مهرزاد موسوی، نویسنده و پژوهشگر شناختهشده اهل شیراز، همچنان در زندان عادلآباد این شهر دوران محکومیت خود را سپری میکند. او آبان ماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و از آن زمان تاکنون، علیرغم وضعیت وخیم جسمانی، در زندان نگهداری شده است.
موسوی روز چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ (۱ نوامبر ۲۰۲۳) با خشونت در منزل خود در شیراز دستگیر شد. دو ماه پس از بازداشت، شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز او را به اتهام "عضویت در جریانات اپوزیسیون مخالف حکومت" و "اجتماع و تبانی"، هرکدام به ۵ سال حبس تعزیری و همچنین به دلیل "تبلیغ علیه حکومت" به ۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد. در مجموع، حکم صادره برای این نویسنده ۱۱ سال زندان تعیین شده است. که مجازات اشد یعنی پنج سال برای ایشان قابل اجرا است.
علاوه بر این، وی به عنوان مجازات تکمیلی به منع خروج از کشور، ابطال گذرنامه، منع فعالیت در فضای مجازی، و تبعید به بردسیر کرمان، هرکدام به مدت ۲ سال محکوم شده است.
مهرزاد موسوی اکنون ماههاست که در زندان عادلآباد شیراز نگهداری میشود و به دلیل بیماری و شرایط نامناسب تغذیه، در وضعیت جسمانی نامساعدی قرار دارد.
این نویسنده آثار پژوهشی متعددی در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرده که از جمله مهمترین آنها میتوان به "ایران در دو یورش" و "جستاری در پیشینه هنر هخامنشی" اشاره کرد.
یکی از همبندیهای سابق مهرزاد موسوی، نوشته؛
«از باغهای قصردشت تا سلول انفرادی؛ از پلاک ۱۰۰ تا عادلآباد
بله، از مهرزاد موسوی میگویم. مردی با ریش مشکی و چشمان درشت و نافذ، آن شیرازی شوخطبع و آگاه که در تاریخ و فرهنگ این سرزمین پژوهش میکرد. نویسندهای که کتابهایش از ایران میان دو یورش میگفت، از نقش ژاپن در انقلاب مشروطه، از تاریخ، از حقیقت.
اما مگر اینجا ایران نیست؟ مگر در اصل بیستوشش قانون اساسی آزادی بیان و عقیده تضمین نشده است؟ پس این وعدهها فریب بود یا دروغ؟ مگر قرار نبود آگاهی، حق هر شهروند باشد؟ مگر هدف انقلاب، هوایی تازه نبود؟ پس چرا حالا نفسکشیدن هم جرم شده است؟
مهرزاد موسوی، مرد آگاهی که در سلولهای عادلآباد فراموش شده است، کسی که همواره میخواند و مینویسد، نه برای ترویج نفرت، که برای روشنگری، برای شناختن داشتهها و عبرت از گذشتهها. مگر نه اینکه شاه گفته بود مردم باید آگاه باشند تا حقوق خود را بشناسند؟ پس چگونه آگاهی جرم شده است؟
آیا حقخواهی جرم است؟ مگر نه اینکه فساد، دزدی، اختلاس، تحجر و انحصار جرماند؟
پس چرا مهرزاد باید در زندان باشد، اما آنان که ثروت کشور را غارت میکنند، آزادانه زندگی میکنند؟ زندان جای دزدان است، نه نویسندگانی که سرمایه فکری این مملکتاند.
چرا سازمانهای بینالمللی سکوت کردهاند؟ چرا از او حمایتی نمیشود؟ چگونه است که برخی افراد در سطح جهانی مطرح میشوند، اما مهرزاد موسوی، این نویسنده چیرهدست، در سلولهای تنگ و تاریک، از یادها میرود؟
بیایید صدای مهرزاد باشیم. او را فراموش نکنیم، او را تنها نگذاریم.»
#مهرزاد_موسوی #زندان_عادل_آباد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
موسوی روز چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ (۱ نوامبر ۲۰۲۳) با خشونت در منزل خود در شیراز دستگیر شد. دو ماه پس از بازداشت، شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز او را به اتهام "عضویت در جریانات اپوزیسیون مخالف حکومت" و "اجتماع و تبانی"، هرکدام به ۵ سال حبس تعزیری و همچنین به دلیل "تبلیغ علیه حکومت" به ۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد. در مجموع، حکم صادره برای این نویسنده ۱۱ سال زندان تعیین شده است. که مجازات اشد یعنی پنج سال برای ایشان قابل اجرا است.
علاوه بر این، وی به عنوان مجازات تکمیلی به منع خروج از کشور، ابطال گذرنامه، منع فعالیت در فضای مجازی، و تبعید به بردسیر کرمان، هرکدام به مدت ۲ سال محکوم شده است.
مهرزاد موسوی اکنون ماههاست که در زندان عادلآباد شیراز نگهداری میشود و به دلیل بیماری و شرایط نامناسب تغذیه، در وضعیت جسمانی نامساعدی قرار دارد.
این نویسنده آثار پژوهشی متعددی در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرده که از جمله مهمترین آنها میتوان به "ایران در دو یورش" و "جستاری در پیشینه هنر هخامنشی" اشاره کرد.
یکی از همبندیهای سابق مهرزاد موسوی، نوشته؛
«از باغهای قصردشت تا سلول انفرادی؛ از پلاک ۱۰۰ تا عادلآباد
بله، از مهرزاد موسوی میگویم. مردی با ریش مشکی و چشمان درشت و نافذ، آن شیرازی شوخطبع و آگاه که در تاریخ و فرهنگ این سرزمین پژوهش میکرد. نویسندهای که کتابهایش از ایران میان دو یورش میگفت، از نقش ژاپن در انقلاب مشروطه، از تاریخ، از حقیقت.
اما مگر اینجا ایران نیست؟ مگر در اصل بیستوشش قانون اساسی آزادی بیان و عقیده تضمین نشده است؟ پس این وعدهها فریب بود یا دروغ؟ مگر قرار نبود آگاهی، حق هر شهروند باشد؟ مگر هدف انقلاب، هوایی تازه نبود؟ پس چرا حالا نفسکشیدن هم جرم شده است؟
مهرزاد موسوی، مرد آگاهی که در سلولهای عادلآباد فراموش شده است، کسی که همواره میخواند و مینویسد، نه برای ترویج نفرت، که برای روشنگری، برای شناختن داشتهها و عبرت از گذشتهها. مگر نه اینکه شاه گفته بود مردم باید آگاه باشند تا حقوق خود را بشناسند؟ پس چگونه آگاهی جرم شده است؟
آیا حقخواهی جرم است؟ مگر نه اینکه فساد، دزدی، اختلاس، تحجر و انحصار جرماند؟
پس چرا مهرزاد باید در زندان باشد، اما آنان که ثروت کشور را غارت میکنند، آزادانه زندگی میکنند؟ زندان جای دزدان است، نه نویسندگانی که سرمایه فکری این مملکتاند.
چرا سازمانهای بینالمللی سکوت کردهاند؟ چرا از او حمایتی نمیشود؟ چگونه است که برخی افراد در سطح جهانی مطرح میشوند، اما مهرزاد موسوی، این نویسنده چیرهدست، در سلولهای تنگ و تاریک، از یادها میرود؟
بیایید صدای مهرزاد باشیم. او را فراموش نکنیم، او را تنها نگذاریم.»
#مهرزاد_موسوی #زندان_عادل_آباد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech