحسنلو نماینده خودشان را شاهزاده رضا پهلوی دانستهاند.
#بیانیه #فرزانه_قره_حسنلو #فاطمه_سپهری
#زهرا_کهنه_کار #بیانیه #زندان_وکیل_آباد_مشهد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی،زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، از روز ۱۸ فروردین ماه در اعتصاب غذا به سر میبرد. امروز فشار خون او ۹.۵ روی ۶.۵ و قند خون او ۸۴ بود.
دو تن از همبندیهای او، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی، با انتشار بیانیهای ضمن ابراز نگرانی درباره وضعیت سلامت او و اعلام حمایت از خواستههای رضا محمدحسینی هشدار دادند که مسئولیت هر خطر و آسیبی که به او وارد شود، برعهده جمهوری اسلامی است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
درود هم میهنان گرامی
ما به شدت نگران به خطر افتادن سلامتی و جان رضا محمدحسینی، هم بندی ارجمندمان هستیم.
این زندانی سیاسی از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ اعلام اعتصاب غذا کردهاست.
دریغ و درد که تن و جانش بسیار نحیف است، چرا که نزدیک به ۶ سال را در زندانهای جمهوری اسلامی و حاکمان ظالم، آن هم در بدترین شرایط سپری کردهاست و نکته تاسفبار اینجاست که او در برابر چشمانمان ذره ذره آب میشود و تحلیل می رود. آیا این جای نگرانی ندارد؟ آیا نباید هشدار دهیم؟
افزون بر دردها و رنجهای جانکاه حاصل از اعتصاب غذای این روزهایش، که همراه با فریاد بر علیه دیکتاتوری، اعدام ها، سرکوب و سانسور و تقاضای آزادی زندانیان سیاسی است، اندوه مضاعف از دست دادن پدر نیز بر روح و روان رضا سنگینی میکند. پدری که تنها تکیهگاهش در زندگی بود و شاهد دستگیری همراه با ضرب و شتم فرزندش توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی بود. او به علت استرس و شوک ناشی از این فشارها به مدت ۵ ماه بیمار شد و پس از خبردارشدن از انتقال پسرش به سلول انفرادی (به جهت اطلاع رسانی و اعتراض رضا محمد حسینی در مورد انتقال زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به قزلحصار)به بند ۲۴۰ در زندان اوین، دچار ایست قلبی شد و در نهایت با زندگی وداع کرد.
اما این درد و رنجها سر سوزنی در اراده رضا محمدحسینی تاثیر نداشته و او به عنوان یک ایرانی آزادیخواه همچنان نگران سرنوشت میهن و مردم خویش است، آیا این ستودنی نیست؟
لذا ما دو هم بندی و همراه این زندانی سیاسی که جسم و جانش را به خاطر ایستادگی در برابر بیدادگریها و استبداد به خطر انداخته، باصدای بلند هشدار میدهیم که هر گونه خطر و آسیبی که متوجه رضا شود، مسئولیت آن با جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی است و ما با تمام توان در کنار این جوان آزادیخواه و میهنپرست ایستادهایم.
زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دو تن از همبندیهای او، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی، با انتشار بیانیهای ضمن ابراز نگرانی درباره وضعیت سلامت او و اعلام حمایت از خواستههای رضا محمدحسینی هشدار دادند که مسئولیت هر خطر و آسیبی که به او وارد شود، برعهده جمهوری اسلامی است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
درود هم میهنان گرامی
ما به شدت نگران به خطر افتادن سلامتی و جان رضا محمدحسینی، هم بندی ارجمندمان هستیم.
این زندانی سیاسی از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ اعلام اعتصاب غذا کردهاست.
دریغ و درد که تن و جانش بسیار نحیف است، چرا که نزدیک به ۶ سال را در زندانهای جمهوری اسلامی و حاکمان ظالم، آن هم در بدترین شرایط سپری کردهاست و نکته تاسفبار اینجاست که او در برابر چشمانمان ذره ذره آب میشود و تحلیل می رود. آیا این جای نگرانی ندارد؟ آیا نباید هشدار دهیم؟
افزون بر دردها و رنجهای جانکاه حاصل از اعتصاب غذای این روزهایش، که همراه با فریاد بر علیه دیکتاتوری، اعدام ها، سرکوب و سانسور و تقاضای آزادی زندانیان سیاسی است، اندوه مضاعف از دست دادن پدر نیز بر روح و روان رضا سنگینی میکند. پدری که تنها تکیهگاهش در زندگی بود و شاهد دستگیری همراه با ضرب و شتم فرزندش توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی بود. او به علت استرس و شوک ناشی از این فشارها به مدت ۵ ماه بیمار شد و پس از خبردارشدن از انتقال پسرش به سلول انفرادی (به جهت اطلاع رسانی و اعتراض رضا محمد حسینی در مورد انتقال زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به قزلحصار)به بند ۲۴۰ در زندان اوین، دچار ایست قلبی شد و در نهایت با زندگی وداع کرد.
اما این درد و رنجها سر سوزنی در اراده رضا محمدحسینی تاثیر نداشته و او به عنوان یک ایرانی آزادیخواه همچنان نگران سرنوشت میهن و مردم خویش است، آیا این ستودنی نیست؟
لذا ما دو هم بندی و همراه این زندانی سیاسی که جسم و جانش را به خاطر ایستادگی در برابر بیدادگریها و استبداد به خطر انداخته، باصدای بلند هشدار میدهیم که هر گونه خطر و آسیبی که متوجه رضا شود، مسئولیت آن با جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی است و ما با تمام توان در کنار این جوان آزادیخواه و میهنپرست ایستادهایم.
زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از کنشگران سیاسی، خانوادههای دادخواه و زندانیان سابق و کنونی، در بیانیهای از رضا محمدحسینی درخواست کردند تا به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد.
امروز در هشتمین روز اعتصاب غذا، فشار خون آقای محمدحسینی ۹ روی ۶ و وزن ایشان ۵۴ کیلوگرم گزارش شده است.
متن بیانیه و اسامی امضاکنندگان به شرح زیر است:
از آنجایی که اعتصاب غذای طولانی مدت صدمات جبران ناپذیری بر وضعیت جسمانی فرد وارد میسازد لذا ما جمعی از کنشگران سیاسی و زندانیان سابق و وکیل ایشان از آقای رضا محمد حسینی درخواست میکنیم به اعتصاب غذای خود خاتمه داده و از این طریق دوستان خود را از نگرانیهای بوجود آمده خارج سازند.
امضا کنندگان این درخواست طبق حروف الفبا :
آرام حسامی
آرش آذرخش
آرش رازی
آرشام رضایی
آرمین سورانی
اروند حاجیزاده
آزاده افضحی
اشرف سلکی
افشین جم
افشین عبدالهی
احد قربانی دهناری
اکبر کریمیان
الهام نجفی
امیرحسین انصاری
اسدالله فخیمی
بابک بهزادی
بهزاد همایونی
بیژن قبادی
پروفسور عبدالرحمن دیی جی
پوران ناظمی
پویا جگروند
پونه چایچی
تارا هاشمی
تبسم آریایی
حبیب بهرمن
دکتر حسن نایب هاشم
حسین یحیایی
حسین شیرمحمدی
خلیل خلیلپور دارستانی
داریوش عمران
رضا مهرگان
رضا موسوی
رادا مردانی
روزبه اکرادی
زرتشت احمدی راغب
ژیلا عمرانی
سالومه وزیری
سحر قاسمی
سجاد مشهدی همتآبادی
سعید دهقان
سهیلا انزلی
سهراب حسنخانی
شعله زمینی
شاهین میلانی
شیلان میرزایی
صبا بختیاری
سیف اهدایی
عزیز قاسمزاده
علی جهانیان
علی شریفزاده اردکانی
علی مرزبان
علی موسینژاد فرکوش
فواد پاشایی
کامبیز نوروززاده
کامران چاتل
کشور رضایی (مادر آرشام)
مازیار فرزان
دکتر محمد افشار
محمد جواد طواف
محمد کریمی
محمد یوسفی آقکند
مراد معلم
مریم بایرامیان
مریم قلیزاده
مصطفی صابر
مهدی برمکی
مهدی ذولفقاری
مهناز قزللو
مهشید ناظمی
نازنین افشین جم
نجات بهرامی
نرگس جلالی
نیسم آریایی
نوشین خواجه
ویدا تهرانی
یاشار تبریزی
#اعتصاب_غذا #رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز در هشتمین روز اعتصاب غذا، فشار خون آقای محمدحسینی ۹ روی ۶ و وزن ایشان ۵۴ کیلوگرم گزارش شده است.
متن بیانیه و اسامی امضاکنندگان به شرح زیر است:
از آنجایی که اعتصاب غذای طولانی مدت صدمات جبران ناپذیری بر وضعیت جسمانی فرد وارد میسازد لذا ما جمعی از کنشگران سیاسی و زندانیان سابق و وکیل ایشان از آقای رضا محمد حسینی درخواست میکنیم به اعتصاب غذای خود خاتمه داده و از این طریق دوستان خود را از نگرانیهای بوجود آمده خارج سازند.
امضا کنندگان این درخواست طبق حروف الفبا :
آرام حسامی
آرش آذرخش
آرش رازی
آرشام رضایی
آرمین سورانی
اروند حاجیزاده
آزاده افضحی
اشرف سلکی
افشین جم
افشین عبدالهی
احد قربانی دهناری
اکبر کریمیان
الهام نجفی
امیرحسین انصاری
اسدالله فخیمی
بابک بهزادی
بهزاد همایونی
بیژن قبادی
پروفسور عبدالرحمن دیی جی
پوران ناظمی
پویا جگروند
پونه چایچی
تارا هاشمی
تبسم آریایی
حبیب بهرمن
دکتر حسن نایب هاشم
حسین یحیایی
حسین شیرمحمدی
خلیل خلیلپور دارستانی
داریوش عمران
رضا مهرگان
رضا موسوی
رادا مردانی
روزبه اکرادی
زرتشت احمدی راغب
ژیلا عمرانی
سالومه وزیری
سحر قاسمی
سجاد مشهدی همتآبادی
سعید دهقان
سهیلا انزلی
سهراب حسنخانی
شعله زمینی
شاهین میلانی
شیلان میرزایی
صبا بختیاری
سیف اهدایی
عزیز قاسمزاده
علی جهانیان
علی شریفزاده اردکانی
علی مرزبان
علی موسینژاد فرکوش
فواد پاشایی
کامبیز نوروززاده
کامران چاتل
کشور رضایی (مادر آرشام)
مازیار فرزان
دکتر محمد افشار
محمد جواد طواف
محمد کریمی
محمد یوسفی آقکند
مراد معلم
مریم بایرامیان
مریم قلیزاده
مصطفی صابر
مهدی برمکی
مهدی ذولفقاری
مهناز قزللو
مهشید ناظمی
نازنین افشین جم
نجات بهرامی
نرگس جلالی
نیسم آریایی
نوشین خواجه
ویدا تهرانی
یاشار تبریزی
#اعتصاب_غذا #رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه تعلیق موقت اعتصاب غذا
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که از روز ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی درخواستهای مکرر جمع زیادی از کنشگران مدنی، فعالان سیاسی، خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی سابق و کنونی، با انتشار متنی خبر از تعلیق موقت اعتصاب غذای خود داد.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
دوستان، همراهان، اساتید، خانوادههای دادخواه و آزادیخواه و وکیل شریف آقای شریفزاده؛
شما که در تاریکترین سالهای زندان، چراغ همراهی و انسانیت را خاموش نکردید، بدانید که دلگرمی همیشگیتان پشتوانهی ارادهی من در راه آزادی بوده است. در این روزهای سخت اعتصاب، نیز با مهر و پیگیریتان مرا تنها نگذاشتید و صدای درد و اعتراضم را رساتر کردید.
در پاسخ به تقاضاهای صمیمانه و مشفقانهی شما عزیزان، و به پاس احترام به این همراهی بینظیر، تصمیم گرفتم بهصورت موقت اعتصاب غذایم را تعلیق کنم. این تعلیق، نه از سر خستگی، که نشانهی ارادت من به شما نیکان و تجدید عهد با آرمان آزادی است.
هدف من از این اعتصاب، جلب توجه افکار عمومی و نهادهای بینالمللی به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، شکنجهها، اعدامها، و گروگانگیریهای سیستماتیک در زندانهای جمهوری اسلامی بود. با حمایت گستردهی شما مردم شریف، در داخل و خارج کشور، این صدا تا حدی شنیده شد. اما هنوز راهی طولانی در پیش است. ما همچنان گروگان این نظام بیرحم هستیم. سلولها، بازداشتگاهها و احکام بیپایه، همچنان پابرجاست. نباید اجازه دهیم این دردها عادی شود یا فراموش گردد.
من بهعنوان فرزند کوچک این سرزمین، همچنان بر عهد خود برای پیگیری آزادی و عدالت باقیام و نام و یاد همهی عزیزانی را که جانشان را در این راه فدا کردند، زنده نگاه خواهمداشت.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که از روز ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی درخواستهای مکرر جمع زیادی از کنشگران مدنی، فعالان سیاسی، خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی سابق و کنونی، با انتشار متنی خبر از تعلیق موقت اعتصاب غذای خود داد.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
دوستان، همراهان، اساتید، خانوادههای دادخواه و آزادیخواه و وکیل شریف آقای شریفزاده؛
شما که در تاریکترین سالهای زندان، چراغ همراهی و انسانیت را خاموش نکردید، بدانید که دلگرمی همیشگیتان پشتوانهی ارادهی من در راه آزادی بوده است. در این روزهای سخت اعتصاب، نیز با مهر و پیگیریتان مرا تنها نگذاشتید و صدای درد و اعتراضم را رساتر کردید.
در پاسخ به تقاضاهای صمیمانه و مشفقانهی شما عزیزان، و به پاس احترام به این همراهی بینظیر، تصمیم گرفتم بهصورت موقت اعتصاب غذایم را تعلیق کنم. این تعلیق، نه از سر خستگی، که نشانهی ارادت من به شما نیکان و تجدید عهد با آرمان آزادی است.
هدف من از این اعتصاب، جلب توجه افکار عمومی و نهادهای بینالمللی به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، شکنجهها، اعدامها، و گروگانگیریهای سیستماتیک در زندانهای جمهوری اسلامی بود. با حمایت گستردهی شما مردم شریف، در داخل و خارج کشور، این صدا تا حدی شنیده شد. اما هنوز راهی طولانی در پیش است. ما همچنان گروگان این نظام بیرحم هستیم. سلولها، بازداشتگاهها و احکام بیپایه، همچنان پابرجاست. نباید اجازه دهیم این دردها عادی شود یا فراموش گردد.
من بهعنوان فرزند کوچک این سرزمین، همچنان بر عهد خود برای پیگیری آزادی و عدالت باقیام و نام و یاد همهی عزیزانی را که جانشان را در این راه فدا کردند، زنده نگاه خواهمداشت.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ابوالفضل قدیانی»، زندانی سیاسی، در نامه سرگشادهای از زندان به علی خامنهای هشدار داد که «دیر یا زود نظام فاسد جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد.»
این زندانی ۷۹ ساله که پیشتر هم نامههایی به علی خامنهای منتشر کرده بود، در نامهای سرگشاده خامنهای را «مستبد قدرتطلب» و «عامل اصلی شرارتها و سرکوبها در کشور» نامید.
البته دلیل اصلی نوشتن نامه حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل مهدی محمودیان و تهدید همسر باردار این زندانی سیاسی بوده است.
متن نامه ابوالفضل قدیانی:
▫️«چند روز پیش مطلع شدم که ماموران شکنجهگر علی خامنهای خودکامهی قدرتپرست و جنایتپیشهی ایران به در خانهی سرکار خانم الوندی، مادر گرامی مهدی محمودیان رفته و در غیاب این بانوی شجاع، عروسش (همسر برادر مهدی محمودیان) که در دوران بارداری به سر میبرد را مورد بازجویی قرار دادهاند که: درآمد مهدی از کجاست و چگونه هزینهی زندگیش را تامین میکند و از این قبیل اباطیل و مزخرفات. ایشان که هرگز انتظار چنین رذالت و بیشرمی را نداشته گرفتار تنش و ترس شده که قطعا سلامت او را با توجه به وضعیتی که دارد به خطر انداخته است.
▫️مستبد تبهکار و غارتگر ایران علی خامنهای و اعوان و انصار تبهکار و شرورش خوب میدانند که زندگی مهدی محمودیان عزیز که هم اکنون در زندان به سر میبرد بر خلاف زندگی سراسر آلودهی خودشان شفاف و روشن است. عجیب این است که سیاهاندیشان غارتگر مدعی روشنایی میشوند. آنها میخواهند با این ترفندهای رذیلانهی رسوا مهدی را ساکت و منفعل کنند که شاید زبان در کام بگیرد و دست از مبارزه با استبداد تاراجگر علی خامنهای بردارد. در گذشته مکرر این را آزمودهاند و نتیجهی معکوس گرفتهاند اما هنوز دست از تلاش مذبوحانه برنداشتهاند به مصداق "الغريقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش" به هر خار و خاشاکی چنگ میزنند که شاید از غرق شدن در منجلاب استبداد نجات پیدا کنند اما راه نجاتی نخواهند یافت.
▫️البته این اقدامات شرارتبار حکومت ستمپیشه، مهدی محمودیانِ شجاع را در مبارزه با استبداد و مستبد امروز ایران علی خامنهای محکمتر و مصممتر خواهد کرد و این راه پر سنگلاخ را راسختر خواهد پیمود. خودکامهی قدرت پرست و اعوان و انصارش از مهدی کینهی دیرینهای به دل دارند. آنها میدانند که وی چه نقش مهمی در افشای جنایات هولناک آنان در زندان کهریزک ایفا کرد که موجب افشای بیش از پیش ماهیت آنان و نظام فاسد جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان شد. این موضوع و مبارزهی مستمرش با استبداد سبب شده هر فرصتی را برای آزار و اذیت او غنیمت شمارند اما دستاوردی جز حقارت و رسوایی نداشتهاند.
▫️در هر حال در این اقدام ضد انسانی، غیرقانونی و ضد اخلاقی دستگاههای امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند. اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنهای، جبار قدرتپرست ایران است که باید پاسخگو باشد چرا که تمامی این اعمال شنیع و شرارتبار به خاطر حفظ حکومت نامشروع، غیرقانونی و غاصبانهی اوست که در حق مردم تحت ستم ایران اعمال میشود. چارهی این ستمگریها و شرارتها برکناری علی خامنهای از این قدرت شیطانی و سقوط نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی است که دیر یا زود رخ خواهد داد. امیدوارم که چندان دیر نپاید.
بند ۴ زندان اوین
۱۴۰۴/۰۱/۲۴»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#ابوالفضل_قدیانی #مهدی_محمودیان
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی ۷۹ ساله که پیشتر هم نامههایی به علی خامنهای منتشر کرده بود، در نامهای سرگشاده خامنهای را «مستبد قدرتطلب» و «عامل اصلی شرارتها و سرکوبها در کشور» نامید.
البته دلیل اصلی نوشتن نامه حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل مهدی محمودیان و تهدید همسر باردار این زندانی سیاسی بوده است.
متن نامه ابوالفضل قدیانی:
▫️«چند روز پیش مطلع شدم که ماموران شکنجهگر علی خامنهای خودکامهی قدرتپرست و جنایتپیشهی ایران به در خانهی سرکار خانم الوندی، مادر گرامی مهدی محمودیان رفته و در غیاب این بانوی شجاع، عروسش (همسر برادر مهدی محمودیان) که در دوران بارداری به سر میبرد را مورد بازجویی قرار دادهاند که: درآمد مهدی از کجاست و چگونه هزینهی زندگیش را تامین میکند و از این قبیل اباطیل و مزخرفات. ایشان که هرگز انتظار چنین رذالت و بیشرمی را نداشته گرفتار تنش و ترس شده که قطعا سلامت او را با توجه به وضعیتی که دارد به خطر انداخته است.
▫️مستبد تبهکار و غارتگر ایران علی خامنهای و اعوان و انصار تبهکار و شرورش خوب میدانند که زندگی مهدی محمودیان عزیز که هم اکنون در زندان به سر میبرد بر خلاف زندگی سراسر آلودهی خودشان شفاف و روشن است. عجیب این است که سیاهاندیشان غارتگر مدعی روشنایی میشوند. آنها میخواهند با این ترفندهای رذیلانهی رسوا مهدی را ساکت و منفعل کنند که شاید زبان در کام بگیرد و دست از مبارزه با استبداد تاراجگر علی خامنهای بردارد. در گذشته مکرر این را آزمودهاند و نتیجهی معکوس گرفتهاند اما هنوز دست از تلاش مذبوحانه برنداشتهاند به مصداق "الغريقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش" به هر خار و خاشاکی چنگ میزنند که شاید از غرق شدن در منجلاب استبداد نجات پیدا کنند اما راه نجاتی نخواهند یافت.
▫️البته این اقدامات شرارتبار حکومت ستمپیشه، مهدی محمودیانِ شجاع را در مبارزه با استبداد و مستبد امروز ایران علی خامنهای محکمتر و مصممتر خواهد کرد و این راه پر سنگلاخ را راسختر خواهد پیمود. خودکامهی قدرت پرست و اعوان و انصارش از مهدی کینهی دیرینهای به دل دارند. آنها میدانند که وی چه نقش مهمی در افشای جنایات هولناک آنان در زندان کهریزک ایفا کرد که موجب افشای بیش از پیش ماهیت آنان و نظام فاسد جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان شد. این موضوع و مبارزهی مستمرش با استبداد سبب شده هر فرصتی را برای آزار و اذیت او غنیمت شمارند اما دستاوردی جز حقارت و رسوایی نداشتهاند.
▫️در هر حال در این اقدام ضد انسانی، غیرقانونی و ضد اخلاقی دستگاههای امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند. اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنهای، جبار قدرتپرست ایران است که باید پاسخگو باشد چرا که تمامی این اعمال شنیع و شرارتبار به خاطر حفظ حکومت نامشروع، غیرقانونی و غاصبانهی اوست که در حق مردم تحت ستم ایران اعمال میشود. چارهی این ستمگریها و شرارتها برکناری علی خامنهای از این قدرت شیطانی و سقوط نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی است که دیر یا زود رخ خواهد داد. امیدوارم که چندان دیر نپاید.
بند ۴ زندان اوین
۱۴۰۴/۰۱/۲۴»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#ابوالفضل_قدیانی #مهدی_محمودیان
@Tavaana_TavaanaTech
مریم یحیوی، همبندی سابق وریشه مرادی، نامهای را خطاب به او نوشته و در آن بر ایستادگی برای لغو اعدام تاکید کرده است.
خانم یحیوی در بخشی از این نامه به ترس رژیم از اتحاد و ایستادگی تاکید کرده و نوشته:
« رژیم از قدرت ما میترسد. از این میترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر میکند.»
متن کامل نامه مریم یحیوی به شرح زیر است:
«برای وریشه مرادی:
وریشه گیان،
جوانا عزیزم
چند شب پیش دوباره خوابت را دیدم، همان خوابی که قبلاً در زندان برایت تعریف کرده بودم. ما هر دو بال داشتیم و با هم در کوهستانهای زاگرس پر میزدیم. تو با همان شور همیشگیات از خاطراتت برایم میگفتی، با هم میخندیدیم، در کوه فریاد میزدیم و از پژواک صدایمان میخندیدیم. ما پر میکشیدیم، راه میرفتیم و میدویدیم. سپس گفتی که میخواهی مرا به جایی ببری و پر کشیدیم به سوی روژاوا. هر گوشه از آنجا را به من نشان دادی: همان موزهای که همیشه از آن صحبت میکردی و همان مکانهایی که در برابر داعش ایستاده بودی.
زنان، مردان و کودکان زیادی تو را میشناختند و برایت کل میکشیدند. با زبان مادری با آنها صحبت میکردی. تو بر بالای یک کوه بلند ایستاده بودی، موهای زیبایت به خاطر باد پریشان شده بود و تو با خندهای کودکانه، دستانت را به دو طرف باز کرده بودی.
وقتی از خواب بیدار شدم، یادم به روز اولی افتاد که وارد بند زنان شدم. تو در اتاق ۲، بالای تختت، کنار پنجره نشسته بودی و لبخند میزدی. چند روز که گذشت، بعد از کنفرانسی که درباره محیط زیست داشتی، پیش تو آمدم و از تو تشکر کردم. کم کم بیشتر با هم حرف زدیم، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم. من از حال و هوای خودم در ایران و دوران جنگ کوبانی با داعش گفتم و تو از حملات داعش و دفاع از مردم تحت ظلم و تجاوز. درباره مشکلات زنان در جامعه و کردستان صحبت کردیم، از دوران بازجویی و دردهایی که کشیده بودیم. همینطور بود که کم کم نزدیکتر شدیم و رفیق شدیم.
وقتی حکم شریفه و پخشآن آمد، تو محکم و قوی ایستادی. ما همه با هم ایستادیم و در برابر تمام سرکوبها زندگی کردیم. اکنون هم این راه و مبارزه ادامه دارد. رژیم از قدرت ما میترسد. از این میترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر میکند. این را خوب میدانی. آنها میخواهند مردم بترسند و منزوی شوند، میخواهند حق اعتراض به بیعدالتی و ظلم را از ما بگیرند، ولی ما نمیگذاریم.
ما همه کنار هم ایستادهایم تا حکم اعدام لغو شود. این مبارزه ادامه خواهد داشت و ما دوباره در کنار هم میایستیم، یکدیگر را در آغوش میگیریم، میخندیم و سرود آزادی را با صدای بلند میخوانیم.
مریم یحیوی- همبندی سابق»
#وریشە_مرادی
#vrishemoradi
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانم یحیوی در بخشی از این نامه به ترس رژیم از اتحاد و ایستادگی تاکید کرده و نوشته:
« رژیم از قدرت ما میترسد. از این میترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر میکند.»
متن کامل نامه مریم یحیوی به شرح زیر است:
«برای وریشه مرادی:
وریشه گیان،
جوانا عزیزم
چند شب پیش دوباره خوابت را دیدم، همان خوابی که قبلاً در زندان برایت تعریف کرده بودم. ما هر دو بال داشتیم و با هم در کوهستانهای زاگرس پر میزدیم. تو با همان شور همیشگیات از خاطراتت برایم میگفتی، با هم میخندیدیم، در کوه فریاد میزدیم و از پژواک صدایمان میخندیدیم. ما پر میکشیدیم، راه میرفتیم و میدویدیم. سپس گفتی که میخواهی مرا به جایی ببری و پر کشیدیم به سوی روژاوا. هر گوشه از آنجا را به من نشان دادی: همان موزهای که همیشه از آن صحبت میکردی و همان مکانهایی که در برابر داعش ایستاده بودی.
زنان، مردان و کودکان زیادی تو را میشناختند و برایت کل میکشیدند. با زبان مادری با آنها صحبت میکردی. تو بر بالای یک کوه بلند ایستاده بودی، موهای زیبایت به خاطر باد پریشان شده بود و تو با خندهای کودکانه، دستانت را به دو طرف باز کرده بودی.
وقتی از خواب بیدار شدم، یادم به روز اولی افتاد که وارد بند زنان شدم. تو در اتاق ۲، بالای تختت، کنار پنجره نشسته بودی و لبخند میزدی. چند روز که گذشت، بعد از کنفرانسی که درباره محیط زیست داشتی، پیش تو آمدم و از تو تشکر کردم. کم کم بیشتر با هم حرف زدیم، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم. من از حال و هوای خودم در ایران و دوران جنگ کوبانی با داعش گفتم و تو از حملات داعش و دفاع از مردم تحت ظلم و تجاوز. درباره مشکلات زنان در جامعه و کردستان صحبت کردیم، از دوران بازجویی و دردهایی که کشیده بودیم. همینطور بود که کم کم نزدیکتر شدیم و رفیق شدیم.
وقتی حکم شریفه و پخشآن آمد، تو محکم و قوی ایستادی. ما همه با هم ایستادیم و در برابر تمام سرکوبها زندگی کردیم. اکنون هم این راه و مبارزه ادامه دارد. رژیم از قدرت ما میترسد. از این میترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر میکند. این را خوب میدانی. آنها میخواهند مردم بترسند و منزوی شوند، میخواهند حق اعتراض به بیعدالتی و ظلم را از ما بگیرند، ولی ما نمیگذاریم.
ما همه کنار هم ایستادهایم تا حکم اعدام لغو شود. این مبارزه ادامه خواهد داشت و ما دوباره در کنار هم میایستیم، یکدیگر را در آغوش میگیریم، میخندیم و سرود آزادی را با صدای بلند میخوانیم.
مریم یحیوی- همبندی سابق»
#وریشە_مرادی
#vrishemoradi
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔴 با پیوستن بند زنان زندان زاهدان و زندان ازبرم لاهیجان به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این کارزار در هفته شصت و چهارم به ۴۰ زندان گسترش یافت.
🔸حکومت درمانده ولایت فقیه که اکنون در باتلاق بحرانهای داخلی و بینالملی گرفتار شده برای جلوگیری از خیزشهای مردمی طبق روال همیشگی اعدامها را تشدید کرده؛ بطوری که تنها در روزهای ۱۹ و ۲۰ فروردین به ترتیب ۱۱ و ۱۸ زندانی را اعدام کردهاست.
در این میان ۵ زندانی سیاسی _عقیدتی با اسامی مالک علی فدایی نسب، فرهاد شاکری، تاجمحمد خرمالی، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج در زندان وکیل آباد مشهد پس از ۱۰ سال زندان و شکنجه به دار آویخته شدند.
علاوه بر این صبح روز دوشنبه ۲۵ فروردین، یک زندانی بلوچ ۲۲ ساله به نام علی دهانی که در آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری مردم ایران، بعد از کشتار بیرحمانه نزدیک به ۱۰۰ تن از مردم در جمعه خونین زاهدان و خاش، به اتهام کشتن چهار تن از مأموران حکومتی در شهرستان بمپور بدون حق دادرسی عادلانه در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.
همچنین یک زندانی کودک مجرم، با نام کوچک بهزاد در زندان گنبدکاووس که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بود، به دار آویخته شد.
از روز ۱۹ فروردین تا ۲۵ فروردین تعداد زندانیان اعدام شده بلوچ، بالغ بر ۱۸ زندانی بوده است.
ابعاد گسترده نقض فاحش حقوق بشر در ایران که روزانه شاهد آن هستیم هشداری جدی برای جامعه و فعالان حقوقبشری و نهادهای بینالمللی است که هرگونه بیعملی و نادیده انگاری با این حکومت مستبد باعث گرفتن جان مردم ستمدیده و زندانیان بیشتری میشود.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که در این هفته با پیوستن جمعی از زندانیان زن در زندان زاهدان و همچنین زندان ازبرم لاهیجان به ۴۰ زندان گسترش پیدا کرده است، با آنچه که در توان دارد علیه حکم غیرانسانی اعدام، ایستادگی و مقاومت میکند و از تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری و سیاسی بینالمللی میخواهد که صدای مردم و زندانیان در ایران باشند ؛ زیرا که دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و هزاران زندانی با جرایم عمومی زیر حکم اعدام هستند که از حداقل حق دادرسی منصفانه محروم بوده و هستند.
🔸کارزار ضمن تشکر صمیمانه از حمایتها، از تمام حامیان و مخالفان اعدام میخواهد با دنبال کردن گزارشهای هفتگی در کانال تلگرامی و پیوستن به اینستاگرام کارزار ما را بیش از پیش یاری نمایند.
آدرس صفحه رسمی اینستاگرام کارزار سهشنبههای نه به اعدام:
https://www.instagram.com/no_to_execution_tuesdays
🔹لازم به ذکر است گزارشهای هفتگی کارزار هر سهشنبه راس ساعت ده صبح به وقت ایران در کانال تلگرامی کارزار منتشر خواهد شد.
آدرس کانال رسمی تلگرامی کارزار سهشنبههای نه به اعدام:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۴۰ زندان زیر برای شصت و چهارمین هفته اعتصاب غذا میکنند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان وکیل آباد مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان زاهدان (بند زنان) و زندان ازبرم لاهیجان
سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
هفته شصت و چهارم
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔸حکومت درمانده ولایت فقیه که اکنون در باتلاق بحرانهای داخلی و بینالملی گرفتار شده برای جلوگیری از خیزشهای مردمی طبق روال همیشگی اعدامها را تشدید کرده؛ بطوری که تنها در روزهای ۱۹ و ۲۰ فروردین به ترتیب ۱۱ و ۱۸ زندانی را اعدام کردهاست.
در این میان ۵ زندانی سیاسی _عقیدتی با اسامی مالک علی فدایی نسب، فرهاد شاکری، تاجمحمد خرمالی، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج در زندان وکیل آباد مشهد پس از ۱۰ سال زندان و شکنجه به دار آویخته شدند.
علاوه بر این صبح روز دوشنبه ۲۵ فروردین، یک زندانی بلوچ ۲۲ ساله به نام علی دهانی که در آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری مردم ایران، بعد از کشتار بیرحمانه نزدیک به ۱۰۰ تن از مردم در جمعه خونین زاهدان و خاش، به اتهام کشتن چهار تن از مأموران حکومتی در شهرستان بمپور بدون حق دادرسی عادلانه در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.
همچنین یک زندانی کودک مجرم، با نام کوچک بهزاد در زندان گنبدکاووس که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بود، به دار آویخته شد.
از روز ۱۹ فروردین تا ۲۵ فروردین تعداد زندانیان اعدام شده بلوچ، بالغ بر ۱۸ زندانی بوده است.
ابعاد گسترده نقض فاحش حقوق بشر در ایران که روزانه شاهد آن هستیم هشداری جدی برای جامعه و فعالان حقوقبشری و نهادهای بینالمللی است که هرگونه بیعملی و نادیده انگاری با این حکومت مستبد باعث گرفتن جان مردم ستمدیده و زندانیان بیشتری میشود.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که در این هفته با پیوستن جمعی از زندانیان زن در زندان زاهدان و همچنین زندان ازبرم لاهیجان به ۴۰ زندان گسترش پیدا کرده است، با آنچه که در توان دارد علیه حکم غیرانسانی اعدام، ایستادگی و مقاومت میکند و از تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری و سیاسی بینالمللی میخواهد که صدای مردم و زندانیان در ایران باشند ؛ زیرا که دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و هزاران زندانی با جرایم عمومی زیر حکم اعدام هستند که از حداقل حق دادرسی منصفانه محروم بوده و هستند.
🔸کارزار ضمن تشکر صمیمانه از حمایتها، از تمام حامیان و مخالفان اعدام میخواهد با دنبال کردن گزارشهای هفتگی در کانال تلگرامی و پیوستن به اینستاگرام کارزار ما را بیش از پیش یاری نمایند.
آدرس صفحه رسمی اینستاگرام کارزار سهشنبههای نه به اعدام:
https://www.instagram.com/no_to_execution_tuesdays
🔹لازم به ذکر است گزارشهای هفتگی کارزار هر سهشنبه راس ساعت ده صبح به وقت ایران در کانال تلگرامی کارزار منتشر خواهد شد.
آدرس کانال رسمی تلگرامی کارزار سهشنبههای نه به اعدام:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۴۰ زندان زیر برای شصت و چهارمین هفته اعتصاب غذا میکنند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان وکیل آباد مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان زاهدان (بند زنان) و زندان ازبرم لاهیجان
سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
هفته شصت و چهارم
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه نرگس محمدی به سازمان ملل متحد در مورد ترورهای جمهوری اسلامی علیه مخالفان خود در طول ۴۶ سال گذشته
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در نامهای به سازمان ملل، خواستار پیگیری قضایی ترورهای برونمرزی جمهوری اسلامی در ۴۶ سال گذشته شد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
آقای فولکر ترک، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد،
خانم سارا حسین، رئیس محترم کمیته حقیقتیاب سازمان ملل،
خانمها شهین سرداری علی و ویویانا کرستیچویچ، اعضای محترم این کمیته،
خانم مایی ساتو، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران،
در تاریخ ۳ آوریل، با تصویب قطعنامهای بیسابقه، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، مأموریت کمیته حقیقتیاب مستقل و گزارشگر ویژه مسئول مستندسازی و جمعآوری شواهد نقض حقوق بشر توسط مقامات جمهوری اسلامی ایران را بدون محدودیت زمانی تمدید کرد.
این تصمیم، به دو جهت تاریخی و سرنوشتساز است.
اولاً، پیامی مهم از سمت جامعه جهانی است که نشان میدهد دادخواهی، حق همه انسانهایی است که در طی بیش از ۴۶ سال به دلیل بیان آزادانه افکار و عقاید خود و مخالفت با این حکومت، بهطور خودسرانه بازداشت، اعدام، ناپدید یا کشته شدهاند.
دوم آنکه، در شرایطی که جهان با جنگ و خشونت روبهروست، این تصمیم نماد ایستادگی بر اصول حقوق بینالملل و حقوق بنیادین تمامی ملتها، از جمله مردم ایران است؛ اصولی که در برابر قانون زورگویی قرار دارند.
کم نیستند فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و زندانیان عقیدتی که در سلولهای بازجویی، تهدید به «مرگ بدون برجای ماندن اثری» شدهاند.
بیشمارند قتلهایی در داخل کشور که علیرغم وجود شواهدی مبنی بر نفوذ و دخالت عوامل حکومتی، در هیچ دادگاهی ره به سرانجامی نبردهاند.
پرشمارند ایرانیان مخالف رژیم که مورد سوءقصد و ترور توسط عوامل رژیم قرار گرفتهاند و بنا به دلایلی، بسیاری از آنها هنوز هم افشا نشدهاند.
جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون، نه تنها هزاران زندانی سیاسی را با اجرای گسترده مجازات اعدام؛ مجازاتی غیرانسانی، ظالمانه و تحقیرآمیز بر اساس قوانینی غیرانسانی و ناعادلانه اعدام کرده است، بلکه با رویکردی امنیتی و سرکوبگرانه، جان بسیاری از معترضان را در داخل و خارج از کشور به خطر انداخته و یا جان آنها را گرفته است.
این سیاست بهروشنی نشاندهنده سرکوب فرامرزی رژیم جمهوری اسلامی است که حتی به خاک اروپا و آمریکا نیز رسیده است.
بدیهی است که چنین اقداماتی در چارچوب حقوق بینالملل، جنایت محسوب میشود و باید در اولویت بررسی و اقدام نهادهای بینالمللی حقوق بشری قرار گرفته و در دادگاه بینالمللی رسیدگی شود.
بر همین اساس، از شما تقاضا دارم مسئله اعدام، ترور، قتل و ناپدیدسازی مخالفان جمهوری اسلامی توسط عوامل رژیم را مورد بررسی و توجه ویژه قرار دهید.
همانطور که مطلع هستید، بهتازگی دادگاهی در ایالات متحده آمریکا دو فرد را به جرم تلاش برای ترور مسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال سیاسی ایرانی-آمریکایی، در تمامی اتهامات از جمله قتل سفارشی، نگهداری غیرقانونی سلاح گرم و توطئه برای پولشویی، مجرم شناخته است.
در گزارشات اشاره شده که دادستانها اعلام کردهاند که دولت ایران برای خاموش کردن مسیح علینژاد، که در بروکلین زندگی میکند، مبلغ ۵۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده و پیشتر نیز او هدف چندین توطئه، از جمله آدمربایی، قرار گرفته است.
مستندسازی این ترورها و تلاشها برای قتل مخالفان، شرطی ضروری برای گذار دموکراتیک و مسالمتآمیز و پایان دادن به ۴۶ سال استبداد دینی و زنستیز است.
گردآوری شواهد و شناسایی عاملان این جنایات، تنها راه ممکن برای پیگیری قضایی در دادگاههای بینالمللی و شاید روزی در دیوان بینالمللی کیفری است.
این به معنای همکاری تنگاتنگ با جامعه مدنی ایران است که در تلاش برای پایان دادن به مصونیت آمران و عاملان سرکوب است.
دیر یا زود، حقیقت و عدالت برای مردم ایران، در مبارزه مشروعشان با استبداد، محقق خواهد شد.
نرگس محمدی
تهران - ایران
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
#بیانیه #ترور #تروریسم #نرگس_محمدی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#فرقه_تبهکار
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در نامهای به سازمان ملل، خواستار پیگیری قضایی ترورهای برونمرزی جمهوری اسلامی در ۴۶ سال گذشته شد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
آقای فولکر ترک، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد،
خانم سارا حسین، رئیس محترم کمیته حقیقتیاب سازمان ملل،
خانمها شهین سرداری علی و ویویانا کرستیچویچ، اعضای محترم این کمیته،
خانم مایی ساتو، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران،
در تاریخ ۳ آوریل، با تصویب قطعنامهای بیسابقه، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، مأموریت کمیته حقیقتیاب مستقل و گزارشگر ویژه مسئول مستندسازی و جمعآوری شواهد نقض حقوق بشر توسط مقامات جمهوری اسلامی ایران را بدون محدودیت زمانی تمدید کرد.
این تصمیم، به دو جهت تاریخی و سرنوشتساز است.
اولاً، پیامی مهم از سمت جامعه جهانی است که نشان میدهد دادخواهی، حق همه انسانهایی است که در طی بیش از ۴۶ سال به دلیل بیان آزادانه افکار و عقاید خود و مخالفت با این حکومت، بهطور خودسرانه بازداشت، اعدام، ناپدید یا کشته شدهاند.
دوم آنکه، در شرایطی که جهان با جنگ و خشونت روبهروست، این تصمیم نماد ایستادگی بر اصول حقوق بینالملل و حقوق بنیادین تمامی ملتها، از جمله مردم ایران است؛ اصولی که در برابر قانون زورگویی قرار دارند.
کم نیستند فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و زندانیان عقیدتی که در سلولهای بازجویی، تهدید به «مرگ بدون برجای ماندن اثری» شدهاند.
بیشمارند قتلهایی در داخل کشور که علیرغم وجود شواهدی مبنی بر نفوذ و دخالت عوامل حکومتی، در هیچ دادگاهی ره به سرانجامی نبردهاند.
پرشمارند ایرانیان مخالف رژیم که مورد سوءقصد و ترور توسط عوامل رژیم قرار گرفتهاند و بنا به دلایلی، بسیاری از آنها هنوز هم افشا نشدهاند.
جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون، نه تنها هزاران زندانی سیاسی را با اجرای گسترده مجازات اعدام؛ مجازاتی غیرانسانی، ظالمانه و تحقیرآمیز بر اساس قوانینی غیرانسانی و ناعادلانه اعدام کرده است، بلکه با رویکردی امنیتی و سرکوبگرانه، جان بسیاری از معترضان را در داخل و خارج از کشور به خطر انداخته و یا جان آنها را گرفته است.
این سیاست بهروشنی نشاندهنده سرکوب فرامرزی رژیم جمهوری اسلامی است که حتی به خاک اروپا و آمریکا نیز رسیده است.
بدیهی است که چنین اقداماتی در چارچوب حقوق بینالملل، جنایت محسوب میشود و باید در اولویت بررسی و اقدام نهادهای بینالمللی حقوق بشری قرار گرفته و در دادگاه بینالمللی رسیدگی شود.
بر همین اساس، از شما تقاضا دارم مسئله اعدام، ترور، قتل و ناپدیدسازی مخالفان جمهوری اسلامی توسط عوامل رژیم را مورد بررسی و توجه ویژه قرار دهید.
همانطور که مطلع هستید، بهتازگی دادگاهی در ایالات متحده آمریکا دو فرد را به جرم تلاش برای ترور مسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال سیاسی ایرانی-آمریکایی، در تمامی اتهامات از جمله قتل سفارشی، نگهداری غیرقانونی سلاح گرم و توطئه برای پولشویی، مجرم شناخته است.
در گزارشات اشاره شده که دادستانها اعلام کردهاند که دولت ایران برای خاموش کردن مسیح علینژاد، که در بروکلین زندگی میکند، مبلغ ۵۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده و پیشتر نیز او هدف چندین توطئه، از جمله آدمربایی، قرار گرفته است.
مستندسازی این ترورها و تلاشها برای قتل مخالفان، شرطی ضروری برای گذار دموکراتیک و مسالمتآمیز و پایان دادن به ۴۶ سال استبداد دینی و زنستیز است.
گردآوری شواهد و شناسایی عاملان این جنایات، تنها راه ممکن برای پیگیری قضایی در دادگاههای بینالمللی و شاید روزی در دیوان بینالمللی کیفری است.
این به معنای همکاری تنگاتنگ با جامعه مدنی ایران است که در تلاش برای پایان دادن به مصونیت آمران و عاملان سرکوب است.
دیر یا زود، حقیقت و عدالت برای مردم ایران، در مبارزه مشروعشان با استبداد، محقق خواهد شد.
نرگس محمدی
تهران - ایران
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
#بیانیه #ترور #تروریسم #نرگس_محمدی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#فرقه_تبهکار
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، نامهای تأثیرگذار دربارهٔ وریشه مرادی، همبندیاش که به اعدام محکوم شده، نوشت.
متن این نامه به شرح زیر است؛
نامه گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی درباره #وریشه_مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام همبندش در بند زنان زندان اوین: یکی از کسانی که کودکان کوبانی را از حملههای مرگبار داعش نجات داده بود، در کنارمان است!
شرف را بر جان ارجح داشتن فداکاری مطلق است و از اویی بر میآید که اهل مصالحه با ناحق نیست، حتا به بهای جان.
یک سال و چند ماه پیش، در یکی از شبهای سرد زمستان وارد بند شد. کمی پیشتر نامش را از رفقا شنیده بودیم که نگرانش بودند و سراغش را میگرفتند. منتظر آمدنش بودیم. بعد از پنج ماه انفرادی آمد و خیلی زود با همه صمیمی شد. ناخودآگاه با زینب قیاسش میکردم. زینب که حالا هجدهمین بهار را در زندان سپری میکند و هر چه از او شنیده ایم مقاومت و ایستادگیست.
یک بار که حرف از #زینب_جلالیان و مقاومتش بود، یکی از میان محفل گفت: «اگر به اعتراف تلویزیونی راضی میشد الان تو خونهش بود.»
زینب نزدیک به دو دهه است که به خانه نرفته و طی این سالها از زندانی به زندان دیگر و از شهری به شهر دیگر تبعید شد. به خانه نرفت اما در جای درست ایستاده است و مقاومتش گرمابخشِ خانهی دلهامان شد. وریشه هم سالهاست که درِ خانه را پشت سر بست و رفت تا شعاری که همواره بر لب دارد را زندگی کند. «برای عقاب بلندپرواز آسمانها، چگونه زیستن مهم است؛ نه چه اندازه زیستن.»
و چگونه زیستن را معنا بخشید در کوههای کوردستان و در راهی سخت پر فراز و نشیب در میدان نبردی نابرابر با نیروهای داعش که برای احیای بردگی آمده بودند و بر کودکان هم رحمی نداشتند.
و حالا وریشه مرادی، یکی از همان پیشمرگههایی که با گیسهای بافته شده و دستمالی با گلهای رنگ و وارنگ بر سر، کودکان کوبانی را از حملههای مرگبار داعش نجات داده بودند، در کنارمان است. با آرامشی عجیب در برابر حکم مرگی که گاه برای عوض شدنِ حالمان با آن هم شوخی میکند و با خندهای که چالِ روی لُپش را عمیق تر میکند، میگوید: «این حکم برای اجراست.»
و ما که بغض میشویم و میخندیم و به این فکر میکنیم که آنچه میگوید اگرچه آتشی بر جان است، اما عظمتِ شکستنِ مرگ است در صدای زنی که مرگ را به زانو درمیآورد؛ به مقاومتی که آن را زندگی میکند.
به جنگ داعش رفته بود در روزهایی که ما سرودهای کوبانی را زیر لب زمزمه میکردیم و پیروزِ جنگِ کوبانی شد و از مردم بیپناه روژآوا در برابر حملات وحشیانهی داعش دفاع کرد. در جمعِ پیشمرگههایی که رویا و جوانی را و خانه و یار و دیار را پشت سر گذاشتند و درِ خانه را به مقصدِ دفاع از خلقهای تحت ستم پشت سر بستند و هر روز به شکلی با مرگ دست به گریبان شدند. وریشه از میدان نبردی تن به تن با داعش میآید که دشمن مشترک همه (حتا دولتهای در تخاصمِ با یکدیگر) است. شاید بخشی از آرامشِ امروزش به سبب مواجههی هر روزهاش با مرگ در میدان نبردی نابرابر بر سرِ زندگی باشد. بر سرِ زندگیِ کودکانِ آوارهای که باید پس از آنکه شاهد بردگی جنسی مادرانشان و سرهای بریده شدهی پدرانشان بودند، دوباره به زندگی برمیگشتند و دوباره کودکی می کردند.
مثل صدها و هزاران همرزماش در میدان نبردی تن به تن، که از زمین و آسمانش مرگ میبارید، ایستاد و ناجیِ مردم بیپناهی شد که اگر وریشهها را نمیداشتند، دستانشان در میانهی این بربریتِ دوباره هجوم آورده، بی یاور رها میشد. ایستاد و زندگی بخشید چرا که پر از شوق زندگیست.
پُر از زندگیست وقتی از «حیات آزاد» میگوید و «انقلابِ ذهنیتی» را تعریف میکند. حرفهایش شنیدنی ست اگرچه باورهایمان در دورترین نقطه از هم و بی تلاقیِ در هم بوده باشند. وریشه این دیوارها را که تا بلندای آسمانِ زندگیهامان را در برگرفته، دیوارهایی میبیند «که مشتهای هزاران مبارز روی آن حک شده است» و با تاکید بر اینکه «هیچ چیزی نمیتواند کوچکترین تردیدی در انجام وظایف انسانیاش ایجاد کند»، مرگ را نرم میکند؛ برای ما که بیش از خودش شوق رهاییاش را داریم و برای خودش که از زخمی عمیق بر پیکرش در جنگِ با داعش، جان بهدر برده است و رفقای بسیاری در آغوشش جان دادهاند.
«داعش سر میبرید، جمهوری اسلامی سر به دار میدهد»؛ این را که میگوید کابوسِ یک عمر شنیدنِ صدای اذان صبح و خوفِ بر دار شدنِ آدمها در ذهن تداعی میشود.
وریشه هر روزش را با جملهای که بر بالینش با خطی زیبا نوشته است آغاز میکند. «ای زندگی یا با تو نخواهم زیست یا تو را با آزادی خواهم آراست.»
متن کامل در لینک زیر:
https://tinyurl.com/2s4y2dc2
#نه_به_اعدام #بیانیه #گلرخ_ایرایی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این نامه به شرح زیر است؛
نامه گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی درباره #وریشه_مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام همبندش در بند زنان زندان اوین: یکی از کسانی که کودکان کوبانی را از حملههای مرگبار داعش نجات داده بود، در کنارمان است!
شرف را بر جان ارجح داشتن فداکاری مطلق است و از اویی بر میآید که اهل مصالحه با ناحق نیست، حتا به بهای جان.
یک سال و چند ماه پیش، در یکی از شبهای سرد زمستان وارد بند شد. کمی پیشتر نامش را از رفقا شنیده بودیم که نگرانش بودند و سراغش را میگرفتند. منتظر آمدنش بودیم. بعد از پنج ماه انفرادی آمد و خیلی زود با همه صمیمی شد. ناخودآگاه با زینب قیاسش میکردم. زینب که حالا هجدهمین بهار را در زندان سپری میکند و هر چه از او شنیده ایم مقاومت و ایستادگیست.
یک بار که حرف از #زینب_جلالیان و مقاومتش بود، یکی از میان محفل گفت: «اگر به اعتراف تلویزیونی راضی میشد الان تو خونهش بود.»
زینب نزدیک به دو دهه است که به خانه نرفته و طی این سالها از زندانی به زندان دیگر و از شهری به شهر دیگر تبعید شد. به خانه نرفت اما در جای درست ایستاده است و مقاومتش گرمابخشِ خانهی دلهامان شد. وریشه هم سالهاست که درِ خانه را پشت سر بست و رفت تا شعاری که همواره بر لب دارد را زندگی کند. «برای عقاب بلندپرواز آسمانها، چگونه زیستن مهم است؛ نه چه اندازه زیستن.»
و چگونه زیستن را معنا بخشید در کوههای کوردستان و در راهی سخت پر فراز و نشیب در میدان نبردی نابرابر با نیروهای داعش که برای احیای بردگی آمده بودند و بر کودکان هم رحمی نداشتند.
و حالا وریشه مرادی، یکی از همان پیشمرگههایی که با گیسهای بافته شده و دستمالی با گلهای رنگ و وارنگ بر سر، کودکان کوبانی را از حملههای مرگبار داعش نجات داده بودند، در کنارمان است. با آرامشی عجیب در برابر حکم مرگی که گاه برای عوض شدنِ حالمان با آن هم شوخی میکند و با خندهای که چالِ روی لُپش را عمیق تر میکند، میگوید: «این حکم برای اجراست.»
و ما که بغض میشویم و میخندیم و به این فکر میکنیم که آنچه میگوید اگرچه آتشی بر جان است، اما عظمتِ شکستنِ مرگ است در صدای زنی که مرگ را به زانو درمیآورد؛ به مقاومتی که آن را زندگی میکند.
به جنگ داعش رفته بود در روزهایی که ما سرودهای کوبانی را زیر لب زمزمه میکردیم و پیروزِ جنگِ کوبانی شد و از مردم بیپناه روژآوا در برابر حملات وحشیانهی داعش دفاع کرد. در جمعِ پیشمرگههایی که رویا و جوانی را و خانه و یار و دیار را پشت سر گذاشتند و درِ خانه را به مقصدِ دفاع از خلقهای تحت ستم پشت سر بستند و هر روز به شکلی با مرگ دست به گریبان شدند. وریشه از میدان نبردی تن به تن با داعش میآید که دشمن مشترک همه (حتا دولتهای در تخاصمِ با یکدیگر) است. شاید بخشی از آرامشِ امروزش به سبب مواجههی هر روزهاش با مرگ در میدان نبردی نابرابر بر سرِ زندگی باشد. بر سرِ زندگیِ کودکانِ آوارهای که باید پس از آنکه شاهد بردگی جنسی مادرانشان و سرهای بریده شدهی پدرانشان بودند، دوباره به زندگی برمیگشتند و دوباره کودکی می کردند.
مثل صدها و هزاران همرزماش در میدان نبردی تن به تن، که از زمین و آسمانش مرگ میبارید، ایستاد و ناجیِ مردم بیپناهی شد که اگر وریشهها را نمیداشتند، دستانشان در میانهی این بربریتِ دوباره هجوم آورده، بی یاور رها میشد. ایستاد و زندگی بخشید چرا که پر از شوق زندگیست.
پُر از زندگیست وقتی از «حیات آزاد» میگوید و «انقلابِ ذهنیتی» را تعریف میکند. حرفهایش شنیدنی ست اگرچه باورهایمان در دورترین نقطه از هم و بی تلاقیِ در هم بوده باشند. وریشه این دیوارها را که تا بلندای آسمانِ زندگیهامان را در برگرفته، دیوارهایی میبیند «که مشتهای هزاران مبارز روی آن حک شده است» و با تاکید بر اینکه «هیچ چیزی نمیتواند کوچکترین تردیدی در انجام وظایف انسانیاش ایجاد کند»، مرگ را نرم میکند؛ برای ما که بیش از خودش شوق رهاییاش را داریم و برای خودش که از زخمی عمیق بر پیکرش در جنگِ با داعش، جان بهدر برده است و رفقای بسیاری در آغوشش جان دادهاند.
«داعش سر میبرید، جمهوری اسلامی سر به دار میدهد»؛ این را که میگوید کابوسِ یک عمر شنیدنِ صدای اذان صبح و خوفِ بر دار شدنِ آدمها در ذهن تداعی میشود.
وریشه هر روزش را با جملهای که بر بالینش با خطی زیبا نوشته است آغاز میکند. «ای زندگی یا با تو نخواهم زیست یا تو را با آزادی خواهم آراست.»
متن کامل در لینک زیر:
https://tinyurl.com/2s4y2dc2
#نه_به_اعدام #بیانیه #گلرخ_ایرایی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوشته شیوا شاهسیاه برای شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان که برای دومین بار حکماعدامش تایید شده است.
شیوا شاهسیاه، فعال حقوق زنان پس از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی و توقف اجرای جکم، بهتازگی از زندان لاکان آزاد شده است.
میانه روز است، همان چند ساعت آفتابی که در بهترین روزها -که احتمالا آسمان رشت درخشان است- نسیب گوشهای از اتاق میشد رو به خاموشی است. نشستهایم. هر کدام مشغول به کاری؛ تو مثل روزهای دیگر در حال یافتن راهحلهایی هستی برای تمراری نبودن روزها. برای زیستن دوباره و چندباره در بین دیوارها، راهحلهایی برای یادآوری حس زنده بودن در روزمرگی شبحوار و ویرانکننده لاکان. شبحی که بین دیوار تا زندگی جاری بیرون آسوده لمیده و آرامآرام بین سلولهایمان جا باز میکند شبحی که اگر تو اینگونه با توانایی بینظیرت در زیستن معنای زندگی نبودی، مرا دستکم بیگمان میبلعید. چشمانت را میبندی، اول چشمانت میخندند و خط آشنای شوق زیر پلکت مرئی میشود؛ از لذت سکوت گردنه میگویی در میانه مسیر کوه. جایی که گاهی چندنفری رو به قله روانه شدهاند و انگار انسان میماند و تا چشم کار میکند درهها، کوهها، دامنهها و ابرها، به توالی هم و جادویی. و تازه صداها در سکوت انسان شنیده میشوند. صدای بادی که از بین گونها رد میشود، خشخش برگ و هوهوی باد: «آخ من عاشق سکوت اونجام، سکوت و نسیمی که از صورت آدم میگذره.» کل صورتت از تصور جایی که هستی، همان گردنه کوههایی که تجسمشان میکنی، بین قله و پارکینگ ماشینها، میدرخشد. چشمبسته لحظهای سکوت میکنی. انگار رد نسیم روی صورتت را حس میکنی. نگاهت میکنم و هرآنچه پشت پلکهایت از کوه میبینی، آرامش و خنکی نسیمی که انگار همین الان احاطهات کرده، لحظهای هیاهوی بیپایان لاکان را قطع میکند. در کوه و بین گردنه نشستهای در انتظار همنوردانت. بارها خطوط صورتت را به یاد میآورم. شنیدن هوهوی یاد، تکانخوردن پرنده و چرنده، و خطوط ریز آرامش و شوقی که روی گونههایت و تکتک اجزای صورتت انداخته؛ تو کوه را میشناسی شریفه. تو مسیرهای پرپیچوخم، طاقتفرسا و شگفتانگیز کوه را میشناسی. انگار حالا هم میانه پیچی نفسبر نشستهای و میدانی مسیری هست. مسیر پاکوب کوه با توان و صبر و زندگیات پیوند خورده. پیوندی که در تمام حرکات انگشتانت، دستهایت، صورتت، بدن و جستن راهحلهای زندگیبخشت مرئی است و
حتم دارم که در تکتک سلولهایت جاری است.
متن کامل در اسلایدها
shiva_shahsiah
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شیوا شاهسیاه، فعال حقوق زنان پس از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی و توقف اجرای جکم، بهتازگی از زندان لاکان آزاد شده است.
میانه روز است، همان چند ساعت آفتابی که در بهترین روزها -که احتمالا آسمان رشت درخشان است- نسیب گوشهای از اتاق میشد رو به خاموشی است. نشستهایم. هر کدام مشغول به کاری؛ تو مثل روزهای دیگر در حال یافتن راهحلهایی هستی برای تمراری نبودن روزها. برای زیستن دوباره و چندباره در بین دیوارها، راهحلهایی برای یادآوری حس زنده بودن در روزمرگی شبحوار و ویرانکننده لاکان. شبحی که بین دیوار تا زندگی جاری بیرون آسوده لمیده و آرامآرام بین سلولهایمان جا باز میکند شبحی که اگر تو اینگونه با توانایی بینظیرت در زیستن معنای زندگی نبودی، مرا دستکم بیگمان میبلعید. چشمانت را میبندی، اول چشمانت میخندند و خط آشنای شوق زیر پلکت مرئی میشود؛ از لذت سکوت گردنه میگویی در میانه مسیر کوه. جایی که گاهی چندنفری رو به قله روانه شدهاند و انگار انسان میماند و تا چشم کار میکند درهها، کوهها، دامنهها و ابرها، به توالی هم و جادویی. و تازه صداها در سکوت انسان شنیده میشوند. صدای بادی که از بین گونها رد میشود، خشخش برگ و هوهوی باد: «آخ من عاشق سکوت اونجام، سکوت و نسیمی که از صورت آدم میگذره.» کل صورتت از تصور جایی که هستی، همان گردنه کوههایی که تجسمشان میکنی، بین قله و پارکینگ ماشینها، میدرخشد. چشمبسته لحظهای سکوت میکنی. انگار رد نسیم روی صورتت را حس میکنی. نگاهت میکنم و هرآنچه پشت پلکهایت از کوه میبینی، آرامش و خنکی نسیمی که انگار همین الان احاطهات کرده، لحظهای هیاهوی بیپایان لاکان را قطع میکند. در کوه و بین گردنه نشستهای در انتظار همنوردانت. بارها خطوط صورتت را به یاد میآورم. شنیدن هوهوی یاد، تکانخوردن پرنده و چرنده، و خطوط ریز آرامش و شوقی که روی گونههایت و تکتک اجزای صورتت انداخته؛ تو کوه را میشناسی شریفه. تو مسیرهای پرپیچوخم، طاقتفرسا و شگفتانگیز کوه را میشناسی. انگار حالا هم میانه پیچی نفسبر نشستهای و میدانی مسیری هست. مسیر پاکوب کوه با توان و صبر و زندگیات پیوند خورده. پیوندی که در تمام حرکات انگشتانت، دستهایت، صورتت، بدن و جستن راهحلهای زندگیبخشت مرئی است و
حتم دارم که در تکتک سلولهایت جاری است.
متن کامل در اسلایدها
shiva_shahsiah
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech